واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: روشهـاي پـرورش خـلاقـيـت
ساليان متمادي است كه مقولههاي نوآوري و خلاقيت فكر و ذهن آدمي را به خود مشغول داشته است، اينكه چگونه ميتوانيم خلق كنيم، بيافرينيم و نوآور شويم.
خداوند رحمان، استعدادهايي درون بشرنهاده است كه انسان ميتواند با پرورش صحيح، اين استعدادها را شكوفا كند و از حالت بالقوه به بالفعل برساند. يكي از اين استعدادها قوة خلاقيت و نوآوري است.
خلاقيت، نسخة شفا بخشي است كه ميتواند بر تمامي نميشودها و نميتوانمهاي موجود خط بطلان بكشد.
بنابراين در اين مقاله درباره روشهاي پرورش خلاقيت سخن ميگوييم.
روش بارش مغزي
براي توليد و ايجاد خلاقيت و نوآوري، روشهاي متعددي وجود دارد كه يكي از آنها روش رگبار مغزي يا بارش مغزي است.
اين روش اولين بار توسط «آلكس اسبورن»، محقق و نگارنده اروپايي، مطرح شده است. اجراي يك فن گردهمايي كه از طريق آن گروهي ميكوشند راه حل جديدي را براي مسئله بخصوص با انباشتن تمام ايدهها بيابند، قوانين حاكم برجلسات تحريك مغزي عبارتند از:
الف) انتقاد ممنوع است
در هنگام ابراز عقيده و بيان ايده از جانب هر سازمان يا افراد حاضر در آن بايد از قضاوت و انتقاد خودداري كرد تا مانعي در جهت ارائه انديشههاي نو و خلاق نباشد و افراد بدون نگراني از تمسخر يا تحقير بتوانند ايدههاي عجيب و غريب خويش را بيان كنند.
ب) كميت بيشتر بهتر است
هر چه افراد ايدهها و راهحلهاي بيشتري طرح كنند، دامنة انتخاب وسيعتر ميشود، يعني كميت بيشتر و كيفيت بهتري را درپي خواهد داشت.
ج) تركيب و اصلاح ايدهها مهم است
از تركيب افكار و ايدههاي جديد، ايدههاي جديدتري به وجود ميآيد. بنابراين اين روش براي مسائلي كه اساساً به ايدهيابي بستگي دارند، مناسب است و در مسائلي كه نياز به قضاوت و حتي دلسوزي كردن دارند، مناسب نيست.
به طور خلاصه ميتوان گفت كه به اعتقاد الكس اسبورن، شيوههاي ايدهآل براي ايدهيابي از يك يورش سه گانه يعني ايده جويي فردي، بارش فكري گروهي و ايدهجويي گروهي تشكيل ميشود.
روش تجزيه و تحليل
روش تجزيه و تحليل مورفولوژي يا ريخت شناسي يا قيافهشناسي فني است كه براساس آن پديده موردنظر از نظر وسعت، ساختار كلي و ابعاد موجود در آن مورد مطالعه و تجزيه و تحليل قرار ميگيرد كه مسلماً ابتدا سطوح و ابعاد مختلف موجود در پديدة مورد نظر تعيين ميشوند.
مثلاً وقتي ميخواهيم براي ارزيابي يك كالا راههاي جديد و بديعي بيابيم، ابتدا ابعاد مختلف كالا را مدون ميكنيم، ابعاد گوناگون شكل ظاهري (اندازه، رنگ، حجم، وزن و....) ابعاد مختلف كاربرد وظايف، خواص و فوايد آن، چگونگي وضعيت مشتريان و بالاخره ابعاد مختلف بازار كالا. سپس كوشش ميشود ابعاد بيشتري براي موضوع مشخص و ثبت شود. آنگاه افراد در مورد هر بعد به تفكر ميپردازند و ارتباط آن را با ابعاد ديگر پيدا ميكنند تا از اين طريق روشهاي جديدتري را براي تحقق هدف تأييد شده ابداع كنند.
براي آنكه ابعاد مختلف يك موضوع و اجزاء تشكيل دهندة آن را با يكديگر بهتر مقايسه كنيم، ميتوانيم ابعاد اصلي آن پديده يا مسئله و تمام اجزاء آن را روي دايرههاي متحدالمركزي بنويسيم و با چرخاندن دايرههاي مختلف ابعاد و اجزاء هر پديده را با هم مقايسه كرده و ارتباط آنها را حدس بزنيم.
الگوي فهرست سوالات
در اين روش فهرستي از سوالهاي مختلف تهيه ميشود تا موجب برانگيختگي قدرت تفكر و تصور افراد يك سازمان شود. سوالها به گونهاي تنظيم ميشوند كه ايده برانگيز باشند.
اين روش به صورت فردي و گروهي قابل اجرا است.
سوالها در اين روش عبارتند از:
الف) كاربردهاي ديگر
مثال: آيا ميتوان از اين وسايل استفادة ديگري كرد؟ از چه راههاي ديگري ميتوان اين وسايل را مورد استفاده قرار داد؟
با چه تغيير شكلي ميتوان از اين وسيله استفادة ديگري كرد؟ مثلاً ميتوان از دانشآموزان خواست تا از وسايل دورريختني، وسايل جديد مختلفي بسازند؟
ب) اقتباس
مثال: از چه روش ديگري ميتوان براي اين كار اقتباس كرد؟
چه ايده ديگري ميتوان از اين كار برداشت كرد؟
آيا قبلاً شبيه اين كار وجود داشته است؟
جستجوي شباهتها
جستجو ي شباهتها به يافتن ايدههاي با ارزشي منجر ميشود، همچنان كه بسياري از اختراعات، اكتشافات و حتي شاهكارهاي ادبي از جايي اقتباس شدهاند.
تغيير و تعديل
مثال: با چه تغييري ميتوان اين وسيله را مناسبتر ساخت؟
چگونه ميتوان در ويژگيهاي اين وسيله تغيير به وجود آورد؟
تغيير ميتواند در اندازه، شكل، رنگ، بو، حركت و حتي معني و مفهوم صورت گيرد. بعضي اوقات نيز تغييرات كمي، كيفيت را بالا ميبرد.
جانشين سازي
مثال: چه چيزي را ميتوان جانشين ساخت؟
چه كسي را ميتوان به جاي اين فرد به كار گرفت؟
چه چيزي يا احساسي را ميتوان جانشين اين احساس كرد؟
به جاي اين اجزاء چه اجزاء ديگري را ميتوان به كار برد؟
بسياري از ايدههاي خلاق به سبب اين سوال كه چه چيزي را ميتوان جايگزين كرد، ايجاد شدهاند. با تغيير و جايگزيني فردي به جاي فرد ديگر، مادهاي به جاي ماده ديگر و حتي فرآيندي به جاي فرآيندي ديگر ميتوان به نتايج ارزشمندي رسيد، در واقع جايگزين ،تكميل كنندة اقتباس است.
بزرگ سازي
مثال: چه چيزي را ميتوان به آن افزود؟
اگر چيزي به آن اضافه شود چه ميشود؟
بزرگنمايي و بزرگسازي ميتواند در اندازه، تكرار بيشتر، استحكام بالاتر، ارزش فزونتر، افزايش اجزاء و.... باشد. بايد از اين شيوه نيز در مسائلي رفتاري استفاده كرد.
كوچكسازي
مثال: چه چيزي را ميتوان حذف كرد؟
آيا ميتوان آن را تجزيه كرد؟
آيا ميتوان آن را كوچكتر كرد؟
چگونه ميتوان آن را سبكتر كرد؟
چگونه ميتوان آن را كوتاهتر كرد؟
در شرح و توضيح اين مطلب ميتوانيم بگوييم در كوچكسازي با حذف چيزهاي غيرلازم و ساده كردن آن راههاي خلاق براي توليد محصولات با بهرهوري بيشتر ميتوان ايجاد كرد.
تغيير ترتيب
مثال: چه چيزي ميتواند در اين ترتيب تغيير ايجاد كند؟
چه نتيجهاي از تغيير ترتيب حاصل ميشود؟
در توضيح مورد فوق ميتوان گفت كه در بسياري مواقع لزومي به رعايت توالي معمول يا رايج در كارها نيست، يعني ميتوان با به هم زدن نظم مسايل و اشياء آنها را بهبود بخشيد.
وارونه سازي
مثال: برعكس آن چيست؟
چرا به جاي سياه، سفيد نباشد؟
چرا به جاي بد، خوب نباشد؟
چرا به جاي بالا، پايين نباشد؟
چرا به جاي كهنه، نو نباشد؟
معكوس كردن (وارونه سازي) در هر زمينهاي كاربرد دارد، مثلاً با معكوس كردن نقشها ميتوانيم انتظارات افراد را در تغيير، افزايش يا كاهش دهيم.
تركيب
مثال: چه افكاري را ميتوان با هم تركيب كرد؟
چه اشيايي با هم تركيب ميشوند تا چيز جالبي به وجودآيد؟
چه تجاربي را ميتوان با هم تركيب كرد؟
چه محصولاتي را ميتوان با هم تركيب كرد تا محصول جديدي به وجود آيد؟
بسياري از ابداعات علمي با تركيب تازهاي از چيزهاي موجود ايجاد شدهاند، همچنين بسياري از عقايد، تركيبي از عقايد و نظرات مطلوب ديگران هستند.
روش ارتباط اجباري
اين روش توسط وايتينگ طراحي شده است و نوعي رابطة اجباري يا تحميل شده بين دو چيز يا دو فكر است.
دو چـيز يـا دو فـكـري كـه اصـلاً ربطي به هم ندارند.
با مربوط ساختن اين دو فكر يا اين دو شيء، مفهوم يا شيء تازهاي به وجود ميآيد كه زمينهاي براي ايجاد تفكر خلاق ميشود. اين روش مبتني براين انديشه است كه هر فكر تركيب جديدي از امور جاري است.
آسانترين راه استفاده از اين روش، استفاده از جدول است. اشياء تصورات و افكار در سمت راست جدول نوشته ميشود و اشيا و تصورات ديگر در بالاي جدول. نقطه تلاقي هر كدام، تركيب مفهوم تازهاي است كه بسياري از اوقات ايده بخش است.
روش سينك تيكس يا بديعه پردازي
سينك تيكس تركيبي از دو لغت لاتين به معني اتصال و همراهي عناصر به ظاهر بيربط با يكديگر است.
اين شيوه زماني كه راه حلهاي قديمي براي انجام كاري مناسب نباشند، مطرح ميشود.
در اين شيوه به افراد فرصت داده ميشود ابتكارهاي خود را در انتخاب راههاي جديد براي اشياء و حتي ابراز خويشتن به كارگيرند.
در اين روش فرد تلاش ميكند تا با ديد تازهاي به چيزهاي آشنا بنگرد.
تفكر خلاق نيز در اين روش به وسيلة فعاليت استعاري يا تمثيلي شكل ميگيرد.
بدين ترتيب كه از شباهت امور مانند مقايسة يك چيز با چيز ديگر يا فكر ديگر مطالب نا آشنا را به همديگر ارتباط داده و فكر تازهاي از بين افكار آشنا به وجود ميآيد. بنابراين، اين روش ساختي را ايجاد ميكند كه اشخاص بتوانند به وسيلة آن خود را براي ايجاد تخيل و بصيرت در كارهاي روزمره رشد دهند و جهت رسيدن به خلاقيت آماده سازند.
پنجشنبه|ا|15|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]