در راهبردهاي مقاومت فلسطين

واضح آرشیو وب فارسی:فارس: اختصاصي فارس/به مناسبت برگزاري سومين كنفرانس فلسطين در تهران:بررسي جايگاه «عمليات استشهادي» در راهبردهاي مقاومت فلسطين
خبرگزاري فارس: انجام عمليات شهادت طلبانه از مهمترين راهبردهاي مقاومت فلسطين در مقابله با رژيم صهيونيستي به شمار مي آيد كه با گرفتن بيشترين تلفات انساني به صهيونيست ها ، باعث تقويت روحيه مقاومت و جنگ رواني عليه دشمن صهيونيستي شده است.

**مقدمه:

مبارزات رژيم صهيونيستي عليه ملت فلسطين و برخورداري اين رژيم از تجهيزات نظامي گسترده و پيشرفته از يك سو و محدوديت نيروهاي مبارز فلسطيني و همچنين عدم برخورداري از امكانات نظامي مناسب براي مقابله با نيروهاي رژيم صهيونيستي از سوي ديگر، مقاومت فلسطين را به انجام يك عمليات خاص عليه رژيم صهيونيستي سوق مي‌دهد.
به نظر مي‌رسد علي‌رغم پيشرفت گروه‌هاي مبارز فلسطيني در ساخت انواع راكتها و موشكها هنوز اين تجهيزات وسيله موثري براي پاسخ‌دهي به تجاوزات رژيم صهيونيستي نيستند. بدين ترتيب عمليات استشهادي بيش از پرتاب راكت و موشك و افزون بر عمليات مسلحانه عليه رژيم صهيونيستي موثر است.
عمليات استشهادي يكي از انواع عملياتي است كه با هدف وارد كردن حداكثر ضربه به دشمن و ناامن كردن مناطق صهيونيست نشين در اراضي اشغالي به بهاي جان يك شهادت‌طلب صورت مي‌گيرد.
در گزارش حاضر به بررسي مباني عمليات استشهادي و تاريخچه روند اينگونه عمليات استشهادي اينگونه عمليات‌ها، اهداف و دلايل انجام چنين عملياتي، ويژگي‌هاي استشهاديون، معرفي مهمترين عمليات‌هاي استشهادي، عاملان عمليات استشهادي، دستاوردها و حوزه عملياتي مي‌پردازيم.

*الف) مباني عمليات استشهادي:

1) مباني ديني:
انگيزه ديني را مي‌توان مهمترين عامل انجام عمليات استشهادي ذكر كرد. از نظر اسلام انسان خليفه الله است و برترين موجود روي كره زمين محسوب مي‌شود. اسلام براي چنين موجودي ارزش والايي قايل است. در چنين شرايطي خودكشي به دليل آنكه بيانگر نوعي نااميدي انسان از رحمت و قدرت خداوند است، ايمان را خدشه‌دار مي‌كند. در اين صورت چگونه است مي‌توان گفت كه مسلمان براي زندگي ارزش قايل نبوده و براي از بين بردن آن ترديدي به خود راه نمي‌دهد. در پاسخ بايد گفت فرهنگ اسلامي از آن زندگي دفاع مي‌كند كه حق و آزادي و عدالت بر آن حكمفر‌ما باشد و مردم در آن احساس كرامت و عزت كنند. لذا كساني كه جان خود را براي دفاع از حق و حقوق خود قرباني مي‌كنند، به عشق مرگ اين كار را انجام نمي‌دهند بلكه جسم خود را قرباني مي‌كنند تا ملتشان در كمال آرامش و صلح زندگي شرافتمندانه‌اي داشتن باشند.
مباني ديني عمليات استشهادي را به خوبي مي‌توان در اظهارات شهادت طلبان و با نزديكان آنان مشاهده كرد. به عنوان مثال «ام فضال» مادر شهاد‌طلب «محمد فرهات» كه عضو گردانهاي «اتهام» بود و در يك عمليات استشهادي پس از كشتن 10 صهيونيست خود نيز به شهادت رسيد، مي‌گويد: محمد عشق به شهادت داشت. من يك مسلمان هستم و به جهاد عقيده دارم. جهاد يكي از اركان ايمان است و به من دلگرمي مي‌دهد تا «محمد» را در راه خدا قرباني كنم. من «محمد» را به عنوان قسمتي از نذرم، قرباني كردم، بله نذر ديني. اين يك عقيده پاك است و براي غيرمندهبيون كه به ماديات فكر مي‌كنند پذيرفتني نيست.
مباني ديني عمليات استشهادي مورد تاييد نظريات و فتاواي علماي ديني (شيعي و سني) واقع شده است. اكثر علماي شيعه انجام عمليات استشهادي را شروع و آن را براي دفاع از كيان «تيح احمد كفتار» مفتي اعظم سوريه مجريان عمليات شهادت‌طلبانه را شهيداني مي‌داند كه از جانب خداوند وعده بهشت داده شده‌اند.
آنهايي كه از زاويه ديني به عمليات استشهادي مي‌نگرند آن را «عمليات شهادت‌طلبانه» مي‌نامند.

2_ مباني اقتصادي، اجتماعي و رواني:
شرايطي كه فلسطيني‌ها به دليل اعمال اقدامات خشونت‌آميز و غيرانساني رژيم صهيونيستي در داخل كرانه باختري و نوار غزه متحمل مي‌شوند، يكي از رقت بارترين شرايط زندگي در دنياي امروز است. محاصره فلسطيني‌ها در بخشهاي مجزا از يكديگر (نوار غزه و كرانه باختري)، نابودي زيرساخت‌هاي اقتصادي، جلوگيي و ايجاد محدوديت براي نيروي كار انساني فلسطيني، بلوكه شدن دارايي‌هاي فلسطيني‌ها، نابودي باغات و زمين‌هاي كشاورزي، جلوگيري از صادرات محصولات كشاورزي و ... تنها بخشي از سياست‌هاي جابرانه رژيم صهيونيستي عليه ملت مظلوم فلسطين است.
تراكم جمعيت در كرانه باختري و خصوصا نوار غزه به حدي است كه شرايط را براي يك زندگي عادي تحمل ناپذير كرده است. نتيجه سياست‌هاي غاصبانه و جابرانه رژيم صهيونيستي باعث شده است كه زمينه اقتصادي و رواني عمليات استشهادي توسط فلسطينيان فراهم شود. به لحاظ روان‌شناسي برخي از روانشناسان معتقدند در صورتي كه فقر و بدبختي از خاصي بگذرد، موجب رفتار خشونت‌بار مي‌شود.
كساني كه از منتظر اقتصادي، اجتماعي و روانشناختي به عمليات مذكور مي‌نگرند، آن عمليات «انتحاري» مي‌نامند.

3_ مباني نظامي:
فلسطينيان از بدو مبارزه و رويارويي با اشغالگران، تجربه‌هاي گوناگوني را در حوزه مبارزاتيشان پشت سر گذاشته‌اند كه به طور خلاصه به شرح زير مي‌باشد.
تجربه اول در مقطع 1918 _ 1948؛ مقاومت‌هاي فلسطين با حضور «خوب عرب فلسطين» به رهبري «حاج امين الحسيني»
و «حزب دفاع ملي» به رهبري «نشا شيبي» و سرانجام قيام سراسري ملت فلسطين به رهبري «شيخ عزالدين قسام» سپري شد. به طور خلاصه مي‌توان گفت در اين دوره، ابتدا مقاومت مسالمت‌آميز، سياست مبارزاتي فلسطيني‌ها را تشكيل مي داد. در مرحله دوم جنبش ملي پس از نتيجه نگرفتن از شيوه مسالمت‌آميز به سوي مقاومت مسلحانه روي آورد و پس از آن به مقاومت به صورت قيام سراسري تبديل شد.
تجربه دوم در طي سالهاي 1948 _ 1974؛ در اين مرحله مقاومت فلسطين با مداخله كشورهاي عربي همراه شد.
در اين مرحله بود كه كشورهاي عربي جنگ‌هاي چهارگانه (1948_ 1956_ 1967_ 1973) را عليه صهيونيست‌ها انجام دادند. البته مقاومت فلسطين با شكست اعراب در جنگ سال 1967 و تصرف بخشهايي از سرزمين كشورهاي عربي، سير ديگري را سپري نمود.
تجربه سوم مبارزه ملت فلسطيني در مقطع 1978 _ 1974؛ پس از شكست تلاشهاي كشورهاي عربي در مقابل رژيم اشغالگر قدس كه در چارچوب جنگهاي چهارگانه _ صورت گرفت‌، مقاومت ملي فلسطين با حضور گردهماي چريكي فلسطيني در قالب سازمان «ساف» به مبارزات خود با رژيم صهيونيستي ادامه داد.
پس از تاب ركود در فعاليت‌هاي مبارزاتي فلسطيني‌ها، از سال 1987 اقدامات گروه‌هاي فلسطيني بعد سراسري گرفت و در قالب «انتفاضه» صورت پذيرفت.
با آغاز كنفرانس «مادريد» در سال 1991 و پيمان «اصلو» در سال 1993، گروه‌هاي فلسطيني مبارز موج جديدي از مخالفت‌هاي خود را با اقدامات سازش كارانه «ساف» به نمايش گذاشتند.
پس از تغيير و تحولاتي كه در نظام بين‌الملل و منطقه خاورميانه به وجود آمد، بسياري از فلسطيني‌ها به دنبال آن بودند كه حقوق خود را از طريق مذاكرات صلح به دست بياورند. نتيجه مذاكرات صلح نشان داد كه صهيونيست‌ها حاضر به دادن هيچگونه امتيازي نيستند. در اين شرايط بود كه تجربه «انتفاضه» اول براي فلسطيني‌ها در فعاليت‌هاي مبارزاتي‌شان مورد ملاحظه قرار گرفت و «انتفاضه الاقصي» در پتامبر 2000 به عنوان ركن اصلي مبارزات فلسطيني به عنوان راهبرد گروه‌هاي مقاومت قرار گرفت.
در طول «انتفاضه الاقصي» گروه‌هاي مقاومت با ارتقاء و پيشرفت توان موشكي خود به مبارزه عليه رژيم صهيونيستي پراختند كه البته «عمليات استشهادي» در «انتفاضه الاقصي» جايگاه ويژه‌اي داشت چرا كه در اين دوران بيشترين عمليات‌هاي شهادت‌طلبانه از سوي گروه هاي مقاومت در اراي اشغال انجام گرفت.

*ب) تاريخچه و روند عمليات استشهادي:

عمليات استشهادي به معناي اخص آن، سابقه زيادي در ميان فلسطينيان ندارد، مبارزين فلسطيني شيوه‌هاي مختلفي را براي مقاومت عليه صهيونيست‌ها انتخاب نموده‌اند. در جريان «انتفاضه» اول در سال 1978 كه به «آنتفاضه بزرگ» و يا «انتفاضه سنگ» مشهود شد، همانطور كه از نامش پيداست ابزار اصلي مبارزه «سنگ» است. در يان دوره گلوله‌اي از طرف فلسطيني شليك نشد. اما «اسحاق رابين» نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي با شكستن استخوان‌هاي فلسطينيان به آن پاسخ داد. به دنبال واكنش شديد رژيم صهيونيستي و نيز تبعيد 415 نفر از اعضاي اصلي گروه‌هاي مقاومت به «رج الذهور» بود كه فلسطيني‌ها به جاي «سنگ» به «اتومبيل‌هاي انفجاري» متوسل شدند.
گردان هاي «شهيد عزالدين قسام» در پاسخ به تبعيد 415 تن از رهبران جنبش‌هاي اسلامي كه 25 تن از آنان عضو جنبش جهاد اسلامي و بقيه عضو جنبش حماس بودند، تصميم گرفتند تا از طريق برگزاري راهپيمايي كه نام آن را راهپيمايي «كفن‌پوشان» گذاشته بودند، يك عمليات استشهادي از طريق انفجار يك اتومبيل در اراضي اشغالي انجام دادند.
«سليمان زيدان» در آوريل سال 1993 اتومبيلي را در ميان كاروان نظاميان صهيونيست در «بيت ايل» منفجر كرد كه در اثر آن 2 نفر كشته و دهها تن از نظاميان صهيونيست زخمي شدند.
«شهيد حمدالله التمام» نيز در تاريخ 16 آوريل 1993 اتومبيل بمب‌گذاري شده ديگري كه توسط «شهيد يحيي عباش» از فرماندهان مقاومت در اختيارش قرار گرفت بود را در 15 كيلومتري رود اردن به حركت در آورد. اين اتومبيل در ميان دو كاميون نظامي اسرائيلي منفجر شد. تا آن تاريخ فقط اهداف نظامي صهيونيست‌ها مورد هدف مبارزان فلسطيني قرار مي‌گرفت؛ اما از آن پس رژيم صهيونيستي با حمله نمادهاي اسلامي فلسطينيان وضعيت عملياتي مبارازن مقاومت تغيير يافت. براي مثال در 25 فوريه 1994 نمازگزاران فلسطيني در شهر الخليل و در حرم ابراهيمي) توسط شهروندان اسرائيلي مورد حمله و يورش قرار گرفتند.
در پاسخ به اين اقدام صهيونيست‌ها بود كه در 13 آوريل 1994 براي نخستين بار گروه‌هاي مقاومت‌ براي انجام عمليات استشهادي در اراضي اشغالي از «كمربند استشهادي» استفاده كردند. مجري اين عمليات «عماد عمارنه» بود كه در منطقه «خضيره» 5 نفر از جمله 4 سرباز صهيونيست را به هلاكت رساند. در تاريخ 6 آوريل همان سال «رائد ذكارته» يك اتومبيل بمب‌گذاري شده را «عفوله» منفجر كرد كه در اثر آن 8 نفر كشته شدند. در تاريخ 19 اكتبر 1996 «صالح صوي» يك چمدان حاوي مواد منفجره را در ميان صهيونيست منفجر كرد و موجب كشته شدن 22 نفر از آنان شد. عمليات دو نفره «صالح عبدالحميد» و «انور سكر» نيز 22 نفر صهيوينست را به هلاكت رساندند.
پس از به شهادت رسيدن «يحيي عباش» از فرماندهان نظامي گردان‌هاي « عزالدين قسام» در تاريخ 5 ژانويه 1996 توسط رژيم صهيونيستي، چهار عمليات استشهادي بزرگ انجام شد كه موجب كشته شدن 64 صهيونيست و زخمي شدن 300 نفر از آنان شد.
بر اثر اجراي مفاد پيمان«‌اسلو» كه نيروهاي امنيتي تشكيلات خودگردان مجبور به همكاري با نظاميان صهيونيست‌ها در سركوب مبارزان فلسطيني شدند و نيز فشارهاي منطقه‌اي به ويژه محكوم كردن چنين عمليات‌هايي در اجلاس «‌شرم الشيخ» عمليات استشهادي كاهش يافت.
افت عمليات استشهادي تا سپتامبر 2000 ادامه داشت. همزما با «انتفاضه الاقصي» موج دوم عمليات استشهادي در فعاليت‌هاي مبارزاتي گروه‌هاي مقاومت جان تازه‌اي گرفت. بطوريكه تا سال 2005 عمليات استشهادي در اراضي اشغالي به اوج خود رسيد.
بطوريكه اصطلاح عمليات استشهادي با انتفاضه الاقصي مترادف شده است. عمليات استشهادي كه همچنان از اهميت ويژه‌اي در مبارزه با صهيونيسم برخوردار است عمدتا توسط افرادي انجام مي‌شود كه توسط چنين گروه‌ مبارز فلسطيني آموزش مي بينند و پس از انجام هر عملياتي ، يكي از اين گروه‌ها مسئوليت آن را برعهده مي‌گيرد. گردان‌هاي «عز الدين قسام» شاخه نظامي جنبش حماس، گردان‌هاي « شهداي الاقصي» شاخه نظامي جنبش فتح، گردان‌هاي «ابوعلي مصطفي» شاخه نظامي جبهه خلق براي آزادي فلسطين و گروهان‌هاي «القدس»‌شاخه نظامي جنبش جهاد اسلامي، عمده‌ترين مجريان اقدامات استشهادي در فلسطين به شمار مي‌روند. در حالي كه برخي سعي دارند وجهه اين نوع عمليات را تخريب كنند، مجريان اين عمليات به آن به عنوان يك هدف نمي‌نگرند بلكه آن را وسيله‌اي براي آزادي سرزمين خود قلمداد مي كنند.

*ج) اهداف و دلايل عمليات استشهادي:

عمليات استشهادي كه يكي از بارزترين شيوه‌هاي راهبردي گروه‌هاي مقاومت فلسطين محسوب مي‌شود
اهداف متعددي را دنبال مي‌كند. عمده‌ترين اين اهداف شامل ناامن كردن اراضي اشغالي، انتقام از تجاوزات صورت گرفته از سوي رژيم صهيونيستي عليه ملت فلسطين، خسارت وارد كردن به اقتصاد رژيم صهيونيستي، تقويت روحيه مبارزه در ميان فلسطينيان ، تحت تاثير قرار دادن افكار عمومي از طريق رسانه‌ها، مقابله با واكنش‌هاي انفعالي برخي مقامات فلسطيني و ايجاد جنگ رواني عليه صهيونيست‌ها مي‌شود.
از سوي ديگر ، انگيزه هاي اسلامي، ملي،شخصي و سازماني موجب مي‌شود تا تعداد زيادي از مبارزان فلسطيني براي انجام چنين عملياتي كه به زعم برخي بيهوده بوده و نوعي خودكشي محسوب مي شود. داوطلب شوند. ارزش شهادت در راه خدا، آزادسازي فلسطين، انتقام از دشمن صهيونيست، مقابله با سازش‌هاي صورت گرفته توسط برخي از مقامات فلسطين و ... از جمله انگيزه‌هاي مجريان اين گونه عمليات‌ها است.

*د) ويژگي‌هاي استشهاديون:

از آنجا كه ويژگي‌هاي استشهاديون تحت تاثير شرايط مختلف زماني، مكاني و سياسي تغيير مي‌يابد و نمي‌توان به طور دقيق و شفاف ويژگي‌هاي اين افراد را تبيين كرد اما به طور كلي مي‌توان از نظر سن و سال، شرايط اجتماعي ، سطح سواد محل سكونت انان به موارد ذيل اشاره كرد:
1- سن: اغلب اسبشهاديون ( حدود 75 درصد) عمليات كننده طي سالهاي 2000 تا 2005، 17 تا 24 ساله بودند اين در حالي بود كه در سال 2004 تعداد استشهاديون زير 17 سال و بالاي 35 سال كه پيش از آن در چنين عملياتي كمتر شركت مي‌كردند افزايش يافت.
2- شرايط اجتماعي: از آنجا كه اكثر استشهاديون ين كمي دارند، اغلب آنان مجردند، هر چند كه ازدواج مانع انجام عمليات استشهادي نمي‌شود به طوري كه برخي از استشهاديون در حالي براي انجام عمليات آماده مي‌شوند كه ازدواج كرده و خانواده جديدي را تشكيل داده‌اند.
3- سطح سواد: اكثر مجريان عمليات استشهادي ، تحصيل كرده‌اند، به طوري كه طي سالهاي 2000 تا 2003 ، 23 درصد استشهاديون داراي مدارك دانشگاهي و از فارغ‌التحصيلان دانشگاه‌هاي كرانه باختري و نوار غزه ،34 درصد استشهاديون داراي تحصيلات دبيرستاني و تنها 9 درصد آنان داراي تحصيلات ابتدايي بودند و ميزان تحصيلات بقيه مشخص نشده است.
4- محل سكونت: به طوري كلي مبارزان فلسطيني در همه جاي اين سرزمين سعي مي‌كنند تمام مناطق را براي صهيونيست‌ها ناامن كنند اما به دليل شرايط جغرافيايي و سياسي، در برخي مناطق انجام چنين عملياتي بازدهي بيشتري داشته و ساكنان آن منطقه بهتر مي‌توانند عمليات كنند. طي سالهاي 2000 تا 2003 اغلب استشهاديون ( 64 درصد) از منطقه نابلس و جنين بودند زيرا زير ساخت‌هاي ايجاد شده در اين منطقه براي انجام عمليات استشهادي مناسب تر بود و درست به همين دليل است كه جنين به عنوان مركز استشهاديون شناخته شده است علاوه بر اين ، 17 درصد استشهاديون نيز از 2 منطقه « قدس » و «الخليل» بودند، اما در سال 2004 ، 44 درصد استشهاديون از ساكنان نوار غزه بودند و تعداد استشهاديوني كه ساكن نابلس، جنين، قدس و الخليل بودند به طور ملموسي كاهش يافت و در سال 2005 جنش جهاد اسلامي با افزايش نفوذ خود و ايجاد زيرساخت‌هاي بيشتر در جنين و طولكرم ، موجب افزايش تعداد استشهاديون اين منطقه شد.

*هـ)‌عاملان استشهادي:

با وجود اينكه عمليات استشهادي از جايگاه ويژه‌اي در ميان مبارزان فلسطيني برخوردار است اما از ميان گروه‌هاي حاضر در عرصه فلسطين، جنبش حماس بيش از ساير گروه‌هاي فلسطين به اين نوع عمليات مبادرت مي‌ورزد. به طور كلي طي سالهاي 2000 تا 2005 از مجموع 146 عمليات استشهادي صورت گرفته، جنبش حماس، مسئول انجام 58 عمليات ( تقريبا 40 درصد)، جنبش جهاد اسلامي مسئول انجام39 عمليات ( تقريبا 27 درصد)‌، جنبش فتح و كليه شاخه‌هاي نظامي وابسته به آن مسئول انجام 33 عمليات ( تقريبا 22 درصد) و جبهه خلق براي آزادي فلسطين مسئول انجام 8 عمليات ( تقريبا 5 درصد) بوده‌اند، ضمن اينكه 8 عمليات ( تقريبا 5 درصد) به طور مشترك ميان گروه‌هاي مختلف مقاومت فلسطين و يك عمليات از سوي يك مبارز فلسطيني به طور شخصي صورت گرفته است.

*و) حوزه عملياتي:

در مورد جغرافياي مبارزاتي استشهاديون ،‌آمار نشان مي‌دهد كه از سال 2000 تا 2007 بيشترين عمليات استشهادي در شهر قدس صورت گرفته است؛ كه البته به چند دليل اين امر كاملا قابل توجيه است. زيرا اولا اين شهر از جايگاه ويژه‌اي در ميان فلسطينيان برخوردار است و گروه‌هاي مقاومت بر هويت اسلامي- عربي آن تاكيد دارند و به عنوان يك سمبل مبارزه به آن مي نگرند.
ثانيا همزيستي صهيونيست‌ها و مسلمانان فلسطيني در اين شهر نزديك بودن اين شهر به مناطق فلسطيني مثل «بيت لحم» و «دام الله» كه فلسطينيان بيشتري در آنها زندگي مي‌كنند، امكان ورود مبارزان فلسطيني به «بيت‌المقدس» را تسهيل مي‌كند، لذا بيشترين عمليات در اين شهر صورت مي‌گيرد. به طور كلي از 146 عمليات استشهادي صورت گرفته در سالهاي 2000 تا 2005 بيش از 30 عمليات در شهر قدس و اطراف آن 19 عمليات در منطقه شارون (نتاينا ، الخضبر، و كفرسابا)‌، 17 عمليات در تل آويو و اطراف آن، 10 عمليات در وادي عاره، 10 عمليات در عفوله، بيت شان و دره اردن، 9 عمليات در حيفا و مناطق مجاور آن ، يك عمليات در الخليل و 4 عمليات در الجليل صورت گرفته‌اند.

*د) نگاهي به مهم‌ترين عمليات‌هاي استشهادي

از آنجا كه اغلب شاخه‌هاي نظامي حاضر در عرصه مقاومت فلسطين با نگرش اسلامي به مبارزه با صهيونيسم مي نگرند، عمليات استشهادي از جايگاه ويژه‌اي در ميان مبارزان فلسطين برخوردار است. عمده اين عمليات ها به اين ترتيب صورت مي گيرند كه استشهاديون با بستن كمربندهاي انفجاري در مناطق پر رفت و آمد اسراييلي از جمله خطوط اتوبوس، خيابان‌هاي شلوغ، امكان عمومي از جمله قهوه‌خانه‌ها، باشگاه‌ها، اسكان تفريحي و ايست‌هاي بازرسي عمليات انجام مي دهند. از زمان «انتفاضه الاقصي» تاكنون عمليات استشهادي متعددي صورت گرفته كه ذكر همه موارد در اين مجال نمي گنجد. لذا در اين قسمت صرفا به معرفي مهم‌ترين عمليات‌هاي استشهادي پس از انتفاضه دوم مي‌پردازيم. معيار گزينش اين عملياتها، وسعت انعكاس آنها در رسانه‌ها، شدت تاثير رواني و تعداد كشته‌هاي صهيونيستي است.
- 9 اگوست 2001 يك مبارز وابسته به جنبش‌ حماس طي انجام يك عمليات در غذاخوري«صبارو » واقع در شهر بيت‌المقدس موجب كشته شدن 15 صهيونيست و مجروحيت 110 نفر شد.
- اول دسامبر 2001 ، دو مبارزه وابسته به جنبش حماس طي انجام عمليات در ميدان «صهيون» شهر بيت المقدس ، موجب كشته شدن 10 صهيونيست و مجروحيت 154 نفر شدند.
- 2 مارس 2002 ، يك مبارز وابسته به گردان‌هاي « شهداي الاقصي» شاخه نظامي جنبش فتح، طي انجام عملياتي 11 صهيونيست را در بيت‌المقدس به هلاكت رساند و موجب مجروحيت 46 نفر ديگر شد.
- 9 مارس 2002، يك مبارز وابسته به جنبش حماس طي يك عمليات استشهادي در بيت‌المقدس، 11 صهيونيست را به هلاكت رساند و موجب مجروحيت 58 نفر ديگر شد.
- 12 آوريل 2002، يك زن مبارز وابسته به جنبش فتح با انجام يك عمليات در بيت‌المقدس موجب كشته شدن 6 صهيونيست و مجروحيت 66 نفر شد.
- 18 ژوئن 2002، يك مبارز فلسطين وابسته به جنبش حماس در بيت‌المقدس موجب به هلاكت رساندن 19 صهيونيست و مجروحيت 38 نفر ديگر شد.
- 19 ژوئن 2002، يك مبارز فلسطيني وابسته به جنبش فتح در بيت‌المقدس موجب كشته شدن 7 صهيونيست و مجروحيت 38 نفر ديگر شد.
- 21 نوامبر 2002، يك مبارز فلسطيني وابسته به جنبش حماس در بيت‌المقدس موجب به هلاكت رساندن 11 صهيونيست و مجروحيت 51 نفر شد.
- 18 مي 2003 يك مبارز فلسطيني وابسته به جنبش حماس در بيت‌المقدس با انجام يك عمليات استشهادي موجب هلاكت رساندن 7 صهيونيست و مجروحيت ده‌ها نفر ديگر شد.
- 11 ژوئن 2003، يك مبارز فلسطين وابسته به جنبش حماس در بيت‌المقدس با انجام يك عمليات موجب كشته شدن 17 صهونيست و مجروحيت 104 نفر ديگر شد.
- 19 آگوست 2003، يك مبارز فلسطين وابسته حماس در بيت‌المقدس با انجام يك عمليات موجب به هلاكت رساندن 23 صهيونيست و مجروحيت 116 نفر ديگر شد.
- 9 سپتامبر 2003، يك مبارز فلسطيني وابسته به حماس طي انجام يك عمليات در شهر بيت‌المقدس باعث هلاكت 7 صهيونيست و مجروحيت 70 نفر شد.
- 9 سپتامبر 2003، يك مبارز فلسطيني وابسته به حماس طي انجام يك عمليات در شهر تل آويو موجب هلاكت 7 صهيونيست و مجروحيت ده ها نفر ديگر شد.
- 4 اكتبر 2003، يك زن مبارز فلسطين وابسته به جنبش جهاد اسلامي با انجام عملياتي در حيفا موجب هلاكت 19 صهيونيست مجروحيت بيش از 50 نفر ديگر شد.
- ژانويه 2004 يك زن مبارز فلسطيني طي يك عمليات مشترك از سوي گردان هاي شهداي الاقصي و عزالدين قسام كه در يك پست ايست و بازرسي در شمال غزه انجام داد موجب هلاكت 4 سرباز صهيونيستي و مجروحيت ده‌ها نفر ديگر شد.
- 29 ژانويه 2004، يك مبارز فلسطيني وابسته به گردان‌هاي شهداي الاقصي شاخه نظامي جنبش فتح در شهر بيت المقدس طي انجام عملياتي موجب كشته شدن 11 صهيونيست و مجروحيت 43 نفر شد.
- 22 فوريه 2004 ، يك مبارز فلسطيني وابسته به گردان‌هاي شهداي الاقصي شاخه نظامي جنبش فتح در بيت‌المقدس طي عملياتي موجب كشته شدن 8 صهيونيست و مجروحيت 59 نفر شد
- 24 مارس 2004، دو مبارز فلسطيني طي يك عمليات مشترك از سوي جنبش فتح و حماس موجب هلاكت 10 صهيونيست و مجروحيت 12 نفر ديگر در بندر اشدود شدند.
- 22 سپتامبر 2004، يك زن مبارز فلسطين وابسته به جنبش فتح طي انجام يك عمليات در بيت‌المقدس موجب كشته شدن 2 سرباز صهيونيستي و مجروحيت 17 نفر شد.
- 31 سپتامبر 2004، دو مبارز فلسطيني وابسته به جنبش حماس طي 2 عمليات همزمان موجب هلاكت 16 صهيونيستي و مجروحيت بيش از 100 نفر در بئرالسبع شدند.
- 13 ژوئيه 2005، يك مبارز فلسطيني وابسته به جنبش جهاد اسلامي طي يك عمليات موجب كشته شدن 5 صهيونيت در نتانيا در شمال تل‌ آويو شد.
- 28 آگوست 2005 يك مبارز فلسطيني طي يك عمليات مشترك از سوي گردان هاي شهداي القصي و گرونهان‌هاي القدس موجب مجروحيت شديد 50 صهيونيست در بئرالبع شدند كه با واكنش شديد مقامات صهيونيستي و تشكيلات خودگردان مواجه شد.
- 30 مارس 2006 يك مبارز فلسطيني وابسته به گردان‌هاي شهداي الاقصي طي يك عمليات در منطقه كدوميم موجب كشته شدن 4 صهيونيست شد.
- 17 آوريل 2006 يكي از مبارزان فلسطيني وابسته به گروهان القدس طي يك عمليات در تل آويو موجب هلاكت 11 صهيونيست و مجروحيت 6 تن ديگر شد.
- 29 ژانويه 2007، يك مبارز فلسطيني وابسته به گروهان اي القدس شاخه نظامي جنبش جهاد اسلامي طي يك عمليات استشهادي در بندر ايلات موجب كشته شدن 3 صهيونيست و مجروحيت چند نفر ديگر شد.

*ح) تأثيرات عمليات استشهادي بر رژيم صهيونيستي:

باتوجه به اينكه عمليات استشهادي گروه هاي مقاومت فلسطيني توانسته است بيشترين تلفات انساني را در جامعه صهيونيستي بر جاي بگذارد لذا اينگونه فعاليت‌هاي مبارزاتي مقاومت فلسطين تأثيرات چشمگيري بر امنيت رواني اجتماعي، سياسي و اقتصادي رژيم صهيونيستي داشته است كه در ادامه به طور اجمال به آنها اشاره مي‌كنيم.
1- مهاجرت معكوس: انجام عمليات شهادت طلبانه از سوي گروه‌هاي مقاومت در مناطق اشغالي سبب از بين رفتن امنيت رواني يهوديان ساكن در مناطق صهيونيست نشين شده است. به طوري كه استمرار و افزايش اينگونه عملياتها بحران مهاجرت معكوس در جامعه صهيونيستي را افزايش داده است.
2- بحران هويت: عمليات استشهادي باعث مي شود تا آرامش و امنيت از جامعه صهيونيستي سلب شد و هزينه‌هاي جاني و مالي زيادي بر يهوديان وارد شود از آنجا كه رژيم صهيونيستي نتوانسته تا به طور كامل از اينگونه اقدامات گروه‌هاي مقاومت جلوگيري نمايد لذا اين عامل باعث خواهد شد تا گرايشات مخالف صهيونيسم به ويژه در ميان جوانان اين رژيم افزايش پيدا كند و در نتيجه ضريب بحران هويتي را در جامعه صهيونيستي افزايش دهد.
3- تنزل صنعت توريسم: از آنجا كه صنعت توريسم 5/2 ميليارد دلار از بودجه‌هاي رژيم صهيونيستي رابه خود اختصاص مي‌دهد هرگونه نا امني در رژيم صهيونيستي به شدت بر ميزان ورود گردشگران تأثير منفي دارد. به دليل اينكه عمليات‌هاي استشهادي در اماكن تفريحي نظير پاركها، رستورانها، كلوپها، ايستگاه‌هاي قطار و... انجام مي‌شود عمليات‌هاي شهادت طلبانه به طور مستقيم بر پخش صنعت توريسم رژيم صهيونيستي تأثيرگذار بوده است.
4- تضعيف ارزش خدمت در ارتش صهيونيستي: مقابله مستمر ارتش رژيم صهيونيستي با گروه‌هاي فلسطين و حضور دائمي ارتش در مناطق فلسطيني و عدم كارآيي آن در خنثي سازي عمليات‌هاي استشهادي، سبب شده تا روحيه خدمت در ميان سربازان رژيم صهيونيستي كاهش يابد و از طرفي ديگر به دليل ناكارآمدي رژيم صهيونيستي در فراهم ساختن امنيت در جامعه صهيونيستي ارزش خدمت در نگاه يهوديان ساكن در اراضي اشغالي به شدت تحت تأثير قرار گيرد.
5- انجام عمليات استشهادي از سوي گروه‌هاي مقاومت كه باعث ناامن كردن جامعه صهيونيستي شده است اختلاف و شكاف ميان مقامات نظامي و سياسي رژيم صهيونيستي بر سر تأمين امنيت و ممانعت از انجام چنين فعاليت‌هاي گروه‌هاي فلسطيني را موجب شده است.

**نتيجه گيري:

انجام عمليات هاي شهادت طلبانه يكي از مهمترين راهبردهاي گروه‌هاي مقاومت فلسطين در مقابله با رژيم صهيونيستي به شمار مي آيد كه با گرفتن بيشترين تلفات انساني از جامعه صهيونيستي ضمن ايجاد نا امني براي صهيونيستها باعث تقويت روحيه مقاومت و جنگ رواني عليه دشمن صهيونيستي شده است.
اوج عمليات استشهادي در سال 20002 به ويژه در 4 ماهه نخست اين سال بوده است. اما پس از آن به دلايل مختلف از جمله تشديد مراقبت‌هاي امنيتي از سوي رژيم صهيونيستي افزايش پست هاي ايست و بازرسي ساخت ديوار حائل در كرانه باختري، محكوم كردن عمليات استشهادي از سوي محافل داخلي فلسطين به ويژه تشكيلات خودگردان و... از اينگونه عمليات ها كاسته است البته مبارزان فلسطيني هيچگاه اين استراترژي حياتي مبارزه با رژيم صهيونيستي را فراموش نكرده‌اند اما به دليل موارد مذكور انجام عمليات استشهادي نسبت به سال هاي قبل كمتر شده است.

*محقق:مصطفي نظري

انتهاي پيام/

چهارشنبه|ا|14|ا|اسفند|ا|1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]

[مشاهده در: www.farsnews.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]