محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828730133
اسلام در ايران//قسمت اول
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: اسلام در ايران//قسمت اول
خبرگزاري فارس:بررسي فرايند نفوذ و گسترش اسلام در ايران بي گمان منوط است به ارائه طرحي كلي و موجز از نقشه سياسي منطقه و تحولاتي كه در سده 7 م بر اثر جنگهاي ايران و روم و سقوط آل منذر به سقوط ساسانيان و چيرگي مسلمانان انجاميد .
چيرگي تازيان مسلمان بر ايران و آغاز اسلامي شدن اين سرزمين كه بايد آن را يكي از مهم ترين حوادث تاريخ جهان و پايان عصر باستاني ايران خواند ، مولود عوامل مختلف سياسي و اجتماعي و اقتصادي است كه هنوز همه آنها به درستي موردبحث و تحقيق و تحليل همه جانبه قرار نگرفته ، و شايد هم نمي تواند قرار گيرد . چه، بايد گفت كه تقريباً تمام اطلاعات كنوني ما درباره فتوح و نفوذ اسلام درايران متكي بر منابعي است كه توسط مسلمانان ، اعم از عرب و ايراني ، از ديدگاهي غالباً جانبدارانه نسبت به فاتحان نوشته شده است . فقدان منابع مقابل ـ چه اصلاً نوشته نشده ، چه از ميان رفته باشد ـ مانع مقايسه روايات منابع اسلامي با اخبار و روايتي است كه حوادث فتوح و روند گسترش اسلام در ايران را از ديدگاهي مخالف مورخان عصر اسلامي گردآورده ، يا مي توانسته است گردآورد . هم از اين روست كه امروز تعيين ميزان درستي يا نادرستي انبوه رواياتي كه در اين ابواب ، وجود دارد ، بيشتر از راه مقايسه آنها در منابع مختلف عصر اسلامي ، دقت در جزئيات ظاهراً بي اهميتي كه در اين روايات آمده ، توجه به نتايج مسلم بعضي حوادث كه منابع درباره مقدمات و علل و عوامل آن مبالغه كرده ، يا سكوت در پيش گرفته اند و يا سخن برضد هم رانده اند ، و سرانجام اطلاع بر احوال كلي جهان آن روزگار ، دست مي دهد . با اينهمه ، امروز مي دانيم كه اوضاع سياسي و اجتماعي ايران در آخرين سالهاي دولت ساساني به گونه اي بود كه تحولي اساسي را اجتناب ناپذير مي كرد و بي گمان ايرانيان هم از هر تحول بنياديني استقبال مي كردند . جدايي و بيگانگي طبقات جامعه ايران از يكديگر ، اختلافهاي ديني و سركوب شديد مخالفان دين رسمي دولت ، حرص و فساد موبدان و مداخله آنها در همه شئون ، فرسودگي دولت 400 ساله ساساني خاصه پس از پيكارهاي دراز و پر خرج و بي حاصل با روم ، ضعف شديد دستگاه دولت كه پس از خسرو دوم در مدتي اندك بيش از 10 تن بر تخت نشستند، و اختلاف و نزاع امرا و اشراف ايراني ، و از آن سوي حمله هاي سريع تازيان تيزرو پرشور كه سختي معيشت در عربستان و وعده پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلّم) به چيرگي آنان بر خسروان و قيصران كه بي گفت و گو انگيزه هايي نيرومند براي تهاجم بود ، همه از جمله عواملي به شمار مي آيد كه راه مسلمانان را به سوي ايران و غلبه بر آن هموار كرد تا بخش اعظم قلمرو دولتي ديرپا را از غرب به شرق و از جنوب به شمال در طي حدود 3 دهه در نوردند . اما بررسي فرايند نفوذ و گسترش اسلام در ايران بي گمان منوط است به ارائه طرحي كلي و موجز از نقشه سياسي منطقه و تحولاتي كه در سده 7 م بر اثر جنگهاي ايران و روم و سقوط آل منذر به سقوط ساسانيان و چيرگي مسلمانان انجاميد . همچنين عرضه تصويري از گسترش اسلام درايران كه با لشكركشي تازيان مسلمان به اين سرزمين آغاز شد ، بدون نگاهي به تاريخ اين فتح كه از خلال آن نكات مهمي درباره چگونگي نفوذ اسلام و گروش بدان به دست مي آيد ، ميسر نخواهد بود.
در عصر ساساني از قرن 3 م به تدريج مهاجرنشينها و پادگانهاي ايراني كه غالباً توسط بعضي از خاندانهاي اشراف اداره مي شد ، در بين النهرين پديد آمد كه به ايجاد يك خط دفاعي ايراني به شكل پادگان شهرهايي چون عين التمر ، قادسيه ، حيره ، انبار ، سنجار، تكريت ، به اردشير و كسكر ، و نيز واحه هايي موسوم به عيون الطف انجاميد. اما مهمترين عامل حفظ نفوذ و سلطه ساسانيان بر سواحل جنوبي فرات تا باديه الشام و شرق و شمال شرقي عربستان ، دولت عرب دست نشانده ايران در حيره ، يعني آل منذر و نيز بعضي قبايل تابع مانند شاخه هايي از بني تغلب و ربيعه و طي و اياد بود كه سد محكمي در برابر هجوم بدويان عرب و كوششهاي روميان براي نفوذ به قلمرو غربي ايران به شمار ميرفت . در جنوب ، غير از بحرين كه مستقيماً توسط ايرانيان اداره مي شد و قبايل عبدالقيس و بنوبكر آنجا تابع ايران بودند ، يمن نيز از مراكز عمده نفوذ ايران در شبه جزيره عربي بود و « ابناء » يا ايرانيان آن ديار در تاريخ اين منطقه از ايام چيرگي حبشيان تا اوايل عصر اسلامي و داستان رده و فتح ايران نقش مهمي داشتند.
در اواخر قرن 6 و آغاز قرن 7 م چند واقعه بزرگ ، اوضاع منطقه را دستخوش تغيير كرد. نخست در داخل ايران طغيانهايي بر ضد خسرو پرويز از سوي بهرام چوبين و بندويه و بسطام رخ داد و با آنكه سركوب شد و خسرو به ويژه به ياري روميان بر اوضاع تسلط يافت ، ولي جاه طلبي نابخردانه خسرو در حمله گسترده اي كه برضد روميان تدارك ديد و سوريه ، فلسطين ، مصر ، ارمنستان و آسياي صغير را تصرف كرد ، دولت ساساني را به سراشيب ضعف افكند . چه او به رغم اين پيروزيها بر دولت مسيحي روم كه در همان ايام بر مسلمانان گران افتاد و انعكاس آن و پيش بيني تغيير اوضاع را در قرآن كريم ( روم /30/1 ـ (8 مي توان ديد ، در برابر هراكليتوس تاب نياورد و تا تيسفون عقب نشست. حادثه مهم ديگري كه در خلال اين احوال رخ داد ، انقراض دولت آل منذر در حيره، و حبس و قتل نعمان بن منذر آخرين فرمانرواي آن به دست خسروپرويز بود كه سرانجام به جنگ ايرانيان و بني شيبان در ذوقار انجاميد و اينان به كمك بعضي از قبايل عرب هم پيمان ايران ، سپاه ايرانيان را در هم شكستند . اين پيروزي كه بايد ميان سالهاي 604 تا 610م رخ داده باشد ، چنان تازيان را به وجد آورد و روح حماسه در آنها دميد كه در وصف آن افسانه ها سرودند و آن را از مهم ترين «ايام» خود دانستند.
اين واقعه همچنين افسانه قدرت و سطوت ايرانيان را در پيش عربها فرو ريخت و باعث تحريك و تشويق آنان به حملات پراكنده بعدي شد كه پس از انقراض آل منذر مانعي بر سر راه اين تهاجمات نمي ديدند . سپس روايتي هم از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلّم) آوردند كه فرمود عرب در ذوقار داد خود از ايرانيان ستاند. افزون بر آن هجوم اقوام نيمه وحشي شرق و شمال به ايران ، طاعون سال 628م و طغيان بزرگ دجله و خسارتهاي هنگفت آن از اسباب ضعف دولت ساساني در آخرين سالهاي آن بود .
در اين ايام چند سالي بود كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلّم) در مدينه مستقر شده ، و اسلام به تدريج بالهاي خود را بر شبه جزيره مي گسترانيد . پس از صلح حديبيه ، خسرو پرويز هم از جمله فرمانرواياني بود كه پيامبر به اسلام دعوتشان كرد ، اما خسرو پاسخي درشت داد و باذان امير ايراني يمن را گفت به حجاز برود و پيامبر را به نزد او فرستد ؛ اما چون پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلّم) خبر مرگ خسرو را به باذان فرستاد ، اين امير و ايرانيان يمن اسلام آوردند؛ اما ايرانيان بحرين به اطاعت و تأديه جزيه گردن نهادند. گفته اند كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلّم) باذان را بر حكومت يمن ابقا كرد و پس از مرگ او نيز ايرانياني چون عامربن شهر و شهربن باذان و فيروز ديلمي و دادويه حكومت يافتند.
به هر حال ، پس از مرگ خسرو ايران يكسره در ورطه آشوب افتاد ، نتايج شكستهاي نظامي خسرو و ناخشنوديهاي داخلي ناشي از تعقيب و سركوب و سخت گيري كه موبدان بر مردم خاصه مزدكيان و مانويان و مسيحيان اعمال مي كردند ، اينك آشكار مي شد ، قتل عام شاهزادگان توسط شيرويه نيز بر اين نابسامانيها افزود و كسي نمانده بود تا امور را به نظم آورد. در اين ميان بعضي از قبايل عرب در مرزهاي جنوب غربي و سواد به آباديهاي ايراني حمله مي بردند و به تدريج تهاجمات خود را گسترده مي كردند. جنگهاي ردّه و داستان خروج اسود و مسيلمه از همين ايام آغاز شد كه گذشته از مداخله نومسلمانان ايراني يمن در آن ، بدان سبب كه مقدمه توجه مسلمانان به مرزهاي جنوب و جنوب غربي ايران گرديد، در اين بررسي مهم مي نمايد . در خلال اين طغيانها و جنگها ، ايرانيان يمن وفاداري خود را نسبت به دين جديد نشان دادند و عامل مهم سركوب اسود و مرتدان طرفدار مسيلمه شدند. از آن سوي خالد بن وليد چون كار مرتدان يمامه را به پايان برد ، از طرف ابوبكر مأمور عراق شد . نيز گفته اند كه به مدينه رفت و از آنجا به دستور خليفه روانه عراق گرديد. اما به درستي دانسته نيست كه چرا خالد مأمور جنگ در اين ناحيه شد . شايد بتوان گفت از آنجا كه هدف پيشوايان دولت نوبنياد اسلامي متحد گردانيدن همه تازيان زيرپرچم اسلام ، و سركوب مخالفان و مرتدان بود كه تا حدود ايران كشيده شده بودند ، و اين معني به ناچار با منافع دولت ايران در اين منطقه برمي خورد ، خليفه با گسيل خالد بدانجا پيشدستي كرد . از آن سوي سركوب بعضي از قبايل طرفدار ايران چون بني حنيفه در ايام رده ، فرصت بيشتري به اعراب بني شيبان و بني عجل براي حمله به قلمرو ايران مي داد و در اين ميان مثني بن حارثه رئيس بني شيبان كاميابي و شهرت بيشتري يافت و همو بود كه از ابوبكر خواست كه به او رسماً اجازه دهد تا بر قلمرو ايران در سواد حمله كند . بدين گونه بود كه خليفه نيز خالد را بدانجا فرستاد و به مثني گفت از او اطاعت كند. درباره اين وقايع و نيز اولين نقاطي كه مورد هجوم خالد و مثني و ديگر فرماندهان عرب قرار گرفت ، روايات گوناگون و متناقضي وجود دارد . به هرحال ، خالد در قدم نخست با سران آباديهاي سواد چون بانقيا و باروسما و آليس صلح كرد . و قبيصه بن اياس طايي و اشراف حيره هم به صلح و پرداخت جزيه گردن نهادند. خالد از آن پس در پيكار ذات السلاسل مرزبان حقير را شكست داد و ابله را تصرف كرد ، اما براي تسخير همه حيره مجبور به جنگ شد و براي دستيابي بر آنجا در چند رويارويي ديگر ايرانيان و اعراب مسيحي هم پيمان آنان را شكست داد. فتح حيره و گريز آزادبه مرزبان آنجا ، و نيز شكست ايرانيان به فرماندهي فرخ بنداد كليد تصرف شهرهاي شمالي و غربي حيره بود. دهقانهاي اين مناطق به تدريج با خالد صلح كردند و جزيه بر گردن گرفتند ، بدان شرط كه بر املاك خود بمانند و املاك خسروان را به مسلمانان دهند.
پس از اين بود كه خالد مرزبانان و سران ايراني مداين را به اسلام خواند و در پي آن عين التمر را گرفت . اسيراني كه خالد پس از اين واقعه به مدينه فرستاد ، گويا اولين گروه ايرانياني بودند كه به حجاز برده شدند. پدران چند تن از مشاهير اسلام چون سيرين پدر محمدبن سيرين ، يسار نياي محمد بن اسحاق ، و نصير پدر موسي بن نصير هم در اينجا اسير شدند. به هر حال، چند جنگ ديگر رخ داد و تازيان همه جا پيش مي آمدند ، تا آنكه خالد به دستور عمر بن خطاب مأمور شام شد. اما در مدينه عمر به زحمت لشكري فراهم آورد و به فرماندهي ابوعبيد بن مسعود روانه حدود ايران كرد. در اين ميان رستم فرخزاد كه رشته كارهاي ايران را به نيابت از پوران در دست داشت ، لشكر آراست و دهقانان سواد را به شورش بر تازيان فراخواند . اما سپاه ايران و اين شورشها كاري از پيش نبرد و ابوعبيد و مثني همچنان پيش ميآمدند تا در ساحل شرقي فرات در محلي به نام قس الناطف ، طي پيكاري كه به نبرد جسر معروف شد ، تازيان به سختي شكست خوردند و ابوعبيد كشته شد
)رمضان 13 ق) و ايرانيان بيشتر متصرفات مسلمانان را بازستاندند ، اما بيش از اين نتوانستند از اين پيروزي بهره برداري كنند . از آن سوي عمر تا مدتها از عراق سخن نگفت تا سرانجام جريد بن عبداللـه بجلي را فرستاد و او همراه با مثني پس از جبران شكست پيشين در بويب ( يوم النضيله ) دوباره همه مناطق پيشين را گرفتند و در منطقه ميان حيره و كسكر به تاخت و تاز پرداختند. در اين زمان يزگرد در ايران به تخت نشسته، و كارها اندكي سامان يافته بود . عمر كه مي خواست به تن خويش به عراق آيد ، سرانجام سعد بن ابي وقاص را فرستاد . در اين ميان مثني درگذشت و سعد در قادسيه اردوزد و نمايندگاني به نزد يزدگرد و به روايتي به سوي رستم فرخزاد فرستاد كه لشكر آراسته بود. اين نمايندگان ، ايرانيان را به جنگ ،يا اسلام ، يا جزيه دعوت كردند ، اما كار به جنگ كشيد. گفتهاند رستم مي كوشيد از فرماندهي كناره گيرد ، يا كار به گونه اي پيش رود كه به جنگ نيازي نيفتد، اما يزگرد اصرار بر جنگ كرد و رستم به ناچار در ساباط اردو زد. گفته اند كه او نسبت به سرانجام اين پيكار بدبين و نااميد بود . در جنگ قادسيه كه در شمار سپاهيان ايران و نيز در تاريخ وقوع آن ميان روايات اختلاف و تناقض هست ، ايرانيان به سختي شكست خوردند و رستم كشته شد و مسلمانان روي به مداين نهادند و در سرزمينهاي ميان دجله و فرات به تاخت و تاز پرداختند . جالب آنكه به دستور عمر دهقانان و اتباع ايشان در سواد امان يافتند و بر املاك خود ماندند و جزيه بر گردن گرفتند و اين معني از عوامل مهم گروش آنان به اسلام شد . به هر حال ، مسلمانان پس از تسخير بهرسير به داخل مداين راه يافتند و آنجا را تصرف كردند. از جمله عوامل شكست قادسيه ، گذشته از اختلافهاي داخلي ايرانيان و نااميدي رستم فرخزاد ، رعبي را كه تازيان در دلها افكنده بودند و خاصه خبر شكست روميان در برموك و كناره گيري غالب مردم و دهقانان سواد از جنگ با تازيان را بايد ذكر كرد كه به همين سبب املاكشان جزو غنايم محسوب نگرديد . سقوط مداين و گريز يزدگرد ، آغاز ورود اسلام به سرزمين اصلي ايران است كه بسياري مناطق آن به صلح و بسياري به جنگ گشوده شد و اسلام در ميان ايرانيان راه يافت . پس از قادسيه ، نبرد جلولا و تسخير حلوان پيش آمد . در تسخير حلوان ايرانيان نيز مداخله داشتند ، چه قعقاع بن عمر پس از تصرف آنجا ، قباد خراساني را كه از هويتش اطلاعي نداريم ، به امارت گماشت.
پس از اين وقايع اوضاع آرام گرفت ، زيرا عمر فتح سواد را كافي مي دانست و خواهان پيشروي نبود ؛ تا آنكه واقعه اي غير منتظره دوباره آتش جنگ را روشن كرد و به فتح سرزمين اصلي ايران انجاميد . علاء بن حضرمي كه به نام جويي و رقابت با سعد برخاسته بود ، بي اذن خليفه از بحرين آمد و برق آسا از راه خوزستان به اصطخر فارس رسيد . در اينجا ايرانيان بر او حمله برده ، و راه بازگشت را بريدند . عقبه بن غزوان به دستور عمر به نجات او آمد. هرمزان كه پس از قادسيه ،با عنوان حاكم فارس و خوزستان در آن ديار مشغول گردآوري مال و مرد بود ، حملاتي تدارك ديد ، ولي كاري از پيش نبرد و تازيان با تسخير رامهرمز و شوشتر ، هرمزان را نيز گرفته ، به مدينه فرستادند. اين واقعه در 17 يا 20 ق اتفاق افتاد. پس از آن فتح شوش و جنديشاپور و توج به جنگ و صلح دست داد تا آنكه شكست شهرك مرزبان فارس ، بخش مهمي از منطقه را به دست مسلمانان افكند. نيز گفته اند كه همين معني سبب شد ايرانيان در نهاوند گردآيند. اما اين جنگ نيز مؤثر نيفتاد و با آنكه نعمان بن مقرن فرمانده عرب كشته شد ، ايرانيان به سختي شكست خوردند.
........................................................................................................................
ادامه دارد ...
شنبه|ا|10|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]
-
گوناگون
پربازدیدترینها