تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا كند، از طريق زبانش او را رسوا مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826739340




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


كيهان

روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان حاضرتر از هميشه به قلم حسام الدين برومند آورده است:

در حاليكه امت در سوگ پيامبر(ص) به ماتم نشسته و داغدارند و از در و ديوار مدينه حزن و اندوه مي بارد؛ منافقين در دل لبخند مي زنند و خيال خام برپايي دوباره «جهالت» را در سر مي پرورند، اگر دشمني ها و كارشكني ها در سراسر دوران هدايت و رسالت پيامبر(ص) ابتر ماند، اگر از تمسخر، تهمت، استهزاء و نسبت شاعري و جنون (العياذ بالله) به او دادن،- نتيجه اي نگرفتند، اگر از آزاد و اذيت آن هميشه مهربان ترين و پيامبر خوبي ها طرفي نبستند، اگر از شعب ابي طالب و محاصره و تحريم اقتصادي بهره اي نبردند، اگر توطئه دارالندوه و ترور محمدي(ص) ناكام ماند و اگر... اكنون در 28 صفر 11 هجري آنانكه مصداق «استسلموا ولايسلموا» (ظاهر اسلام را پذيرفتند ولي به دل اسلام نياوردند) هستند همه عزم خود را جزم نموده اند تا با فرو بستن چشمان رسول خدا(ص) دين و آيين او را در سيطره خودخواهي ها و زياده خواهي هاي خود مات نمايند، كوري و بي خبري را آنسان شايع و همه گير سازند تا آوازه اي از پيام محمد(ص) به گوش هيچ جنبنده اي نرسد... و اينچنين سبيل سفاهت و جهالت را ميان جماعت هموار نمايند و از آبشخور آن توشه خود به كام گيرند. اين اما پايان ماجرا نبود؛ در افق كم دامنه و تنگ و تاريك آنها نمي گنجيد كه هر چند «پيامبر» مي رود اما «پيام» او ماندني است، رسول از ميان امت رخت برمي بندد اما «رسالت» باقي مي ماند نبي(ص) رفتني است و «نباء» ماندني.
و امروز سال ها و قرنهاست كه از رحلت نبي اكرم(ص) مي گذرد مترفان و متكاثران، چپاولگران و زورگويان، استعمارگران و استثمارگران همواره به لطايف الحيل كوشيدند تا «اسلام» را به حاشيه برانند يك روز جنگ هاي صليبي را تدارك و به راه انداختند، يك روز به انزواي اسلام از صحنه زندگي و اجتماع حكم راندند، در دوره اي خرافه به اين آئين تزريق كردند و در دهه هاي اخير شگردها و دسيسه هايي به اصطلاح نوين را به خدمت گرفتند و براي مقابله با «اسلام ناب محمدي»(ص) جريان موازي اسلام آمريكايي و طالباني را به صحنه آوردند و... اين چرخه، چرخيد و چرخيد تا هزار و چهارصدوچند سال بعد به «عصرخميني» رسيد. مردي از سلاله پاك رسول خدا(ص)، وقتي ندا به انقلاب برداشت، مردم صدايش را آشنا يافتند، از گمشده امت سخن مي گفت، كلام خدا بر زبان و زبان رسول الله(ص) به كام داشت. ندايش را كه شنيدند با پاي جان به سويش شتافتند، دل دادند، بر طاغوت زمان تاختند و سرانجام سقف تاريك نظام سلطه جهاني را شكافتند و طرحي نو در انداختند. پيش از اين هم، درصدر اسلام، خداي مهربان، توهم مشركان را كه اشرافيت از دست رفته جاهليت را در پايان عمر رسول خدا(ص) مي دانستند، درهم ريخته و فرموده بود كه نه فقط پيامبر اعظم(ص) ابتر و بي عقبه نيست، بلكه دشمنانش بي دنباله اند و آن روز، 30 سال پيش وقتي انقلاب اسلامي كه احياي اسلام ناب محمدي(ص) بود به پيروزي رسيد، همگان به وضوح ديدند وعده خدا تحقق يافته است و اين همه «نتيجه سحر» بود و «صبح دولت» در پيش.
انقلاب اسلامي ترجمان اسلام ناب بود كه سالها پس از رحلت رسول خدا(ص) بار ديگر در بعثتي ديگر به ميدان آمده بود، تا آدميان گم كرده راه و در بند سلطه سياه را از يوغ استبداد و استعمار نجات بخشد. و تنها به بندگي خدا كه رهايي از همه بندهاست، بخواند.
و چنين بود كه نظام جمهوري اسلامي ايران با تكيه بر آموزه هاي اسلام ناب محمدي(ص) شكل گرفت. نا معادله سياسي حاكم بر منطقه و جهان ترك برداشت و معادلات سياسي منطقه اي و جهاني قدرت هاي غرب و شرق عالم به چالش كشيده شدند.
الگوي جديدي به عرصه آمده بود و شيوه اي از حكومت در بستر آموزه هاي اسلامي را به نمايش گذارده بود كه ظلم ستيز و عدالت خواه بود. بيداري اسلامي در عصر حاضر نه فقط نشانه كه ثمره آن است. امروز اين بيداري در مقابل چشمان حيرت زده دشمنان و ديدگان به اشك شوق نشسته محرومان از مرزهاي جغرافيايي عبور كرده و هر روز سنگر جديدي را فتح مي كند.
اگر در ابتداي رسالت پيامبر عظيم الشان اسلام، به تعبير رساي حضرت امير(ع) جهان به باغي مي مانست كه برگ درختانش به زردي گراييده بود و كسي از آن اميد ثمره اي نداشت، پرچم هاي هدايت كهنه و فرسوده گشته بودند و رايات ضلالت پديدار شده بودند و دنيا در آن روزگاران بر مردمش چهره دژم كرده بود و بر خواستاران خود ترشروي گشته بود و ترس دل هاي مردمان را فرا گرفته بود؛ امروز «اسلام» و «پيام محمد(ص)» با نيروي معنوي و باطني خود و بدون هيچگونه تجهيزات و سلاح هاي مدرن و فوق مدرن، و به رغم همه نقشه ها و كارشكني هاي دشمنان، جان ها و فطرت هاي پاك را به تسخير درآورده است. و نام و ياد خاتم النبيين(ص) بيش از تمام دوران هاي گذشته بر سر زبانها و در ژرفاي جانهاست و تحركات دشمنان اسلام عليه پيامبر(ص) از اين زاويه قابل ارزيابي است.
امروز شعاع جانبخش اسلام و خط مقاومت در برابر زورگويان وحشي و زياده خواهان پليد چهره كه نقاب حقوق بشر، آزادي و دموكراسي آنها به زير كشيده شده در اعماق جان بشريت ريشه دوانده است و بشر ديگر نمي تواند روزگار درازي خود را از اسلام بي نياز بداند و نسبت به آن بي اعتنا بماند.
اين حقيقت روشن و غيرقابل انكار است و با تاملي بر حوادث و رخدادهايي كه طي همين چند سال اخير به وقوع پيوسته قابل درك و فهم است و حاجتي به برهان و استدلال ندارد.
چه شده است كه در حوزه سياسي امروز جهان اسلام از پتانسيل و ظرفيت قابل توجه در تصميم گيري ها و معادلات جهاني برخوردار است؟ - هر چند كه خيانت منافقين امت هنوز هم هست- چه عاملي سبب پيروزي حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه و همچنين حماس در جنگ 22 روزه عليه رژيم صهيونيستي و مدعيان قدرت بوده است؟
چرا امروز در حالي كه بحران مالي و اقتصادي دنياي غرب از پرده برون افتاده و به نارسايي كاپيتاليسم و سرمايه داري اعتراف دارند كارشناسان و تحليلگران برجسته و زبده غربي اجراي شريعت اسلامي در حوزه اقتصاد را نسخه درمان مي دانند؟
مكتب ها و مسلك هايي كه روزگاري داعيه اداره جهان را داشتند و با شعارهاي پرطمطراق و فريبنده براي بشريت مدينه به اصطلاح فاضله را وعده و وعيد مي دادند اينك در بن بست پيشرفت و توسعه مادي گرايانه خود گرفتار شده اند.
نماي تمدن نوين اسلامي كه جمهوري اسلامي ايران افتخار پرچمداري آن را دارد در افقي نزديك چشم ها را مي نوازد.
اين روزها، اگرچه در سوگ رسول خدا(ص) اشك ماتم مي ريزيم و حق داريم. اما، موهبت بزرگ احياي دوباره بينش و منش او را نيز شاكريم و پاس مي داريم. پيامبر اعظم(ص) امروز بي پرده تر و بيشتر از همه دوران ها در ميان ماست.

* جمهوري

روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان كسب قدرت با پايمال كردن اخلاق ! آورده است:

ما پيروان پيامبري هستيم كه در بيان الهي قرآن كريم « رحمه للعالمين » (سوره انبيا آيه 107 ) نام گرفته و خداي متعال در مدح او فرموده است « وانك لعلي خلق عظيم » وجود تو اي پيامبر به اخلاق نيك و با عظمتي آراسته است (سوره قلم آيه 4 ) .
انقلاب اسلامي به نام اسلام و به پيروي از پيامبري كه با اخلاق پسنديده خود توانست سخت دل ترين مردم دوران خود را كه دوران جاهليت بود به دين خدا جذب كند و از آنها امت واحده اي با همبستگي و اتحادي ناگسستني بسازد و قدرتمندترين دشمنان بشريت را وادار به عقب نشيني و تسليم نمايد شكل گرفت و به پيروزي رسيد. نظام جمهوري اسلامي كه محصول اين انقلاب است نيز برپايه تعاليم اسلام و سيره پيامبر اكرم و مكتب پرافتخار اهل البيت بنا شده و بر مباني اخلاقي ماخوذ از معصومين صلوات الله عليهم اجمعين استوار است . درباره انقلاب اسلامي بزرگان اين انقلاب و نظام گفته اند : « اين انقلاب انقلاب ارزش هاست » و شخص امام خميني فرموده است : « انقلاب ما انفجار نور بود » . دو مقوله « نور » و « ارزش » از جنس اخلاقند و هدف آنها حفظ تحكيم كرامت انساني است . انقلاب و نظام جمهوري اسلامي اگر در بطن خود از اخلاق و كرامت انساني تهي بود دليلي براي پديد آمدن نداشت زيرا صرف رسيدن به قدرت منهاي اخلاق هيچ تمايزي ميان اين انقلاب و ساير انقلاب ها و ميان نظام اسلامي و نظام هاي حكومتي غيرديني پديد نمي آورد و در آنصورت دليلي براي چنين انقلاب و تاسيس چنين نظام حكومتي توسط علما و اقشار مذهبي جامعه وجود نداشت .
اين درست است كه براي تحكيم و حفظ قدرت حتي پيامبر اكرم نيز مامور به نشان دادن شدت عمل عليه دشمنان بودند همانگونه كه خداي متعال خطاب به آنحضرت مي فرمايد : « يا ايهاالنبي جاهدالكفار والمنافقين واغلظ عليهم » (سوره توبه آيه 73 ) ولي درعين حال خداي متعال در كنار فرمان شدت عمل نسبت به كفار و مشركين و معاندين صفت برجسته و ممتاز پيامبر اكرم و پيروان آنحضرت را مهرباني و احترام متقابل نسبت به همديگر ميداند و ميفرمايد : « محمد رسول الله والذين معه اشدا علي الكفار رحما بينهم ... » (سوره فتح آيه 29 ) .
اكنون كه در آستانه سالروز رحلت پيامبر اكرم و شهادت دو امام معصوم حضرت امام حسن مجتبي و حضرت امام رضا عليهم السلام قرار داريم مناسب است كه با استفاده از اين فرصت گرانبها و با توجه به بداخلاقي هائي كه در عرصه سياست و مطبوعات توسط بعضي طرفداران نامزدهاي رياست جمهوري مشاهده مي شود به اين واقعيت توجه نمائيم كه رسيدن به قدرت اگر از مجراي اخلاق نباشد و حفظ قدرت نيز اگر به بهاي پايمال كردن اخلاق باشد نه براي دنيا ارزشي دارد و نه براي آخرت . توسل به شيوه هائي كه بر تخريب و حذف و برچسب زدن مبتني هستند در جهت خلاف مسير اسلام و پيامبر اكرم و ائمه معصومين حركت كردن است و نه تنها سعادت دنيا و آخرت راحتي براي عاملان آن تامين نمي كند بلكه براي آنها شقاوت آور و براي جامعه بشدت زيانبار است .
قدرت فقط درصورتي ارزش دارد كه با پيمودن مجاري مشروع به دست بيايد و قدرتي كه با توسل به شيوه هاي نامشروع و ضد اخلاقي كسب شود بي ارزش فسادآور و ناپايدار است . اين شيوه همانست كه در عرف سياسي به شيوه « ماكياولي » معروف است و براساس نظريه فاسد و منحط « هدف وسيله را توجيه مي كند » پايه ريزي شده و با معارف اسلامي كاملا بيگانه است .
نكته مهمي كه در اين ميان قابل توجه و دقت است تشخيص مصاديق است . به احتمال زياد بعضي از كساني كه به شيوه هاي تخريب و حذف و برچسب زدن متوسل مي شوند در تشخيص ميان دوست و دشمن دچار اشتباه مي شوند. اين افراد مجرد اختلاف سليقه يا حتي اختلاف نظر در مسائل مختلف را پايه و اساس دشمني با دين و انقلاب و نظام مي پندارند و چه بسا خودشان را جاي دين و انقلاب و نظام قرار مي دهند و چنين تصور مي كنند كه هركس آنها را قبول نداشته باشد اسلام و نظام جمهوري اسلامي را قبول ندارد!
اين مشكل به برداشت نادرست از دين و انقلاب و نظام و يا به خودمحوري هائي بر مي گردد كه بعضي افراد دچار آن هستند. راه صحيح خلاصي از اين مشكل اينست كه اين افراد به بزرگان دين اقتدا كنند و سيره آنها را در بحث با ديگران سرمشق خود نمايند و فرموده خداي متعال كه خطاب به پيامبر اكرم مي فرمايد : « ادع الي سبيل ربك بالحكمه والموعظه الحسنه و جادلهم بالتي هي احسن » (سوره نحل آيه 125 ) را نصب العين و راهنماي عمل خود قرار دهند .
علماي ديني در اين عرصه وظيفه سنگيني دارند كه بايد به آن عمل كنند و سكوت در برابر بداخلاقي ها را نه براي خود و نه براي ديگران جايز ندانند. آيت الله مهدوي كني كه يك روحاني مبارز و با سابقه و يك معلم اخلاق هستند چند روز قبل نسبت به اين قبيل بداخلاقي ها عكس العمل نشان داده و گفتند : « بعضي ها گرم كردن رقابت هاي انتخاباتي را با فحاشي و تخريب اشتباه مي گيرند و خيال مي كنند گرم كردن رقابت ها به اينست كه ما گلوي همديگر را بگيريم و فشار دهيم و مردم هم تماشا كنند و هورا بكشند » . ايشان ضمن انتقاد شديد از بدگوئي و تخريب ديگران در جريان مبارزات انتخاباتي تصريح كردند : « من كه يك روحاني هستم و سالها در انقلاب بوده ام و هستم و تجربه دارم و درعين حال در جناح خاصي هم هستم مجوزي براي تخريب ديگران ندارم » .
به نظر مي رسد نصيحت اين روحاني انقلابي و اخلاقي كه مورد احترام همه است براي روشن شدن اين نكته كه روش هاي تخريبي چقدر با معيارهاي شرعي منطبق است كفايت مي كند. البته همه بزرگان بايد در برابر بداخلاقي ها احساس وظيفه كنند و تذكرهاي آشكار بدهند تا جلوي سقوط اخلاقي جامعه گرفته شود و صحنه انتخابات بجاي آنكه صحنه زشت زد و خوردهاي سياسي شود به عرصه اي زيبا براي رقابت هاي سالم و ارزشي تبديل گردد. ايام آخر صفر و همچنين ربيع المولود فرصت هاي مناسبي براي يادآوري ارزشهاي اخلاقي سازنده اي هستند كه اسلام عزيز به بشريت هديه كرده است . نگذاريم اين ارزش هاي اخلاقي فراموش شوند زيرا نظام جمهوري اسلامي فقط برپايه اخلاق مي تواند دوام بياورد. كساني كه حفظ اين نظام را واجب مي دانند بايد جلوگيري از روش هاي ضداخلاقي را نيز برخود واجب بدانند.

* رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان شكاف ها وشبهات اردوگاه اصلاحات به قلم امير محبيان آورده است:

اشاره: در نوشتارهاي گذشته سناريوهاي فراروي اصلاح طلبان در انتخابات آينده را برشمرديم در اين نوشتار به پاره اي از نكات مهم در صف بندي دروني آن اردوگاه اشاره داريم.
***
1. نگاهي حتي اجمالي به روند تحولات دروني جبهه اصلاحات نشان دهنده آن است كه در آن اردوگاه نوعي اغتشاش ويا حداقل از ميان رفتن سامان مبتني بر مركزيت پديد آمده است ؛ ريشه اختلافات هم در زمان حاكميت دوم خرداديان قرار دارد و نيزدر انتخابات رياست جمهوري نهم كه هواداران خاتمي ترجيح دادند به جاي حمايت از كروبي به حمايت از معين بپردازند؛ هرچند شايد مي دانستند كه كروبي توان جذب راي بيشتري دارد.
اختلافات مجمع روحانيون با كروبي و خروج او و نيز تاسيس حزب جديد تلاش مشاركت و مجاهدين انقلاب اسلامي براي به حاشيه راندن كروبي همگي نمادهاي بروز اين اختلاف ريشه اي بود.
در انتخابات رياست جمهوري دهم شاهد سرباز كردن همين شكاف البته اين بار علاوه بر كروبي ، با مير حسين موسوي هستيم.
شايان ذكر است كه درمورد مير حسين موسوي، چند شاخصه است كه او را براي طيفي از دوم خردادي ها مطلوب نمي گرداند؛ نخست ، تكيه او بر گفتمان انقلابي و عدالت گرايانه است كه از جهاتي با شعارهاي احمدي نژاد مشابهت دارد. در حالي كه چپ هاي استحاله شده قديم (حاميان پيشين موسوي)اكنون به سوپر ليبرال هايي مبدل شده اند كه واژگان انقلابيگري يا عدالت گرايي آنها را شديدا مي گريزاند. دوم؛ مير حسين موسوي تمايلي به اداره شدن توسط آنها ندارد و مجاهدين انقلاب و مشاركت علي رغم نوعي احترام ظاهري براي مير حسين موسوي هيچ گاه قصد ندارند براي خود رئيس انتخاب كنند! سوم اينكه مير حسين موسوي هم تمايل ندارد براي رئيس جمهور شدن به ديدگاهها، شعارها و حتي تشكيلات مشاركت و مجاهدين انقلاب تكيه دهد، زيرا ميرحسين موسوي تجربه معين را پيش رو دارد. معين خط امامي و ساده زيست در انتخابات گذشته به ناگهان همه اين صفات ارزشمند را كنار نهاد و در بازي جبهه دموكراسي خواهي مشاركتي ها خود را به مرزهايي پرتاب كرد كه گاهي نهضت آزادي در مقايسه با آنها انقلابي تر يا حداقل كمتر اپوزيسيون ديده مي شود. بنا براين مير حسين موسوي اساسا كانديداي مطلوب جبهه مشاركت و مجاهدين انقلاب نيست . از سوي ديگر ؛ جريان كارگزاران هم مير حسين موسوي را مطلوب نمي داند.
كشف دلايل مخالفت كارگزاران با ميرحسين دشوار نيست زيرا او را فردي غير ليبرال وايدئولوژيك مي دانند كه بيشترين شكاف گفتماني را با آنان دارد.
از اين رو نه مير حسين كانديداي طيف ليبرال ونيز تند رو دوم خرداد است و نه خود مير حسين موسوي مايل است به آنها اتكاء كند پس مير حسين موسوي در انتخابي نهايي تمايل دارد كه به صورت مستقل و فراجناحي به ميدان وارد شود هر چند بي ميل نيست كه آراء بدنه اصلاح طلبان را نيز به همراه آراي طيفي از اصولگرايان با خود داشته باشد.

2.شعار “يا من يا مير حسين” از سوي خاتمي چرا سرداده شد؟
در اين مورد دو ديدگاه وجود دارد:
1.خاتمي واقعا به اين شعار اعتقاد داشته است و مي كوشد يا حضور خود در انتخابات مانع از تهاجم رقبا به مير حسين موسوي شده و از تخريب او بكاهد و در زمان مناسب به گونه اي كنار رود كه همراه با خود كروبي را نيز به نفع مير حسين موسوي كنار كشد.
2.خاتمي عمليات پيچيده ولو غير منصفانه اي را طراحي كرده است. وي در گام نخست كوشيد در ظاهر با پيوند زدن مير حسين به خود و ذكر عقب نشيني خود در صورت حضور او ؛ مير حسين را مطرح سازد ولي بعد از مطمئن شدن از احتمال كانديداتوري مير حسين موسوي با معكوس كردن بازي از طريق اعلام زودهنگام حضور خود ، مير حسين را مات نمايد.
واقعيت آنست كه گزينه دوم بر پايه نگرشي بسيار بدبينانه نسبت به خاتمي طراحي شده است ؛ هرچند كه عدم عقب نشيني خاتمي پس از اعلام كانديداتوري مير حسين آن را تقويت كند.
نگارنده بر اين باور است كه اين روش با منش و خصلت نجيبانه خاتمي همخوان نيست.اين بازي ها از سوي سياست بازان كوته انديش فاقد پرنسيپ قابل طراحي است ولي خاتمي نشان داده است كه به پرنسيپ هاي سياسي معتقد است ولو در مقاطعي از اين بابت سخت زير فشار تندروها قرار گرفته است.
خاتمي مي داند عليرغم انتقاداتي كه از او در صحنه سياسي مي شود هيچكس هنوز او را سياست بازي فاقد پرنسيپ ندانسته است ؛ لذا گمان نمي رود كه خود را اسير بازي هايي كه توسط افراد كوچك طراحي شده نمايد.
3. بازي كارگزاران هم در اين انتخابات پيچيده و به عبارت بهتر درهم پيچيده است.كارگزاران از آنجايي كه فاقد پيكره مردمي روشني است بيشتر تمايل دارد كه در معاملات سياسي امتيازي بدست آورد در حالي كه اگر نيك بينديشند شايد بهتر باشد با توجه به چهره هاي موثري كه دارند زماني ازايفاي نقش دومي دست برداشته و صراحتا ازديدگاهها و كانديداي خاص خود دفاع كنند. واقعيت آنست كه كارگزاران در زمينه هاي اجتماعي و اقتصادي ايدئولوژي روشن تري به نسبت مشاركت دارند لذا بايد روزي از زيستن در خيمه ديگران دست برداشته و خود را اصالتا در مقام انتخاب مردم قرار دهند. شايد كارگزاران براي گريز از وجهه نه چندان خوبي كه از آنان به عنوان “كاسبكاران صحنه سياست” درست يا غلط ترسيم شده است؛ لازم باشد از كانديداي خاص خود حمايت كنند. ترديدي نيست كه كانديداي خاص آنها نه كروبي است ، نه مير حسين و نه خاتمي. اگر كارگزاران بخواهند شجاعانه از يك چهره سياسي كه داراي هويت روشن وقابل دفاع و نزديك به آنها باشد؛ حمايت كنند شايد كسي را بهتر از حسن روحاني نخواهند يافت.از اينرو ؛ اكنون كه شكاف هاي درون جريان اصلاحات در چهره كانديداهاي مختلف نمايان شده است؛ بهترين زمان براي تحليلگران است كه شاخصه هاي هر جريان فرعي اصلاحات را از طريق كاويدن شعارها و بيانات نمايندگانشان كشف نمايند.

* مردمسالاري

روزنامه مردمسالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان انسان كامل و اسوه بشريت به قلم سيدرضا اكرمي آورده است:

بيست و هشتم صفر است و سالروز رحلت جامع ترين انسان برگزيده الهي و آورنده جامع ترين دين آسماني «ان الذين عند الله الاسلام و من يبتغ غيرالاسلام دينا فلن يقبل منه و هو في الاخره من الخاسرين» و آورنده جامع ترين قانون «و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شي و هدي و رحمه و بشري للمسلمين، نحل 89»، شخصيتي كه در آخرين آيه سوره توبه اين گونه معرفي شده كه: پيامبر از متن مردم و براي مردم و همراه با مردم بود، نسبت به مردم تلاش حريصانه داشت و بر مومنان، مهربان و صميمي بود و در توكل به خداوند ويژه بود و به خدا اتكاي خاص «لقد جائكم رسول من انفسكم، عزيز عليه ما عنتم، حريص عليكم، بالمومنين روف رحيم، فان تولوا فقل حسبي الله، عليه توكلت و هورب العرش العظيم، توبه 129» داشت. اين انسان برگزيده و جامع، رسول خاتم و پيامبر اعظم حضرت محمد بن عبد الله صلي الله عليه و آله، عنوان داشت، با گراميداشت رحلت وي نكاتي چند تقديم مي نمايم.
1- شناسنامه حضرت، محمد نام دارد و مصطفي لقب، در مكه به دنيا آمد كه محل ولادت وي اكنون مكتب است، مادرش آمنه بود. در چهل سالگي به پيامبري رسيد و 13 سال در مكه دوران بعثت را گذراند و سپس به مدينه هجرت نمود و 10 سال در آنجا اقامت كرد و در سن 63 سالگي در مدينه بدرود حيات گفت. قرآن و سخنان وي ميراث است و فاطمه يادگار و مرقدش مزار ارادتمندان.
2- برنامه وي در 23 سال دوران بعثت از جامع ترين برنامه هاي پيامبران الهي مي باشد و موفق ترين پيامبر است، كه در طول اين زمان كوتاه توانست نظام نوين تاسيس نمايد و جامع ترين قانون الهي را در دسترس مردم قرار دهد، نامه هاي بسيار براي حاكمان و عالمان و روساي قبائل و رهبران ديني ارسال نمود و آنان را به اسلام دعوت كرد كه اين موضوع يكي از ده ها شاهد و گواه بر مسووليت پذيري، جهت هدايت همگان و اعتماد به نفس و باورمندي به اسلام عزيز مي باشد. سيره 23 سال وي نمونه عملي و عيني وحي الهي است و حتي در 40 سال قبل از بعثت، كوچك ترين لغزش نداشت و بلكه در هر كار مفيد و مثبت پيش قدم بود و حضور داشت، همانند جريان حلف الفضول براي حمايت از مظلوم و نصب حجر الاسود در جايگاه خود و سفر تجاري براي خديجه و همراهي عموي گرانقدرش ابوطالب در سفر تجاري به شام. بايد همه پيروان و حتي ارادتمندان و پژوهشگران تاريخ، به زندگي نامه صحيح و جامع حضرت توجه شايسته مبذول دارند، زيرا حضرت الگوي نيكو «لقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه لمن كان يرجوا الله و اليوم الاخر و ذكر الله كثيرا، احزاب» معرفي شده است.
3- كارنامه حضرت بخش ديگري از زندگي پرثمر و با بركت وي مي باشد، ابلاغ پيام الهي با شور و شوق، حرص و ولع، كوشش و خستگي ناپذيري «لعلك باخع نفسك علي آثارهم ان لم يومنوا بهذا الحديث اسفا، طه ما انزلنا عليك القرآن لتشفي» كه حضرت در مبحث هدايت و ابلاغ پيام بسيار كوشا بود، تا آنجا كه خداوند مي فرمايد «ولا تعجل بالقرآن من قبل ان يقضي اليك و حيه» شتاب نكن، بگذار سخن تمام شود. براي جهالت و ضلالت و حيرت و غفلت مردم بسيار نگران بود و مي خواست به سرعت حكمت و كتاب را آموزش«و يعلمهم الكتاب و الحكمه» دهد و انسان سازي را كه دشوار ترين كار در اين جهان مي باشد عملي سازد، تاريخ مي گويد حضرت رسول در دعوت مردم به توحيد و آگاهي و توانائي و محبت، عدالت و امانت اهتمام داشت و زمان و مكان، نژاد و اقوام براي حضرت جايگاهي نداشت. حضرت به تعليم و تربيت و تزكيه «يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه» بهاي تام مي داد و مي خواست انسان ها به كمال برسند و به قله فلا ح«قد افلح من زكيها» دست يابند.
اخلا ق در كارنامه حضرت رتبه والا دارد تا آن جا كه خداوند مي فرمايد«و انك لعلي خلق عظيم» بي شك تو داراي خلق بزرگ مي باشي، عظيم از«عظم» به معناي استخوان است. يعني خلق حضرت استخوان دار است و محكم و مستحكم مي باشد و لحظه اي و مقطعي و تاكتيكي نمي باشد و با اين اخلا ق محكم توانست عرب جاهلي خشن و بياباني را متمدن سازد و مدنيت و اجتماعي بودن را آموزش دهد و به پيروان خود صلا ي وحي آسماني«و قولو اللناس حسنا،بقره 83»را اعلا م دارد و در بيان ديگري اعلا م مي دارد«و قل لعبادي يقولوا التي هي احسن» بندگان خداوند در همه حال بايد برخورد شايسته و بايسته و آراسته داشته باشند.
4- رسول اكرم در آخرين سال حيات خود، آن گاه كه بين بقا در اين جهان و لقا» الله مخير شد لقا» الله را پذيرفت و به ديدار خداوند رفت، ولي امت اسلا مي را در فقدان خود داغدار ساخت و مصيبت زده نمود، تامل در دوران زيست پيامبر در اين جهان و رفتن به جهان ديگر، درس هاي آموزنده و سازنده دارد كه بايد به آن توجه نمود. بررسي روزهاي آخرين زندگي حضرت كه از مردم خواست مطالبات خود را مطرح نمايند كه سرگذشت«سواده بن قيس» موردي از اين مقوله مي باشد و توصيه در مورد تكريم زنان و ايتام را طرح نمود كه موضوع زنان در سلا مت و سعادت و صلا بت فرد و جامعه و نظام امري ساختاري«السعيد سعيد في بطن امه و الشقي شقي في بطن امه» مي باشد و توجه به ايتام يعني مراقبت از قشر آسيب پذير «و وجدك يتيما فاوري، فاما اليتيم فلا تقهر» موضوعي مهم مي باشد. رسول اكرم در روزهاي آخرين حيات، مكرر به زيارت بدرود حيات گفتگان رفت و«جنه البقيع» را مورد محبت خاص خود قرار داد ديدارهاي مكرر با مردم در مسجد امري بديع مي باشد، يعني مسجد محوري در كارنامه 23 ساله حضرت، موضوعي اساسي است، وقتي وارد مدينه شد، ابتدا مسجد ساخت و اقامه نماز جمعه و جماعت نمود و حقايق و مطالب لا زم را در آن كانون مطهر و مقدس و وارسته«لمسجد اسس علي التقوي من اول يوم احق ان توقم فيه، فيه رجال يحبون ان يتطهروا» براي مردم بي واسطه بازگو مي نمود، خانه حضرت در جوار مسجد بود و در همان جا آرميد«و سلا م عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيا» وبه لقا» الله شتافت و اكنون آن مكان مزار است.

* صداي عدالت

روزنامه صداي عدالت در سررمقاله امروز خود با عنوان روزهاي سختي در پيش است آورده است:

روز شنبه خبر حذف 40 درصد از طرح تحول اقتصادي در كميسيون مربوطه از سوي مخبر كميسيون به رسانه‌ها اعلام شد. اين طرح هم‌اينك در كميسيون تلفيق بررسي مي‌شود تا شايد با كاهش درصد ديگري از آن، به صحن علني فرستاده شود. البته اين‌كه آيا در صحن علني مجلس، چيزي براي حذف كردن باقي خواهد ماند يا خير، بستگي به روزهاي آينده دارد. طرحي كه بر مبناي آن، بسياري تغييرات از اول فروردين ماه در اقتصاد خانوارها، مؤسسات اقتصادي، كارخانجات، كسبه، كشاورزان و جامعه پديد خواهد آمد، امروز (چهارم اسفند ماه)، هنوز در ابهام است؛ بنابراين اين پرسش مطرح است كه آيا تصور اين‌كه چنين كار بزرگي، بتواند در سه هفته باقيمانده سال به مرحله‌اي برسد كه اجراي آن امكان‌پذير شود، ممكن است؟
اين طرح با همه مزايايي كه براي آن شمرده مي‌شود، هنوز منتقدان بسياري دارد. تنها در بعد حامل‌هاي انرژي كه تك‌تك خانوارهاي ايراني را با خود درگير خواهد كرد، هنوز موارد تعيين تكليف نشده و پرابهام بسياري به چشم مي‌خورد. براي حامل‌هاي انرژي چهارگانه، اشكال گوناگون قيمت‌گذاري در طرح پيشنهاد شده است. قيمت بنزين، نفت گاز، نفت كوره، نفت سفيد و ديگر مشتقات، معيار كف قيمت اين حامل‌ها معادل 90 درصد بهاي اين حامل‌ها در خليج فارس پس از افزودن هزينه حمل‌ونقل، توزيع، ماليات و عوارض قانوني پس از سه سال است. درباره گاز طبيعي نيز كف قيمت اين حامل، 75 درصد قيمت صادراتي آن پس از سه سال است. اما درباره آب و برق چنين پيشنهاد شده است: درباره برق، معيار، كف قيمت اين حامل معادل قيمت تمام‌شده آن بايد باشد و در مورد آب، معيار، قيمت تمام‌شده آن است. ‏
بنابراين ديده مي‌شود كه معيار علمي، درست و يكپارچه‌اي براي قيمت‌گذاري در نظر گرفته نشده است و بعضا دولت توجه به بالاترين سطح قيمت‌ها داشته است. وي افزود: درواقع مردم مجبور خواهند شد قيمت تمام‌شده مديريت ناكارآمد توليد، انتقال و توزيع برق داخلي را نيز پرداخت كنند، حال آن‌كه متوسط بهاي هر كيلووات‌ساعت برق بين‌المللي، بسيار كمتر از قيمت داخلي است اما معيار طرح قيمت تمام‌شده داخلي است. همين موضوع در مورد آب نيز به چشم مي‌خورد و چنانچه پيشنهادهاي دولت، عينا در كميسيون‌هاي مجلس و صحن علني به تصويب برسد، حتي با وجود پرداخت يارانه نقدي از سوي دولت، مردم روزهاي سختي را در سال آينده پيش روي خواهند داشت. بيشتر مردم در ماه‌هاي اخير از ارقام مندرج در قبوض آب و برق خود و ميزان يارانه پرداختي از سوي دولت، اظهار شگفتي مي‌كنند، به گونه‌اي كه يك خانواده سه نفره با كمترين بهره‌برداري از برق، محاسبه قيمت تمام‌شده براي آنان به شكلي انجام مي‌گيرد كه حدود سي تا پنجاه هزار تومان ظاهرا بايد مي‌پرداختند، حال آن‌كه همين ميزان برق مصرفي در كشورهاي ديگر، بيش از ده تا پانزده دلار نيست. درباره آب، بنزين و ديگر انرژي‌ها نيز همين‌گونه است. فرهنگ‌سازي در زمينه استفاده بهينه از انرژي، رعايت اصول اقتصادي در واحدهاي دولتي توليد و انتقال آب و برق، ايجاد سيستم دريافت حقوق و حق‌الزحمه كاركنان دولتي و بخش خصوصي بر مبناي رهاسازي قيمت حامل‌هاي انرژي، مواردي است كه در طرح، پاسخ داده نشده است. اجراي طرح تحول اقتصادي با فرصت بسيار كوتاه باقيمانده از سال و در حالي كه دورنماي اقتصاد و توليد كشور سال سختي را نمايش مي‌دهد، موضوع بسيار حساس، پيچيده و مهمي است كه شايد اجراي درست آن، دست‌كم به يك سال برنامه‌ريزي، زمينه‌سازي و آيين‌نامه‌هاي اجرايي نياز دارد؛ بنابراين به نظر مي‌رسد، عاقلانه‌ترين راه، به تعويق انداختن اين طرح مهم براي سال 1389 آن هم پس از بررسي‌هاي دقيق‌تر و حساب‌شده‌تر باشد.

دوشنبه|ا|5|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[مشاهده در: www.baztabonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن