محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1856570183
قراخانلو: 20سال است نتوانستيم نابابها را از ورزش دوركنيم
واضح آرشیو وب فارسی:الف: قراخانلو: 20سال است نتوانستيم نابابها را از ورزش دوركنيم
رييس پيشين كميتهي ملي المپيك در ارتباط با وضعيت فرهنگي جامعهي ورزش معتقد است: « وضعيت فرهنگي ورزش ايران خاكستري است و وجود مسايلي همچون توجه نكردن به شايستهسالاري در انتخاب مديران، تفاوت در قول و عمل مديران، استفاده نامناسب از پول، نداشتن برنامه و قانون مشخص در ورزش، كم كاري ورزش مدارس در تربيت ورزشي نوجوانان و جوانان، قدرت افراد ناسالم و ميانداري آنها و عملكرد نامناسب برخي رسانهها، باعث شده شرايطي از لحاظ فرهنگي در جامعهي ورزش بوجود آيد كه در شان نام جمهوري اسلامي ايران نباشد و در اين امر همه ما مسئوليم.»
به گزارش ايسنا، رضا قراخانلو داراي دكتراي فيزيولوژي ورزش از كاناداست و سابقهي بازي در تيمهاي برتر فوتبال كشور را هم دارد. او از 20 سال پيش در بخش علمي و فرهنگي ورزش فعاليت كرده و در دورههاي مختلف، معاون فرهنگي سازمان تربيت بدني و قائم مقام اين سازمان بوده است. قراخانلو در دورهي حضور خود در سازمان تربيت بدني بنابر دستور رييس جمهمور و رييس سازمان تربيت بدني به همراه جمع كثيري از كارشناسان ورزش ايران، طرحي را با عنوان « طرح جامع ورزش كشور» تدوين كرد تا ورزش ايران به صورت نظاممند و برنامهمحور كار خود را در زمينههاي مختلف ادامه دهد.
او يك دوره رييس كميتهي ملي المپيك ايران بود و هم اكنون دانشيار دانشگاه تربيت مدرس است.
در ادامه اين گزارش به بيان ديدگاههاي او در زمينهي "آسيب شناسي فرهنگي، اخلاقي و تربيتي جامعه ورزش" خواهيم پرداخت.
* وضعيت فرهنگي جامعهي ورزش خاكستري است
من فكر ميكنم در يك ديدگاه كلي، وضعيت فرهنگي جامعهي ورزش در يك وضعيت خاكستري قرار دارد. اين وضعيت نه سياه است و نه سفيد. بايد تلاش كنيم كه وضعيت كنوني را از سياهي دور كرده و به سفيدي نزديك كنيم. به زبان سادهتر، بايد نقاط قوتمان را در موضوع فرهنگ در ورزش بيشتر كرده و نقاط ضعفمان را كمتر كنيم.
اما، از ديدگاهي ديگر، من فكرميكنم وضعيت كنوني، مناسب شان كشورمان كه نام عزيز اسلام را بر خود دارد، نيست و همين طور از منظرهاي علمي و استانداردهاي موجود هم كه نگاه كنيم، بايد وضعيت مناسبتري نسبت به حال حاضر داشته باشيم.
* علتهاي وضعيت نامناسب فرهنگي
براي وضعيت حاكم از لحاظ فرهنگي در جامعه ورزش هم دلايل متعددي وجود دارد كه آن دلايل را بايد تحت عنوان ريشهها و خرده فرهنگ ها بررسي كنيم. برخي از اين عوامل حتي اين قدر پيشرفت كردهاند كه تبديل به يك خرده فرهنگ در جامعه ورزش شدهاند. اينها حتي وضعيت فرهنگي بخشهاي مختلف ورزش را هم ترسيم ميكنند.
* جايگاه شايستهسالاري در ورزش كجاست؟
به عنوان نمونه، بايد ببينيم كه ظاهر و باطن مسايل در ورزش چه ميزان به هم نزديك است و آن چيزهايي كه در ظاهر گفته ميشود، در باطن به چه ميزان به آن توجه ميشود. اگر گفته ميشود كه در ورزش شايسته سالاري وجود دارد، بايد در عمل هم اين شايسته سالاري را شاهد باشيم. نه اينكه ميبينيم آدمهاي بد سابقه در مصادر برخي امور قرار گرفته و با مسئوليت گرفتنشان، افراد هم نوع خود را پيدا ميكنند و در نتيجه به وضعيتي ميرسيم كه در ورزش كشور وجود دارد. در اين شرايط است كه در برخي قسمتها آدمهاي بد دست به دست هم داده و شبكهاي را در سيستم مديريتي ورزش ايجاد ميكنند و نظرات آدمهاي خوبي را كه در مديريت ورزش در حال فداكاري هستند، ناديده ميگيرند. در اين وضعيت هم توقع داريم كه شرايط اخلاقي، فرهنگي و تربيتيمان خوب شود. اگر در مديريت عامل برخي باشگاهها يا در برخي پستهاي مديريتي در ورزش، افراد امتحان پس داده و ناسالمي نميآمدند، آيا ما با چنين وضعيتي مواجه بوديم؟
يا در ارتباط با مسالهي «تخصص» و «اهليت». اگر ما افراد غيرمتخصص و نااهل را در جاي جاي ورزش داشته باشيم، ميشود توقع داشت كه كارها از لحاظ اخلاقي بر وفق مراد پيش برود؟
ما در گزينش افراد چه ميزان به، «تفكر»، «تخصص»، «سلامت» و «صداقت» اعتقاد داريم؟ و چه ميزان به «بله قربان بودن» و «سرپوش گذاشتن بر مشكلات»؟
به عقيدهي من مسالهي شايسته سالاري و توجه به تخصص افراد خيلي بيشتر بايد مورد توجه قرار گيرد تا مشكلات فرهنگي هم كمتر شود.
* حرفها و عملهايمان در ورزش يكي نيست
نكتهي ديگر، درمورد يكي بودن حرف و عمل در بين ما مديران و دست اندر كاران است كه نبودن اين مساله يكي از ريشههاي اصلي بيفرهنگيها در ورزش است. آيا در ورزش حرفها و عملها با هم همخواني دارند؟ به عنوان نمونه كساني كه در حرف از خصوصيسازي دفاع ميكنند و يا پول بيحساب و كتاب را آفت ميدانند و يا هزينههاي غير متعارف و بريز و بپاش را در حرف مذموم ميشمارند، آيا اينها در حوزهي عملكرد خودشان با پول چگونه برخورد ميكنند؟ آيا خودشان بيش از حد هزينه نميكنند؟ و حساسيت عملي نسبت به پول دارند؟
يا جلوتر برويم. اگر افرادي كه از لحاظ مالي و ثروت اندوزي سابقهي روشني ندارند، از اقتدار در ورزش برخوردار شوند، آيا اين افراد ميتوانند منادي سلامت و زهد باشند؟
چرا از يك جوان فوتباليست، واليباليست و كشتيگير كه تمام زندگياش را در ورزش گذاشته است، خواسته ميشود كه پول كمتر بگيرد؟ اما، در سطوح مديريتي به تعداد فراوان افرادي را ميبينيم كه ثروتهاي كاملا قابل توجهي را اندوختهاند و رطب خوردههايي هستند كه منع رطب ميكنند. معصومين (ع) فرمودند كه حرف اين افراد اثري نخواهد داشت.
* فرصت «پول» به تهديد بدل شده
شايد به همين دليل است كه روز به روز پول به يك آفت فرهنگي در ورزش تبديل ميشود. من به عنوان يك عضو خانوادهي ورزش هر چه پول بيشتر به ورزش تزريق شود، خوشحالتر ميشوم و حاضرم هر تلاشي را انجام دهم تا پول بيشتري به ورزش اختصاص بدهند. چرا كه اعتقاد دارم هنوز به بخش ورزش، به همهي اعضاي خانوادهي ورزش از ورزشكاران، مربيان و اصحاب رسانه، كارمندان و كارشناسان بايد توجه مالي بيشتري شود. اما، در اين ميانه شاهد هستيم كه در واقع به نام ورزش ولي به كام عدهاي خاص از پول موجود استفاده ميشود. شايد به همين دليل است كه امروزه ما به افراد خوش سابقه و سالم بيشتري در ورزش نياز داريم. به لطف خدا هم اين آدمهاي سالم ودلسوخته و از خود گذشته در ورزش فراوان وجود دارند؛ اما، تعداد معدودي از آنها اين امكان را پيدا ميكنند كه در ادارهي ورزش اثرگذار باشند. حتي برخي از آنها كه داراي مسئوليت هم هستند، حرف و نظرشان نافذ نيست و به نظر من اين يكي از ريشههاي مشكلات فرهنگي ماست.
* برنامهمحور نيستيم
نكتهي ديگر كه قابل توجه است، فقدان برنامه محوري در ورزش است. منظور از برنامهمحوري «نمايش» و «حرف شيك زدن» نيست. يك ضرورتي است مانند اكسيژن براي زندگي و موارد متعددي را شامل ميشود. به عنوان نمونه وقتي شما براي مديرعامل باشگاه و يا مديريتهاي ورزشي، تعريف و استانداردهاي علمي را در برنامه نگنجانيد، افراد مختلفي گاهي خوب، گاهي بد، گاهي متخصص و بيشتر موارد غيرمتخصص و چاپلوس و بله قربان گو ادارهي امور را بدست ميگيرند. بنابراين برنامهمحوري و حاكميت ضوابط و استانداردهاي تعريف شده ميتواند ريشهي فسادهاي فرهنگي را بخشكاند.
* به قوانين فرهنگي مشخص نياز داريم
نكتهي ديگر، نبود قوانين و مقررات مشخص در اين زمينه است. ما بسياري از خلاهاي قانوني و مقرراتي را شاهد هستيم كه ريشهي بروز مشكلات فرهنگي است.
به عنوان نمونه، از زماني كه كميتههاي انضباطي تقويت شدهاند و مقررات مناسب براي آنها وضع شده، ما ميبينيم كه جلوي بروز بسياري از مسايل غيرفرهنگي گرفته شده؛ اما، در سطح كلان ورزش، ما با خلاءهاي قانوني مواجهيم كه ريشهي بسياري مشكلات فرهنگي در آنهاست.
* آموزش و پرورش هم در كاهش بيفرهنگي موثر است
نكتهي مهم ديگر درمورد آموزش و پرورش است. همان گونه كه در بهداشت، صنعت، نويسندگي، هنر و ساير شعبههاي اجتماعي، ريشهي تفكر را بايد در آموزش و پرورش جستجو كرد، در ورزش هم شخصيت ورزشي بايد در دوران دانشآموزي شكل بگيرد. اكنون بسياري از مسايل غيرفرهنگي ما ريشه در تحمل شكست دارد كه اين موضوع بايد در دوران دانشآموزي در نوجوانان به وجود ميآمد. وقتي يك تيم ميبازد از مدير تا ورزشكار دنيا را تيره و تار ديده و دست به حركات غير ورزشي ميزنند. محلي كه بايد اين مشكلات حل شود، در آموزش و پرورش است. به عقيدهي من هر چقدر بتوانيم آموزش و پرورش را در اين زمينهها تقويت كنيم، اين مشكلها كمتر ميشود.
* رسانهها هم در بيفرهنگيها تاثيرگذارند
نكتهي ديگر درمورد رسانههاست. به عقيدهي من ما بايد كاري كنيم كه رسانهها بينياز و مستقل باشند. اگر رسانه نيازمند و غيرمستقل باشد، بر روي حقايق سرپوش ميگذارد و اين هم ريشهي بسياري از فسادهاست. ما اكنون ميبينيم برخي از رسانههاي ما راست ميگويند، راست مينويسند. ولي متاسفانه بخشي ديگر اين طور نيستند و دست در دست صاحبان پول و قدرت، دروغ را حاكم ميكنند. اگر به جايي برسيم كه ميزان دروغ و سرپوش گذاشتن به مسايل و مشكلات به حداقل برسد، بسياري از مسايل و مشكلات فرهنگي ما حل خواهد شد. متاسفانه بسياري از انسانهاي به اصطلاح ارزشي را هم مي بينيم كه كم آورده اند و به سازش با بخش ناسالم تن دادهاند و از حق گويي به بهانههاي عجيب و غريب شانه خالي مي كنند. البته بايد اذعان نمود كه اين روزها راست گويي و رك گويي و استقلال فكري و ايستادگي بر نظر كارشناسي در ورزش، بهاي سنگيني دارد ولي آيا غير از اين است كه خداوند حاضر و ناظر است؟ پس بايد كمك كنيم كه راست بگوييم و راست بشنويم تا گرهها باز شوند.
* نقاط سفيد فرهنگي هم داريم
البته نبايد فراموش شود كه ما اكنون از لحاظ فرهنگي نقاط سفيد و نقاط قوت زيادي هم داريم. ما در خانوادهي ورزش كارهايي را سراغ داريم كه داراي ويژگيهاي فرهنگي است. بسياري از زيباييهاي فرهنگي كه در ورزش وجود دارد، از بقيهي جاها جلوتر است. اين نقاط سفيد حاصل پول خرج كردن درست و برنامهمحور بودن انسانهاي خوبي است كه در بخش ورزش حضور دارند. ما بسياري از مديران و ورزشكاران سالم را داريم كه از ابعاد اجتماعي و فردي كمكهاي زيادي را به بعد فرهنگي كشور كردهاند. بنابراين ما در وضعيت صفر در زمينهي فرهنگي قرار نداريم و خانواده ورزش براي سربلندي جمهوري اسلامي ايران از هيچ تلاشي فروگذار نكرده و نخواهد كرد و از اين نظر نزد شهدا و امام عزيز رو سياه نيست.
* برخي ديگر از ريشههاي بيفرهنگي را نميتوان بيان كرد
اينجا من به عنوان فردي كه از بيست سال پيش يكي از مديران حوزهي علمي و فرهنگي ورزش و تربيت بدني بودهام، ريشهي اين مساله را در چند چيز ميدانم. يكي ضعف و ناتواني ما مديران و دوم فضا و شرايطي كه اجازهي كار در اين زمينه را به افراد سالم ودلسوز نميدهد و سوم بي اعتقادي به علم و تخصص و برنامه و چهارم هرهري مسلكي وبي حوصلگي. من در طي اين بيست سال شاهد بودهام كه به عنوان مثال نتوانستيم برخي افراد ناباب را دور كنيم، بلكه آنها قويتر ميشوند!!
بايد قوانين و مقررات وجود داشته باشد تا بر عملكرد اين افراد و ارتباطات انها با مديران چسبنده!!ا نظارت كند. ما كه نميخواهيم اتم بشكافيم. همين مسايل كوچك هنوز بدون راه حل باقي مانده و بايد ريشه يابي كنيم كه چرا فعاليت در اين زمينهها ناموفق است؟
البته ناگفتههاي زيادي هم وجود دارد كه گفتن آنها به حل مشكل كمكي نميكند. به جاي گفتنش بايد به اميد روزي بود كه «شايسته سالاري»، «تفكر برنامهمحور» و «حضور آدمهاي سالم» در ورزش تقويت شود، تا مسايل ديگر را حل كنيم و بتوانيم در روز واپسين پاسخگو باشيم، چون همه ما مسئوليم.
* جايگاه مسايل فرهنگي در طرح جامع ورزش
يكي از جاهايي كه در طرح جامع مورد توجه بسيار زيادي قرار گرفته بود، مسايل فرهنگي بود؛ اما، به دليل پيچيدگي و وجود سليقههاي مختلف، در اين طرح تنها مشكلات اصلي شناسايي و برخورد با آنها پيشنهاد شده بود. اينها در طرح جامع 16 مورد بودند كه بايد مطالعه مي شدند و براي آنها برنامه عملياتي تنظيم ميشد كه به برخي از مهمترين آنها اشاره ميكنم:
- مطالعهي ارزش قهرماني و پهلواني و راههاي تحكيم آن
- مطالعهي رفتار تماشاگران و راههاي اصلاح آن
- مطالعهي رفتار ورزشكاران و راههاي اصلاح آن
- مطالعهي رفتار دست اندركاران ورزش و راههاي اصلاح آن
- مطالعهي ارزشهاي اسلامي و جايگاه آن در ورزش
- مطالعهي ارزشهاي ملي و جايگاه آن در ورزش
- مطالعهي تاثير رسانهها
- مطالعهي نداشتن الگو و ضرورت الگوسازي
- مطالعهي نقش خانوادهها در ورزش
- مطالعهي اوباش گري و خشونت در ورزش
اينها از جمله مواردي بودند كه در طرح جامع در زمينهي فرهنگ و مشكلات فرهنگي به صورت مستقيم به آن اشاره شده بود و به صورت غير مستقيم يك روح فرهنگي بر كل طرح جامع حاكم بود.
در طرح جامع گفته شده بود كه « ماهيت ورزش يك ماهيت تربيتي است و نگرش ما به ورزش بايد مردمي بوده و از علم و عقل استفاده شود.» ورزش قهرماني در طرح جامع به عنوان ورزش پهلوان پرور مشخص شده و ساز وكارهاي آن پيشبيني شده بود.
* راهكارهاي حل مشكلات موجود
نخستين راهكار اين است كه دولت و مجلس به ورزش نگاه تخصصي و علمي داشته باشند و افرادي را در ورزش به مديريت بگمارند كه اهليت اين كار را داشته باشند. تا آنها بتوانند انسانهايي سالم را شناسايي كرده و فريب افراد ناسالم را نخورند و برخلاف تلاش زياد كم بهره نباشند. البته در اين ميان بنا بر دلايلي كه از حوصله اين گفتگو خارج است، من اميد زيادي به دولتها ندارم. بلكه اميدم به مجلسهاست كه بلكه بتوانند تصميمهاي اساسي براي ورزش بگيرند
نكتهي دوم اين است كه بايد پول به عنوان يك ابزار، نقش واقعي خود را پيدا كند و از يك ابزار بد، به يك ابزار خوب تبديل شود.
نكتهي سوم اين است كه قوانين و مقررات زيادي بايد تصويب شود و تدوين قوانين و مقررات در زمينهي كاهش رفتارهاي غيرفرهنگي تاثير زيادي دارد.
نكتهي چهارم مربوط به آزادي و استقلال رسانههاست. ما بايد رسانههاي مستقل را كه بازگو كنندهي حقايق باشند، تقويت كنيم.
نكتهي پنجم اين است كه بايد در همهي امورمان خدا را نظر بگيريم. حرف صادقانه را سرلوحهي كارهايمان قرار دهيم و اين مساله بيشتر به مديران و حاكمان اصلي در ورزش بازميگردد.
نكتهي ششم اين است كه بايد در ورزش برنامهمحور باشيم. ما نگاهمان به ورزش اين است كه ادعاهاي بزرگ فرهنگي و غير فرهنگي داشته باشيم؛ اما، بسياري كشورهاي ديگر بدون اينكه حرفهاي بزرگ در ورزش بزنند، تنها از طريق برنامهمحوري و تدوين قوانين و مقررات، مشكلات زيادي را در تمام ورزش از جمله فرهنگ حل كرده اند و ما هم بايد در اين مسير حركت كنيم.
البته يك بخشي از راه حل كاهش مسايل غير فرهنگي در ورزش به فرهنگ عمومي جامعه بازميگردد كه تا آن رشد نكند، در بخش فرهنگي ورزش هم رشد نخواهد كرد. اما، مهمتر از همه اين است كه ما بايد مديريت ورزشمان از نظر سلامت و اهليت روز به روز انشااله ارتقا داده شود تا سرچشمه ها زلال و پاك باشد.
يکشنبه|ا|18|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 354]
-
گوناگون
پربازدیدترینها