واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: یعنی به راستی لاشه حیوان را به سقف میخکوب کرده و اطراف آن را خطی کشیده اند. به همان شکلی که ما گاهی تصویری از انگشتان دست مان را با چرخاندن خودکار به دور آن روی کاغذ ثبت میکنیم. اگر این گونه باشد... پاپیروسی از چهار هزار سال قبل در دست انسان است که به موضوع بسیار حیرت انگیزی اشاره کرده است؛ موضوعی که اگر بر آن تامل کنیم، دریچهیی ناشناخته و عجیب از جهان گذشته را پیش روی ما میگشاید، در مطلب حاضر میخواهم با نگاهی به نقاشی بالا و کمک از پاپیروس یادشده و چند شاهد تاریخی دیگر، علامت سوال دیگری را در دنیای گذشته یادآوری کنم. تمام آن چیزی که از بشر قدیم به ما رسیده، پارهیی آثار پراکنده است که از عمر چندهزار ساله آدمی در زمین خبر میدهد. اما اینکه بشر از چندهزار یا میلیون (یا...) سال پیش میهمان زمین بوده است، هیچ قطعیتی وجود ندارد. اسنادی هم که در تاریخ ثبت شده آنقدری نیست که اطلاعات مطمئنی از زندگی گذشتگان مان به ما بدهد. لاجرم باید تا اطلاع ثانوی پایان هر جمله تاریخی را با علامت سوال و تعجب به پایان برسانیم،؟ تصویری که مشاهده میکنید گوشهیی از نقاشیهایی است که 10 تا 15 هزار سال پیش از میلاد در غار لاسکو در جنوب فرانسه کشیده شده است (دقت کنید ما به راحتی بین پنج هزار سال شک میکنیم،). نقشهایی از چند حیوان که در جای جای غار قرار دارد و به عنوان یکی از قدیمیترین نقاشیهای جهان شناخته شده است. تصاویر گاوها با دقتی تحسین برانگیز به اندازه یک گاو واقعی هستند و گوزنها در حالتهای مختلف و با ظرافت در دیوارهها پراکنده شده اند. هیچ مشخص نیست هدف آفرینندگان از این تصاویر چه بوده یا چه کارکرد احتمالی داشته اند. اندازه طبیعی گاوها این فکر را به ذهن میرساند که شاید به راستی این خطوط در اطراف لاشه یک گاو واقعی کشیده شده است، یعنی به راستی لاشه حیوان را به سقف میخکوب کرده و اطراف آن را خطی کشیده اند. به همان شکلی که ما گاهی تصویری از انگشتان دست مان را با چرخاندن خودکار به دور آن روی کاغذ ثبت میکنیم. اگر این گونه باشد آیا گاو را صرفاً برای نقاشی به آنجا آورده اند؟ شاید غار کارکرد یخچال یا غسالخانه را داشته و گاو بخت برگشته غذای لذیذی بوده که آویزان یا میخکوب شده و حالا کسی نیز از سر بیکاری یا تفنن قالبی از آن را روی دیوار حک کرده است، احتمال فوق گرچه تا حدی عقلانی به نظر میرسد، اما نمیتواند صحیح باشد چراکه به موضوع مهمی در آن توجه نشده است؛ اصل هنر و زیبایی، این اندازه زیبایی و ظرافت محال است از سر تفنن و بدون تجربه به وجود آمده باشد، مسلم است نقاش یا نقاشان این آثار ذوق و قریحه بالایی داشته اند؛ شاید حتی بتوان با ملاحظه شرایط آنها را همسنگ و شانه به شانه برترین هنرمندان معاصر دانست. «جرد دائموند» نویسنده و محقق نامدار امریکایی در رابطه با این آثار میگوید؛ «هر کس از نزدیک قدرت شگرف گاوها و اسبهایی را که در ابعاد واقعی در غار لاسکو در جنوب غربی فرانسه، نقاشی شده اند دیده باشد، بی درنگ درک خواهد کرد که آفرینندگان آنها از لحاظ ذهنی همانند اسکلت بندی شان مربوط به دوران جدید هستند.» لذا تصور میکنم در ورای این تصاویر چیزی نهفته است که نشان از جهل تاریخی عمیق ما است. گرچه نقاشیهای فوق جزء اولین آثار ثبت شده نقاشی بشر قلمداد شده اند، منتها این امر به هیچ وجه به این معنا نیست که اولین نقاشیهای بشر نیز هستند، چه بسا بسیار صفحات (؟) نقاشی در اطراف این فضا وجود داشته که همگی در مرور زمان نابود شده یا به غارت رفته اند و آنچه امروز میبینیم، تنها تفالههایی از آن شاهکارها باشد،؟ چه بسا اصلاً این مکان نمایشگاه یا موزهیی بود برای نگهداری و نمایش و شاید حتی فروش آثار هنری زمان، این امر تمرکز نقاشیهای دیواری در غار فوق را نیز توجیه میکند. میدانیم که کاخ لوور برای نگهداری از آثار هنری زمان بود و در ساختمان آن نیز تلاش شد متناسب با آثارش هنرمندی و زیبایی ملحوظ شود. حال بعید نیست غار فوق نیز در زمان خود حاوی مونالیزاهای نفیس و بسیار ارزشمندی بوده است که همگی طی هزاران سال از بین رفته و تنها پیکرهیی تهی از آن برای ما به یادگار باقی مانده است، در ابتدای مطلب به نوشته خاصی اشاره کردم که از مصر باستان به دست آمده است. نویسنده این پاپیروس دانشمندی است به نام «خخپر سونبو» که بیش از چهار هزار سال پیش زندگی میکرده است. در نوشتهیی که از او به دست آمده و «ویل دورانت» در تاریخ تمدن از آن یاد میکند، وی از این مینالد که هر چه باید گفته شود، گفته شده و برای او کاری جز تکرار گفتههای گذشتگان نمانده است. در نوشتههای این شخص که جزء اولین نوشتههای ثبت شده بشری است، آمده است؛ «ای کاش کلماتی مییافتم که مردم آنها را نمیشناختند و جملهها و افکار را به زبان تازهیی میآوردم که دوره آن منتفی نشده باشد؛ و مجبور نمیشدم چیزهایی را که صدها بار تکرار شده بازگو کنم. کاش میتوانستم چیزهایی بیاورم که تازه باشد و باعث خستگی نشود و از آن جمله نباشد که پدران ما از پیش گفته اند.» تکرار میکنم جملاتی را که خواندید بیش از چهار هزار سال پیش نوشته شده و از اولین نوشتههایی است که از بشر به یادگار مانده است، به راستی نویسندگی پیش از او تا چه مرحلهیی پیش رفته بود؟ چند رمان، چند شعر، چند مقاله(،) چاپ شده بوده که نویسنده اینقدر احساس تکرار کرده است، حال به مثالی از یونان باستان توجه کنید. فکر میکنید اولین نوشتهیی که از الفبای یونانی به دست آمده چه باشد؟ یک بیت شعر روی پارچ شراب، راستی، چند سال زمان نیاز است تا زبانی به مرحله سرودن شعر برسد؟ آن هم به مرحلهیی از شعر که آنقدر در میان مردم رواج پیدا کند که روی وسایل زندگیشان نیز نوشته شود، بد نیست اضافه کنم دومین نمونه ثبت شده از الفبای یونانی نیز شعر دیگری است که روی یک فنجان به دست آمده است، همچنین نزدیک به 100 سال پیش در جزیره کرت به صورت اتفاقی لوحهیی کشف شد که قدمتی تقریباً چهار هزار ساله دارد. این لوحه حاوی الفبای ناشناختهیی است که هنوز دانشمندان موفق به کشف آن نشده اند. و اما چیزی در این لوحه دیده میشود که موضوع را جالب تر نیز میکند. مشخص شده تمامیحروف با مهرهایی که علامتها به صورت حروف برجسته بر خود داشته است بر گًل رس نرم کوبیده شده و سپس پخته و سخت شده اند. پرواضح است که آن مهرها مختص نوشته حاضر نبوده و حتماً صدها و بلکه هزاران صفحه با آن نوشته اند که هیچ کدام به ما نرسیده است. این سند به تنهایی گواه از یک نوع سیستم چاپی در نزدیک به چهار هزار سال پیش دارد و زبانی که هیچ از آن نمیدانیم، آیا این امکان وجود ندارد که در گذشتههای بسیار دور، جهانی به غایت هنردوست و هنرمندپرور داشتهایم که گوشه گوشه آن را مملو از زیبایی کرده بودند؟ آیا این امکان را نمیدهید که نقاشی پیش از ورود به غار فوق الذکر، دهها جنبش هنری را پشت سر گذاشته باشد؟ هنری که محدود به اهرام مصر، پانتئون، تخت جمشید یا معبد آرتمیس هم نمیشده و در تمام کوچه پس کوچههای این کره حضور داشته است؟ آیا نمیتوانید تصور کنید درصد بالایی از مردم باستان از راه هنر امرار معاش میکردند و جهان بسیار متفاوت از تصورات امروزی ما بوده است، و حال با گذشت هزاران سال به دلایل مختلف که دور از ذهن نیست نشانههای آن تمدنها به ما نرسیده و تنها با معدود سندهایی مواجهیم که مسلماً نمیتوانند آن طور که باید ذهن ما را روشن سازند، به راستی بر انسان، این موجود عجیب چه گذشته است؟ پدران مان چه چیزهایی دیده اند؟ چه هنرهایی داشته اند؟ که بودند، چه کردند و خون ما یادگار چه تحولاتی است؟ راستی که زمان، پدیده مرموزی است که رازهای زیادی را برای همیشه در دل خود پنهان کرده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 484]