تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):چه چيز مانع مى شود كه هر گاه بر يكى از شما غم و اندوه دنيايى رسيد، وضو بگيرد و به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817240339




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

وقتي وب، زيادي خودماني مي‌شود!


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: وقتي وب، زيادي خودماني مي‌شود!
اينترنت - به نظر مي‌رسد وب سايت‌هايي كه سعي مي‌كنند بامزه و خودماني جلوه كنند بين رفتار دوستانه و گستاخانه گير كرده‌اند و به بي‌راهه مي‌روند.


ترجمه - ستاره سمائي: احتمالا شما هم مثل من، طي سال‌هاي اخير متوجه اين موضوع شده‌ايد كه برخي شركت‌ها در محدوده وب، زيادي صميمانه برخورد مي‌كنند؛ شما روي وب‌سايت آن‌ها كليك مي‌كنيد و عبارتي مثل «هي! سلام!» روي صفحه نقش مي‌بندد و به شما مثلا خوش‌آمد مي‌گويد. بعد كه بيشتر وارد بحث‌هاي سايت مي‌شويد، يكجا مي‌بينيد كه از كاربران خواسته شده كارهاي بامزه تعطيلات آخر هفته‌شان را تعريف كنند و جايي ديگر ويدئوهايي از حيوانات و ... گذاشته؛ هيچ چيز ديگري در اين سايت‌ها پيدا نمي‌شود و همين است كه مرا ديوانه مي‌كند!
كتي ليندرمن، دوستي كه به عنوان متخصص ارتباطات اجتماعي در لندن فعاليت دارد، اخيرا به نكته جالبي در زمينه رشد چنين مسئله‌اي اشاره كرده است. به گفته ليندرمن، در بيشتر مواقع وقتي پاي رسانه‌هاي اجتماعي به ميان مي‌آيد، شركت‌ها به سادگي تصميم مي‌گيرند كه استانداردهايشان را زير پا بگذارند و ترجيح مي‌دهند لحن حرف زدن‌شان را، به شيوه‌اي نامتعارف، تغيير دهند.

شخصيت‌سازي
من كاملا مطمئن نيستم استفاده از اين لحن نامتعارف توسط شركت‌هاي آنلاين دقيقا كي آغاز شد، اما زماني را كه هنوز تازگي داشت، به خاطر دارم: زماني كه فليكر تازه افتتاح شده بود، استفاده از لحني سرزنده، مثل نفس كشيدن در هواي تازه بود. اين لحن، دقيقا صداي يك فرد را تقليد نمي‌كرد اما براي خودش شخصيتي داشت.
با رونق گرفتن وب 2، اين لحن دوستانه خيلي سريع كپي‌برداري شد؛ در واقع، اين لحن به مترادفي براي شبكه‌هاي اجتماعي تبديل شد. حالا هم كه به نظر مي‌رسد همه‌چيز سعي دارد دوستانه به نظر برسد، از تبليغ خوراكي و پوشاكي گرفته تا اداره‌هاي مختلف و ...
مثلا وقتي وارد سايتي مثل سايت يك بانك مي‌شويد، قاعدتا انتظار نداريد كه يك نظرسنجي در مورد تيم فوتبال مورد علاقه‌تان در كنار صفحه ظاهر شود! و اولين چيزي كه با ديدن اين نظرسنجي به ذهن مي‌رسد اين است كه: «واقعا تيم مورد علاقه من، تاثيري در نحوه كاركرد و خدمت‌رساني اين بانك دارد؟!»
البته همان‌طور كه ليندرمن مي‌گويد، در بسياري از مواقع، اين لودگي‌ها نتيجه ضعف استراتژي است كه مردم را هم دچار بدفهمي مي‌كند: «در بيشتر مواقع اين نوع خودماني شدن‌ها، بامزگي‌هاي بي‌ضرري است كه نه‌تنها شايسته يك برند معتبر نيست، كه در بيشتر مواقع نشانه‌اي از ضعف محتواي استراتژيك است... كه نمي‌دانند مردم براي ارتباط برقرار كردن و انتخاب برند آن‌ها، واقعا به چه نوع رابطه‌اي نياز دارند.»

جوك‌هاي بي‌مزه!
البته لحن مطرح شدن اين بامزگي‌ها هم بسيار مهم است، چراكه گاهي نه‌تنها بي‌فايده و بي‌معني هستند، بلكه ممكن است آزاردهنده هم باشند.
البته برخي از اين مشكلات هم ناشي از اشتباه‌هاي شخصي است؛ مثلا اينكه به فردي بي‌لياقت، اجازه دهيد از طرف شركت شما، براي افراد پيغام بفرستد يا به جاي ارسال پيام براي افراد، به حساب كاربري يك شركت پيام بفرستد. تمام اين‌ها، حاشيه‌هايي است كه مي‌تواند نتيجه‌اي معكوس داشته باشد.
اين بحث من را به ياد مقاله‌اي انداخت كه اخيرا در نيويورك‌تايمز به چاپ رسيده بود و يكي از رمان‌نويسان امروزي به نام «ديويد فاستر والاس» را متهم به بي‌قيدي كرده بود. نويسنده آن مقاله، ماود نيوتن، به اين بحث پرداخته بود كه شهرت والاس به خاطر گفتاري است كه او از وب وام گرفته: ابهامات؛ مدل‌سازي پست‌مدرني از نظرات و برداشت‌هاي خود.

ابهاماتي درباره صدا
با اينكه اين بحث خود به نوعي مبهم و كنايه‌دار است- چراكه نگارنده مقاله تصور كرده كه بيشتر بلاگرها متون ديويد فاستر والاس را خوانده‌اند، يا صرفا والاس صداي يك نسل را به خود گرفته- اما از اين نقطه نظر حق با نگارنده است كه نوشته‌هاي والاس پر است از «نسبتا» و «تقريبا» كه خود مصداق بارز بي‌قيد بودن است. او، به نوعي، حامي چنين نثري است. به تكه‌اي از اين متن توجه كنيد: «وقتي نوشتن وبلاگ تازه و نو بود، به نظرم خيلي چيزها در مورد اين لحن مبهم و گيج‌كننده بود. آيا يك وبلاگ بايد مثل يك متن باشد يا مثل حرف زدن؟ اما خيلي زود قدم‌هاي كج و معوج وبلاگ‌ها، با تركيبي از هر دو طي شد. همان‌طور كه همه ما مي‌دانيم، عبارت‌هايي مثل «نسبتا» و «واقعا» و «مي‌دوني چيه؟» و ... در مكالمه‌هاي ما جاي دارند كه همين كلمات در دايره لغات بلاگرها، اساسي‌ترين نقش ارتباطي را بازي مي‌كنند. درك اين موضوع كه چنين مكالمه‌هايي چقدر سريع جاي خود را باز كرده و تا چه حد گسترش يافته‌اند، مي‌تواند در عين حال هم جذاب و هم وحشتناك باشد!»
البته ناگفته نماند كه وقتي اين عبارات خودماني و نه‌چندان رسمي درست و به‌جا استفاده شوند، مي‌توانند بسيار قدرتمند عمل كنند. مثلا يكي از سايت‌هاي بازي و سرگرمي در انگليس، اوايل امسال با لحني مشابه توئيتر آغاز به كار كرد و به قدري موفق بود كه كاربران هم كلي مطلب و داستان و جك به آن اضافه كردند. اين لحن، شبيه لحن آدم ديوانه‌اي بود كه مي‌خواست با داد و فريادهاي ديوانه‌وارش، خود را از زندگي دفتري و كارمندي رها كند و واقعا هم جالب بود. بنابراين احتمالا مثال‌هاي مختلف اين لحن، بخشي از استراتژي مخصوص وب است؛ نوعي استراتژي كه در بيشتر مواقع به بي‌راهه رفته است.

تلاش براي «معمولي» بودن
به نظر من، در بيشتر مواقع، اين فقط يك اتفاق است كه بسياري شركت‌ها، رفتار دوستانه را با گستاخي و پرچانگي اشتباه مي‌گيرند. تلاش براي «اجتماعي بودن» به معني تلاش براي رفتار دوستانه است؛ درست مثل يك فرد عادي- و خيلي ساده مي‌توانيد تصور كنيد كه بهترين راه براي رفتار مثل يك فرد عادي اين است كه حساب كاربري توئيتر يا هر سايت ديگر خود را به دست يك فرد عادي بسپاريد و او هم هر چه به ذهنش مي‌آيد، انجام دهد!
البته اگر تصور كنيم خودماني بودن، نيازي به تلاش ندارد، سخت در اشتباه هستيم؛ قاعدتا ديويد فاستر والاس اولين چيزي كه به ذهنش خطور كرده را، روي كاغذ نياورده است؛ او براي نوشتن متن عذاب كشيده است. شادماني موجود در دنياي لغات فليكر، به نوعي فرهنگ اين شركت را يادآور مي‌شود؛ حتي امروز كه بخشي از ياهو شده است.
موسسه‌هاي تجاري زيادي هستند كه دوست دارند صميمي‌تر باشند، اما به اين معني نيست كه شما مي‌توانيد فقط با تعريف كردن چند تا جوك و لطيفه، رفيق گرمابه و گلستان فردي باشيد. واقعيت اين است كه من دوست ندارم برندهاي مختلف، خاطره اتفاقات آخر هفته خود را براي من بازگو كنند يا ويدئوهاي بانمك را با من به اشتراك بگذارند. همين است كه دوستان واقعي من، آدم‌هاي واقعي، كنار من حضور دارند.

نويسنده: بابي جانسون

منبع

2121

جمعه|ا|16|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 384]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن