واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: سنت پيامبر (ص) در آموزه هاى قرآن
محمد حسين طريقتي
در انديشه اسلامي دو منبع اصلي شريعت اسلام، كتاب و سنت است به گونه اي كه نمي توان ميان آن ها جدايي افكند، چنان كه ميان كتاب و عترت هرگونه جدايي به معناي كنار نهادن ديگري است. از اين رو پذيرش مجموع (كتاب و سنت و يا كتاب و عترت) به معناي پذيرش اسلام و رد هر يك به معناي مخالفت با اسلام تلقي و تفسير مي شود.
هرچند كه در تفسير سنت ميان دو جريان تفكري در اسلام تفاوت هاي معناداري است؛ به اين معنا كه تفسير سني، سنت را در سنت پيامبر(ص) محدود مي سازد و تفسير شيعي سنت را به سنت معصوم(ع) گسترش مي دهد ولي هر دو در لزوم تبعيت از سنت پيامبر(ص) تاكيد دارند. ريشه و خاستگاه اين تفكر را مي بايست در آموزه هاي وحياني قرآن جست؛ زيرا قرآن اين كتاب آسماني و وحياني لفظ و معناست كه به مسلمان آموخته تا سنت پيامبر(ص) را به عنوان دومين منبع شريعت اسلام بپذيرد وهرگونه مخالفت با آن را مردود دانسته و مجازات سختي براي آن وضع كرده است.
نويسنده در اين نوشتار كوتاه بر آن است تا ضمن بازخواني مفهوم اطاعت از سنت از ديدگاه وحي، آثار موافقت و مخالفت با آن را تبيين كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
سنت و عترت
هر چند از نظر لغوي، معناي سنت را طريقه (لسان العرب، ابن منظور، ج 6 ص 399) و عادت مستمر (مجمع البيان، طبرسي، ج 5 و 6 ص 667) گفته اند، ولي در كابردهاي قرآني به هر دو مفهوم آمده است. گاه مراد از سنت، قوانين و جرياني از فرمان و حكم و قضاي الهي (التحقيق ج 5 و 6 ص 237) و عادت خدا (مجمع البيان، همان پيشين) مي باشد و گاه ديگر به معناي روشي است كه شخص در زندگي خويش در گفتار، كردار و تقرير به كار مي برد.
مقصود اين نوشتار معنا و كاربرد دوم است با اين تفاوت كه تنها راه و روشي كه پيامبر(ص) در قول و فعل و تقرير خويش داشته است مورد نظر مي باشد.
در آيات قرآني بر لزوم پيروي از سنت و سيره پيامبر(ص) در آياتي چون 31 و 101 سوره آل عمران و 14و 42 و 59 و 61 و 80 و 83 سوره نساء و نيز 92 و 104 سوره مائده و آيات بسيار ديگر تاكيد شده است و در آيه 7 سوره حشر دستور داده شده كه از هر آن چه پيامبر فرمان مي دهد اطاعت و از آن چه نهي مي كند پرهيز شود.
آيات بسيار ديگري چون 32 و 132 سوره آل عمران، اطلاعت و پيروي از سنت پيامبر(ص) را در راستاي اطلاعت از نداوند بر مي شمارد و بر اين اساس مي توان گفت آموزه هاي نبوي همان آموزه هاي وحياني و اطاعت از آن لازم است چنان كه اطاعت از فرمان مستقيم خداوند به شكل آموزه هاي قرآن ضروري و لازم الاجرا مي باشد.
خداوند در آيه 59 سوره نساء و آيه نخست سوره انفال و 71 سوره توبه و 47 سوره نور، اطاعت و پيروي از سنت پـيامبر اكرم (ص) را نشانه اي از ايمان شخص برمي شمارد.
چنان كه مفسران و فقيهان گفته اند مراد از سنت پيامبر(ص) از هر نظر گسترده تر و فراتر از آموزه هاي وحياني است؛ زيرا شامل قول و فعل و تقريرات آن حضرت نيز مي شود؛ چون كه قرآن كليات و جوامع كلم است و سنت و سيره آن حضرت(ص) است كه به آن، معنا و مفهوم مي بخشد و تفسير مي كند.
به عنوان نمونه در قرآن درباره نماز به طور كلي گفته شده كه لازم است از سوي مومنان در پنج وقت بجا آوده شود؛ اما چگونگي انجام آن و امور ديگري كه در نماز به شكل واجب و مستحب رعايت مي شود به عهده سنت نبوي گذاشته شده است. از اين رو آن حضرت(ص) پس از بازگشت از معراج و نمازگزاردن در آن جا در اوقات پنج گانه، رو به مومنان كرده و فرمود صلوا كما رايتموني اصلي؛ نماز را چنان كه مي بينيد، بگزاريد.
در امور ديگري چون زكات و صدقات و حج و اعمال و مناسك ديگر نيز آن چه از وحي در قرآن است كليات مي باشد كه بي تفسير سنت غيرقابل فهم و اجراست.
از نظر شيعيان، سنتي كه در قرآن بر وجوب آن تاكيد شده اختصاصي به سنت پيامبر(ص) ندارد بلكه شامل سنت هاي عترت طاهره(ع) نيز مي شود؛ زيرا آنان به حكم ولايت و امامت كه مكمل رسالت است مامور مي باشند كه رهبري جامعه و امت اسلامي را به عهده بگيرند. بر اين اساس همانطور كه اگر ابلاغ امامت و ولايت اميرمومنان(ع) به عنوان نخستين وصي، انجام نمي شد، ابلاغ رسالتي صورت نگرفته بود، مي توان گفت كه ناديده گرفتن سنت عترت(ع) نيز به معناي ناديده گرفتن رسالت پيامبر است. از اين رو آن حضرت (ص) كتاب و عترت و يا كتاب و سنت را (شامل سنت معصوم نيز مي شود) دو امري دانسته است كه تا روز قيامت از هم جدايي ندارند.
سنت در تفسير شيعي به حكم اتمام و اكمال دين اسلام شامل سنت معصوم(ع) مي شود. معصوم به حكم امامت و ولايت و عصمتي كه از خداوند دارند مفسران واقعي قرآن هستند.
آنان كساني هستند كه راسخون در علم بوده و متشابهات قرآني را مي شناسند و با ارجاع به محكمات، حقيقت را بر مردم آشكار مي كنند.
تفسير وحي و آموزه هاي قرآني به عهده معصوم است و سنت سيره ايشان چون برخاسته از عصمت است موافق آموزه هاي وحياني و اراده و خواسته الهي است. آنان هم در حوزه تفسير دين و هم در حوزه اجراي آن امام و پيشوا مي باشند.
در عصر غيبت اين وظيفه به عالماني با ورع و تقوا نهاده شده كه امامت امت را به نيابت به عهده مي گيرند؛ تنها تفاوت اين عالمان با امامان(ع) در آن است كه ايشان تفسير كنندگان دين براساس آموزه هاي كتاب و سنت معصوم(ع) و مجريان آن مي باشند. تفسيري كه امام خميمي(ره) از نقش عالمان داده آنان را از راويان حديث و حتي مرجعيت ديني به امامت امت فرا برده و نقش واقعي و كامل را به آنان بازگردانده است. بر اين اساس رابطه ميان عالم ديني و ولي فقيه رابطه راوي حديث و يا مرجع و مقلد نيست بلكه رابطه امت و نايب امام معصوم است كه داراي نوعي ولايت و امامت و خلافت و جانشيني است.
هرچند كه در برخي از روايات كه امام معصوم(ع) از نقش خويش سخن مي گويد امامان را در نقش راويان مجسم مي كند و آن حضرت(ع) مي فرمايد كه من هرچه نقل مي كنم از پدرانم تا رسول الله و او از جبرائيل و او از خداست؛ ولي اين تفسير و تعبير همانند نسبت هايي است كه خداوند در قرآن در هنگام توصيف ستانندگان روح از انسان مي دهد. در آيات قرآني گاه مرگ به فرشتگان و گاه به ملك الموت و گاه ديگر به خدا نسبت داده مي شود. در حقيقت هر سه يك معنا را بيان مي كند؛ زيرا گاه به واسطه نزديك مرگ و گاه به واسطه مياني و گاه به اصل اشاره شده است.
بر اين اساس مي توان گفت كه سنت معصوم آخرين يعني صاحب الزمان(عج) همان سنت اولين معصوم يعني پيامبر(ص) و آن نيز فرموده خداوند تبارك و تعالي است و در نسبت ها گاه واسطه هاي نزديك مورد توجه قرار مي گيرد و گاه مياني و گاه نهايي مورد تأكيد هستند.
بر اين اساس ميان سنت و عترت به دو معناي پيش گفته جدايي و تفكيكي نيست و هرگونه تفكيك و جدايي ميان ايشان نادرست و بلكه گناه است.
حجت سنت
آيه 143 سوره بقره (مجمع البيان ج 1 و 2 ص 395 و الدر المنثور ج 1 ص 335 و تفسير كبير فخر رازي ج 2 جزء 4 ص 59) و نيز آيات 31 و 32 و 101 سوره آل عمران و ده ها آيه ديگر بر حجيت سنت تأكيد دارند. اين بدان معنا خواهد بود كه سنت و سيره مي بايست مورد عمل قرار گيرد و هرگونه اعراض و مخالفت با آن موجب مي شود تا شخص، گناهكار شمرده و مجازات شود.
حجيت سنت را مي توان از راه ديگر نيز اثبات كرد. به اين معنا كه حضرت پيامبر(ص) به حكم آيات 129 و 151 سوره بقره و 164 سوره آل عمران و آيه 2 سوره جمعه، مأمور مي شود تا سنت خويش از احكام و معارف دين را به مردم تعليم و آموزش دهد. از آنجايي كه لزوم تعليم و آموزش به معناي لزوم بهره گيري مردم از آن و اطاعت از آموزه هاي نبوي است، بايد گفت كه سنت پيامبر داراي حجيت مي باشد و اطاعت از آن جايز بلكه لازم و ضروري است.
مفسران بسياري چون سيوطي (الدر المنثور ج 1 ص 335) شيخ طبرسي (مجمع البيان ج 1 و 2 ص 395) و فخر رازي در تفسير كبير مفاتيح الغيب خود (تفسير كبير فخر رازي ج 2 جزء 4 ص 59) و قرطبي در احكام قرآن (ج 2 جزء 2 ص 131) و زمخشري در كشاف (ج 1 ص 436) و ديگران (فتح القدير ج 1 ص 399 و روح المعاني ج 1 ص 609) حكمت در آيات پيش گفته را به معناي سنت گرفته و گفته اند كه مراد از تعليم حكمت، آموزش شرايع و سنت مي باشد.
شيخ طبرسي در تفسير آيه 143 سوره بقره با اشاره به جمله «عليكم شهيدا» بر اين باور است كه مراد، حجت بودن رسول خدا(ص) بر مردم مي باشد؛ (مجمع البيان ج 1 و 2 ص 416) زيرا شاهد بودن آن حضرت به اين است كه قول و فعل و تقريرش بر مردمان حجت باشد و اگر مردم بر خلاف آن عمل كنند به عنوان گواه در روز قيامت ضد ايشان گواهي مي دهد، چنان كه اگر به موافقت عمل كنند شاهد بر انجام درست رفتارشان خواهد بود.
خداوند در آيه 54 سوره نور و نيز 12 سوره تغابن بيان مي كند كه سنت پيامبر(ص) از اين خصوصيت برخوردار است كه به راحتي و آساني قابل فهم و درك همگاني است و چيز پيچيده اي ندارد تا موجب شود كسي مدعي عدم فهم و درك سنت شود. بر اين اساس مي توان گفت سنت پيامبر (ص) روشنگر و مفسر وحي و كليات پيچيده اي است كه بي سنت، قابل فهم و درك نبوده است. از جمله مي توان به سنت پيامبر(ص) درباره نماز و زكات و حج و روزه اشاره كرد كه به سادگي و روشني، كيفيت و شيوه انجام آن را توضيح و تشريح كرده و در عمل نشان داده است.
آثار اطاعت از سنت
قرآن براي اطاعت از سنت، آثار وكاركردهاي بسياري را بيان مي كند. شناخت اين آثار مي تواند ما را با جايگاه و نقش اصلي سنت در زندگي بشر آشنا سازد. از اين رو بررسي آثار براي آن است كه درك و فهم درستي از سنت و نقش آن در زندگي دنيوي و اخروي و نيز مادي و معنوي به دست آورده و در مسير آن حركت كنيم.
بي گمان سنت و سيره همانند آموزه هاي قرآني از جامعيت و فراگيري بسياري برخوردار است. از اين رو موردي نيست كه بيرون از دايره سنت قرار گيرد و آثار آن در آن موارد خود را نشان ندهد.
بر اين اساس مي توان گفت كه سنت، عامل تقرب الي الله و جلب و جذب محبت خداوندي است. (آل عمران آيه 31 و نيز آيه 32)؛ زيرا سنت و سيره، راه هدايتي بشر به سوي خداوند و كمالات مي باشد و هر كسي كه بخواهد در مسير هدايت قرار گيرد، ناچار است در مسير سنت و سيره گام بردارد.
اين مطلبي است كه آيه 158 سوره اعراف و نيز 54 سوره نور به آن اشاره مي كند (تفسير كبير ج 5 جزء 15 ص 386) در حقيقت هدايت به سوي صراط مستقيم الهي تنها در پرتو پيروي از سنت، شدني است. (آل عمران آيه 101)
براساس آيات 164 سوره آل عمران و 2 سوره جمعه، پيروي از سنت عامل نجات و رهايي بشر از گمراهي هاست، چنان كه عامل مهمي در دست يابي انسان به تزكيه و خودسازي مي باشد.
نجات از آتش دوزخ (آل عمران آيات 131 و 132) و نيز فرجام نيك و عاقبت به خيري (نساء آيه 59) و رستگاري و كامروايي (نساء آيه 13 و احزاب آيه 71) از ديگر آثاري است كه قرآن براي پيروي از سنت برمي شمارد.
كساني كه خواهان دست يابي به رحمت الهي (آل عمران آيه 31 و 132 و توبه آيه 71) و حيات معنوي (انفال آيه 24) و مغفرت و آمرزش گناهان هستند (آل عمران آيه 31 و نيز حجرات آيه 14) مي بايست از سنت به عنوان مهم ترين عامل، پيروي كنند و بدان اهتمام ورزند.
در زندگي روزمره نيز براي حل اختلاف (آل عمران آيه 103) و منازعات مختلف (نساء آيه 59 و 60 و 61 و نور آيه 48) و هم چنين ايمني و امنيت يابي (آل عمران آيه 103) مي بايست به سنت تمسك جست. (الجامع الاحكام القرآن، قرطبي ج 8 ص 203 و الميزان ج 3 ص 369 و مجمع البيان ج 3 و 4 ص 100)
در حقيقت سنت، عامل مهم اصلاح و آشتي ميان مردم مومن است و اگر امت بدان تمسك جويد، هرگز گرفتار اختلاف نشده و از اختلافات و منازعات موجود نيز رهايي مي يابد. (انفال آيه 1)
مخالفت و اعراض از سنت
در مقابل، هرگونه مخالفت و اعراض با سنت نه تنها به منازعات دامن مي زند بلكه موجبات نيستي و نابودي جامعه و امت را فراهم مي آورد.
كساني كه به مخالفت با سنت بپردازند، در قيامت به عنوان ستمگران، گرفتار پشيماني مي شوند (فرقان آيه 27) و تمامي اعمال ايشان حبط و باطل مي گردد (محمد آيه 33) زيرا موجب خروج از ولايت الهي شده و در زمره اهل طاغوت و متمايلان بدان قرار مي گيرند (نساء آيه 115)
در آيات 20 و 22 سوره انفال، خداوند مخالفان با سنت را به عنوان كساني كه در زمره حيوانات هستند برمي شمارد كه اين مخالفت در روز قيامت موجب شرمساري و سرافكندگي آنان نيز مي شود. (نساء آيه 42 و الميزان ج 4 ص 356)
محروميت از محبت خداوند (آل عمران آيات 31 و 32) و گرفتاري در نفاق و دورويي (نساء آيات 60 و 61) و كفر و بي ايماني (آل عمران آيه 32 و نور آيه 47) از ديگر آثاري است كه خداوند براي مخالفت و اعراض از سنت برمي شمارد.خداوند در آيات 14 سوره نساء و نيز 115 و هم چنين 66 سوره احزاب، هرگونه مخالفت با سنت را عامل ذلت در قيامت و گرفتاري در عذاب دردناك دوزخ مي شمارد و به مردم هشدار مي دهد كه به جاي اعراض و مخالفت، پيرو سنت باشند.
به هر حال سنت به مفهوم عام و فراگير و جامع آن عامل رهايي بشر و هدايت و تقرب اوست چنان كه اعراض و مخالفت ها موجبات ذلت در دنيا و آخرت و حبط اعمال و كيفر سخت و دردناك آتش دوزخ مي باشد. بنابراين برماست كه با مطالعه سنت و سيره، بدان عمل كرده و از انجام آن اعراض نكنيم. تا بدينوسيله در گروه مومنان و اهل تقرب و كمال درآييم.
شنبه|ا|3|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 600]