واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: 7 صفر سالروز ولادت هفتمين خورشيد-1 كتمان امامت؛ تنها راه امام كاظم(ع) براي حفظ حيات تشيع
در زمان امام موسي كاظم (ع) جريانهاي ضد شيعي چنان شدت يافت كه امام صادق (ع) در وصيت خويش، جانشين خود را به عوام مردم معرفي نكرد.
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، زينب صارم، در تاريخ امامت، زندگاني امام موسي كاظم(ع) را مي توان از ملتهب ترين و سخت ترين شرايط سياسي دانست كه بر جهان تشيع سايه افكنده بود.
اين التهاب و ناامني تا بدان جا وسعت يافته بود كه گمان اضمحلال مذهب تشيع مي رفت؛ چرا كه جريانات سياسي رخ داده در زمان امام موسي كاظم (ع)، در طول تاريخ تشيع بي سابقه بود و از آن مي توان به عنوان تاريك ترين و هولناك ترين شرايط اجتماعي و سياسي كه بعد از پيامبر بر خاندان عصمت و طهارت گذشت، نام برد.
براي واضح تر شدن اين جريان ضد شيعي لازم است به سير سياسي و اجتماعي ائمه پيش از امام موسي كاظم (ع) رجوع شود.
مشروعيت و تقدس اصحاب كسا در جامعه صدر اسلام
بعد از شهادت پيامبر اسلام (ص) و غصب خلافت از خاندان پيامبر، تاريخ شيعه با فراز و نشيب هاي بسياري رو به رو بوده است كه مي توان به غصب فدك، شهادت حضرت زهرا (س)، حكومت امام علي (ع)، صلح امام حسن و عاشوراي امام حسين (ع) اشاره كرد.
با توجه به تمام اين رويداد هاي تلخي كه در عالم تشيع بر عليه آل علي و شيعيان آن حضرت صورت گرفت، اما مي توان گفت هنوز زمان زيادي از شهادت پيامبر نگذشته بود؛ در نتيجه تعاليم و سفارشات پيامبر راجع به خاندان عصمت و طهارت با وجود همه كارشكني هاي خلفا و سعي در متروك كردن فضايل آل علي، در ذهن مردم باقي مانده بود.
از سوي ديگر امام علي (ع) و حسنين عليهما السلام همراه پيامبر در انظار عموم ديده شده بودند و افكار عمومي جامعه تا حد بسيار زيادي براي ايشان مشروعيت قائل بود و اصحاب كسا را مقدس مي شمردند.
تا آن جا كه امام علي (ع) توانست تشكيل حكومت بدهد و يا امام حسن (ع)، تنها منازع معاويه در شبه الجزيره عربستان بود و همچنين قيام امام حسين (ع) كه نشان از قدرت باقي مانده اي براي تشيع بود كه امام از آن براي نشان دادن راه حقيقت از باطل استفاده كرد.
حيرت شيعيان بعد از امام صادق (ع)
اما در زمان امام موسي كاظم (ع) جريانات سياسي ضد شيعي تا بدان جا گسترش يافته بود كه حتي امام صادق (ع) به علت تقيه نتوانستن جانشين بعدي خود را به طور مشخص به عوام مردم و جامعه معرفي كنند. بعد از شهادت امام حسن (ع) همه شيعيان مطلع بودند كه جانشين بعدي امام حسين (ع) است و بعد از شهادت خامس آل عبا نيز همه شيعيان به سمت امام سجاد (ع) رجوع كردند، اما در زمان امام موسي كاظم (ع) شرايط تا بدان جا سخت شد كه اكثر شيعيان در حيرتي بزرگ سرگردان شدند.
اين فشار سياسي را مي توان از وصيت نامه امام صادق (ع) دريافت. ايشان براى اينكه جانشينش مشخص نشود، افزون بر دو فرزند خود يعني امام كاظم عليه السلام و عبدالله، منصور عباسى را نيز وصى خود قرار داد و اين نشانه شدت اختناق موجود عليه شيعه است.
نوبختى انشعاب شيعه را پس از رحلت امام صادق عليه السلام به شش فرقه بر مي شمارد، اما از آنجا كه امامت نور خداوند در زمين است و تقدير الهي بر آن قرار گرفته تا اين نور بتابد و مردم را از گمراهي و سرگرداني نجات دهد، امامت موسي بن جعفر(ع) براي شيعيان آشكار شد.
نور خداوند مي تابد
هشام و مومن بن طاق كه از شيعيان خالص امام صادق (ع) بودند نيز از امامت موسي كاظم (ع) مطلع نبودند؛ چرا كه شرايط سياسي تا بدان جا بر ضد علويان بود كه آشكار شدن امامت موسي بن جعفر (ع) مساوي با شهادت ايشان مي شد.
هشام و مومن كه خود از متكلمين حاذق آن روزگاران و پرورش يافته مكتب جعفري بودند به شرايط و صفات امام معصوم آگاه بودند. آنان پس از شهادت امام صادق (ع) به سمت خانه عبدالله فرزند ارشد امام صادق روانه شدند؛ چراكه مردم اتفاق كرده بودند بر عبداللَّه بن جعفر (كه او را أفطح مىگفتند) و اعتقاد داشتند كه او بعد از پدرش صاحب امر امامت است.
پس هشام و صاحب الطاق بر او وارد شدند، در حالي كه مردم در نزد او بودند و اين اجتماع براى آن بود كه ايشان از امام جعفر صادق عليه السلام روايت مىكردند كه آن حضرت فرمود كه: «امر امامت در پسر بزرگ است؛ مادامى كه با او آفتى نباشد.»
هشام بن سالم خود روايت مي كند: «پس بر عبدالله داخل شديم كه او را سؤال كنيم از آنچه پدرش را از آن سؤال مىكرديم و او را سؤال كرديم از زكات كه در چه قدر واجب مىشود؟ گفت: در دويست درم، پنج درم واجب است. گفتيم: در صد درم چقدر واجب است؟ گفت: دو درم و نصف درم. گفتيم: به خدا سوگند، كه طائفه مُرجئه يا سنيان اين را نمىگويند.»
هشام مىگويد كه: «پس عبداللَّه دست خود را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: به خدا سوگند كه نمىدانم طائفه مرجئه چه مىگويند.»
هشام و مومن طاق كه از شاگردان امام صادق (ع) بودند به خوبي با صفات و ويژگي هاي مختص امام معصوم آشنا بودند و از اين جواب عبدالله متوجه شدند كه وي به دروغ ادعاي امامت مي كند؛ چراكه از صفات امام آن است كه درباره هر چيزي كه از وي سوال شود، بايد با علم الهي خود قادر به پاسخ گويي باشد و در هيچ مسئله اي درمانده نشود.
ادامه دارد...
يکشنبه|ا|11|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]