تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  حضرت مهدی (عج):قلب‏هاى ما جايگاه خواسته ‏هاى الهى است؛ هرگاه او بخواهد ما نيز مى‏&...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837346630




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روباه و کشاورز


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روباه و کشاورزدر زمان‌های دور، روباهی زندگی می‌کرد که بسیار عاقل بود. او همه‌چیز می‌دانست. او می‌توانست بگوید چرا پرستوها وقت بهار می‌آیند. او می‌دانست چرا ستاره‌ها شب‌ها دیده می‌شوند. اما نمی‌توانست بگوید چرا آدم‌ها این‌طوری بودند و دلیل کارهایی را که انجام می‌دادند، بگوید. او تقریباً هیچ انسانی ندیده بود. او در چمنزار زندگی می‌کرد و آدم‌ها در مزرعه.یک روز روباه به سمت مزرعه آدم‌ها حرکت کرد. مزرعه خیلی از چمنزار فاصله نداشت. او می‌خواست درباره آدم‌ها چیز یاد بگیرد.
روباه و کشاورز
وقتی به نزدیکی مزرعه رسید، کنار آن نشست. آن تکه زمین شبیه چمنزار او بود؛ پوشیده از علف و سبزه. با خودش فکر کرد آدم‌ها هم باید در چمنزار زندگی کنند. آدم‌ها هم باید مثل روباه‌ها زندگی کنند.تا یک کشاورز از خانه‌اش بیرون آمد، روباه توی بوته‌ها پنهان شد و کشاورز چه کار کرد؟ او شروع کرد به کندن زمین. کشاورز علف‌ها را کند.
روباه و کشاورز
روباه به خودش گفت: «چه مرد نادانی! سبزه‌ها را خراب کرد. از قرار، آدم‌ها به اندازه روباه‌ها با هوش نیستند.»او به چمنزار برگشت و برای همه از باهوش نبودن آدم‌ها گفت. روز بعد، روباه به مزرعه برگشت تا ببیند آدم‌ها، دیگر، چه کارهایی انجام می‌دهند! او دوباره با آمدن کشاورزی پنهان شد. کشاورز شروع کرد به پاشیدن دانه‌های گندم.روباه بلند گفت: «باورم نمی‌شود. او دانه‌های خوب را توی خاک پرت می‌کند! از قرار آدم‌ها به باهوشی روباه‌ها نیستند.» بعد به چمنزار برگشت و به همه گفت که آدم‌ها کودن‌ترین موجودات روی زمین‌اند. هفته‌ها گذشت. روباه فکر کرد شاید کشاورز عاقل شده باشد.او به سمت همان زمین قبلی رفت، اما زمین تغییر کرده بود. حالا زمین پر بود از خوشه‌های طلایی گندم. روباه شک کرد که نکند اینجا زمین دیگری باشد. بعد او دید که کشاورز بیرون آمد و او چه کار کرد؟ کشاورز شروع کرد به کندن خوشه‌های گندم.
روباه و کشاورز
روباه داد زد: «ای مرد نادان! او این همه گندم زیبا دارد و همه آنها را مثل علف هرز می‌برد. دیگر نمی‌توانم تحمل کنم.» او برگشت به چمنزار. آن شب، روباه نتوانست بخوابد. او به کشاورز فکر می‌کردو این که شاید کشاورز برای کارهایش دلیلی داشته باشد.بنابر این بلند شد و به مزرعه برگشت. مزرعه خالی بود اما نوری از کلبه کشاورز به بیرون می‌تابید. روباه از پنجره نگاهی به داخل انداخت. او دید که کشاورز دانه‌ها را آسیاب و به آرد تبدیل می‌کند.او دید که همسر کشاورز آرد را داخل ظرف ریخت . کمی بعد، کشاورز و همسرش داشتند نان گرم و تازه می‌خوردند.
روباه و کشاورز
روباه که دهانش آب افتاده بود، بالاخره فهمید که کشاورز چه قدر عاقل و باهوش است.نویسنده: نیل لوینمترجم: فرانک عطیف 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن