واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: هنر او کاوشی است به درون انسان، عقدههایش، وهمهایش و طنزی که در خود دارد. هنر اورسلر بیشتر شامل چیدمان و هنر چندرسانه ای است. اما چیزی که او را در این میان شاخص میکند... هنـر جدید انسانهای اولیه از طریق زبان بدن1با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند و هر چه پیشتر رفتند، از اصوات، نمادها و نوشتار استفاده کردند، تا به امروز که؛ زبان انسانی زبانی است تلفیقی و از گفتار و نوشتار تا نمادها، تصاویر مجازی و رسانههای جهانی را دربرمیگیرد. در این میان به اصطلاحات جدید مولتی مدیا (multi media) و در پی آن هنر چندرسانه ای برمیخوریم. این اصطلاح اولین بار در 1966 به اثر باب گلدشتین2، مجری، ترانه نویس و هنرمند امریکایی، تحت عنوان «کارهای نوری در اورسین»3 داده شد. از این سال به بعد این واژه معانی گوناگونی به خود گرفت، تا در 1990 توسط «مجتمع کاربرد زبان آلمانی»4 به رسمیت شناخته شد و به آن عنوان «واژه سال» دادند (1995) و به معنی واژه مرکزی در جهان جدید رسانهها شناخته شد.مولتی مدیا در محیطهای گوناگون تعریف پیدا میکند، از تبلیغات گرفته تا آموزش و علوم مختلف، و در هنر حیطههای ترکیبی رسانههای مختلف هنری مانند تصویر، عکس، ادیبات، نمایش و موسیقی و چیدمان را دربرمیگیرد.a البته، نباید فراموش کرد این تعریف از هنر چندرسانه ای در زمانی است که با توجه به جنبشهای پس از دهه 60، هنرمند استقلال هنری داشته و به خود اجازه میداده از تمامی امکانات برای عرضة اثرش استفاده کند.در میان هنرمندان معاصر، که در این شاخه قرار میگیرند؛ تونی اورسلر5 هنر خود را با در آغوش کشیدن فناوری مدرن خلق میکند. هنر او کاوشی است به درون انسان، عقدههایش، وهمهایش و طنزی که در خود دارد. هنر اورسلر بیشتر شامل چیدمان و هنر چندرسانه ای است. اما چیزی که او را در این میان شاخص میکند؛ جایگزین کردن صفحه نمایش مستطیل شکل با سطوح و حجمهای گوناگون است. در حقیقت، او با انداختن تصاویر ویدئویی بر عروسکها و خلق چشمهای توپی شکل عظیم، مخاطب را به چالش در دنیایی توهمی اما واقعی دعوت میکند. چیدمانهای اولیه اورسلر شامل اتاقی است تاریک که با فیلم، صدا و زبانهای درهم و مجسمههای رنگی احاطه شده. در این طرحهاست که او برای اولینبار تصاویر متحرک خود را از روی صفحه نمایش به سطوح دیگر مثل آب وآینه، شیشه و غبار انتقال داد. در بخش زیادی از کارهای او تصاویر ویدئویی بر حجمهای مختلف قرار میگیرد؛ حجمهایی که گاهی در قالب عروسکهای پارچه ای هستند و گاهی در قالب کُرههای عظیم.«چشم در آسمان»6 (1997)، کره ای است معلق و بر آن تصویر ویدئویی از چشمی انداخته شده که به اجبار در حال تماشای تغییر سریع کانالهای تلویزیونی است و بر عنبیهاش منعکس میشود. این اثر، که از لحاظ حجمی تنها کره ای ساده است، مانند مخلوقی عجیب از یک فیلم علمی- تخیلی یا رؤیایی غیرواقعی میتواند تأثیراتی را که فرهنگ عمومی به وسیله تلویزیون بر فکر و روان دارد، تصویر کند. در حقیقت، استعاره ای است از وضعیت بشر در عصر رسانههای اشباع شده.b چشم در آسمان در اثر دیگر او (چشم بیگانه)7 چشم با تغییر حرکتهای لرزشی و جستجوگر؛ ترس، اضطراب، خستگی و آرامش لحظه را منعکس میکند. با نگاهی دقیق به آن میتوان دریافت، چه طور تغییر رنگها بر حالت چشم اثر میگذارد و با نگاهی نزدیک به مردمک چشم میتوان به چگونگی عملکرد آن، که مانند آینه است، پی برد. در حقیقت، این اثر انعکاس خاموشی است از زندگی، در حالیکه از مقابل چشم ما میگذرد.c چشم بیگانه بزرگ ترین و شومترین اثر اورسلر «غبار طنین افکن بنفش»8 نام دارد. این اثر، که به ارتفاع صدوبیست وپنج سانتیمتر است، توپ کروی موجداری است که از شیشه رنگ شده ساخته شده. روی این تندیس آویخته کتانی صفی از دود، لبها، دستها و پاها نقش بسته است. در آن قسمتهای مختلف بدن از درون تاریکی ظاهر میشوند و مانند توپی کریستالی به عقب وجلو میروند و بعد در سکوت ناپدید میشوند. کلماتی از لبها متناوباً گفته میشود، که از زبان دو گوینده دو سوی توپ است. این کلمات، که بی هیچ نظم خاصی کنار هم قرار گرفته اند، انگار در آنِ واحد از کتابهای علمی دبیرستان تا شعرهای عامیانه نوجوانان برخاسته اند. کلماتـی نظیر «بافت کدر»، «الکترون»، «اتم درهم شکننده»، «تابش همسان» در کنار جملاتی نظیر «دوستت دارم» یا «کلماتی که تو گفتی، از ذهن من نمیتواند بیرون رود». دور این حجم پنج قمر تعبیه شده که یادآور سیارات هستند. این تصویر به نوبه خود یک قسمت از سحاب آسمانی است و قسمتی از یک فیلم علمی- تخیلی.d نکته جالب در این آثار این است که اورسلر با استفاده از سادهترین فرم (کره) اثرش را به نمایش میگذارد، و با انداختن تصاویر مجازی متحرک بر حجم در حقیقت به بازآفرینی احجامی دست میزند که دوباره سعی شده به آنها واقعیت بخشیده شود؛ یکی بر سطح دوبُعدی دوربین فیلم برداری و دیگری بر حجم کره ای شکل او.در سایر آثار اورسلر به عروسکهای پارچه ای و به بیانی مترسکهایی برمیخوریم که روی بیضی صورت آنها تصاویر ویدئویی از صورت انسانی انداخته شده. واقعیت این صورتهای متحرک به نوعی در تقابل با بدنهای ساده شده قرار میگیرد و هم در عین حال این بدنهای ساده شده القا کنندة نوعی آسیبپذیری از محیط است که این بیان به نوع قرارگیری پیکرهها در چیدمانهای اورسلر شدت میگیرند. «گریز»، یک عروسک له شده در زیر تشکی را به نمایش میگذارد که رودروری ناظر به صورت بی پروا قرار گرفته است. اورسلر همچنین پروژههایی را در فضای باز اجرا نموده که از درختان و ساختمانها به جای صفحة نمایش خود استفاده کرده است. همچون اجرایی در پارک مادیسون در نیویورک و همچنین میدان سوهو در لندن.اورسلر مجموعههای دیگری نیز ارائه کرده و پروژههای عمومی دائمی را در بارسلونا، نیوزیلند و آریزونا به انجام رسانده است. او بنا دارد پروژه ای را در دبیرستان فرانک سیناترا9 در نیویورک تکمیل کند. پی نوشت1. Body language. 2. Bob Goldestein. 3. Light work at Oursin.4. German Language Usage Society. 5. Tony Oursler. 6. Eye in the sky. 7. Alien Eye. 8. Purple Resort Dust-20069. Frank Sinatra High school.منبعa. www.wikipedia.comb. www.ackland.org/.../eyeinthesky/oursler.jpgc. Eye.jpgwww.chrysler.org/images/Aliend. urpledust.jpgwww.shotgur.review.com/oursler تهیه شده توسط: مجله تندیس/ آئـین فاضل /culture اختصاصی مطالب پیشنهادی: یافتن هنر در آسفالت هند در مجسمههای سوبو گوپتا! (+عکس) حواستان باشد چه کار میکنید! (درباره گروه True) تمرکز مفهومی مجسمههای زان وانگ تئو یانسن را با مجسمههای متحرک جالبش بشناسید!+تصویر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1328]