واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: جاذبه و دافعه در انديشه شهيد مطهري معيار جذب حد اكثري
جاذبه و دافعه در انديشه شهيد مطهري
معيار جذب حد اكثري
مهدى عامرى
برخي بيان ميكنند اسلام دين محبت است و بايد سرتاسر جاذبه باشد و يا هنگامي كه از جذب حداكثري سخن به ميان ميآيد آن چنان دايره را وسيع ميگيرند كه از شرق تا غرب را در خود جاي ميدهد! البته از آن سو هم عدهاي با كوچكترين اختلافي بر طبل جدايي و نزاع ميكوبند و به اندك جاذبه كفايت ميكنند. اما راه اعتدال در اين مسير چيست؟ براي پاسخ به اين سوال به انديشه استاد مطهري نظر ميافكنيم. ايشان با توجه به اختلاف انسانها در جذب و دفع چهار دسته را بيان ميكنند.
1- افرادي كه نه جاذبه دارند و نه دافعه، نه كسي آنها را دوست و نه كسي دشمن دارد. استاد شهيد به شدت به اين دسته كه به خاطر عافيتطلبي هميشه سكوت يا دوپهلوگويي را سرلوحه كار خود قرار داده، ميتازد و آنها را موجوداتي بيارزش و بياثر و انسانهايي تهي معرفي ميكند و در وصف آنها ميگويد: "مثل اين است كه يك سنگ در ميان مردم راه برود. حيواني است غذايي ميخورد و خوابي ميرود و در ميان مردم ميگردد نه موج موافق ايجاد ميكند و نه موج مخالف".
2- آنها كه جاذبه دارند اما دافعه ندارند، در زندگي همه كس آنها را دوست دارد و كسي منكر آنان نيست، غالباً خيال ميكنند كه حسن خلق و به اصطلاح امروز "اجتماعي بودن" همين است كه انسان همه را با خود دوست كند. شهيد مطهري اين شيوه را هم شديداً مورد نقد قرار ميدهد و چنين اخلاقي را براي انسان صاحب هدف و مسلك كه فكر و ايدهاي را در اجتماع تعقيب ميكند، ميسر نميداند و اين را شيوه منافقان عنوان كرده و ميگويد: "همه مردم يك جور فكر نميكنند و پسندهاي همه يكنواخت نيست تنها كسي موفق ميشود دوستي صاحبان ايدههاي مختلف را جلب كند كه متظاهر و دروغگو باشد و با هر كسي مطابق ميلش بگويد و بنماياند". لذا از منظر شهيد اينكه "انسان كامل فقط محبت وجاذبه دارد" مورد قبول نيست چرا كه از ديدگاه وي "تنها اهل محبت بودن كافي نيست، اهل مسلك هم بايد بود و محبت بايد با حقيقت توأم باشد و مسلكي بودن خواه ناخواه دشمن ساز است و عدهاي را طرد ميكند".
استاد مطهري آنگاه با تأكيد بر اين نكته كه اسلام دين محبت است، ادامه ميدهد: "محبت تنها داروي علاج بشريت نيست. در مذاقها و مزاجهايي خشونت نيز ضرورت دارد و دفع و طرد لازم است." لذا اگر از جذب حداكثري و دفع حداقلي سخن به ميان ميآيد بايد اين نكته قانون را پذيرفت كه "اسلام هم دين جذب و محبت است و هم دين دفع و نقمت."
3- مردمي كه دافعه دارند اما جاذبه ندارند، اينها نيز افراد ناقصي هستند و اين دليل بر اين است كه فاقد خصايل مثبت انساني ميباشند زيرا اگر از خصايل انساني بهرهمند بودند گروهي و لو عده قليلي طرفدار و علاقهمند داشتند، زيرا در ميان مردم همواره آدم خوب وجود دارد هر چند عددشان كم باشد. قهراً كسي كه همه دشمن او هستند خرابي از ناحيه خود اوست و الا چگونه ممكن است در روح انسان خوبيها وجود داشته باشد و هيچ دوستي نداشته باشد؟
4- مردمي كه هم جاذبه دارند و هم دافعه. انسانهاي با مسلك، هم دوست سازند و هم دشمن ساز. در انديشه شهيد مطهري ميتوان يك معيار مناسب را براي جذب افراد ديد و آن اينكه "هر شخصيتي هم سنخ خود را جذب ميكند و غير همسنخ را از خود دور ميسازد. شخصيت عادل و شريف عناصر خيرخواه و عدالتجو را به سوي خويش جذب ميكند و هواپرستها و پول پرستها و منافقها را از خويش طرد ميكند". لذا در جذب حداكثري اين نكته قابل توجه است و از آن سو نيز افرادي كه هيچ سنخيتي با گروهي ندارند نه تنها نبايد محل وحدت باشند، بلكه امكان جذبشان وجود ندارد، لذا اگر مشاهده ميشود برخي در جمع كردن گروههايي ميكوشند كه از لحاظ اعتقادي و سياسي هيچ سنخيتي با هم ندارند و با هم در تضاد و ستيزند، اين اقدام را نبايد عاقلانه و خيرخواهانه دانست.
شهيد مطهري آن گاه به بررسي زندگي اميرالمومنين نظر ميكند و با توجه به نيروي جاذبه و دافعه نيرومند حضرت بيان ميكند: "جاذبه علي هم سطح وسيعي از جمعيت را مجذوب خويش ساخته و هم در طول زمان ادامه يافته و گسترش پيدا كرده است". اما در زمينه نيروي دافعه و دشمن سازي علي، استاد شهيد اين را از افتخارات مولا بيان ميكند كه "او مردي دشمن ساز و ناراضي ساز بود. چرا كه هر آدم هدفدار و مخصوصاً انقلابي كه در پي عملي ساختن هدفهاي مقدس خويش است دشمن ساز و ناراضي درست كن است". وي آن گاه به گروههايي كه با نيروي دافعه حضرت مواجه شدند ميپردازد و در پايان اين گونه نتيجه ميگيرد: "علي دو طبقه را سخت دفع كرده است: 1- منافقان زيرك 2- زاهدان احمق. همين دو درس، براي مدعيان تشيع او كافي است كه چشم باز كنند و فريب منافقان را نخورند، تيزبين باشند و ظاهر بيني را رها نمايند كه جامعه تشيع در حال حاضر سخت به اين دو درد مبتلا است".
شنبه|ا|17|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]