واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: اشد مجازات براى دزد جنايتكار
حكم اشد مجازات مردى كه هنگام دزديدن يك دستگاه پرايد، راننده را قربانى كرد ديروز در دادگاه كيفرى تهران صادر شد. به گزارش ايسكانيوز، بازپرس محمد حسين شاملو - كشيك جنايى تهران - عصر پنجم ارديبهشت ۱۳۸۷ رسيدگى به پرونده كشته شدن مرد ۴۴ ساله اى به نام «غلامرضا» در ميدان «پاستور» را آغاز كرد. اين مقام قضايى و افسران دايره ۱۰ اداره آگاهى مركز به نقطه مورد نظر رفتند و با راننده اى به نام «مهران» كه پشت فرمان پرايد «غلامرضا» دستگير شده بود رو به رو شدند. وى كه هيچ راهى براى گريز از قانون نداشت بدون هيچ مقاومتى لب به بيان حقيقت گشود و گفت: «در خيابان قدم مى زدم كه اين پرايد، چشمم را گرفت. ناگهان وسوسه شدم و تا ديدم سوئيچ روى آن است سوار شدم.مى خواستم ماشين را روشن كنم كه صاحب آن، سر رسيد و دستپاچه شدم». «مهران» اضافه كرد: پس از دزديدن پرايد در حال فرار بودم كه صاحب آن، جلوى يك موتورسوار را گرفت و تعقيبم كرد.بعد سر خود را از پنجره، داخل ماشين كرد و تا «در» را باز كردم به بيرون پرت شد. در نتيجه، روى زمين افتاد و به ماشين هاى كنار خيابان خورد. اين تبهكار ادامه داد: باور كنيد نمى خواستم او را بكشم؛ همه چيز اتفاقى بود. به دنبال بازسازى صحنه جرم، كيفرخواست از سوى آرش سيفى، داديار شعبه اظهارنظر دادسراى ناحيه ۲۷ صادر شد و ديروز «مهران» در شعبه ۷۱ دادگاه كيفرى تهران پاى ميز محاكمه نشست. در اين نشست كه به رياست قاضى «نورالله عزيز محمدى» و با حضور چهار مستشار برگزار شد ابتدا نماينده دادستان، كيفرخواست را خواند. «محمد شادابى» اعلام كرد: با توجه به مدرك هاى موجود براى «مهران» اشد مجازات را خواهانم. سپس دختر ۱۳ ساله «غلامرضا» در جايگاه ويژه قرار گرفت و براى مجرم، تقاضاى حكم مرگ كرد. وقتى نوبت دفاع به «مهران» رسيد جرم را گردن گرفت.وى كه پيشينه سه فقره دستبرد به خودرو دارد توضيح داد: آن روز وقتى پشت فرمان پرايد «غلامرضا» نشستم از داروخانه بيرون آمد و داد و فرياد راه انداخت. ترسيدم و فرار كردم اما سوار يك موتور شد و تعقيبم كرد. مى خواست فرمان را از دستم بگيرد كه گاز دادم و در را باز كردم تا از دستش خلاص شوم اما... وى كه سرش را پايين انداخته بود اضافه كرد: در آن لحظه فقط به فكر فرار بودم.مى دانم اشتباه كردم و عاجزانه از خانواده داغدار تقاضا دارم مرا ببخشد. سپس قاضى «عزيز محمدى» از يكى از شاهدان ماجرا خواست آنچه را ديده بيان كند. «حميد» ۲۶ ساله گفت: زمانى كه متوجه شدم «مهران» پرايد «غلامرضا» را دزديده با ماشينم او را تعقيب كردم.مالباخته فرياد مى زد «جانبازم و اين ماشين، تنها وسيله درآمدم است» اما «مهران» بر سرعتش افزود تا اين كه «غلامرضا» سرش را از پنجره داخل پرايد برد. وى ادامه داد: «غلامرضا» بين زمين و هوا معلق بود كه «مهران» در را باز كرد و او نقش زمين شد. با پايان حرف هاى شاهد، هيأت قضايى وارد شور شد و «مهران» را به مرگ محكوم كرد.
يکشنبه|ا|4|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 151]