تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):درباره ما غلو نکنید، ما را بندگان پرورش یافته (حق تعالی) بدانید آنگاه در فضلیت ما ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805636862




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ايران؛ظهور يك ابرقدرت حقيقي


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: ايران؛ظهور يك "ابرقدرت" حقيقي
دفتر پژوهش و بررسي هاي خبري–اميرحسين كبيري:جمهوري اسلامي ايران با الهام از آرمان هاي انقلاب اسلامي وتأكيدبرگفتمان"مقاومت"توانست باتبديل تهديدات امنيتي پيراموني به فرصت،موقعيت هژمونيك خود را به پذيرش منطقه اي و جهاني برساندو به عنوان يك"ابرقدرت حقيقي"در مناسبات جهاني ظهور يابد.


ايران به دليل موقعيت ژئوپليتيكي خود و در اختيار داشتن خليج فارس و درياي خزر به عنوان يكي از مهم ترين شاه راه هاي ارتباطي ، همواره تحت تأثير رقابت قدرت هاي بين المللي بوده است. گرفتاري ايران در بازي قدرت ها از يكسو و آسيب پذيري محيط داخلي از سوي ديگر ، در موارد بسياري باعث به خطر افتادن "امنيت ملي" كشور و در پاره اي موارد تغيير رژيم سياسي گرديده است.
ورود ايالات متحده آمريكا به جبهه متفقين در جنگ جهاني دوم زمينه را براي تغيير ماهيت روابط بين الملل فراهم كرد . اين روند به بهانه مبارزه با كمونيسم و تلاش براي ممانعت از بسط آن تشديد يافت به گونه اي كه آمريكا در لواي طرح "مارشال" و دكترين "ترومن" خود را در قامت رهبر جبهه ليبرال دموكراسي در مقابل كمونيسم به جهان تحميل كرد و رقابت شرق و غرب شكل گرفت .
رژيم پهلوي به عنوان حكومتي دست نشانده ، رويكرد خود را در اتحاد و همگرايي با غرب به ويژه آمريكا تعريف كرد و همراه با عربستان سعودي ، جبهه حافظين منافع واشنگتن در خاورميانه را تشكيل داد و در جهت نظم هژمونيك ديكته شده گام برداشت. با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران بر پايه نفي "سلطه" بيگانه و تأكيد بر "استقلال" و نيز ارائه الگوي جديدي مبتني بر همكاري و تعامل ، نقش آفريني نويني در تحولات منطقه اي شكل گرفت به نحوي كه منجر به ايجاد تغييري اساسي در ژئوپليتيك قدرت در خاورميانه شد و موجبات نگراني قدرت هاي مداخله گر را فراهم آورد.
از آنجايي كه اعتبار هر كشوري در صحنه بين المللي بستگي مستقيمي به الگوهاي توزيع توانمندي در جهت ارتقاي جايگاه آن كشور دارد، جمهوري اسلامي ايران از يكسو با تبديل الگوهاي ارزشي خود - كه ريشه در هويت تاريخي و حيات اجتماعي ملت دارند - به الگوهايي "مرجع" و از سوي ديگر توسعه متوازن در بخش هاي اقتصادي ، صنعتي و علمي توانست به بازيگري نافذ در تحولات منطقه اي تبديل شود. در همين راستا ، نظام سياسي ايران با اتكاء به مشاركت شهروندان جامعه و برخورداري از مقبوليت و مشروعيت داخلي ، به مقابله با تنش هاي تحميلي و پيوندهاي نظامي چند بُعدي ايالات متحده با متحدينش عليه نظام نوپاي اسلامي، پرداخت و الگوهاي تعاملاتي خود را بر "ديپلماسي ملي" استوار ساخت.
شايان ذكر است كه مؤلفه هاي چگونگي حيات يافتن ارزش ها در گستره گيتي و جامعه محوري دستگاه ديپلماسي در دستيابي كشورها به اقتدار جهاني ، مديريت معادلات بين المللي و دفع تعارضات امنيتي از اهميت بسياري برخوردار است چه ؛ قابليت جهانشمولي ارزش ها و ظرفيت هاي فراملي شدن آنها رابطه اي تنگاتنگ با ابتناي رفتار ديپلماتيك بر هويت هاي ملي و تاريخي جوامع دارد. با عنايت به اين مسئله است كه اشتباه رفتار نومحافظه كاران كاخ سفيد پس از 11 سپتامبر 2001 و طراحي حمله به افغانستان و عراق با وجود موج فزاينده مخالفت هاي داخلي ( و البته بي توجهي به نهادهاي بين المللي ) منجر به عدم كاميابي واشنگتن به اهداف مورد نظر و گرفتار شدن در باتلاقي خود ساخته و بي ثباتي در نظم منطقه اي و به دنبال آن افول قدرت "هژمون متصلب" گرديد. در حقيقت ، حادثه 11 سپتامبر و رفتارهاي يكجانبه آمريكا براي تغيير ساختار امنيتي خاورميانه در قالب استقرار حجم وسيعي از نيروهاي نظامي ، مفهوم "امنيت" و الگوهاي امنيت منطقه اي را به چالش كشيد.
ورود نئوكان ها به خانه شماره 1600 خيابان پنسيلوانيا و رويكرد امنيتي و نظامي كه اين گروه از جمهوري خواهان در كليه مناسبات خود با جهان دنبال كردند ، رقابت هاي اقتصادي و تكنولوژيك را به رقابت هاي امنيتي و نظامي بدل نمود و در اين عرصه ، اروپا نه قادر بود و نه منطق دروني ساختارهاي قاره سبز به آن اجازه مي داد كه وارد رقابت هاي نظامي با آمريكا شود. واشنگتن نيز با وقوف به از دست دادن جايگاه ممتاز خود در حوزه هاي اقتصادي و تكنولوژيك به دنبال ظهور قدرت هاي جديد ، كوشيد بازي قدرت جهاني را به ميدان بازي هاي نظامي بكشاند. اين نگرش اگرچه تا حدودي در آمريكاي مركزي و اروپاي شرقي مي توانست مطلوب موردنظر واشنگتن را فراهم آورد اما ارمغان بوش براي خاورميانه چالش امنيت و آشوب هاي منطقه اي بود.
اگرچه واژه امنيت به معناي محفوظ بودن از خطراتي اطلاق مي شود كه منافع و ارزش هاي انسان ها را تهديد مي كند اما ابعاد و ماهيت آن از جمله نظامي ، سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و زيست محيطي در تناسبي مستقيم با يكديگر قرار دارند. امنيت نظامي به اثرات متقابل توانايي هاي تهاجمي و دفاعي مسلحانه دولت و نيز برداشت آنها از مقاصد يكديگر مربوط است. امنيت سياسي ناظر بر ثبات سازماندهي دولت ها، سيستم هاي حكومتي و ايدئولوژي هايي است كه به آنها مشروعيت مي بخشد. امنيت اقتصادي يعني دسترسي به منابع ، ماليه و بازارهاي لازم براي حفظ سطوح قابل قبولي از رفاه و قدرت دولت. امنيت اجتماعي به قابليت لازم براي حفظ الگوهاي سنتي زبان ، فرهنگ ، مذهب ، هويت و عرف ملي با شرايطي قابل قبول، مربوط است و امنيت زيست محيطي نيز بر حفظ محيط زيست بشري به عنوان سيستم پشتيباني ضروري تداوم حيات بشري متكي است. (1)
در دوران فضاي دوقطبي جنگ سرد، برداشت و ذهنيت جهانيان به صورت ذاتي مفهوم نظامي امنيت در جهان دوقطبي را پذيرفته بود. در حالي كه ايالات متحده امنيت خود را براساس ايجاد ثبات در سيستم بين الملل تعريف كرد شوروي آن را براساس ايجاد بي ثباتي بين المللي تدوين نمود چراكه به زعم متفكران اردوگاه كمونيسم بي ثباتي در هر نقطه اي از جهان ناراضياني را بر سر كار مي آورد كه عمدتاً گرايشات چپ و همراه با آرمان هاي كمونيستي شوروي داشتند. بنابراين در اين برهه شاهد رقابت امنيتي دو جبهه ليبرال دموكراسي و كمونيسم هستيم. با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ، سياست خارجي آمريكا به سبب ماهيت ايدئولوژيكي اش، براي حفظ هژموني خود و گسترش هنجارها و ارزش هاي مدنظر و دروني كردن برداشت جهانيان از اين ارزش ها، اردوگاه جديدي را به عنوان برهم زننده توازن امنيت جهاني متصور شد و اين نقش رقابتي را با اسلام و اسلام گرايان دنبال كرد. به تعبير بهتر، استراتژي امنيتي سد نفوذ كمونيسم به ممانعت از نفوذ اسلام تغيير شكل داد و معادلات امنيتي در سياست بين الملل ميان غرب و اسلام پي گرفته شد كه نقطه اوج آن تحولات پس از حمله به برج هاي دوقلو و ساختمان پنتاگون است.
با توجه به آنچه در فضاي كنوني از موج بيداري اسلامي و قدرت يابي احزاب و گروه هاي اسلام گرا مشاهده مي شود مي توان دريافت كه راهبرد واشنگتن در دموكراتيزه كردن منطقه و استقرار نظام هاي وابسته كه در ابتدا با طرح "خاورميانه بزرگ" و پس از آن "خاورميانه جديد" دنبال شد ، نه تنها موفقيتي در نهادينه كردن ارزش هاي ليبراليسم و نظام سرمايه داري نداشته بلكه باعث افول قدرت هژمون و سربرآوردن قدرت هاي جديدي گرديد كه به طور بالقوه و بالفعل رقيب و دشمن قدرت هاي مداخله گر در منطقه محسوب مي شوند. اين روند با جداكردن صف بندي دولت هاي موافق و مخالف كاخ سفيد و تحت فشار قرار دادن مخالفين تشديد شد. (2)
در اين ميان، رفتار چالش برانگيز آمريكا در ايجاد ناامني در منطقه كه به روي كار آمدن دولت هايي شكننده در عراق و افغانستان منجر گرديد، واشنگتن را ناگزير به استمداد جستن از "ايران" به عنوان نظام با ثبات سياسي، قدرت تأثيرگذار منطقه و برخوردار از موقعيت هژمونيك نمود.
نظريه پردازان روابط بين الملل "هژموني" را نه يك امر دفعي و اتفاقي ، بلكه تابعي از فراهم آمدن وضعيت هايي خاص قلمداد كرده اند.از اين نظر براي اينكه يك دولت بتواند به وضعيت هژموني برسد و نقش يك هژمون را ايفا كند، بايد مجموعه اي از شرايط سخت افزاري و نرم افزاري را دارا باشد.
* برتري نسبي : يك بعد اساسي براي قدرت هژمون برتري نسبي آن در برابر ساير بازيگران بين المللي است. اين برتري بايد در عرصه هاي اقتصادي ، نظامي ، فرهنگي ، ايدئولوژيك ، اجتماعي و سياسي ملموس و مشخص باشد.
* اراده ملي (قدرت داخلي پشتيبان اعمال خارجي) : قدرت هژمون براي ايجاد نظام جهاني و اداره سيستم ، حفظ و توسعه آن نيازمند پشتيباني عمومي در داخل است و اراده ملي براي چنين وضعيتي بايد وجود داشته باشد. ممكن است كشوري مانند آمريكا برتري لازم را براي اعمال هژموني داشته باشد اما اراده ملي براي اجراي آن شكل نگرفته باشد؛ همانطوري كه پس از پيروزي در جنگ جهاني اول افكار عمومي و نخبگان آن كشور انزواگرايي را ترجيح دادند يا پس از حمله به افغانستان و عراق ، افكار عمومي داخلي به مخالفت با آن برخاستند.
* پذيرش بين المللي : اين پذيرش به معناي ايجاد چارچوب ها ، نهادها و ساختارهايي است كه ديگران در آن مشاركت و هنجارها و قواعد رفتاري را تدوين كنند. اين قدرت ساختاري توان تعيين شرايطي را براي هژمون فراهم مي سازد كه بر اساس آن ، نيازهاي خود را برآورده مي كند و منافعش را پي مي گيرد. توان ايجاد و حفظ رژيم هاي همكاري و كنترل بي ثباتي جزو لاينفك قدرت هژمون است. بايد توجه داشت كه بدون پذيرش بين المللي تحقق موقعيت هژمونيك امكان پذير نيست. (3)
اساساً ساختار موزاييكي قومي و فرهنگي كشورهاي خاورميانه و شرايط پيچيده آنها، خود دليلي بر شكست سياست دولت - ملت سازي تحميلي از سوي عوامل خارجي است. از اين رو ، جمهوري اسلامي ايران با التفات به نكته فوق ، همواره در گفتگوهايي كه به منظور برقراري نظم و آرامش در عراق و افغانستان شركت داشته ، رشد و تقويت گروه هاي تروريستي و تهديد آفريني افراطيون را نتيجه حضور گسترده نيروهاي "خارجي" دانسته و بر خروج نيروهاي فرامنطقه اي و لزوم واگذاري مديريت امنيت منطقه به كشورهاي پيراموني تأكيد نمود. قابل توجه است كه ايران در همين راستا ، با گسترش همكاري ها و تعاملات خود نقش مهمي در فروكاستن از دامنه چالش هايي كه نتيجه تعارضات ساختاري يورش آمريكا به افغانستان و عراق بود ، ايفا كرد.
دولت حامد كرزاي عليرغم بهره مندي از حمايت نيروهاي خارجي، هنوز موفق به گسترش مقبوليت خويش در ميان بسياري از قبايل افغانستان نشده و نتوانسته دولتي مقتدر و مسلط تشكيل دهد. از اين رو، نيروهاي طالبان با گسترش دامنه افراط گرايي هاي خويش از يكسو موجب بي ثباتي دولت مركزي و از سوي ديگر تعميق پايه هاي حضور نيروهاي ائتلاف به رهبري آمريكا شده اند. بديهي است استمرار اين وضع تهديدي براي منافع ملي ايران محسوب مي شود چراكه علاوه بر مشكلات امنيتي ، توليد مواد مخدر كه به 8 هزار و 500 تن افزايش يافته نيازمند بازارهايي براي فروش است و بدون ترديد ايران از چشم سوداگران مرگ ناديده گرفته نمي شود لذا ج.ا.ا. با اتخاذ رويكردي مشاركت جويانه و صلح طلبانه راهبرد خود را بر برقراري ثبات و آرامش در همسايه شرقي استوار ساخت و با ارائه كمك هاي اقتصادي به دولت افغانستان ، بستر را براي بهبود زيرساخت ها و توسعه اقتصادي اين كشور هموار كرد.
در پي عدم استقرار دولتي مقتدر در عراق بارقه هاي اميد پس از فروپاشي حكومت صدام در سال 2003 خشكيد و تهديدات امنيتي در منطقه در قالب آنارشيسم قومي در بين النهرين كه در حال شيوع به ساير مناطق همجوار بود ، فزوني گرفت. بر اين اساس ج.ا.ا. با حمايت از ساختار جديد دموكراتيك عراق بر واگذاري سرنوشت كشور به دست مردم تأكيد كرد و از هيچ مساعدتي به دولت مركزي برآمده از انتخاب ملت در كنترل ناامني و بي ثباتي ، مديريت تنش هاي قومي - مذهبي ، بسط وحدت ، يكپارچگي و تماميت ارضي عراق و نيز مديريت متعادل گرايش ها و اختيارات واحدهاي فدرال موجود بر اساس قانون اساسي عراق دريغ نكرد تا از اين رهگذر ، زمينه براي تحكيم دولت جديد در بغداد و افزايش ظرفيت ها و توانمندي هاي نيروهاي امنيتي عراق فراهم آيد.
هرچند جمهوري اسلامي تداوم حضور نيروهاي آمريكايي را مهمترين علت بروز تحركات تروريستي در اين منطقه مي داند اما بي شك، درخواست واشنگتن از تهران براي مشاركت در حل بحران آشوب در عراق در جهت حل و فصل تنش ها ، كاهش بي ثباتي و از ميان رفتن افراط گرايي نشان از تأثيرگذاري ايران در مرتفع نمودن چالش ها براي مديريت بهينه دولت مركزي عراق به منظور تقويت و تحكيم ساختارهاي سياسي ، نظامي و امنيتي اين كشور دارد .
به اين ترتيب ، ج.ا. ايران با بهره جويي از مؤلفه هاي رفتار هژمونيك خود در قالب گفتمان "مقاومت" توانسته علاوه بر دستيابي به حقوق مسلم خويش ، با دفع تهديدات امنيتي پيراموني و تبديل آنها به فرصت، در نقش بازيگر انسجام بخش منطقه به قدرتي بلامنازع تبديل شود و به تعبير دكتر احمدي نژاد نقش يك "ابرقدرت حقيقي" را ايفا كند.

--------------------------------------------------------
(1) : باري بوزان و ديگران ، چارچوبي تازه براي تحليل امنيت ، ترجمه عليرضا طيب ، تهران ، پژوهشكده مطالعات راهبردي ، 1386 ، ص 47
(2) : نمونه اي از اين مورد را مي توان در رويكرد واشنگتن در قبال پرونده هسته اي ايران مشاهده كرد.
(3) : جهانگير كرمي ، هژموني در سياست بين الملل؛ چارچوب مفهومي ، تجربه تاريخي و آينده آن، پژوهش علوم سياسي ، پاييز و زمستان 85 ، ص 8

شنبه|ا|10|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن