تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804821711
بادامچیان: افرادی در اصولگرایان هستند که میگویند روحانیت را به معنای اصولگرایی اسلامی قبول نداریم
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - اسدالله بادامچیان قائم مقام حزب موتلفه اسلامی معتقد است که تلاش دلسوزانی که مساله وحدت و انسجام اصولگرایان را مطرح می کنند به خاطر این است اختلاف نظرهای موجود در اصولگرایی وارد مرزهای سیاسی نشود. یاسرفاتحی: این نماینده مردم تهران در مجلس که از چهره های بانفوذ و باسابقه اصولگرایی است در خصوص عدم همراهی دولت با مجلس، بر اجرای قوانین مصوب مجلس توسط دولت تاکید داشته و اجرا نکردن آن را استنکاف از قانون می داند. گفت و گوی خبرآنلاین با این عضو شورای مرکز حزب موتلفه اسلامی را در ادامه می خوانید: پیش از سال نو رییس جمهور در تلویزیون حاضر شد و راجع به قانون هدفمند کردن یارانه ها مباحثی مطرح کرد. اخیرا نیز مطرح شد که برخی مصوبات هیات دولت به مجلس ارسال نمی شود. با توجه به این دو مساله پیش بینی شما از تعاملات تقنینی مجلس و دولت چیست؟مجلس، دولت و قوه قضاییه سه قوه هستند که کشور را اداره می کنند. هر کدام از این سه قوه در حدود و چهارچوب خود عمل کرده و هماهنگی بین این سه قوه مربوط به مقام معظم رهبری است. اینکه این سه قوه با هم اختلاف داشته باشند، در قانون تاکید شده که هماهنگی بین سه قوه بر عهده مقام معظم رهبری است. اما این اختلافات در کلان امور نیست. متاسفانه دولت از ابتدای سال در رابطه با مصوبات با مجلس همراهی نکرده و مصوبات خود را به مجلس نفرستاد. حتی شاهد بودیم که رییس مجلس شورای اسلامی جناب دکتر لاریجانی به اجبار برخی مصوبات مجلس را ابلاغ کرد که این خوب نبود. اگر دولت با ابلاغ یا اجرای قانونی موافق نیست قانون راهکار را مشخص کرده است و باید از راهکارهای قانونی استفاده کنند. این نوع مسایل اصلا برای جریان اصولگرایی مفید نبوده و بهتر است دولت نسبت به قوانین مصوبه مجلس تمکین داشته باشد و حتما اگر مصوبه مجلس را قبول ندارد بیاید در خود مجلس و در تفاهم با نمایندگان حل کند. شما می دانید که اگر مصوبه مجلس از دیدگاه شورای نگهبان رد شد و خود مجلس اصرار کند، احترام نمایندگان مجلس به گونه ای است که به مجمع تشخیص مصلحت نظام می رود. حتی مصوبه ای که از سوی شورای نگهبان مغایر اصول قانون و شرع شناخته می شود مورد بی اعتنایی از سوی این نهاد نظارتی نمی شود، بلکه خطاب به مجلس می نویسند که این مصوبه مغایر تشخیص داده شده و مجلس باید اصلاح کند که حدود نود درصد مجلس اصلاح می کند و ممکن است که ده درصد را به مجمع بفرستد که اگر تصویب شد قانونی و لازم الاجرا است. دولت نیز می تواند این کار را بکند. نمی دانم چه کسانی در دولت هستند که به جای طی مسیر صحیح از این راه ها می روند و باعث می شوند هنگامی که فاش شد مورد سوء استفاده سیاسیون با هر سلیقه ای شود. اگر دولت این مسیر را ادامه دهد نهایتا مجلس چه اقدامی می کند؟ آیا تسامحی که در قبال دولت از سوی مجلس شاهد هستیم ادامه پیدا می کند یا رویکرد دیگری را شاهد خواهیم بود؟خیر! الان قانون مثلا مترو از سوی مجلس ابلاغ شده است. اگر دولت عمل نکرد استنکاف از قانون کرده است. اما اولین اظهارنظر دولت از سوی معاون پارلمانی اش در قبال قانون مترو این بود که این قانون را قبول ندارد...دولت نمی تواند قانون را قبول نداشته باشد. دولت مجری است و باید قانون را اجرا کند. اگر اجرا نکرد؟اگر اجرا نکرد استنکاف از قانون به شمار می رود و آن هم راهکارهای قانونی خود را می طلبد. گاهی اوقات از نمایندگان مجلس شنیده می شود که باید از رییس جمهور سوال شود. به نظر شما چقدر این مساله جدی است؟نیاز به طرح این مساله در شرایط بین المللی کنونی نیست. آقای بادامچیان! بحث های بسیاری با محورهای مختلف راجع به اصولگرایان مطرح شده است. مانند اصولگرایی منهای روحانیت و یا انشعاب و پیش از این مساله وحدت و انسجام اصولگرایان. به عقیده شما ریشه طرح این موضوعات در چیست؟ در شرایط کنونی اصولگرایی با چه تهدیداتی مواجه است؟ اصولگرایی یک طیف است. یعنی یک مجموعه و تشکل واحد نیست. طبعا در این طیف اختلاف نظرها، بینش ها و دیدگاهها نیز وجود دارد. بر این اساس باید دید که اصولگرایی یعنی چه؟ اصولگرایی یعنی انجام همه کار و همه چیز در چهارچوب اصول. اصول چهار رکن دارد. یکی اسلام ناب نبوی و علوی است که امام خمینی(ره) تعریف کرده است. دوم ولایت فقیه عادل است. سوم نظام جمهوری اسلامی ولایی است و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که این چهار اصل ارکان اصولگرایی است. هر که در این چهارچوب که نوعی مرزبندی است دسته بندی شود، اصولگرا است. بنابراین اگر ما می خواهیم مشخص کنیم اصولگرا چه تفاوتی با غیراصولگرا دارد باید به ای مولفه ها توجه کرد. یعنی اگر هر که می گوید اسلام التقاطی، انحرافی، تحجر، روشنفکری، چپی و غربی در این دسته بندی نمی گنجد. اگر کسی ولایت فقیه عادل به مفهوم تعریفی که امام (ره) فرمود از متن فقه حوزوی و صاحب جواهر برمی خیزد، قبول نداشته باشد، حتی اگر ولایت فقیه را به عنوان یک امر سیاسی دانسته و می گوید یک رهبر سیاسی است که نامش را ولی فقیه گذاشتند، اصولگرا نیست. یا برخی می گویند ولی فقیه فردی است که جنبه کاریزماتیکی دارد و به وی رهبر می گویند. در حالی که ولایت فقیه با اصطلاح کاریزماتیکی رهبری در غرب نمی خواند. بنابراین اگر کسی این مفهوم ولایت فقیه را نپذیرد اصولگرا محسوب نمی شود. اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی ولایی به فکر جمهوری ایرانی باشد، طبعا اصولگرا نیست. یا در فکر نظام اسلامی بدون جمهوری و حضور مردم باشد، طبعا با اصولگرایی نمی خواند. مساله ای که الان تحت عنوان وحدت و انسجام اصولگرایی مطرح می شود با توجه به چه خطرات و تهدیدهایی مورد توجه دلسوزان نظام قرار گرفته است؟در مجموعه طیف اصولگرایی دیدگاه ها و مسایل گوناگونی مطرح است. مثلا فردی فلان شخص را شاخص ولایی بودن می داند ولی فرد دیگری مدعی است که آن فرد نه تنها شاخص ولایی بودن نیست بلکه ولایی هم نیست. ممکن است فردی اعتقاد داشته باشد که باید مقابل یک چهره سیاسی کشور ایستاد چون وی در یک سال گذشته با جریان اصولگرایی همراهی نکرده است. این ها برداشت های گوناگونی است که در جریان اصولگرا وجود دارد. تا زمانی که این اختلاف دیدگاه ها به مسایل اساسی ضربه نزند اشکالی ندارد. همیشه از این دیدگاه ها در جامعه وجود داشت. اما زمانی در مسایل تعیین کننده بحث هایی مطرح می شود که قابل تامل است. مثلا در رابطه با حجاب و عفاف بحث هایی می شود که حدود و مرز آن چقدر است. اینجا بحث به وجود می آید که اگر کسی این حدود و مرز را قبول نداشته باشد و مرزبندی دیگری قایل باشد اصولگرا محسوب می شود یا نه؟ اینجا اختلاف پیش می آید. یا به عنوان مثال دیگر در حوادث و فتنه ای که در سال گذشته پیش آمد این مطرح می شود که آیا فلان رفتار با اصولگرایی می خواند؟ این اختلافات به تدریج به مرز سیاسی رسیده است و برخی این ها را سیاسی فرض می کنند. لذا دلسوزان نظام برای اینکه این مسایل به مرز سیاسی وارد نشده و مرز اصولگرایی در چهارچوب مدنظر مقام معظم رهبری باقی بماند همه را به انسجام و وحدت دعوت می کنند. متاسفانه برخی ها این مسایل را به دعوا تبدیل می کنند. مثلا در مسایل دانشگاه آزاد عده ای رای دهندگان به مصوبه مربوط را صاحبان کیف انگلیسی خطاب کردند. ولی در مقابل برخی این توهین ها را نفی کردند و گفتند که این نوع رفتار با اصولگرایی نمی خواند. الحمدلله دیدیم برخی از دانشجویان و افرادی که جلوی مجلس آمده بودند توهین هایی که شده بود را محکوم کردند. حال بحث کارگردانان پشت پرده جای دیگر دارد. این اختلافات میان اصولگرایان وجود دارد که دلسوزان تاکید دارند حل شده و وحدت اصولگرایان حفظ شود. مساله ای که اخیر مطرح شده است اصولگرایی منهای روحانیت است. آیا چنین خطری برای جریان اصولگرایی جدی است؟اساس اسلام علما هستند. این حرف امام (ره) است. اگر کسی اسلام منهای روحانیت را مطرح کرد و گفت ما خود می توانیم با خدا ارتباط برقرار کنیم و احتیاج به روحانیت نیست، دور از اسلام ناب است. این اسلام سلیقه ای است. در اصولگرایی نیز همین بحث وجود دارد. عده ای می گویند که نیازی به روحانیت نیست. ما هستیم و مقام معظم رهبری و خدا. آیا این مساله در جریان اصولگرایی اخیرا به وجود آمده است؟از شروع انقلاب این مساله مطرح بود... ولی به نظر در جریان اصولگرایی پیش از این چنین مساله ای مطرح نبود؟چرا. در جریان اصولگرایی گاهی اوقات چینن بحث هایی مطرح می شود. این ها کسانی هستند که اصولگرا و مسلمان اند ولی در عین حال می گویند ما روحانیت را به معنای اصولگرایی اسلامی قبول نداریم. حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا این ها می توانند اصولگرا باشند؟ پاسخ منفی است. به نظر می رسد این جریان اصولگرای واقعی نیستند ولی متاسفانه خود را اصولگرا می دانند. این نیز مساله مهمی است؛ این که بگوییم هر کس اصولگرا نبود حتما مسلمان هم نیست، چنین چیزی نیست. آنان که خارج از طیف اصولگرایی است مسلمان اند. اما باید گفت که به تدریج جامعه این جریان ها را کنار می گذارد. آقای بادامچیان! شما چقدر تهدید انشعاب در اصولگرایان را جدی می دانید؟ اصولا من این مسایل را تهدید نمی دانم. اصولگرایی در جامعه تعریف شده است. اگر چنین انشعابی صورت بگیرد باید مردم در مسایل اجتماعی و سیاسی به آن ها توجه داشته باشند. در آن صورت اگر مردم ببینند فردی ادعای اصولگرایی داشته باشد ولی با روحانیت همراه نیست طبعا با آن همراه نبوده و کنارش خواهند زد. مثلا در سال های گذشته شاهد بودیم که جامعه مدرسین سازمان مجاهدین را نامشروع اعلام کرد که با واکنش اعضای سازمان روبرو شد و گفتند که این طور نیست. ولی مردم دیگر توجهی به آن ها نکردند و به تدریج مشخص شد که حق با جامعه مدرسین بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]
-
گوناگون
پربازدیدترینها