تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان زيرك، دوستش حق است و دشمنش باطل.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815202294




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت‌وگوي با مهندس سيدمحمودرضا سجادي، سفير ايران در روسيه تفكر همكاري استراتژيك در تهران و مسكو


واضح آرشیو وب فارسی:ايران: گفت‌وگوي با مهندس سيدمحمودرضا سجادي، سفير ايران در روسيه تفكر همكاري استراتژيك در تهران و مسكو
مصاحبه در يك نگاه

در قضيه قرارداد سامانه موشكي اس 300 وجه پيش‌پرداخت خود و نيز سود بانكي آن را پس گرفتيم و در واقع قرارداد الان فسخ شده است.
حركت روس‌ها در اجلاس اخير شوراي حكام تغيير سياست محسوب نمي‌شود، بلكه نسبت به ماهيت رفتار غرب شناخت جديدي پيدا كردند كه حاصلش اين شد كه پروژه تحريم ايران را همراهي نكنند.
ميزان مراودات دو كشور 5/3 ميليارد دلاراست كه 500 ميليون دلار آن صادرات ما است و 3 ميليارد دلار رقم صادرات طرف روسي است.
عميقاً معتقدم ايران و روسيه از لحاظ منافع منطقه‌اي سرنشينان يك كشتي هستند و چالش‌ها و منافع مشترك دارند.
بخشي از تقصيرها در تأخير پروژه نيروگاه بوشهر متوجه روسيه است. اما در اين سال‌ها هيچ كس نمي‌پرسد چرا نيروگاه بوشهر را آلمان‌ها با 5 ميليارد مارك سرمايه‌گذاري رها كردند .

سياست ديپلماسي وارثان تزارها به اندازه طبيعت سرزمين روسيه، پيچيده و شگفت‌انگيز است.
دولتمرداني كه در كاخ كرملين بر نيمي از منابع انرژي و قدرت هسته‌اي جهان حكم مي‌رانند، قواعد بازي خاص خود را در صحنه سياست دارند ما ايراني‌ها نشانه‌هاي اين پيچيدگي را گاهي به صورت تعارض و رقابت در قضيه هسته‌اي و گاهي به صورت همسويي در برابر توسعه‌طلبي ناتو لمس مي‌كنيم. پس از گذر صدها سال رفاقت و رقابت هنوز روابط ما با همسايه‌اي كه سايه نفوذ آن در همه جا پيداست به نقطه ايده‌آل و اطمينان‌بخشي نرسيده است. مهندس سيد محمودرضا سجادي سفير ايران در مسكو ريشه اين وضعيت پر از ترديد را در فقدان شناخت عميق جامعه ايراني از همسايه خويش مي‌بيند. او كه پيش از سفارت در دفتر فناوري رياست‌جمهوري دست‌اندركار امور روسيه بوده اميدوار است كه رسانه‌ها در عصر «نزديكي اذهان»، دريچه‌اي تازه براي شناختن كشوري كه خصوصيات يك قاره را در خود جمع كرده، بگشايند. ديپلمات‌هاي وطني مي‌گويند كم اطلاعي ما از دنياي ذهني رهبران و فرهنگ سياسي جامعه روسيه عوارض و هزينه‌هايي را بر ما تحميل كرده است. توقعات بعضاً غيرواقعي از همسايه يا افراط و تفرط در تحليل رفتارهاي سياسي مسكو، از جمله اين عوارض است. براين اساس مهمان روزنامه سعي مي‌كند به دور از تعارف و تكلف مرسوم ديپلمات‌ها با پرسش‌هاي گروه خبري روبه‌رو شود. از از مواضع روس‌ها در قضيه هسته‌اي و قرارداد اس300 تا داستان قهر و آشتي كرملين با غرب. اين گفت‌وگو زماني انجام شد كه سفير در تلاش براي برقراري تماس تلفني ميان رؤساي‌جمهوري ايران و روسيه بود.

آقاي سجادي بحث را از مناقشه انتخاباتي اخير روسيه شروع كنيم، اين مناقشه كه به رويارويي احزاب سياسي با حزب حاكم يعني حزب روسيه واحد به رهبري پوتين منجر شد به كجا انجاميد؟
انتخابات دوماي روسيه نوعي وزن‌كشي ميان احزاب اين كشور بود. جناح غربگرا از مدت‌ها قبل در پي سازماندهي جبهه سياسي خود بود تا انتخابات را تحت تأثير قرار داده و روند رقابت را به ضرر جناح وطن‌پرست تغيير دهد. آنها در اين مسير از پشتيباني گسترده مادي و معنوي غرب نيز بهره‌مند بودند ولي در عمل ديديم كه سه حزب غربگراي روسيه نتوانستند حتي يك نماينده وارد مجلس دوما كنند. اين نتيجه يك شكست بزرگ براي جبهه مذكور بود و آنها به عنوان واكنشي به اين شكست موضوع تقلب در انتخابات را پيش كشيدند. در گام بعدي نيز به سمت كشاندن مردم به تظاهرات خياباني حركت كردند تا اين گونه وانمود كنند كه جامعه روسيه ضد سياست‌هاي حاكم و طرفدار گرايش به غرب هستند. اين در حالي است كه حزب حاكم 52 درصد آرا را به دست آورده بود. يعني تقريباً نيمي از رأي‌دهندگان به حزب حاكم رأي ندادند. پس اگر همه افراد مخالف حزب حاكم به خيابان‌ها سرازير مي‌شدند مي‌بايست شاهد يك موج بزرگ از اعتراضات مردمي در روسيه مي‌شديم.
در رسانه‌ها و تبليغات غرب گفته شد كه صدها هزار نفر در 80 شهر روسيه عليه حزب حاكم تظاهرات كردند. اين در حالي است كه تصاوير و برآوردها به روشني نشان داد در بزرگترين تظاهرات 50 هزار نفر شركت كردند.
واقعيت اين است كه محافل غرب اين سياست را به صورت كلان دنبال مي‌كنند كه در اغلب كشورها، طرفداران خود را اكثريت و طرفداران حكومت رقيب خود را اقليت وانمود مي‌كنند. در روسيه اين تاكتيك سياسي با جديت دنبال مي‌شود. در سايه همين نگاه غرب، گروه‌هاي معارض دولت روسيه گفته‌اند تظاهرات خود را تا زمان انتخابات رياست جمهوري آينده ادامه خواهند داد. اما به اعتقاد من اين يك حركت ميرايي است كه تكرار آن عدم اشتياق مردم روسيه به جريانات غربگرا را آشكار خواهد كرد.
از اظهارات شما چنين برداشت مي‌شود كه در ميدان تظاهرات روسيه فقط ليبرال‌ها و دولت رودررو قرار گرفتند اما شواهد غير از اين است كه ما تابلوهايي در تظاهرات ديديم كه نشان مي‌داد طيف‌ها و گروه‌هاي مخالف ديگر مثل كمونيست‌ها يا حتي ناسيوناليست‌هاي افراطي نيز به خيابان آمده‌اند.
درست است فقط ليبرال‌ها نبودند، احزاب مخالفي نيز كه در پي گرفتن سهم از دوما يا دولت هستند در تظاهرات حضور داشتند بالاخره آنها نيز به دنبال تأثيرگذاري بر سياست‌هاي دولت از طريق اعمال فشار مي‌باشند. اما بحث اين است كه اگر اين تظاهرات را افراد ناراضي از عملكرد حزب حاكم يا «ناراضيان جامعه» راه انداخته‌بودند بايد شاهد حضور 48 درصدي مردم (درصد افرادي كه بر جناح روسيه متحد رأي ندادند) مي‌شديم در حالي كه تظاهرات خياباني چنين ابعادي نداشت.
به رغم اين موضعگيري متفاوت امريكا و اروپا، در قبال انتخابات اخير روسيه يك نكته در گزارش ناظران انتخاب مشترك بود كه موقعيت حزب حاكم، يعني روسيه واحد را طبق نتايج شمارش آرا تنزل داده است.
حزب روسيه واحد 12 سال است كه قدرت را در دست دارد و بعد از اين مدت تا حدي، تنزل موقعيت حزب حاكم امري غيرطبيعي نيست، بخشي از جامعه اين احساس را دارند كه خواسته‌هايشان عملي نشده است. از طرف ديگر دولت روسيه گرچه بحران عظيم اقتصادي سال 2008 غرب را پشت سر گذاشت اما تحت تأثير همين بحران شاهد پاره‌اي مشكلات نظير بيكاري، تورم و... است.
حوادث پس از انتخابات با آن كه خيابان‌هاي مسكو را ناآرام كرد اما فضاي سياسي جديدي ايجاد نمود. برخورد رهبران روسيه رفتار پوتين و مدودف با حوادث پس از انتخابات گوياي اين بود كه آنها به اصلاحات جديد تمايل نشان داده‌اند، ما شاهد رفتار تازه‌اي از سوي كرملين در قبال اپوزيسيون هستيم. با اين فرضيه در واقع قضيه انتخابات اخير ظرفيت سيستم را براي شنيدن صداي مخالف بالا برده است، آيا چنين برداشت و فرضي را درست مي‌دانيد؟
اين رويكرد اصلاحي از قبل شروع شده بود، شايد بعد از انتخابات به صورت ملموس‌تري بيان مي‌شود. به رغم اتهاماتي كه محافل غرب عليه روسيه وارد مي‌كنند اما فضاي رسانه‌اي امروز اين كشور ليبرال‌تر و بازتر است. طبق برآوردهاي آماري هم اكنون 3 هزار رسانه اعم از شبكه‌هاي تلويزيوني، يا رسانه‌هاي مكتوب در فضاي اين كشور فعال هستند آنها حجم بالايي از خبر، گزارش و تحليل‌هاي انتقادي را از مواضع گوناگون «از فراراست تا فراچپ» مطرح مي‌كنند. به عنوان مثال، گاز پروم كه 51 درصد گاز روسيه را در اختيار دارد داراي يك ايستگاه راديويي است. لحن انتقادي اين رسانه گاهي چنان است كه گويي يكي از شبكه‌هاي خبري ضدروس در غرب را گوش مي‌دهيد. همين طور برنامه‌هاي ويژه و سريالي در برخي رسانه‌هاي تصويري روسيه كه آشكارا حكومت يا شخص رئيس‌جمهور و نخست‌وزير را به زبان طنز و فكاهي نقد يا تمسخر مي‌كنند. از طرفي خود رئيس‌جمهور يا نخست‌وزير روسيه ادعا ندارند در كشوري با مساحت 17 ميليون كيلومتر مربع كه 11 ساعت تفاوت زماني بين آن هست، اوج عدالت را تثبيت كرده باشند. نبايد از نظر دور داشت كه اين كشور 20 سال پيش يك شوك عظيم را پشت سر گذاشت و همه چيز در آن دگرگون شد لذا براي رسيدن به اين مطلوب‌ها بايد زمان بگذرد.
مي‌خواهم در جمع‌بندي بحث مناقشه انتخاباتي روسيه پاسخ اين سؤال مهم نيز روشن شود كه آيا ما در روسيه شاهد يك مدل متمايز از نظام جمهوري هستيم. پوتين در اظهارات خود چند بار تصريح كرده كه روسيه الگوي دموكراسي خاص خود را دارد كه مبتني بر ويژگي‌هاي بومي و فرهنگي جامعه روس است، اگر اين فرضيه آقاي پوتين درست است، مشخصه اصلي اين «دموكراسي روس» چيست؟
البته اين سؤال بحث عميقي مي‌طلبد اما به طور اجمال مي‌گويم كه يك شاخصه اصلي جامعه روسيه اقتدارگرايي است. روس‌ها در طول تاريخ در پي رهبري مقتدر بوده‌اند، در تاريخ اين سرزمين امپراتوران شأن خدايگان زميني را نزد مردم داشتند. هنوز هم شهروند روس به استقبال رهبر يا دولت مقتدر مي‌رود. فرهنگ سياسي روس ضمن آن كه دموكراسي را ارج مي‌نهد اما طالب حاكميت منسجم و مقتدر در كشور است. لذا اين تفاوت ميان ساختار جامعه روس با فضاي سياسي اروپا و امريكا ديده مي‌شود كه در اينجا شاخص‌هاي يك حكومت كارآمد از نگاه مردم چيز ديگري است لذا مي‌بينيد وقتي فردي مثل پوتين كشور ورشكسته روسيه را دوباره احيا مي‌كند به تأييد و تحسين او مي‌پردازند.
لابد در اين نگرش جامعه روسيه، تجربه ناكامي غربگرايان دوره يلتسين نيز اثربخش بود؟
بله، شهروندان روس خاطره خوبي از دوران نرمش حكومت درقبال طرف‌هاي غربي ندارند و در واكنش‌هاي خود بشدت با عقب‌نشيني يا وادادگي دولتمردان در قبال حريفان داخل و جبهه خارج مخالفت مي‌ورزند. اين نكات مشاهدات عيني من است. يك نمونه عرض كنم از لابه‌لاي ارتباطات گسترده‌اي كه با اليت و نخبگان دارم و نيز در دو وبلاگ روسي كه در فضاي مختلف داير كرده‌ام، با 5 هزار نفر تماس پيدا كرده‌ام در قضيه جنگ ليبي، 90 درصد افراد روسي در كامنت‌هاي خود با خط‌مشي روسيه در اين بحران مخالفت كردند، آنها از اين كه دولت‌شان در قبال تصميم طرف‌هاي غربي كوتاه آمده و رأي ممتنع داده بود بشدت دلخور بودند اما در قضيه سوريه وقتي مسكو با قاطعيت مقابل جبهه غرب ايستاد آنها به تحسين رهبران و دولت خويش پرداختند. بنابراين فرهنگ سياسي روس چنين اقتضا مي‌كند كه دولت رفتاري مقتدرانه پيشه كند.
آقاي سجادي كارشناساني كه تاكنون ما نظرشان را درباره حوادث اخير روسيه جويا شديم دو ديدگاه متفاوت داشته‌اند، يك عده مي‌گفتند كه اين تظاهرات خطرناك نيست چون مردم روس فرهنگ اعتراضي و دولت‌ستيزي ندارند اما عده‌اي نيز به پاره‌اي ديگر از حوادث تاريخ استناد كرده و نتيجه مي‌گرفتند اساساً اغتشاش و آشوب از روسيه به ديگر نقاط اروپا سرايت كرده است به همين دليل ادامه اين مناقشه خياباني خطرناك است، به نظر مي‌آيد شما با ديدگاه اول همنظر هستيد ، درست است؟
ساختار سياسي روسيه در دوران كمونيست‌ها بر يك نظام آمرانه و سلسله مراتبي استوار بود، برحسب مطالعاتي كه در تاريخ روسيه داشته‌ام، اين انديشه از دوران تزارها برجاي ماند كه در دوران كمونيست‌ها نيز ابتدا حاكميت تصميم مي‌گرفت سپس مردم به دنبال او راه مي‌افتادند.
نكته قابل توجه ديگر جامعه روسيه به دليل همان استعدادها و ارزش‌هاي ژئوپلتيك در طول تاريخ يك جامعه محصور شده در ميان رقيبان مختلف بوده كه هريك از آنها در پي فرصتي براي بهره‌جويي بوده‌اند. در مسير تاريخ مي‌بينيد كه از ميان حريفان غربي روسيه، بيش از همه انگليسي‌ها، آلماني‌ها و تا حدي لهستاني‌ها نقش زيادي در هدايت اعتراض‌هاي داخلي روسيه داشتند، حتي برخي از تزارها قرباني اين اعمال نفوذ و ترورهاي هدايت‌شده از سوي رقيبان اروپايي روسيه شده‌اند. اما ساختار فرهنگ سياسي خود روسيه، خشونت راچندان بر نمي‌تابد. آنها مردمي آرام، مسالمت‌جو و دنبال همزيستي با طرف‌هاي مختلف هستند.
اما تصورات عمومي برخلاف اين برداشت شما است يعني اكثر افراد ساختار جامعه روسيه را خشن و توسعه‌طلب مي‌شناسند.
تصويري كه اغلب ما از روسيه داريم مبتني بر واقعيت نيست. افراد كمتر براي شناخت جامعه و فرهنگ روسيه تلاش مي‌كنند به همين دليل من همواره تأكيد مي‌كنم كه ايراني‌ها و روس‌ها نيازمند كسب شناختي روشن و بي‌واسطه از يكديگر هستند. تصوير كنوني ما اقتباس از روايت‌هاي ناظران غرب است. طبيعي است كه همه آنها از منظر منافع خويش رفتار اجتماعي روس‌ها را داوري كرده‌اند اما بعد از فروپاشي شوروي اين نگاه‌ها و داوري‌ها درباره روسيه سمت و سوي متفاوت پيدا كرد. در اين مقطع به طور خاص غرب نگران همگرايي و پيوند ايران و روسيه است. من حتي قبل از عهده‌دار شدن مسئوليت سفارت، مدت زيادي در قالب همين دفتر (دفتر فناوري اطلاعات نهاد رياست‌جمهوري) مسائل ايران و روسيه را از نزديك دنبال مي‌كردم و در همين مقطع شاهد تلاش جريان‌هايي در دو سوي مرز بودم كه يكي در روسيه در پي ارائه تصوير مخرب از ايران بود و ديگري در داخل ايران براي ساختن چهره‌اي منفي از روسيه تلاش مي‌كرد. علت مشترك تلاش دو طرف اين بودكه پيوند ما و روسيه تأثير جدي در تغيير معادلات سياسي جهاني دارد يا استراتژي توسعه ناتو به سوي شرق را به صورت جدي مورد چالش قرار مي‌دهد. در اين زمينه بد نيست دو مثال ذكر كنم؛ بعد از ماجراي انتخابات 88 ايران، يك NGO انگليسي در تاتارستان فيلمي را درباره ندا آقاسلطان به نمايش گذاشت و سپس جلسه بحث و گفت‌وگو درباره آن فيلم تشكيل داد، با اين هدف كه وجهه ايران را در يك جمهوري مسلمان‌نشين تخريب كند. يا در اتفاقي ديگر يك وبلاگ‌نويس شناخته شده ، ترجمه روسي فيلم «بدون دخترم هرگز» را در فضاي مجازي عرضه كرد. اين رشته تلاش‌ها براي تخريب چهره دو كشور و دو ملت همچنان ادامه دارد و مستقيماً از سوي دولت‌هاي رقيب تهران و مسكو حمايت و پشتيباني مي‌شوند.
از همين توصيف شما مي‌خواهم به مسئله مهم‌تري كه سؤال اغلب شهروندان ايراني است ورود كنم و آن قاعده بازي تعامل يا تعارض روسيه با غرب و با ما است.
براي خيلي از افراد روشن نيست كه روس‌ها چه زماني قرار دوستي با ما مي‌بندند و وجهه رقابت با غرب مي‌گشايند به طور مثال من در دوره هر دو رئيس‌جمهور روسيه يعني پوتين و مدودف در يك برهه‌اي اين شيوه دوگانه رفاقت و رقابت با ما و غرب را دنبال كرده‌ام. آيا براي شما مشخص شده كه مرز دوستي و رقابت روس‌ها كجا است؟
نكته‌اي كه در نگاه جامعه ايران نسبت به روسيه مغفول مي‌مانداين نكته است كه سياست‌هاي روسيه امروز متفاوت از شوروي سابق است. به عبارتي در پس‌زمينه نگاه ما هنوز اين فرضيه اشتباه وجود دارد كه مي‌پنداريم كه روسيه هنوز همانند گذشته يك تضاد مبنايي و ايدئولوژيك با غرب دارد. در حالي كه روسيه امروز رويكرد همكاري با غرب را برگزيده است. براي اين انتخاب خودش نيز دليل و برهان خاصي دارد كه مي‌گويد: بدون رويكرد همكاري، روسيه به رشد اقتصادي مطلوب خويش دست نخواهد يافت. زيرا استراتژي همه رهبران مسكو در سال‌هاي پس از فروپاشي شوروي دستيابي به آن قله توسعه و رشد اقتصادي بوده است و هر مانعي در مسير اين سياست از جمله تنش با غرب را برنتافته‌اند. نكته مهم ديگر در انتخاب اين رويكرد از سوي روس‌ها، (رويكرد همكاري با غرب) اين است كه مقوله رشد و توسعه اقتصادي براي آنها فقط پارامترها و عواملي براي تأمين رفاه و رونق اجتماعي نيستند بلكه قبل از آن يك مقوله امنيتي نيز هستند. رهبران روسيه با نگاه به رشد مطالبات مردم در عصر جديد بر اين باور هستند كه اگر رشد و پيشرفت اقتصادي تأمين نشود آن گاه جامعه بزرگي مثل روسيه به راحتي در معرض ناآرامي و آشوب قرار خواهد گرفت. بنابراين روسيه امروز ديگر به دنبال تنش در قالب شيوه جنگ سرد با غرب نيست. در سال‌هاي 88 – 1987 يعني مقطع reset (بازتعريف) روابط روسيه با امريكا، اين امپراتوري در مسكو پديد آمد كه به جاي رقابت به يك همپيماني با غرب دست خواهد يافت. روس‌ها به طور مشخص به اين باور رسيدند كه اگر بتوانند مشكلات خود را در دو زمينه با طرف غربي حل كنند، سهم مديريت خويش در عرصه بين‌المللي را پيدا خواهند كرد. اول، امضاي قرارداد كاهش تسليحات هسته‌اي. خب، اين قرارداد تجديد شد و روس‌ها از اين اتفاق بسيار خرسند شدند. به اين دليل كه وجود حجم بالاي سلاح‌هاي موشكي و حامل‌هاي آن براي روس‌ها از لحاظ اقتصادي و امنيتي هزينه‌اي گران تحميل مي‌كرد. مسئله دوم سپر دفاع موشكي بود كه در اينجا نخستين افتراق در نگاه روسيه و غرب بروز و ظهور كرد. روسيه هر آنچه مي‌توانست در بحث مربوط به مذاكرات سپر موشكي در قبال غرب انعطاف نشان داد اما به موازات اين سياست انعطاف‌پذيري روس‌ها طرف غربي گام‌هاي بعدي خود را براي تهديد منافع روسيه بلندتر برداشت تا جايي كه اين سيستم را ابتدا بر اروپا و سپس در تركيه تحميل كرد و اين بالانس در مناسبات استراتژيك دو طرف به هم خورد. من در همان روزهاي مذاكره بر سر reset روابط استراتژيك روسيه و امريكا در مصاحبه با كانال 24 روسيه اعلام كرد كه دوران ماه عسل روابط دو طرف خيلي زود پايان خواهد يافت زيرا امريكايي‌ها شركاي مطمئني نيستند و اين اتفاق نيز افتاد. امروز رهبران روسيه به اين واقع‌بيني رسيده‌اند كه در امريكا جناح‌هايي تصميم مي‌گيرند كه انديشه تعارض و سلطه را به جاي همزيستي مسالمت‌آميز در دستور كار دارند. لذا رويكرد كنوني حزب حاكم روسيه و شخص پوتين به سمت رويكرد اوراسيايي رفت كه منافع و علايق استراتژيك روسيه را در مناطق ديگري مثل آسيا و امريكاي لاتين دنبال كند و در اجراي اين سياست، اهتمام خاصي به همكاري با سازمان‌هاي آسه‌آن، آلبا، بريكس و شانگهاي نشان مي‌دهد، اين موارد دلالت بر يك تغيير در سياست روسيه و بي‌اعتمادي او به غرب دارد.
در افكارعمومي اين برداشت وجود دارد كه سياست خارجي روسيه فرصت‌طلبانه است و به حكم همين خصلت فرصت طلبي اگر امتيازي كلان از سوي امريكا يا اروپا به مسكو پيشنهاد شود به راحتي به شركاي منطقه‌اي مثل ايران يا سوريه و... پشت مي‌كند آيا اين برداشت را وارد مي‌دانيد؟
همه دولت‌ها سياست فرصت‌جويي و فرصت‌طلبي را در دستور كار دارند. قاعده و منطق حاكم بر سياست بين‌الملل اين است كه هركسي در پي تحصيل منافع خويش باشد. من از شما اين سؤال را دارم كه كدام كشور در پي فرصت‌ها و منافع خويش نيست. اساساً حكومتي كه منافع ملي را جست‌وجو نكند اعتبارش را نزد مردم از دست مي‌دهد. اما برخي اوقات كشورها وارد يك رشته همكاري دوجانبه مي‌شوند كه منافع زودگذر و كوتاه مدت را فداي منافع استراتژيك و بلندمدت نكنند. روسيه نيز با كشورهايي كه داراي چنين پيوند و ارتباط استراتژيك است در ميدان كارزار سياسي از آنها دفاع مي‌كند مانند قضيه سوريه كه يك شريك استراتژيك براي روس‌ها است و مسكو حتي كشتي‌هاي جنگي خود را به آب‌هاي ساحلي آن فرستاد و در شوراي امنيت مقاومت كرد تا اين پيام را به غرب بدهد كه مانند ليبي ديگر در برابر مداخله امريكا و ناتو كوتاه نخواهد آمد.
لكن ما هيچوقت چنين روابط و پيوند استراتژيك با روس‌ها نداشته‌ايم وقتي چنين پيوندي بين دو طرف نباشد در شرايط خاص و بحراني نيز هر يك به سنجش فرصت‌ها و منافع خويش مي‌انديشند. مثلاً در قضيه جنگ گرجستان و روسيه، به خاطر داريد كه گاز گرجستان قطع شد ولي ما طبق قراردادي كه با گرجي‌ها داشتيم نياز انرژي مردم اين جمهوري را تأمين كرديم. روس‌ها از اين قضيه بسيار دلخور شدند.
آقاي سجادي در اين باره تجربه همكاري با روس‌ها در قضيه نيروگاه بوشهر را مثال مي‌آوريم اغلب ناظران مي‌گويند كه طولاني شدن پروژه ساخت نيروگاه بوشهر يك مثال روشن از سياست فرصت‌طلبانه روس‌ها است كه تحت فشار طرف‌هاي غربي اين پروژه حياتي ايران را ناتمام گذاشته‌اند؟ چه پاسخي در اين باره داريد؟
معتقدم در اين باره نيز فضاي تبليغي موجود در صحنه جهاني منجر به قضاوت‌هاي يك‌طرفه شده است. لابد خبر داريد كه نيروگاه بوشهر را آلمان‌ها با 5 ميليارد مارك سرمايه‌گذاري رها كردند اما در اين سال‌ها هيچ كس سخني از اين ضرر بزرگ يا بدقولي طرف آلماني كه آن همه سرمايه را بدون هرگونه پاسخي رها كردند و رفتند به ميان نياورده است. در حالي كه در طولاني شدن قضيه نيروگاه بوشهر بخش محدودي از تقصيرها متوجه طرف روسي بود. در سال‌هاي اخير نيز تأخير اين پروژه عمدتاً ناشي از عوامل بين‌الملل مثل تحريم‌ها و نيز مشكلات ناشي از پرداخت‌ها بود. يك نكته مهم را نيز در اين باره نبايد از نظر دور بداريد كه ما يك كشور ايدئولوژيك هستيم. اين خصلت ايدئولوژيكي اقتضا مي‌كند كه ما انواع تحريم‌ها و تنگناها را تحمل كنيم اما دست از حمايت خويش از حقوق فلسطينيان بر نداريم يا پايتخت ما زير باران موشك قرار بگيرد اما ملت مظلوم افغان را در جنگ تنها نگذاريم. در حالي كه روس‌ها اكنون نگاه ايدئولوژيك ندارند.
اما در مجموع معتقدم كه اگر با روس‌ها باب همكاري‌ها و توافقات بلندمدت و استراتژيك را باز كنيم كه منافع طولاني مدتي براي دو طرف در بر داشته باشد روس‌ها نيز در مواقع حساس با اعمال فشار بازيگران ديگر ضعف و عقب‌نشيني نشان نخواهند داد. اما متأسفانه الآن چنين توافق استراتژيك بين دو طرف جاري نيست به همين دليل طرف روسي در مسائل مربوط به ايران منافع كلان و ريسك‌هاي خود را مي‌سنجد و بر اين اساس عمل مي‌كند. من عميقاً بر اين باورم كه ايران و روسيه از لحاظ منافع منطقه‌اي و امنيتي سرنشينان يك كشتي هستند، چالش‌ها و منافع مشترك دارند در اين وضعيت ناگزير از گشودن باب همكاري استراتژيك هستند.
ولي برداشت افكار عمومي و حتي ما اهل رسانه از روابط ايران و روسيه بر خلاف اظهارات شما است يعني اغلب كارشناسان از ايران و روسيه به عنوان دو شريك استراتژيك ياد مي‌كنند و مي‌گويند عميق‌ترين همكاري بين دو طرف جاري است.
من نمي‌دانم جامعه خبرنگاري چگونه اين برداشت را پيدا كرده است ولي شواهد و داده‌هاي عيني در روابط دو كشور چيز ديگري مي‌گويد.
از نگاه يك شاخص، داشتن روابط استراتژيك، همكاري‌هاي نظامي بين دو كشور است كه ايران و روسيه هر سه سطح داد و ستد نظامي اعم از خريد و فروش تسليحات، آموزش نظامي و مهم‌تر از همه مراوده موشكي را تجربه كرده‌اند.
در زمينه موشكي آنچه روسيه تاكنون به ما داده صرفاً جنبه دفاعي داشته است. به طور مثال موشك سام 2 را از روس‌ها گرفتيم كه در مقابل حملات هوايي نياز ما را تأمين مي‌كند وگرنه روسيه فقط سياست توسعه بازارهاي تسليحاتي خودش را دنبال مي‌كند، به نحوي كه چيزي حدود 10 ميليارد دلار عايدات سال گذشته‌اش از فروش سلاح بوده و بعد از امريكا هنوز مقام دوم را در اين بازار داراست. بنابراين سياست بنيادين روسيه فروش سلاح است، اما روس‌ها تاكنون سلاح استراتژيك به ما نداده‌اند و اغلب اقلام نظامي صادراتي به ايران سلاح دفاعي بوده است.
ولي ما نخستين سخني كه از ديپلمات‌هاي ايراني در مسكو از آقاي نوبري حيراني (نخستين سفير ايران در مسكو) تا آقاي مهدي صفري و شافعي به عنوان سفراي بعدي شنيديم، اين بوده كه روابط تهران و مسكو استراتژيك است. لكن الان شما تحليل ديگري مي‌كنيد؟
فكر مي‌كنم سفراي محترم قبلي نيز گفته‌اند كه ظرفيت برقراري همكاري استراتژيك وجود دارد. در هر حال ظرفيت همكاري استراتژيك ميان ايران و روسيه وجود دارد. دو كشور منافع و تهديدات مشترك دارند، اين نگاه مشترك را مي‌توان در قبال اوضاع عراق، افغانستان، خزر و... لمس كرد. به‌طور مثال در شرايطي كه امريكا و غرب تمام تخم‌مرغ‌هاي شانس خودشان را در سبد اسرائيل نهاده و جنبش‌هاي انقلابي حماس و حزب‌الله را به عنوان جريان تروريستي معرفي كرد، آقاي مدودف با حماس به مذاكره نشست. امروزه مواجهه با حركت مداخله‌جويانه غرب و سياست تهاجمي ناتو در شرق يك فصل مشترك براي گشودن باب همكاري استراتژيك ميان ايران و روسيه است. براي اين كار چند بار هم تأكيد كرده‌ام ما خلأ شناخت عميق دو طرف را بايد رفع كنيم. در نگاه همه ديپلمات‌ها، روسيه ظرفيت يك قاره را دارد كه شايد فقط جمعيت آن از يك قاره كمتر است و همسايگي با يك چنين كشوري براي امثال ايران بزرگترين فرصت است و بايد حداكثر استفاده از آن صورت گيرد.
آقاي سفير، در حال حاضر رقم مبادلات تجاري دو كشور چه ميزان است؟
5/3 ميليارد دلار كه 500 ميليون دلار آن صادرات ما است و 3 ميليارد دلار رقم صادرات طرف روسي است.
درست اين رقم رضايت‌بخش نيست، اما مسئله جدي افكار عمومي ايران اين است كه در رقابت‌هاي بين‌المللي ايران چه اندازه براي روسيه ارزش دارد.
چرا روسيه بر سر مسئله سوريه تا آخر ايستاده، اما در قضيه مهم هسته‌اي ايران دست‌كم 4 بار پاي قطعنامه تحريم شوراي امنيت عليه ما را امضا كرد؟
از جمله مسائلي كه باز به نظر من در فضاي ايران به درستي تحليل نشده، مواضع روس‌ها در قضيه هسته‌اي ما است. متأسفانه رهبري روسيه در مقاطعي تحت تأثير اطلاعات غير‌واقعي و فضاي مسموم رسانه‌اي امريكا و اروپا و اسرائيل درباره قضيه هسته‌اي ايران قرار گرفت. آنها اين فكر را القا كردند كه ايران به دنبال سلاح هسته‌اي است و طبيعي است كشوري كه همسايه‌اش مسلح به سلاح هسته‌اي شود، دچار نگراني خواهد شد. به‌واسطه اين اطلاعات غلط، روس‌ها اعلام كردند كه حاضرند براي ايراني‌ها نيروگاه هسته‌اي بسازند، اما در بحث غني‌سازي ايران نبايد خودكفا شود. چنين كشوري براي پيشبرد مواضع خويش يعني نگراني از مسلح شدن همسايه‌اش به سلاح هسته‌اي از شوراي امنيت نيز به عنوان ابزار استفاده كرد. لذا ما اين گلايه را داريم كه چرا روس‌ها فريب ترفند تبليغاتي غرب را خوردند. البته مواضع رسمي روس‌ها اين بوده كه دليلي نداريم ايران به سمت نظامي كردن پروژه هسته‌اي خود برود. اخيراً نيز ديديد كه مسئولان روس در سطوح مختلف (اعم از رئيس جمهور، نخست‌وزير و وزير خارجه) تحريم‌هاي يكجانبه غرب را محكوم كرده و اعلام نمودند تنها از طريق مذاكره اين مسئله قابل حل است. ما نيز اميدواريم آنها درك عميق‌تري از شگردهاي سياسي غرب در قضيه هسته‌اي ما پيدا كنند، اما چنان‌كه اشاره كردم، به دليل همان القائات تبليغاتي طرف‌هاي غربي هنوز روس‌ها در قضيه هسته‌اي ايران جانب احتياط را رعايت مي‌كنند.
قرارداد خريد سامانه موشكي اس 300 به كجا رسيد؟
در اين زمينه ما وجه پيش‌پرداخت خود و نيز سود بانكي آن را پس گرفتيم و در واقع قرارداد الان فسخ شده است.
برخي خبرها از تغيير يا تعديل مواضع روسيه در اجلاس اخير شوراي حكام حكايت داشت، چه اندازه اين تغيير جدي است؟
در اجلاس اخير شوراي حكام آقاي آمانو (دبيركل آژانس انرژي اتمي) اطلاعات تأييد نشده‌اي را به عنوان اتهام مطرح كرد و با اين اطلاعات مخدوش طرف‌هاي امريكايي و اروپايي قصد داشتند موضوع هسته‌اي ايران را باز هم به شوراي امنيت برده و تحريم‌هاي جديد عليه ما اعمال كنند. در اين فاصله طرف‌هاي چيني و روسي دريافتند غرب ديگر دنبال حل مسئله هسته‌اي ايران نيست، بلكه نوعي رفتار انتقام‌جويانه را تعقيب مي‌كند. بنابراين، اين حركت روس‌ها در اجلاس اخير شوراي حكام تغيير سياست محسوب نمي‌شود، بلكه آنها نسبت به ماهيت رفتار بازيگران غربي و ترفند و تاكتيك‌هاي آنها در موضوع هسته‌اي ايران شناخت جديدي پيدا كردند كه حاصلش اين شد كه پروژه تصويب قطعنامه‌سازي و تحريم ايران را همراهي نكنند.
بحران بزرگي كه در مجاورت ما و روس‌ها قرار دارد، يعني افغانستان به نقطه حساس و سرنوشت‌سازي رسيده است تا جايي كه امريكايي‌ها باب مذاكره با طالبان را گشوده‌اند. آيا روس‌ها قصد ندارند سكوت و انفعال 10 ساله خود در اين جنگ را كه منافع آنها را نيز مثل ما تهديد مي‌كند، بشكنند؟
در اين‌باره باب رايزني‌هاي خوبي ميان ايران و روسيه گشوده شده است. تا به حال سياست مشترك ما و روس‌ها بر دو اصل محدودسازي طالبان و خلع‌سلاح اين گروه و نيز تثبيت دولت اسلامي افغانستان كه كشور را اداره مي‌كند، استوار بوده است. از نگاه روس‌ها، حضور امريكايي‌ها قدرت طالبان را به تحليل برد، البته ما خلاف اين ايده را داريم، معتقديم كه گسترش بحران افغانستان ريشه در تداوم اشغال نظامي آن دارد. در هر حال ما و روس‌ها تضعيف حاكميت ملي افغانستان را يك تهديد مي‌دانيم. بر اساس اين دغدغه، براي عقد قرارداد استراتژيك با پاكستان، چين و هند و حتي دولت افغانستان مشاوره‌هاي مؤثري آغاز كرديم. علاوه بر اين، صحنه افغانستان چالش‌هاي مشابه ديگري را در زمينه ترانزيت قاچاق سلاح و مواد مخدر متوجه روسيه كرده كه در اين راستا نيز پس از سفر وزير كشور روسيه قرار است در روزهاي آينده همتاي ايراني وي جناب آقاي نجار در اجلاس مسكو شركت كند.

يکشنبه|ا|18|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايران]
[مشاهده در: www.iran-newspaper.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن