واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: كارآگاهان در حين تحقيقات به مرد متاهلي به نام رضا كه در همسايگي خاله نازنين زندگي ميكرد مشكوك شده و او را بازداشت كردند.بازجويي از رضا نتيجه بخش بود و وي با اعتراف به جنايت گفت كه چگونه اين دختر كوچك را مورد اذيت و آزار قرار داده و سپس كشته است... تهران امروز: حكم قصاص مرد متاهلي كه دختر بچه هشت سالهاي را در نيريز استان فارس مورد آزار و اذيت قرار داده و به قتل رسانده است در ديوانعالي كشور تاييد شد. در ابتداي جلسه محاكمه نماينده دادستان گفت: سال قبل ماموران پليس از ناپديد شدن دختر هشت سالهاي به نام نازنين خبردار شدند. مادر اين دختر درمراجعه به پليس گفته بود: امروز صبح خواهرم حلواي نذري پخته و من و نازنين براي كمك به پخش حلوا به خانه همسايهها به منزل او رفته بوديم. بعد از پخش نذري من به خانه برگشتم اما نازنين آنجا ماند. چند ساعت بعد وقتي به خانه خالهاش زنگ زدم و سراغ او را گرفتم گفت از او خبري ندارد. ماموران با تشكيل پروندهاي ماجراي گم شدن اين دختربچه را پيگيري كردند و پرس و جوي خود را از محل ناپديد شدن احتمالي وي آغاز كردند. كارآگاهان در حين تحقيقات به مرد متاهلي به نام رضا كه در همسايگي خاله نازنين زندگي ميكرد مشكوك شده و او را بازداشت كردند.بازجويي از رضا نتيجه بخش بود و وي با اعتراف به جنايت گفت كه چگونه اين دختر كوچك را مورد اذيت و آزار قرار داده و سپس كشته است: من و دوستم مسلم آن اطراف بوديم و نازنين كه داشت از خانه خارج ميشد ، زير نظر گرفته بوديم. من با موتور جلو رفتم و از او خواستم سوار ترك شود تا او را به خانهاش برسانم. نازنين مرا ميشناخت و به همين خاطر هم اعتماد كرده و سوار شد. او را به كوچه باغي كه ميشناختم بردم و او را مورد اذيت و آزار قرار دادم . هوا به شدت تاريك بود و دختر كوچولو از ترس زبانش بند آمده و حرف نميتوانست بزند.بعد از انجام عمل شيطاني از ترس اينكه ماجرا را به كسي بگويد روسرياش را دور گردنش پيچيده و او را خفه كردم.بعد از كشتن او هم به خاطر اينكه از مرگش مطمئن شوم سيگاري را روشن كرده و روي دستش خاموش كردم وقتي هيچ واكنشي نشان نداد فهميدم مرده است. بعد از اظهارت نماينده دادستان، مادر مقتول در جايگاه حاضر شده و با چشمي گريان به قضات گفت: روز حادثه خواهرم به من زنگ زد و گفت مقداري شكر براي او ببرم. من نازنين را برداشته و به خانه او رفتم و بعد از پختن حلوا و پخش آن خواستم با نازنين به خانه برگردم كه دخترم از من خواست چند ساعتي بيشتر در خانه خالهاش بماند، من هم قبول كردم. چند ساعت بعد وقتي با خواهرم تماس گرفتم، گفت ساعتي پيش نازنين به خانه برگشته است.هراسان به خانه خواهرم رفتم و چند ساعتي هم دنبال او گشتيم اما فايدهاي نكرد. حتي متهم هم براي رد گم كردن، خود را از اين موضوع بياطلاع نشان داده و به كمك ما آمد.من از خون دختر معصومم نميگذرم و ميخواهم قاتل او قصاص شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 435]