تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى گيرد، در سينه اش بى قرارى مى كند تا از آن بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846061884




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نامه به يك مامان!


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: نامه به يك مامان!


كد خبر:5006

زمان انتشار:يكشنبه 18 اسفند 1387 - 11:32:52

Print نسخه چاپي

جامعه > خانواده - مروري بر وبلاگ‌هاي زنانه

مامان !دخترت هيچ وقت يادش نمي‌رود كه بايد آبروي خانوادگي تورا حفظ كند، كه بايد دختر خوب تو باشد، بايد براي بابايش همانقدر دوست داشتني ومحجوب بماند كه براي تو! ولي مامان برخلاف آنچه تو فكر مي‌كني دختر هيچ وقت دست راستش و آن هجده نقش بسته روي آن را به دست غريبه اي كه فكركند مي‌تواند او را از تنهايي در آورد نسپرده است!

نگران نباش مامان! او تنها تر از هميشه است و از تنهايي خودخواسته اش لذت مي‌برد گاه! داشتم مي‌گفتم مامان! انقدر حواسم را پرت نكن! دخترت وقتي نشسته توي حياط دانشكده و به اين و آن فكر مي كند، به كتابها و روشنفكرها و فعاليتها و بيانيه ها و امضاها و همه چيز،هيچ چيز هم از دستش در نمي‌رود،او حواسش به همه جاهست مامان! به دانشجوهايي كه مثلا دوست دارند دانشجو باشند و ادعايشان دخترت را اذيت مي‌كند، به پسرهايي كه بعضي هاشان بروبر به لبهاي برق برقي دخترت بدجور نگاه مي‌كنند، به مانتوهاي تنگ دخترهاي دانشكده كه هميشه سياه هستند، به چتري هاي رنگ شده ريخته روي پيشاني‌هايشان كه همه دوستشان دارند، به هد هاي پاپيوني مدل سرن تي پيتي شان حتي! به قدهاي بلند ، دستهاي كوتاه، سرهاي خم به زير، دماغهاي روبه بالا، او حتي حواسش به شيوه راه رفتن آدمها و دست دادنهايشان هست مامان!

دخترت ريزبين شده اين روزها ، جزئي نگر و باتقلا و سعي مي‌كند هيچ چيز از زير چشمش در نرود! او مرتب مي‌رود سر كلاس‌هايش ومدام با همكلاسي‌هايش سر اعتقاداتش دعوامي‌كند تا جايي كه گاه توي چشم خودش وحشي مي‌خوانندش! مامان باور مي‌كني اينها را؟ فكر مي‌كردم دخترت فقط براي تو حق دارد سگ بشود و صبح به صبح پاچه ات را بگيرد و ريز ريز كند مهرباني هاي مادرانه ات را.

مامان خوبم! دخترت وقتي همه اين كارهاي روزانه اش راكرد و دوباره وبعد از همه جنگ و دعواهايي كه سر اعتقاداتش با همكلاسي‌ها و بعضا استادهايش كرد دوباره با افتخار سرش را مي‌گيرد بالا و مي‌آيد بيرون و سيدخندان و ميدان توپخانه و محله قديمي مان و همينطور كه در ساعت 10 شب با همان غرورش توي خيابان راه مي‌رود و هي به خودش هي مي‌زند كه تو نبايد بترسي و 10شب است كه هست به توچه؟ از خودت شروع كن تا شرايط عوض شودواتفاقاتي مي افتد كه او مي شكند و زاويه سرش را تغيير مي‌دهد به سمت پايين و تند مي‌آيد بالا تا دوباره در كنار شومينه خانه نقلي مان پيدايت كند و وانمود كند كه تنها چيز مهم برايش به كجا رسيدن ژاكتي باشد كه روزهايت و روزمرگي هاي هر روزه ات را دربافتن دانه دانه هايش سياه مي‌كني!

تمام شد.

دخترت الناز

http://nasimeemruz.blogfa.com/post-87.aspx

نگاهي به تبليغات تلويزيون

دختر عمو وپسر عمويي در مورد آيندشون در حاليكه تو قنداق هستند با هم بحث مي كند.

پسر ويا دختري وارد خونه مي‌شه در حاليكه لباس مامان يا باباش رو پوشيده به عروسكش مي‌گه بهتره نگران آينده نباشي چون من فكرش و كردم ويه دفترچه حساب در مي آره وبه عروسكش مي‌ده!

همه اين ها تبليغاتي هستند كه ما روزانه در تلويزيون شاهد آنها هستيم. سوال اينه كه پشت اين ها چه پيامي نهفته است؟
اين كه برخلاف اون چه كه مسئولين ما مي‌گويند كه وضع جوانان ما خوب است .دل نگراني زيادي براي يه بچه نوزاد يا 4 ساله وجود داره كه از حالا به فكر آينده خودشون باشند؟

اين خودش يك جور اعتراف به نا امني براي آينده تك تك ما نيست؟

http://shirinnaz628.blogfa.com/post-49.aspx

اتفاقي در حال رخ دادن نيست

هيچ فرقي نمي كند صبح باشد يا ساعت 10 شب، خيابان خلوتي باشد يا درست در مركز شهر ، فرقي نمي كند چه لباسي تن ت كرده باشي؛ چادرملي پوشيده باشي يا شال كوتاه روي سرت انداخته باشي. فقط لازم است چندبار روي صندلي پشت تاكسي نشسته باشي تا تجربه اش را داشته باشي. تو كه عرق سرد پيشاني ات را پوشانده و دستهايت به وضوح مي لرزد، تو كه تصميم مي گيري به منظره بيرون پنجره خيره شوي ، خودت را جمع تر مي كني، پيش خودت مي گويي صندلي كوچك است ديگر، تقصير هيچ كسي نيست! تو كه وانمود مي كني "اتفاقي" در حال رخ دادن نيست. امروز براي خود ِ تو مي نويسم، تو كه ترسيده اي، تو كه از بي گناهي ات شرمساري، تو كه كاري نمي كني، حرفي نمي زني. براي تو مي نويسم كه منتظري و اميدوار! اميدواري كه به زودي اتفاق جديدي بيفتد يا كسي بيايد و همه چيز را در مشت اش بگيرد.

http://tiva87.blogspot.com/2009/01/325-14-1387-31.html

ماهان!

جلسه اوليا و مربيان بود، وارد مهد كه شدم نازلي دويد و دستم رو گرفت و برد طبقه بالاي مهد تا " پسركوچولو" رو نشونم بده كه هميشه ازش توي خونه حرف مي زنه و مي گه "ماماني، موهاي فرفري داره هميشه مي خنده" و بعد با يه احساسي كه انگار خودش خيلي بزرگه مي گه: خيلي كوچولوه مامان!

و جالب اينجا است كه نازلي اسم اين پسر كوچولو رو كه توي كلاس سه ساله ها است و هر بار حرف زدن از اون به اين درخواست نازلي ختم ميشه كه" مامان منم يه داداش كوچولو مي خوام" رو نمي دونه!!!

القصه!...روي پله هاي مهد درحاليكه مادر و دختر دنبال " پسر كوچولو" مي گشتيم، ماهان همكلاسي نازلي كه انگار خيلي هم به نازلي ارادت! داره دنبالمون راه افتاده بود و همش به نازلي اصرار مي كرد: « نازلي منو هم به مامانت نشون بده.»

http://zohrehasadpoor.blogfa.com/post-61.aspx

همسن

دختر خاله رفته پشت پنجره از دختربچه همسايه سئوالات بي ربطي مي پرسد مثل: از مدرسه فرار كردي؟ رنگ چشمات چه رنگه ؟ اينم يكي از اين گفتگوها:
- تو چند سالته؟
- هفت سال
- عين من، منم بيست هفت سالمه

هر وقت هم مامان دختره مي ياد دختر خاله فرار مي كنه

http://gistela.blogspot.com/2009/02/blog-post_20.html

كد خبر:5006

تاريخ درج خبر:يكشنبه 18 اسفند 1387 - 11:32:52

Print نسخه چاپي

يکشنبه|ا|18|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن