واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: شايد با خود تصور کنيد که کودکان فقط مشغول بازي کردن هستند و کار نميـکنند که بخواهند استرس داشته باشند، امـا بايد بدانيد که آنها با مقدار زيادي اضطراب و تنش روبرو هستند. مشکلاتي که در مدرسه و موقعيتـهاي اجتـماعي بـراي آنها بوجود مي آيد، مي تواند بسيار دردناک باشد به ويـژه اگــر تکنيک هاي مناسبي براي فائق آمدن به آنها بلد نباشند. بـر طبـق تـحقـيـقاتي کـه بــر روي کـــودکـان انـجـام شـده، دانشمندان بـه اين نتيجه دست پيدا کـرده انـد کـه بچه ها، هــم به شيوه هاي مثبت و هم به طرق منفي و نامناسب بــا موارد استـرس زاي زندگي خود روبرو ميشوند. شايد در بـرخي مـواقـع بـه هيـچ وجـه دهـان خـود را بـاز نکـنـنـد و از ســايرين کمک درخواست نکنند، اما اين وظيفه پدر و مـادر اســت که شرايط استراس زا را شناسايي کرده و در مواقع ضروري به فرزند خود کمک کنند. متاسفانه در اکثر موارد والدين به راحتي نمي توانند راهي را پيدا کنند که از طريق آن بتوانند در مواقع ضروري و شرايطي که کودک استرس شديد را تحمل مي کند با او ارتباط برقرار کرده و به او کمک کنند. در اين قسمت شما را با چند نمونه از اين موارد آشنا مي کنيم. با صداي بلند اشاه کردن – با صداي بلند به کودک بگوييد که ممکن است در هر شرايطي چه احساساتي بوجود آيد و واکنش هايش کاملاً طبيعي هستند. ( "به عنوان مثال: من خودم هم متوجه مي شوم که تو هنوز به خاطر وقايعي که در پارک با دوستت اتفاق افتاده ناراحت هستي و ...") البته مطرح کردن اين مطلب نبايد به شيوه اي باشد که کودک احساس کند در حال تنبيه و يا بازخواست است (بگو چه اتفاقي افتاده؟ آيا هنوز هم در مورد اتفاقي که رخ داده عصباني هستي؟) بايد مانند ساير وقايع عادي و روزمره با اين مطلب هم برخورد کنيد و در مورد آن از خود عکس العمل تندي نشان ندهيد. با اين کار به کودک نشان مي دهيد که قصد داريد چيزهاي بيشتري در مورد واقعه اي که براي او رخ داده بشنويد و او نيز با آرامش بيشتري شما را در جريان امور قرار خواهد داد. به او گوش کنيد – به او طوري توضيح دهيد که متوجه شود دوست داريد حرف هايش را بشنويد، و در صورت نياز همراهي و کمکش کنيد. با توجه، آرامش، علاقه، و ارزش به حرف هايش گوش دهيد. هيچ موقع با او جر و بحث نکنيد و از پيش داوري هاي نا آگاهانه به شدت خودداري نماييد. تا آنجايي که مي توانيد او را سرزنش نکرده و برايش سنخنراني راه نيندازيد. شما به اين دليل با او گفتگو مي کنيد تا راه را برايش باز کنيد که بتواند حرف هايش را به شما بزند و از استرس هايش کاسته شود نه اينکه به احساساتش لطمه وارد شود. سعي کنيد با بازگو کردن سوالاتي نظير: "بعد چه اتفاقي افتاد؟" او را متقاعد کنيد که مي تواند کل ماجرا را براي شما شره دهد. مختصراً در مورد تجربه اي که کودک کسب کرده نظر بدهيد – به عنوان مثال ميتوانيد بگوييد: "اين واقعه بايد ناراحت کننده باشد" ، "هيچ تعجبي وجود ندارد که تو عصباني شدي، چون به هر حال آنها را تو را در بازي خودشان راه نداده بودند." و يا "اين کار به نظر قدري ناعادلانه به نظر مي رسد". اين کار به کودک ما نشان مي دهد که واکنش هايش قابل درک بوده و همچنين شما براي او اهميت و ارزش قائل هستيد. اينکه کودک احساس کند او را متوجه مي شويد، درکش مي کنيد و به حرف هايش گوش مي دهيد از جمله نکات قابل اهميت در مواقع اضطراب و استرس زا مي باشند. احساسات را نامگذاري کنيد – بسياري از کودکان زمانيکه يک تجربه جديد احساسي را تجربه مي کنند، ممکن است به دليل ناآشنايي ندانند که چه نامي را ميتوانند بر روي آن بگذارند. در زمان بروز يک چنين مواردي بايد به آنها کمک کنيد که درک کنند چه احساسي دارند؛ به عنوان مثال خشم، نفرت، عصبانيت. با اين نوع نامگذاري کودک راحت تر مي تواند ارتباط برقرار کند و در عين حال آگاهي هايش را نيز از شرايطي که در آن قرار گرفته افزايش دهد. به او ياد دهيد که عکس العمل مناسب نشان دهد – به او کارهايي را پيشنهاد کنيد که تصور مي کنيد با انجام دادن آنها مي تواند احساس بهتري پيدا کند و به طور موقتي مشکل خود را پشت سر بگذارد. او را تشويق کنيد که به راه حل هاي متفاوت نيز فکر کند. نبايد خودتان تنها کسي باشيد که تکنيک هاي مختلف حل مشکل را ارئه مي دهد، بلکه بايد به کودکتان نيز کمک کنيد که بتواند چند ايده پيرامون مشکلي که خودش بوجود آورده در ذهن تداعي کند. اين نوع فعاليت هاي ذهني اعتماد به نفس کودک را ارتقا مي بخشند. مي بايست سعي کنيد همه کارها را خودتان به تنهايي انجام ندهيد. البته ايده هاي خوب خودتان را نيز با نظريات کودکانتان در هم بياميزيد. به عنوان مثال مي توانيد بگوييد: "نظرت در مورد اين راه حل چيه؟" گاهي اوقات صحبت کردن، گوش دادن و درک احساسات کودک بهترين کمکي است که مي توانيد در حق او انجام دهيد. در نهايت مي توانيد موضوع بحث را تغيير دهيد، در مورد يک مطلب جالب و جذاب صحبت کنيد و او را آرام نماييد. هيچ موقع نبايد بيش از حد لازم به يک قضيه کوچک توجه کنيد. فقط آنجا باشيد – گاهي اوقات برخي از کودکان به هيچ وجه دوست ندارند که در مورد چيزي که آنها را اذيت مي کند، صحبت کنند. به آنها احترام بگذاريد، فضاي مورد نيازشان را در اختيارشان قرار دهيد، و براي آنها روشن کنيد که هميشه براي حمايت و پشتيباني آنها در کنارشان هستيد و در صورت لازم مي توانند همه مسائل را با شما در ميان بگذارند. حتي زماني که کودکان با شما صحبت نمي کنند، دوست ندارند که شما پشتشان را خالي کنيد و تنهايشان بگذاريد. تنها با قرار گرفتن در کنار آنها ميتوانيد به آنها قوت قلب بدهيد. در کنارشان باشيد و با آنها وقت صرف کنيد. بنابراين اگر به اين نتيجه رسيديد که تمايلي به گفتگو با شما ندارند، سعي کنيد شروع به انجام کاري که دوست مي داريد کنيد. با هم پياده روي کنيد، فيلم نگاه کنيد، دارت بازي کنيد، و کيک درست کنيد. بايد بدانيد که حضورتان براي کودک مي تواند چه معنايي را در بر داشته باشد. صبور باشيد – به عنوان يک پدر يا مادر شايد برايتان ناراحت کننده باشد که ببينيد فرزندتان تحت فشار و استرس قرار دارد، اما به هر حال بايد از اين کار که به سرعت در پي درست کردن تمام مشکلات کودک باشيد نيز خودداري نماييد. به جاي آن سعي کنيد که به کودک کمک کرده و به تدريج تبديل به يک مشاور براي او شويد. به او ياد بدهيد که چگونه مي تواند با سربالايي ها و سر پاييني هاي زندگي مواجه شود، احساسات خود را ابراز کند، هر جا که لازم باشد آرامش خودش را حفظ کند، و براي شروع مجدد خودش را آماده کند. به خاطر داشته باشيد که شما نمي توانيد همه چيز را درست کنيد و همچنين در تمام مراحل زندگي در کنار او نيستيد که بتوانيد تمام مشکلاتش را در همه عرصه هاي زندگي حل کنيد؛ اما در مقابل مي توانيد استراتژي هاي فائق آمدن بر مشکلات را بياموزيد. با اين کار او را آماده مي کنيد تا هر گونه اضطراب و يا استرسي را که ممکن است در آينده برايش پيش مي آيد را مديريت کند. .iranerooz.com پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 645]