واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نگاهي بر دلايل عقلى و نقلى اثبات معاد
گروه خبرنگاران افتخاري / محمدصادق نصيريخليلآباد: قرآن كريم از سه راه با دلايل عقلى و نقلى وجود معاد را اثبات ميكند.
الف) امكان معاد: خداوند متعال يادآورى آفرينش نخستين و قدرت مطلقه، مرگ و حيات مكرر در جهان گياهان، تطورات جنين، بازگشت انرژىها را، گوش زد مىكند كه معاد امر محالى نيست، مىفرمايد: «وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن يُحْىِ الْعِظَـمَ وَ هِىَ رَمِيمٌ * قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِى أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّة وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْق عَلِيمٌ» (يس، 78 ـ 79)
ب) نمونههاى عينى و تاريخى معاد: قرآن كريم در ضمن آياتى به آن اشاره مىكند:
1. داستان عزير؛ پيامبرى كه صد سال مُرد و سپس زنده شد، 2. داستان ابراهيم(عليه السلام) و احياى مرغهاى چهارگانه او؛ 3. داستان اصحاف كهف؛ 4. ماجراى كشته بنىاسرائيل و داستان گاو
ج) دلايل وقوع معاد و ضرورت آن:
اين دلايل عبارتند از: 1. حكمت. 2. عدالت. 3. بقاى روح. 4. رحمت. 5. فطرت. 6. حركت و هدف. 7. نفى اختلاف.
در اين جا جهت اختصار به دو دليل از آنها اشاره مىشود:
1. حكمت الهى؛ عقل به ما مىگويد: بايد بعد از اين جهان، جهان ديگر باشد، تا غرضى كه خداوند متعال از به وجود آوردن ما در رساندن انسانها به كمال نهايى و ارزش واقعى است، برآورده شود و با حساب و كتاب روز قيامت انسانهاى درست كار به سعادت و آسايش واقعى و بىپايان خودشان برسند.
آيا نبايد بعد از اين جهان، جهان ديگرى باشد تا به كارهاى خوب و بد مردم رسيدگى شود، نيكوكاران پاداش خوب بگيرند و بدكاران به كيفر اعمال بدشان برسند؟ آيا اگر حساب و كتاب و جوابگويى در برابر اعمال دنيايى در آن دنيا نباشد، خلقت انسان كار عبث و بر خلاف حكمت پروردگار توانا نيست؟ آيا عقل مىپذيرد كه افراد خيرخواه و نيكوكار، با افراد بدكار و تبهكار يكسان باشند و به حساب اعمال شان رسيدگى نشود؟
اگر حساب و كتاب و جوابگويى به اعمال نباشد، مردم در اين دنيا از دستورات خدا و پيامبران اطاعت خواهند كرد؟
قرآن كريم در اينباره مى فرمايد: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَـكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لاَ تُرْجَعُونَ ;(مؤمنون،115) آيا چنين پنداشتيد كه ما شما را به عبث و بازيچه آفريدهايم و پس از مرگ هرگز به ما رجوع نخواهيد كرد؟!»
2. عدل الهى؛ مقتضاى «عدل الهى» است كه پس از اين جهان، سراى ديگرى باشد كه با حساب رسى به اعمال بندگان، ميان انسانها به طور عادلانه داورى شود.
چون انسانها به دو گروه صالحان و تبهكاران تقسيم مىشوند، اگر هر دو گروه را پاداش نيك و يا هر دو گروه را كيفر دهد و يا اصلا اطاعت و مخالفت هر دو گروه را ناديده بگيرد و هيچ پاداش و كيفرى ندهد، رفتارى عادلانه نكرده است.
***********************************************
1. ر.ك: تفسير نمونه، آية الله مكارم شيرازى و ديگران، ج 18، ص 192 و 479، دارالكتب
1. همه بايد بدانند، ابراهيم امينى، ص 134ـ129، نشر دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه
شنبه|ا|3|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 169]