واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتگوي تفصيلي فارس با حجتالاسلام سعيدي:ملي كردن معنويتگرايي انقلاب اسلامي را از آسيبها مصون ميكند
خبرگزاري فارس: نماينده وليفقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي با اشاره به برگزاري كنگره بزرگ "بررسي نقش معنويت در نبرد نامتقارن " تاكيد كرد: هدف ما، ملي كردن معنويت گرايي با استفاده از ابزارهاي نوين و كارشناسي است چراكه اين موضوع، انقلاب را از آسيبها مصون ميكند.
حجتالاسلام علي سعيدي كه از ديماه سال 84 و پس از سالها فعاليت در نهادهاي مختلف فرهنگي همچون سپاه از سوي رهبر معظم انقلاب به عنوان نماينده وليفقيه در سپاه منصوب شد، يكي از صاحبنظران و كارشناسان برجسته در تحليل و تبيين موضوعات فرهنگي و عقيدتي محسوب شده و از سوي ديگر به خاطر قرابت و حضور در سپاه پاسداران، به خوبي و روشني ميتواند دو موضوع "معنويت " و "نبرد نامتقارن " را براي خوانندگان تشريح كند.
بهانه و موضوع گفتگوي خبرنگاران دفاعي خبرگزاري فارس با حجتالاسلام و المسلمين سعيدي، برگزاري كنگره بزرگ نقش معنويت در نبرد نامتقارن است كه به همت حوزه نمايندگي وليفقيه در سپاه، طي هفته جاري برگزار خواهد شد.
نماينده وليفقيه در سپاه در ابتداي اين مصاحبه با تعريف واژه معنويت گفت: اين كلمه، واژهاي است در برابر ماديت است و منظور ما، تعميق آن باور و اعتقادي است كه تاثير شگرفي را در نگرش، رفتار و عملكرد انسان داشته باشد و او را در سختترين شرايط در صراط مستقيم و در مسير حق و در جهت انجام وظايفش ثابت قدم نگه دارد. در مجموعهاي كه پاسداري از انقلاب اسلامي رسالت او است نيز بايد اين مفهوم تا مغز استخوان و عمق جان اين عزيزان رسوخ كنند تا بتوانند در سختترين شرايط در راستاي انجام وظايف خود ثابت قدم بمانند.
وي افزود: مولفههاي معنويت عبارت است از اينكه، فرد شناخت درستي از ذات باريتعالي و ايمان راسخ و بصيرت نافذ درباره تكليف، شناخت دشمني و مسير حركت داشته باشد و نيز برخورداري از روحيه ايثار و شهادتطلبي و آمادگي براي تحمل سختترين شرايط براي انجام تكاليفي كه بر عهده خود قرار داده شده است.
* مفهوم نبرد نامتقارن از كجا پديد آمده است؟
تعبير نبرد نامتقارن در ادبيات جنگها در سالهاي اخير مطرح شد ولي مفهوم و جبههبندي آن در گذشته خيلي بروز و ظهور داشته است.
نبرد ناهمطراز به معناي نابرابر نيست بلكه مفهوم آن اين است كه دو جبههاي كه در مقابل هم قرار دارند، اگر از جهت توان، تكنيك و سلاح شباهتي با هم نداشته باشند، اينجا وقتي نبرد و توان دو جبهه با هم شباهتي ندارد.
طرفي كه از لحاظ سلاح و تجهيزات توان لازم را ندارد، با تكيه بر نقاط قوت خود ميتواند توان خود را در برابر دشمني افزايش دهد.
آمريكاييها پس از فروپاشي شوروي تحليلي را از وضعيت جهان ارائه كردند. در اين تحليل آمده بود كه زمينه براي يكهتازي آمريكا آماده است و دو تهديد را آن روز مدنظر قرار دادند؛ تهديد سبز يا نامتقارن و تهديد سرخ يا متقارن. تهديد نامتقارن را جهان اسلام تلقي كرده بودند چون آن روز تحليل ميكردند كه امكانات جهان اسلام هيچ شباهتي به امكاناتي كه در اختيار آمريكاست، ندارد. در عين حال اگر جهان اسلام بخواهد بر امكانات بالقوه خود تكيه كند، ميتواند برابر هژموني آمريكا بايستد و اين مولفهها را جغرافياي پراكنده جهان اسلام و انرژي فسيلي در آن خصوصا خاورميانه، جمعيت جوان و با انگيزه و فرهنگ غني و دنبالدار، ميدانستند.
در كنار آن تهديد سرخ را احيا مجدد قدرت شوروي در نظام روسيه و چين ميدانستند و آن هم به خاطر اين بود كه قدرت اينها با آمريكا شبيه است. در ايران هم چون شرايط ما با آمريكا شباهت ندارد و در عين حال ما نقاط قوتي داريم كه اگر روي آنها بايستيم ميتوانيم جلوي آنها بايستيم، لذا آنرا نبرد ناهمطراز ميگويند.
به عنوان مثال در نبرد 33 روزه حزب الله با اسرائيل، تعبير سيدحسن اين بود كه توان ما به اسرائيل 1به 80 بود ولي با توجه به اصول نبرد نامتقارن تكيه بر اين اصول زمينه افزايش توان حزبالله را براي اسرائيل بالا برد. همين فرمول در نبرد 22 روزه غزه هم ديده شد و در دفاع مقدس ما هم جلوههاي متعددي از اين مسئله بود چراكه مهمترين اصل در نبرد نامتقارن، معنويت است يعني اگر معنويت را در جبهه حق افزايش دهيم توان به نحو قابل توجهي افزايش مييابد به شكلي كه دشمن با تكيه بر تمام سلاح فيزيكي خود نميتواند پيروز شود.
* آيا نبرد نامتقارن ريشههاي ديني هم دارد؟
منادي اصلي نبرد ناهمطراز، قرآن است. خدا فرمولي را براي بشريت ارائه ميكند كه در حقيقت فرمول نبرد ناهمطراز است و ميگويد: "اگر بتوانيد در نبرد خود از سه عنصر ايمان، صبر، بصيرت بهرهمند شويد، توان شما يك به 10 مي شود. "
اينجا دقيقا نبرد ناهمطراز را تئوريزه ميكند كه تكيه بر سلاح فيزيكي علت موفقيت نيست. در مرحله بعد كه بايد گفت فوق نرمافزاري است، قرآن ميگويد "اگر ميزان صبر و تقواي شما بيشتر شد، غير از اينكه نسبت يك به 10 شما فقط خواهد شد، امدادهاي غيبي هم به كمكتان خواهد آمد. "
در نبرد جبهه حق 3 عامل تعيين كننده است: 1- تجهيزات، امكانات و تكنيك و تاكتيك،2- تكيه بر معنويت با مولفه صبر و ايمان و بصيرت و 3- امدادهاي غيبي كه سنت و قانون الهي است.
در دفاع مقدس نسبت حتي از جنگ 33 روزه هم بيشتر بوده و بعضا يك به 100 است ولي امدادهاي غيبي به كمك رزمندگان اسلام آمدند
چراكه قدرت آمريكا و شوروي و برخي كشورهاي عرب پشت سر صدام بود ولي با همه اينها، ملت ايران با تكيه بر فرمول الهي توانست به پيروزي قطعي دست پيدا كند.
* از ديگر ثمرات و كاركردهاي معنويت، چه مواردي را ميشود مطرح كرد؟
كاربرد معنويت فراتر از نبردهاست. اصلا كاركرد معنويت در گستره پيروزي يك ملت است يعني اگر ملتي ميخواهد حرف اول را بزند بايد از اين فرمول استفاده كند. پيروزي ايران در جنگ هشت ساله، تنها متكي به چنين رزمندگاني نبود بلكه معنويت در رهبري و ملت به عنوان پشتيبان جبهه حق نيز وجود داشت. مهمترين ابتكاري كه در مديريت حضرت امام باعث شد ايران در نبرد ناهمطراز به پيروزي شگرفي دست پيدا كند تكيه بر همين فرمول معنويت بود.
رسانهها و گويندگان نيز بايد با تكيه بر ذخاير و اندوختههاي غني ديني در ترويج اين 3 عنصر براي ترويج معنويت تلاش كنند. از سو ديگر موانع دستيابي به اين عناصر هم ضعف ايمان، تنپروري روحيه رفاهگرايي است. وقتي متي از اصول و سنتهاي الهي سرپيچي كرد، نميتواند انقلاب را حفظ كند. حفظ انقلاب توحيدي و متكي به ذات باريتعالي نيازمند معنويت است.
* چرا نمايندگي ولي فقيه در سپاه تكيه بر معنويت در نبرد ناهمتراز را پيگيري ميكند؟
علت اينكه موضوع معنويت را پيگيري ميكنيم اين است كه اولا نبرد ما با دنياي استكبار همواره ناهمطراز است و مهمترين عاملي كه ميتواند ما را در هر زمينه وعرصهاي موفق كند، همين معنويت است. معمولا هر انقلابي با انواع و اقسام تهديدات روبرو ميشود و هر مقداري كه عمق و گستره انقلاب بيشتر باشد، تهديدات هم بيشتر خواهد بود.
انقلابهاي توحيدي كه تكيهگاه اصلي آنها معنويت است با 4 نوع تهديد روبرو هستند كه گاهي داخلي يا خارجي هستند؛ گاهي نظامي بوده و ملتي از ناحيه تهاجم نظامي مورد تهديد قرار ميگيرد و گاهي هم تهديد ماهيت امنيتي دارد و در بستر آشوبها و بحرانهاي امنيتي ميخواهند انقلاب را از پاي دربياورند، شكل ميگيرد و گاهي نيز تهديد جنبه سياسي دارد و با يك براندازي خاموش و كودتاي خزنده زمينه براندازي را درست ميكنند و گاهي در قالب تهديد نرم و فرهنگي است.
بايد ديد كاربرد كداميك در مقابله با انقلاب توحيدي بيشتر است. با بررسيهاي صورت گرفته مشخص شد كه اينگونه انقلابها در برابر فشارهاي امنيتي و نظامي ايستادگي كردهاند اما تزريق روحيه تن پروري، رفاهطلبي، مصرفگرايي و روحيه خوش گذراني باعث انحراف انقلاب از مسير اصلي خود ميشود.
انقلاب ما هم از اين دست مستثني نيست. انقلاب اسلامي ايران هم با تهديد نظامي روبرو شد و 8 سال مردم ما را گرفتار كردند. در برابر فشارهاي امنيتي مثل تركمن صحرا، خوزستان و كردستان ايستادگي شد اما 2 تهديد همواره ميتواند به صورت نرم و با هزينه كم براي دشمن مورد استفاده قرار گيرد و دشمنان نيز اين دو را در دستور كار خود دارند؛ يكي تهديد سياسي و ديگري هم فرهنگي كه گستردهتر از تهديد سياسي است.
كشورهايي كه با دموكراسي اداره مي شوند همواره در معرض اين تهديد هستند. اين خطر براي كشور ما هم ميتواند اتفاق بيفتد. از طريق دموكراسي تفكر سكولاريستي را در حاكميت وارد ميكنند و اگر مجددا جرياني مانند بنيصدر وارد حاكميت شود يا برخي موارد ديگر، عناصري وارد عرصه حاكميت شدند كه اعتقادي به حاكميت ديني نداشتند، اين تهديدات، سياسي است.
ولي تهديد فرهنگي بسيار گسترده است. در واقع استفاده از امكانات وسيع در جهت ضربه زدن به زيرساختهاي ديني جامعه، استحاله انديشه ديني و تزريق روحيه ليبراليستي و تسامح و تساهل در ميان مردم از آفتهايي است كه آرام آرام ميتواند زمينه سست كردن معنويت در توده مردم را فراهم كند و وقتي معنويت در بين مردم كم شد، زمينه تسلط دشمن فراهم ميشود.
وقتي سران كشورهاي غربي ميگويند كه كاركرد ناتوي نظامي بايد به فرهنگي تغيير يابد، اين جاي تفكري و تدبير دارد كه دشمن دقيقا در راستاي استحاله فرهنگ ديني گام برميدارد و گسترش ماهواره و اينترنت در جهان اسلام مانند شمشير دولبهاي است كه مضرات آن ميتواند بسيار خطرناك باشد.
تاكنون با توجه به همه شرايط انقلاب اسلامي ايران در طول 3 دهه اخير سالم و استوار مانده ولي در آينده بايد مسئولان توجه داشته باشند تا با تكيه بر معنويت، بقاي انقلاب را تضمين كنيم.
يكي از اهداف كنگره بررسي نقش معنويت در نبرد ناهمطراز هم همين است كه انديشه معنويت گرايي را ملي كند. وجود رهبري هوشمند و هشدار دهنده و با استانداردهاي بالاي رهبري و اتكاي مردم به اين رهبري هوشمند و همگامي با او از عوامل موفقيت انقلاب اسلامي تا به امروز بوده است. ادامه اين راه هم منوط به تكيه بر همين فرمول است كه در واقع رهبري منادي آن هستند.
* تاثير بسيج در افزايش معنويت گرايي چيست؟
نزديكترين مجموعهاي كه با اين فرمول و سنت الهي عجين روبرو بسيج است؛ فرهنگ روحيه و رفتارشناسي بسيج حاكي از آن است كه اگر 3 عنصر ايمان، صبر و بصيرت را در كنار هم قرار دهيم چيزي به نام بسيج خروجي آن خواهد بود.
در اين راستا بحث ولايتمداري و دشمن شناسي هم بايد مورد توجه قرار گيرد. اين قدرت وسيع مردم بود كه در عرصههاي مختلف مثل دفاع مقدس، مسايل امنيتي و يا فرهنگي انقلاب را نگه داشت.
در سراسر كشور بيش از 45 هزار پايگاه بسيج وجود دارد و با توجه به گسترش وسيع بسيج و كشور، چون عرصه تهاجم فرهنگي گسترده است بايد براي مقابله با آن از يك اهرم گسترده استفاده كرد و فرق بين تهاجم نظامي و فرهنگي اين است كه تهاجم نظامي در مرزهاست ولي تهاجم فرهنگي در داخل كشور است.
تهاجم نظامي با سر و صدا و هزينهبر براي دشمني است ولي در تهاجم فرهنگي نه. در تهاجم نظامي، تلفات تقدسآور است ولي تلفات تهاجم فرهنگي مورد نفرت هستند. در خط مقدم تهاجم نظامي جوانان كار آزموده و پاسداران هستند ولي در تهاجم فرهنگي، آسيبترين اقشار جامعه يعني زنان، دختران و جوانان هستند. در تهاجم نظامي امكانات دشمني محدود ولي در فرهنگي نامحدود است.
پس نحوه برخورد با تهاجم فرهنگي يك عرصه گسترده را ميطلبد كه در كل كشور حضور داشته باشد و در ضمن زمينه آسيبپذيري آنها هم كم باشد. بهترين راه براي مقابله با تهاجم فرهنگي، عمق بخش داخلي است، يعني معنويت را در جامعه تعميق دهيم و اين در صورتي امكانپذير است كه ما يك بستر كشوري داشته باشيم. و اين ظرفيت را فقط بسيج دارد.
پس فلسفه اينكه رهبر معظم انقلاب اين ماموريت را بر عهده بسيج گذاشتند، به خاطر ساختار بسيج است و اينكه در جاي جاي كشور ميتوانند با عمق بخشي داخلي زمينه مقابله با تهاجم فرهنگي را فراهم كنند.
* با توجه به مطالعه شما در موضوعات آخرالزمان، آيا در آنجا نيز معنويت در نبرد موثر خواهد بود؟
انقلاب امام زمان (عج) نيز با همين فرمولي شكل ميگيرد كه امام توانست با شاه مبارزه كند. ولي شرط اين است كه انقلابي رهبري اين تحول را بر عهده بگيرد، يعني يك نظامي بايد بستر بيداري جامعه را فراهم كند كه وقتي مردم دنيا از همه سازمانها و نهادهاي بينالمللي خسته شدند، در برابر ظلم به ستوه آمدند، زمينه ايستادگي آنها فراهم ميشود و عصيان عليه حاكمان ظالم به وجود ميآيد.
امروز در بين ملتهاي جهان مانند عراق و تركيه يك انقلاب در شرف انجام است و در تركيه مردم قدرت را از لائيكها گرفتند و به اسلامگرايان دادند و در غزه هم ديديم چه طور حمايت كردند، در عربستان هم امروز 80 درصد مردم از آمريكا متنفرند.
بيداري را ميتوان آرام آرام در مردم منطقه ديد ولي اين اول كار است. دشمن دنبال ايجاد خاورميانه بزرگ بنابر درخواست خود بود ولي امروز خاورميانه اسلامي شكل گرفته است.
انقلاب امام زمان (عج) تدريجي خواهد بود و با بيداري معنويت گرايي مردم شكل خواهد گرفت و وقتي مردم از نظر ذهني و اعتقادي متحول شدند، زمينه همراهي با رهبران منادي آزادي ملتها فراهم ميشود.
با اتفاقات اخير و پاسخ مثبت ملتها به نداي رهبر انقلاب اسلامي عليرغم خواست برخي دولتها، ميتوان گفت زمينه انقلاب امام زمان (عج) در حال فراهم شدن است و نبرد امام زمان (عج) نيز در دوران شكلگيري ناهمطراز است و چون ناهمطراز است با تكيه بر همان فرمول معنويت به ثمر ميرسد. از سوي ديگر قدرت ولايت امام زمان نيز ايجاب ميكند كه آمريكا نميتواند از بمب اتم براي هسته مركزي اين انقلاب استفاده كند.
انتهاي پيام/
شنبه|ا|10|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]