واضح آرشیو وب فارسی:ايپنا: مس سرچشمه؛ آب سربالا به سمت سرچشمه!
براي مس سرچشمه از همين حالا بايد دست ها را به علامت خداحافظي تكان داد. اين يك موضعگيري نيست، يك حقيقت تلخ است كه در پايان فصل همه لمسش خواهيم كرد.
1. اين مس سرچشمه از همان اول كار هم پز يك سقوط كننده را به خود گرفت. از همان اول اولش. وقتي باشگاهي از مديريت كلانش گرفته تا مديريت اجرايي تا كادر فني و بازيكنانش هنوز تفكر ليگ يكي دارند اوضاع بهتر از اين هم نمي شود.
قبلا هم براي خيلي از تيمها چنين مساله اي رخ داده است اما بايد دانست قرار نيست تيمي كه توانسته ليگ دسته اول را فتح كند به همان ترتيب مي تواند در دسته بالاتر هم كارايي داشته باشد. ليگ برتر يك فضاي كاملا متفاوت و توي چشم است. ليگ برتر به رفتارهاي حرفه اي بيشتري در همه وجوه نيازمند است كه معمولا تيمهاي ليگ يكي خصوصا آنها كه قبلا تجربه حضور در اين ليگ را نداشته اند فاقد ديدگاههاي متناسب با آن هستند.
2. اشتباه اول مسي ها در زمينه مديريت اين تيم رقم خورد. مديريتي كه در اقدامي احساسي تصميم گرفت احمد سنجري را به عنوان كسي كه تيم را بالا آورده حفظ كند. اين يك حقيقت تلخ است كه بايد آن را پذيرفت. برخي مربيان ليگ يكي حتي اگر توان فني لازم را هم داشته باشند (كه سنجري نداشت) از لحاظ رواني نمي توانند خود را با فضاي حرفه اي تر ليگ برتر وفق دهند. آنها تيم را در سطح ليگ برتر نمي بندند و در كوران مسابقات هم به همان شيوه اي پيش مي روند كه قبلا در ليگ يك تجربه اش كرده اند و اين باعث ايجاد نوعي خلا نتيجه گيري مي شود.
چنين تيمهايي با اين شيوه بسته شدن و پيشروي حالتي پيدا مي كنند شبيه كسي كه در باتلاق گير كرده است، يعني دست به هر حركتي هم كه مي زنند اوضاع بدتر مي شود و تيم بيشتر از قبل در اين مرداب خود ساخته فرو مي رود. همان طور كه ديديم در مس سرچشمه هم رفتن سنجري و آمدن شرفي دردي را دوا نكرد. حالا اصغر آقا چند بازيكن تيمش را كنار گذاشته و دو، سه بازيكن خارجي گرفته اما شك نكنيد كه براي مس سرچشمه هيچ راه نجاتي وجود ندارد. اين تيم محكوم به سقوط است چون نه شخصيت ماندن در ليگ برتر را دارد و نه توانش را، در هيچ زمينه اي!
3. اصغر شرفي اگر همان قدر كه خوب حرف مي زند، مصاحبه هاي شاخ و شانه دار مي كند و بحث توفان مس در نيم فصل دوم را پيش مي كشد، مي توانست تاثيرگذاري فني داشته باشد شايد حالا تيمش يكي، دو پله بالاتر بود. شرفي يك مربي از كلاس مربيان قديمي فوتبال ايران است كه در حوزه كارشان بيشتر رفتارگرا هستند تا تاكتيكگرا و اين نقطه ضعف تا اين نسل از مربيان در فوتبال ما شاغل هستند حل شدني نيست. اين تيپ مربيان به جاي تمركز بر ارائه تمرينات و تاكتيك هاي مبتني بر توان تيم خودشان و موقعيت حريف پيش رو مدام مشغول تاثيرگذاري هاي رفتاري روي بازيكنان، رسانه ها و ساير عوامل دخيل در فوتبال هستند اينست كه دست آخر هم همه چيز را مي اندازند گردن تيم و بازيكنانش و مي روند سراغ بدبخت كردن يك تيم ديگر.
4. تيم قعرنشين نيم فصل اول و گزينه نخست سقوط در پايان فصل از 17 بازي گذشته تنها 3 پيروزي و 3 تساوي داشته و ساير بازيهايش را باخته است؛ 11 مسابقه را! 13 گل ناقابل زده و 29 گل خورده تا با تفاضل 16- ركورددار بدترين ها باشد. بدترين خط حمله به همراه فولاد و بدترين خط دفاع هم مال اين تيم است. تيمي كه تنها توانسته 12 امتياز جمع كند يعني 4.25 كل امتيازات ممكن را كه خب وحشتناك است. براي مس سرچشمه از همين حالا بايد دست ها را به علامت خداحافظي تكان داد. اين يك موضعگيري نيست، يك حقيقت تلخ است كه در پايان فصل همه لمسش خواهيم كرد.
*جمشيد محبي
چهارشنبه|ا|14|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايپنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]