واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: دستفروشي در نيمه شب رونق ميگيرد
جام جم آنلاين: دستفروشي خياباني در نيمه شب به عنوان پديده اي جديد چند ماهي است كه در نقاط مختلف كلانشهر تهران بيش از گذشته رواج يافته است و روز به روز به ويژه با نزديك شدن به ايام نوروز رونق بيشتري مي گيرد.
آنها كه نمي توانند شغلي مناسب براي تامين حداقل معاش خود بيابند، گاه به دستفروشي روي مي آورند اما از آنجا كه چندي است روزها اجازه و امكان انجام چنين كاري را نمي يابند، در انتهاي شب در مركزي گرد هم جمع مي شوند تا روزي خويش را در شبانگاهان طلب كنند.
بيشتر اين افراد، جواناني هستند كه برخلاف آمال دوران نوجواني و تحصيل خود، اين شغل را برگزيده و ناخواسته به كسب و كار شبانه آن هم در حاشيه خيابانها كشيده شده اند. از اين عده، شماري نيز روزها كاسبي كم رونقي دارند اما براي جبران آن، شبها نيز به فروشندگي اجناس خود در كنار خيابان مي پردازند.
فعاليت اينگونه افراد كه براي تامين معيشت، ناچار شده اند بر خلاف طبيعت زندگي بشر و زندگي اغلب شهروندان، آغوش گرم خانواده را رها كرده و شب هنگام در هواي سرد زمستان به كار دستفروشي در زير نور كم فروغ چراغ برق خيابانها و ميادين روي بياورند، معمولا از ساعت 22 شب به بعد، يعني با كاهش نسبي ترافيك آغاز شده و معمولا تا ساعت دو بامداد بطول مي انجامد.
مركز اصلي فعاليت چنين دستفروشاني در حال حاضر، ميدان نبوت در شرق تهران، آرياشهر در غرب پايتخت، محله رودكي (سلسبيل)، خيابان ستارخان در غرب تهران ، امامزاده حسن (ع) در جنوب و چند نقطه مشابه ديگر به شمار مي رود.
ايجاد چنين بازارهاي شبانه اي در واقع جاي بازارهايي را گرفته است كه پيش از اين، روزهاي تعطيل برگزار مي شد اما مخالفت شهرداري با تداوم فعاليت بازارهاي محلي روزانه، موجب شده است تا بازار شب جاي روز را پر كند.
خبرنگار ايرنا ساعت 23 و 30 دقيقه يك شب سرد زمستاني در ضلع شرقي ميدان نبوت كه برخي آن را به نام سابق آن يعني هفت حوض مي خوانند، به سراغ دستفروشاني رفت كه شانه به شانه يكديگر در ابتداي گلبرگ شرقي بساط پهن كرده بودند تا با فروش كالا، درآمدي بدست آورند.
در اين شب سرد، شهرونداني نيز بودند كه بصورت خانوادگي يا به تنهايي در محل اجتماع دستفروشان حاضر شده بودند تا احيانا، به اميد يافتن جنسي ارزانتر ، خريد خود را در نيمه شب انجام دهند.
چاره اي جز دستفروشي نداريم
اگرچه حتي خود دستفروشان هم معتقدند دستفروشي يكي از شغل هاي كاذب جامعه شهري به حساب مي آيد، اما مي گويند براي تأمين مخارج زندگي خود و خانواده شان، چاره اي جز اين كار ندارند.
"موسي خاكي" جواني 24 ساله و اهل روستايي در اطراف مشهد كه در حاشيه ميدان نبوت با فروش باقالي پخته روزگار مي گذراند و شبهاي سرد، به كاسبي او رونق بيشتري مي دهد، در اين باره به خبرنگار ايرنا گفت: "براي اينكه بتوانم پولي براي خانواده ام در شهرستان بفرستم، به اين كار مشغول شده ام. من هم دوست دارم اين وقت شب در خانه باشم و اينجا سرما را تحمل نكنم اما مجبورم براي كسب درآمد كاري بكنم."
بر سر بساط ديگري روي زمين، عروسك هاي رنگارنگ به چشم مي خورد. خرسهاي تپل مپل صورتي رنگ با پاپيون، قورباغه هايي با پاهاي درازتر از حد تصور و عروسكهايي ديگر.
"سعيد" 28 ساله، فروشنده اين عروسكهاست. او كه ساكن غرب تهران است در مورد علت اشتغال به دستفروشي آن هم در پايان شب و ابتداي بامداد گفت: اگر شغل درست و حسابي داشتم كه به اين كار نمي پرداختم. با اين كار هم به زحمت مي توانم اجاره خانه ام را بدهم.
او به طنز مي گويد:"اگر بخواهم مشكلاتم را بگويم دفترچه تان تمام مي شود و كاغذ كم مي آوريد."بساط گلفروشهايي با گلهاي زينتي و مصنوعي، با گلدانهاي بلند و ظريف جلب نظر مي كنند.يكي از آنها مي گويد: "ما سه تا شريك هستيم كه از بيكاري و كسادي كسب و كار به اين شغل روي آورده ايم."
او "اميد" نام دارد و متاهل و داراي يك فرزند پسر است. اميد توضيح مي دهد: "من شاگرد مكانيك بودم اما با دستمزد آن نمي توانستم مخارج زندگي ام را تامين كنم. از طرفي، توان اجاره كردن مغازه را هم نداشتم، پس از طريق دوستانم وارد كار بساط گلفروشي شدم."
حسين 22 ساله ، مجرد و دانشجو درباره دلايل دستفروشي خود مي گويد، به دليل بحرانهاي اقتصادي جامعه، مشكلات مالي خانواده و عدم توانايي تأمين مخارج تحصيلي ام مجبور به اين كار شده ام.
وي كه علاقه شديدي به ادامه تحصيل دارد، با انتقاد از وجود معضل بيكاري در جامعه، از اينكه به عقيده وي، "در كشور ما مسوولان تنها شعار توجه به جوانان و رفع مشكل بيكاري را سرمي دهند اما از انجام كارهاي عملي در اين زمينه عاجزند"، ابراز تاسف مي كند.
دانيال، دوست و همكار 29 ساله حسين كه ساكن خيابان پيروزي است، صحبتهاي او را چنين ادامه مي دهد:" دو سه سال است نامزد كرده ام اما نمي توانم هزينه ازدواج را تامين كنم. به اين خاطر، به كار دستفروشي در شب پناه آورده ام. شايد اگر كاسبي بهتر شود، دو سه سال ديگر بتوانم دست نامزدم را بگيرم و به خانه اي كه انشاءالله اجاره مي كنم، ببرم."
جوان 21 ساله اي كه حاضر نيست اسم كوچكش را هم بگويد، در بازار شبانه ميدان هفت حوض، سي دي فيلم هاي سينمايي را مي فروشد. او در باره انگيزه كار خود گفت:" چه كار ديگري مي توانم بكنم. روزها در يك مغازه كار مي كنم اما كاسبي و درآمد نيست و مجبورم شبها سي دي بفروشم. مشكل مالي دارم و نمي توانم ازدواج كنم."
اما، نكته جالب و عجيب آن است كه دستفروشان شب، همه فقط مرد نيستند بلكه در ميان آنها، زناني هم ديده مي شوند كه در اين محل تا پاسي از شب فروشندگي مي كنند.
"سوگل آقازاده" 26 ساله و مجرد يكي از اين افراد است. او روزها در يك شركت خصوصي لوازم آرايشي مي فروشد.
آقازاده مي گويد: "من تازه در اين شركت با حقوقي اندك استخدام شده ام و بيمه هم نيستم. زندگي براي كسي كه بخواهد روي پاي خود بايستد سخت است، هم براي متاهل و هم براي مجرد."
اين فروشنده مي گويد: مشكل اساسي دستفروشان به معضل بيكاري و شرايط اقتصادي كشور بر مي گردد و مسؤولان بايستي در رفع مشكل بيكاري گامهاي اساسي بردارند.
با اين حال، اغلب بساط داران و دستفروشان از روند رونق كسب شان در شب اظهار نارضايتي كرده و معتقد بودند با وقوع بحران اقتصادي و گذشت زمان، شمار خريداران آنها نيز رو به كاهش گذاشته است.
يكي از دستفروشان در اين زمينه گفت:"پيشتر كمي وضع فروش مان بهتر بود اما در حال حاضر، كاسبي كساد بوده و تعداد خريداران همانند روز بطور كلي كم است."
شهرداري به جاي جلوگيري ساماندهي كند
بر اساس قوانين شهرداري ها، سدمعبر خلاف است و مأموران واحد اجراييات شهرداري ها، مسؤول ممانعت از فعاليت دستفروشان هستند.
اگرچه به نظر مي رسد چنين قانوني بايد در روزها كاربرد داشته باشد، اما براي ماموران شهرداري، روز و شب فرقي ندارد و حتي، آنگاه كه دستفروشان براي فرار از دست آنان، بازار خود را از روز به شب منتقل مي كنند، از چنگ ماموران راه نجاتي نمي يابند.
دستفروشان شبانه منطقه هفت حوض نارمك در اين زمينه از برخوردهاي مأموران سدمعبر شهرداري به شدت گلايه دارند. آنان مي گويند براي اينكه محتاج كسي نباشيم، دستفروشي مي كنيم و براي آنكه نگويند سد معبر كرده ايم، بازار خود را به نيمه شب منتقل ساخته ايم كه خودروها و عابران چنداني در خيابانها در حال رفت و آمد نيستند. با اين حال، ماموران شهرداري، بدون توجه به اين مسائل مدام ما را اذيت مي كنند.
اين در حالي است كه ماموران اصرار دارند طبق قوانين شهري، تلاش براي تأمين مخارج زندگي نبايد منجر به تخطي از نظم و مقررات جامعه شود.
عبدالله 35 ساله كه بساط فروش پيراهن و بلوز مردانه دارد،گفت: دستفروشان ناچارند براي تأمين مخارج زندگي خود تلاش كنند و صحيح نيست كه ماموران شهرداري مانع كسبشان شوند.
وي افزود: حدود 10 سال است دستفروشي مي كنم تا بتوانم نان شب خانواده 7نفره خود را تأمين نمايم اما درآمد شبانه هم تنها مخارج بخور و نمير را تأمين مي كند و از عهده فراهم كردن خرج تحصيلي فرزندانم، عاجزم.
سعيد، عروسك فروش نيز با انتقاد از برخورد ماموران شهرداري اين سوال را از آنان مي پرسد كه "چرا مانع ادامه كاسبي مان مي شويد؟ آيا مي خواهيد آمار گداها را زياد كنيد يا ما براي امرار معاش جلوي ماشينها اسفند دود كنيم؟"
وي ادعا كرد "برخي شبها براي ادامه كار مجبور مي شويم به بعضي از ماموران شهرداري باج بدهيم و گرنه آنها مانع مي شوند."
"حسين" گلفروش با نشان دادن آن سوي ميدان مي گويد"آن طرف را نگاه كنيد! تعدادي از ماموران با باطوم منتظرند تا دستور برخورد صادر شود. آنها برخي اوقات حتي فرصت نمي دهند جنسها را جمع كنيم. بعد از آن هم ماشين مان را مي خوابانند و جنسها در پاركينگ شهرداري از بين مي رود."
جوان سي دي فروش هم در مورد نوع برخورد ماموران شهرداري مي گويد: يكي از ماموران ديشب چند تا از سي دي هايم را شكست و در جواب اعتراض من گفت كه مي خواهد ببيند آنها اوريجينال ( اصلي) هستند يا نه.
خانم فروشنده لوازم آرايشي نيز در اين باره گفت: روزها شهرداري نمي گذارد بساط كنيم. بيشتر شبها هم به سراغمان مي آيند و در نتيجه، ما بسرعت بساطمان را جمع مي كنيم اما امشب هنوز نيامده اند.
عليرضا فروشنده تي شرتهاي مردانه در حالي كه به علت سرماي هوا خودش را جمع و جور مي كرد،گفت: ديشب چند تا مامور با باتوم آمدند. اگر حرف بزنيم ماموران به سر و كله مان مي زنند، جنسها را با خود مي برند و به ما توهين مي كنند.
وي افزود: روزها بيكار هستم. چند شب پيش سمت دانشگاه علم و صنعت و فلكه سوم تهرانپارس رفتيم اما آنجا هم اجازه بساط ندادند.
در حال صحبت خبرنگار ايرنا با اين دستفروشان، خودروي حامل دو مامور شهرداري از راه رسيد و به سه تن از دستفروشان اخطار كرد كه بايد تا پنج دقيقه ديگر بساطشان را جمع كنند و پس از آن به طرف چهارراه حركت كرد.اكبر دوست عليرضا در اين ميان گفت: خودتان ديديد. چرا به بقيه اخطار نداد. آنها باندبازي مي كنند و به بعضي ها تذكر نمي دهند.
اميد در حالي كه بساطش را جمع مي كرد نيز گفت: علت اصلي اش اين است كه از بعضي ها پول مي گيرند و كاري هم به كارشان ندارند.با وجود تعداد زياد كاسبان منتقد به ماموران شهرداري برخي از دستفروشان نيز منصفانه تر به قضيه نگاه مي كنند.
"ابراهيم رحمتي" فروشنده لباس مي گويد: واقعيت اين است كه كاسبي ما در اين وقت شب و در اينجا باعث شلوغي و سر و صدا شده و براي ساكنان محل مزاحمت ايجاد مي كند علاوه بر اين، رفت و آمد خودروها هم مختل مي شود.
وي پيشنهاد مي كند شهرداري مكانهايي را براي كاسبي دستفروشان تعيين كند و مردم هم از وجود اين مكانها مطلع شوند تا يك عده از بيكاري نجات پيدا كنند و جنس ارزانتر هم به دست مردم برسد.
خانم فروشنده لوازم آرايشي نيز در اين خصوص گفت: سد معبر و مزاحمت براي ساكنان محلات كار درستي نيست و شهرداري طبق قانون عمل مي كند اما ما هم مجبور به كار كردن در اين وقت شب هستيم. بايد جاي ثابتي به دستفروشها بدهند . ما با استرس زياد اينجا مي ايستيم و نگران اين هستيم كه هر لحظه بساطمان جمع شود.
دانيال، همان جواني كه آرزو مي كرد بالاخره پس از چند سال بتواند دست نامزدش را بگيرد و زندگي مشتركش را شروع كند به آن طرف ميدان نگاهي كرد و گفت: بايد منصف باشيم. ماموران شهرداري زياد هم بد نيستند. آنها هم مثل ما مشكلات زيادي دارند. اي كاش كساني كه آن بالا ها نشسته اند فكري به حال همه ما بكنند.
ساعت نزديك يك بامداد است و هنوز در ميان دستفروشان و عابراني كه گاه به صورت خانوادگي در آن موقع شب پيدايشان شده، جنب و جوشي ديده مي شود. جنب و جوشي كه برخلاف ادعاي اغلب كاسبان نشان مي دهد بازار كسب و كار در شب چندان هم بي رونق نيست بويژه آنكه بوي شب عيد همه جا را پركرده است.
يکشنبه|ا|11|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 475]