واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: شوخي 2 نوجوان با قتل به پايان رسيد جام جم آنلاين: شوخي 2 نوجوان با يك اسلحه شكاري باعث شد يكي از ناحيه سينه مجروح شده و به قتل برسد. به گزارش فارس، ساعت 11 شب 3 شهريور از طريق تماس مردمي كشف جسد يك نوجوان در يك قطعه زمين كشاورزي واقع در خيابان چرمشهر - روستاي حسن آباد به مركز فوريتهاي پليسي 110 اعلام شد. با اعزام مأموران كلانتري 176 حسنآباد فشافويه به محل مورد نظر، جسد نوجوان 17سالهاي به نام روح اله كه بر اثر تيراندازي به قتل رسيده بود مشاهده شد. با اعلام موضوع به حوزه قضايي بخش فشافويه، با دستور زارع پور رئيس حوزه مراتب به قاضي كشيك قتل اعلام شد. با اعزام قاضي كشيك به همراه افسر ويژه قتل و اكيپ بررسي صحنه پليس آگاهي تهران بزرگ به محل، تحقيقات براي كشف موضوع و شناسايي قاتل يا قاتلان كليد خورد. تحقيقات نشان داد مقتول از ناحيه سينه هدف گلوله قرار گرفته و در يك پتو پيچيده شده و در زمين كشاورزي رها شده بود. با روشن شدن هوا و در ادامه تحقيقات تخصصي كارآگاهان بررسي صحنه و كارآگاهان اداره قتل از صحنه وقوع قتل و وضعيت جسد و محيط اطراف، در همان ابتدا معلوم شد، مقتول چند متر دورتر از محل كشف جسد و در حال سمپاشي زمين كشاورزي و در حين كار هدف گلوله قرار گرفته است. البته جسد پس از اصابت گلوله و وقوع قتل حركت داده شده و در پتو پيچيده شده بود كه انگيزه عاملان براي كارآگاهان نامعلوم بود. اما با توجه به اين كه هيچ سرقتي رخ نداده و يا آثار درگيري بين مقتول با فرد ديگر مشاهده نميشد و برخي دلايل ديگر معلوم بود اين قتل توسط فردي آشنا صورت گرفته است. با تحقيقات ميداني كارآگاهان اداره قتل، در همان ابتدا 2 نفر مظنون به اسامي رحمت اله 17 ساله و جمال 35 ساله شناسايي و دستگير شدند با انتقال اين 2 نفر به اداره دهم پليس آگاهي، هر 2 نفر خود را بيگناه معرفي كردند. در روز هاي بعد و در ادامه رسيدگي كارآگاهان در اين پرونده، دلايل و مدارك و شواهد محكمي به دست آمد كه همه اين دلايل از دخالت يا اطلاع رحمتاله نوجوان دستگير شده كه از دوستان بسيار صميمي مقتول بود در اين ماجرا حكايت ميكرد. اين اطلاعات به دست آمد اما وي كه همچنان دخالت خود را انكار ميكرد با اين مدارك لب به اعراف گشود و گفت: من با روح اله خيلي دوست بودم و در روز حادثه قرار بود همراه او به باغ خربزه برويم و زماني كه او ميخواهد باغ را سمپاشي كند من هم در كنارش باشم. وي معمولاً تفنگ شكارياش را با خودش به سر زمين كشاورزي ميبرد. در آن روز وي پس از ساعتي كار و در زمان استراحت در حالي كه تفنگش را در دست داشت و تفنگ مسلح بود با بيتوجهي به خودش شليك كرد. من از اين موضوع ترسيدم و ابتدا خواستم او را سريع به بيمارستان برسانم اما وي در همان جا جان سپرد. در ادامه رسيدگي به اين پرونده و با توجه به نوع اسلحه و همچنين زاويه شليك و كارشناسي سلاح و فاصله شليك و اصابت گلوله از سوي كارشناسان تشخيص هويت پليس آگاهي و افسر ويژه قتل ؛ اظهارات متهم نوجوان پرونده با يافتههاي كارشناسي همخواني نداشت و معلوم بود وي حقيقت را كتمان ميكند. با ادامه تحقيق از متهم، وي ناچار به اعتراف و بازگويي حقيقت روز حادثه شد. وي مدعي شد مقتول در حين كار بود و اسلحه در دست من بود. نميدانستم اسلحه مسلح است و به راحتي شليك ميكند. در يك لحظه كه حواسم نبود دستم به ماشه رفت و يك گلوله شليك شد. متأسفانه گلوله به سينه و قلب بهترين دوستم خورد و با توجه به اين كه دستپاچه شده بودم و خودم را گم كرده بودم اما تلاش من براي رساندن وي به بيمارستان نتيجه نداد و در همان جا جان سپرد. ديگر ترسيده بودم و بدون اراده و با گنگي و گيجي از آنجا فرار كردم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]