واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: آيا زلزلههاي ايران به سدسازي ارتباط دارد؟
كد خبر:4551
زمان انتشار:يكشنبه 11 اسفند 1387 - 10:47:37
Print نسخه چاپي
فناوري - بررسي آمار لرزههاي ثبتشده در اطراف سدها، افزايش چشمگير تعداد و شدت زمينلرزهها را پساز احداث سد نشان ميدهد
عليرضا نورايي: در بخش اول اين مطلب با عنوان «سدهاي بيمطالعه، عامل زمينهساز زلزله» به بيان ارتباط زلزله ارديبهشت ماه چين و سد بزرگ احداثشده در آن ناحيه پرداختيم. در بخش دوم اين مطلب، ارتباط سدهاي احداثشده در كشورمان را با زلزلههاي پديدآمده مورد بررسي قرار ميدهيم. آمار ارايه شده از پايگاههاي اينترنتي سازمان زمينشناسي و اكتشافات معدني كشور و همچنين، پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي و مهندسي زلزله استخراج شده است.
در كشور ايران نيز پس از نصب دستگاههاي لرزهنگار در كنار سدها از سال 1345، كه اولين آنها در مجاورت سفيدرود كار گذاشته شد، امكان انجام پژوهش درباره اثر آبگيري درياچه سدها در تغيير ويژگيهاي زلزلهخيزي فراهم آمد. بررسيها نشان ميدهد كه اگرچه تعداد زلزلههاي محلي در نواحي اطراف سدهاي ايران به طور كلي ارتباط مستقيم با تغييرات ارتفاع آب سد دارد، ولي هنگاميكه سطح آب درياچه سدها به پايينترين حد خود ميرسد، تعداد زلزلههاي ثبت شده افزايش مييابد.
علت اين پديده را اين طور ميتوان توجيه كرد كه در مناطقي كه فشارهاي زمينساختي به طور عمدهاي وارد ميشود، نظير درياچه پشت سد، فشار آب سبب خنثي شدن نيروهاي محلي شده و در نتيجه به طور موقت از فعاليت لغزشي منطقه كاسته ميشود.
در اولين سمينار سدسازي ايران، مقالات متعددي مطرح شد كه اين وضع را كاملا با عملكرد نيروهاي زمينساختي فلات ايران تطبيق ميداد. تا قبل از احداث سد سفيدرود هيچگونه زلزله قابل توجهي در اين ناحيه پيش نيامد، ولي از زمان احداث اين سد، همه ساله حدود 120 زلزله خفيف با بزرگي مطلق كمتر از 2 درجه در مقياس ريشتر ثبت شده است. مركز اين زلزلهها از حدود 40 كيلومتري محل سد دورتر نبوده و تعداد آنها به طور قابل توجهي از تغييرات ارتفاع آب درياچه سد تبعيت ميكند.
در مورد در نواحي اطراف سدهاي دز، با ارتفاع معادل 203 متر، زايندهرود، با ارتفاع معادل 100 متر، و لتيان با ارتفاع معادل 80 متر نيز ارتباط كلي دو عامل ارتفاع آب و تعداد زلزله برقرار است.
اثر زلزله بر روي سد
زلزله و اثر ويرانكننده آن نيز بر روي سدها، از مسائل مهم احداث اين تاسيسات آبي و بهرهبرداري از آنها به شمار ميرود. از اين رو قبل از احداث سد بايد منطقه مورد نظر از لحاظ زلزلهخيزي مورد بررسي قرار گيرد تا بر آن اساس، يا در آن محل به علت امكان وقوع زلزلههاي خطرناك سد احداث نشود و يا اگر شرايط منطقه از لحاظ زلزلهخيزي به گونهاي است كه امكان احداث سد وجود دارد، بايد سازه چنان ساخته شود كه زلزلههايي كه امكان وقوع آنها برآورد شده، قادر به وارد كردن آسيب به آن نباشد.
به عنوان مثال، در زمان تهيه طرح و بناي دو سد لتيان و كرج در نزديكي تهران، اطلاعات كافي در سوابق زلزلهخيزي ايران و بالتبع آن منطقه از تهران در دست نبوده و علاوه بر آن، روشهاي جديدي كه امروزه در مهندسي زلزله براي ايمني پروژههاي مهم مشابه سدها، مورد استفاده قرار ميگيرد، در آن زمان شناخته شده و معمول نبوده است.
وقوع سه زلزله در ماه هاي آذر و دي سال 1359 با بزرگاي مطلق 2/5 و 8/5 و 2/5 ريشتر در حدود 200 كيلومتري شمال و جنوب تهران كه اين شهر را زير پاي ساكنانش لرزاند، مسائل خاص ايمني ساختمانها و به ويژه ايمني سدهاي لتيان و كرج را كه منابع عمده تامين آب منطقه تهران به خصوص شهر تهران است، مجددا مطرح ساخت.
باتوجه به سوابق زمينلرزههاي قرن بيستم و قرون گذشته در اين ناحيه از تهران، احتمال وقوع لرزههاي مخرب با بزرگي مطلق 7 ريشتر و يا بيشتر در منطقه سيسموتكتونيك يا لرزش ناشي از شرايط زمينساختي البرز طي طول عمر سدهاي فوق وجود دارد. زيرا در بررسيهاي انجام شده با فرض منطقه سيسموتكتونيكي، مسائل تمامي ناحيه البرز تا مشهد و تربت جام براي زمينلرزهاي با بزرگاي مطلق هفت ريشتر، دوره تكراري در حدود 50 سال و براي زمينلرزههايي با شدت 6 و 5 ريشتر به ترتيب هر 5/8 سال و هر 7 ماه، برآورده شده است.
از آنجايي كه در اين ناحيه زمينلرزههاي بسيار شديد هنوز در قرن حاضر به وقوع نپيوسته، ميتوان پيشبيني كرد كه در طول عمر مفيد سدهاي لتيان و كرج كه 50 سال فرض شده است، به احتمال زياد زلزلهاي با بزرگي مطلق 6 تا 7 ريشتر در رابطه با گسل هاي بزرگ ناحيهاي واقع شود.
بنابراين، ميتوان اين طور نتيجه گرفت كه در صورت وقوع زلزلههاي پيشبيني شده، مساله تخريب سدهاي مذكور و ديگر مسائل ناشي از آن، از قبيل سرازير شدن سيلاب به نقاط مسكوني پايين دست محل و قطع شدن بخش قابل توجهي از آب مصرفي شهر تهران و تأمين آن از ساير منابع اضطراري، البته در صورتي كه امكانش باشد، مطرح ميشود.
جاي هشدار دارد كه با توجه به لرزهخيز بودن كشورمان كه ناشي از واقع شدن فلات ايران روي كمربند زلزله است، و وجود سدهاي كوچك و بزرگ بسيار كه ساخته شده يا در حال ساختند، زلزله سيچوان بايد زنگ خطري جدي به حساب آيد تا هموطنان به اشتباه و كمتوجهي انساني گرفتار نشوند.
هر زلزلهاي در اثر سد بهوجود نميآيد
روته، مديرعامل انجمن بينالمللي لرزهنگاري و فيزيك اعماق زمين بر اساس نتايج بدست آمده از بررسيهاي خود معتقد است كه با ايجاد سدهاي بزرگ، بارگذاري بر روي پوسته نازك زمين در محل درياچه سدها باعث تغيير شكل پوسته ميشود و زلزله به وجود ميآيد.
او در اين باره مثالهاي متعددي از كشورهاي هندوستان، آفريقاي جنوبي، آمريكا و فرانسه ذكر ميكند كه احداث سدهاي بزرگ موجب بروز زمينلرزه شده است. تعدادي زلزله با مقياس كوچكتر نيز در ديگر نقاط دنيا ثبت شده است كه براي آنها چنين منشاء احتمالياي در نظر گرفته شده است؛ مانند زلزله 6.4 ريشتري در نزديكي سد كويناي هند كه در سال 1346 / 1967، جان 180 نفر را گرفت و ذخيره آب پشت سد به عنوان عامل تحريككننده شناخته شد.
در همين حال، مطالعات برخي ديگر از دانشمندان چيني و غربي حكايت از آن دارد كه در مورد زلزله ونچوان، ذخيره سد تاثيري بر وقوع آن نداشته است. به عقيده آنان، بزرگي مقياس اين زلزله بي شك نشان از آن دارد كه صرفا فعاليتي زمينساختي ناشي از انفصال فلات تبت از حوزه سيچوان در جهت غرب، عامل اين پيشامد بوده است. پروفسور جي، يكي از مدافعان اين نظريه باور دارد كه با وجود حجم عظيم آب در مخزن، به دليل سطح تماس وسيع آب، تنش وارد شده به بستر رودخانه به اندازه يك ساختمان 50 يا 60 طبقه است. چنين تنشي بسيار ناچيزتر از آن است كه منجر به گسستگي عظيمي به طول 280 كيلومتر و عمق 20 تا 25 كيلومتر در پوسته زمين شود.
كد خبر:4551
تاريخ درج خبر:يكشنبه 11 اسفند 1387 - 10:47:37
Print نسخه چاپي
سه|ا|شنبه|ا|13|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 125]