واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: بدوی اعتقاد داشت که پس از مرگ روح انسان از بین نمیرود؛ یا به تاریکی پناه میبرد و یا به جنگل و کوه و دریا و برخی اوقات نیز این ارواح شکل ... ادیان بدوی مطالعات دانشمندان بر روی برخی جوامع بدوی در نقاط مختلف دنیا، از ساکنان جنگلهای آمازون و سرخپوستان آمریکای شمالی گرفته تا بومیان استرالیا و آفریقا، نشانگر این امر بوده است که تمامی این جوامع، در زمینههای دینی و آداب و رسوم عبادات، دارای مشترکات و تشابهات بسیاری هستند که فرضیه منبأ و مبدأی مشترک برای این مذاهب را به اثبات میرساند. دانشمندان بر این عقیده هستند که اصولا بشر در آغاز حیات خود دارای اینگونه مذاهب بوده است و به مرور زمان و با پیشرفتهای شکل گرفته، ادیان ابتدایی نیز رشد یافته و به صورت ادیان جدید درآمدهاند. سه نمونه شاخص و اصلی این ادیان بدوی عبارتاند از: فتیشیسم (یا روحپرستی): فتیش خود به معنای شیء یا اشیائی است که متبرک و مورد پرستش بدویان بوده است. به مانند مهرهها، سنگ ریزهها و.. . . فتیشیسم به معنای اعتقاد به تفدس برخی اشیاء طبیعی است. انیمیسم: «انیم» و «انیمه» به معنای تحریک کردن و به حرکت درآوردن و از ریشه همان کلمه روح است. قبایل ابتدایی به وجود ارواح نامرئی خاصی معتقد بودند. اولین خصوصیت این ارواح آن بود که دارای شخصیت انسانی بودند، یعنی موجوداتی دارای آگاهی و اراده، کینه و نفرت، عشق و محبت؛ این ارواح یا خدمت میکردند و یا خیانت، خیر بودند و یا شر. دومین خصوصیت این ارواح جاویدان بودنشان بود. بدوی اعتقاد داشت که پس از مرگ روح انسان از بین نمیرود؛ یا به تاریکی پناه میبرد و یا به جنگل و کوه و دریا و برخی اوقات نیز این ارواح شکل یکی از همین پدیدههای طبیعی را به خود میگیرند. با توجه به این امر میتوان گفت که اساس انیمیسم اصالت روح است. بسیاری با توجه به این تعاریف از روح، ریشه اعتقاد انسان کنونی به روح را در همان مکتب ابتدایی انیمیسم میدانند، اما با توجه به این امر که بدویان برای اشیاء نیز روح قایل بودند به این نتیجه میرسیم که نوع روحی که انیمیستها به آن اعتقاد دارند، بسیار متفاوت از تعابیر رایج کنونی است. به نحوی که حتی در نبود این روح خاص، موجودات قادر به ادامه حیات خود بودند. در قبایل بدوی همواره عدهای که شاید بتوان آنان را طبقه روحانی نامید مسئول تسخیر روح دیگران (غالبا دشمنان قبیله) بودند. این نشان میدهد که انیمیستها به جزء سومی برای انسان معتقد بودهاند که آن را روح مینامیدند. امروزه نیز اسکیموها معتقدند که انسان از سه جزء «جسم»، «روح» و «اسم» تشکیل شده است. در واقع انسان بدوی با تعریف این روح و نسبت دادن آن حتی به اشیاء، میان خود و اجزا طبیعت پیوندی برقرار میساخته است. در برداشتی دیگر، عدهای فکر اولیه اندیشه تناسخ را نیز به آیین انیمیسم منتسب میدانند که روح قابلیت حلول در موجودات و حتی اشیاء دیگر را دارد. گفتنی است برخی از دانشمندان به مانند «اسپنسر»، فتیشیسم را نوعی از مذهب انیمیسم میدانند. توتمیسم: در برخی قبایل، تمامی اعضای قبیله شیء و یا حیوانی را محترم و مقدس شمرده و در مراسم مذهبی نیز خود را به شکل آن درمیآورند و سعی میکنند از حزکات و حالات آن تقلید کنند، به این شیء و یا حیوان مقدس در اصطلاح «توتم» گقته میشود. این افراد معتقدند که اجدادشان در این توتم حلول کرده و یا از آن مشتق شدهاند. در این موارد افراد قبیله موراد خاصی را در احترام به توتم خود رعایت میکنند. برای مثال خوردن گوشت حیوانی که توتم قبیله محسوب میشود برای افراد قبیله ممنوع است. برای نمونه، حرمت «گاو» در میان هندوان را میتوان نشانهای از ریشه توتمیستی آن دانست. در کشور ما نیز همچنان میتوان در برخی از نقاط به بقایای آثار تفکرات توتمی پی برد. اقوام «لر» غالبا در این زمینه مورد مثال واقع میشوند که در میان اسامی فامیل آنها، نامهایی نظیر «سگوند» و «شغالوند» به خوبی گویای اندیشههای توتمی اجدادشان است. برخی معتقدند مه اعتقاد بع ازلی ابدی بودن خدا از اندیشه توتمپرستی نشئت گرفته است؛ چرا که همه افراد قبیله میآیند و میروند اما توتم همچنان پابرجا و بدون تغییر بافی میماند. در هر سه مذهب بدوی فوق، همه چیز به دو دسته «ساکره»، به معنای مقدس و متبرک، و «پروفان» به معنای غیر مقدس و در برخی موارد پلید است. برای نمونه نحسی روز 13، از آثار پروفان انیمیسم است که هنوز هم پا بر جا مانده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]