تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816685026
آتيلا پسياني: تئاتر تجربي دوستان ناداني دارد
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: آتيلا پسياني: تئاتر تجربي دوستان ناداني دارد
جام جم آنلاين: آتيلا پسياني در چند سال گذشته با آثاري كه روي صحنه برده، به پيگيرترين كارگردان ايراني در حوزه تئاتر تجربي تبديل شده است. نمايشهاي اين كارگردان و بازيگر، هميشه نظرات مثبت و منفي بسياري را برانگيخته و به مناظرات پيرامون تئاتر تجربي دامنزده است.
اين هنرمند سينما، تئاتر و تلويزيون 2 هفته پيش در حوزه هنري مشهد، مهمان اهالي تئاتر خراسان بود. او در نشست پرسش و پاسخي كه با موضوع تئاتر تجربي برگزار شد، شركت كرد و به سوالات حاضران جلسه پاسخ گفت. آنچه از نظرتان ميگذرد، خلاصهاي است از سوال و جوابهايي كه در اين جلسه رد و بدل شد.
درباره تاريخچه تئاتر تجربي در ايران توضيح دهيد.
سابقه تئاتر تجربي در ايران به حدود سالهاي 1347 بر ميگردد. بعد از انقلاب يكي دو سالي تئاتر تجربي در حاشيه بود و دوباره از سال 1360 شروع به كار كرد. من و همسرم فاطمه نقوي در سال 1368 گروه تئاتر «بازي» را تاسيس كرديم. در اين 20 سال ما 54 نمايش و پرفورمانس را به روي صحنه بردهايم كه البته در ميان اين 54 كار، تعدادي نمايشنامهخواني هم وجود داشته است.
وقتي ميخواهم درباره تئاتر تجربي صحبت كنم، خيلي خارج از گروه بازي نميتوانم صحبت كنم. معنياش اين نيست كه در ايران فقط گروه بازي كار تجربي ميكند. اما ميتوانم بگويم كه گروه ما در شكلدهي به تئاتر تجربي سابقه زيادي دارد. بسياري از گروههاي جوانتر از ما در تماسها و ارتباطهايي كه با هم داشتيم، اين شكل كار را دنبال كردهاند. ميگويم اين شكل كار چون برخلاف تصور بسياري اين شكل كار «سبك» نيست. تئاتر تجربي چگونه انجام دادن است. اين شيوه به قدري خوب دارد ديده ميشود كه امسال براي اولين بار در جشنواره تئاتر فجر بخشي به نام تجربههاي نو راهاندازي شد.
برخي كارگردانها هرگونه نمايش بيپايه و اساس را با عنوان تئاتر تجربي ارائه ميدهند و از آن دفاع ميكنند. آيا تئاتر تجربي از هيچ قاعدهاي تبعيت نميكند؟
تئاتر تجربي يك «چگونگي» است و يك «چه» نيست. بايد ببينيم چه خصوصياتي را ميتوانيم به تئاتر تجربي نسبت دهيم. تئاتر تجربي معمولا به نوعي از كار كردن برميگردد كه نشان دهنده جسارت در ابراز فرم و بيرون زدن از قواعد و فرمولهاي موجود است. به عبارت ديگر اين شكل كار كردن كنكاشي است در پيدا كردن شيوههاي مختلف براي بيان نمايش. اينها خصوصياتي است كه ميتوان به تئاتر تجربي نسبت داد. من به شخصه بلد نيستم تئاتر تجربي را تعريف كنم. فكر نكنم تعريفي هم بشود برايش ارائه داد. شيوه تجربي از هر فرمولي گريزان است.
چطور ميتوان تشخيص داد نمايشي كه روي صحنه اجرا ميشود، يك تئاتر تجربي است يا خير؟
اين سوال بسيار خوبي است. تئاتر تجربي همان قدر كه دشمنان دانايي دارد، دوستان ناداني هم دارد. متاسفانه خيلي وقتها كساني فقط به شكل غيرمتعارف كردن بسنده ميكنند. يعني هدفشان ميشود، ايجاد شگفتي در تماشاگر. من چنين چيزي را تئاتر تجربي نميدانم. تئاتر تجربي قرار نيست خودش به يك هدف تبديل شود. تئاتر تجربي يك شيوه رسيدن به زبان ناب نمايشي است. بنابراين اگر بگوييم صرف عجيب و غريب جلوه دادن صحنه و بازيگري غير متعارف تئاتر تجربي است، من قبول ندارم.
بسياري كارهاي ضعيفشان را با نام تئاتر تجربي به خورد تماشاگر ميدهند. موضع شما در اين رابطه چيست؟
هيچ نوع مرزبندي بين تئاتر تجربي و شارلاتانيسم ترسيم نشده است. برخي فكر ميكنند اگر در كارشان نقصهايي وجود دارد يا كار چند پاره است، ميتوانند آن را به تئاتر تجربي الصاق كنند و بدينگونه توجيهش كنند. متاسفانه اين حرفها زده ميشود. بسياري از كارگردانها ضعفهايشان را پشت عنوان تئاتر تجربي پنهان ميكنند. آنها ميگويند: ما داشتيم تجربه ميكرديم. من بارها و بارها مجبور شدهام اين نكته را توضيح دهم كه تئاتر تجربي كار كردن، با تئاتر تجربه كردن به كل متفاوت است. بسياري از دوستان ميگويند ما در قدمهاي اول هستيم و داريم تئاتر تجربه ميكنيم. تئاتر تجربه كردن، دورهاي است كه همه ما گذراندهايم. دوره بسيار شيريني هم است. اما تئاتر تجربي نيست. تئاتر تجربي اتفاقا مربوط به زماني است كه شما كارهاي مختلفي را تجربه كرديد و سعي ميكنيد به حرف زدن از جنس خودتان برسيد.
متاسفانه الان كلمه تئاتر تجربي بيشتر از خودش مد شده است. از اين كلمه خيلي جاها سوء استفاده ميشود. تئاتر تجربي مبناي بسيار سادهاي دارد. قرار است بيرون از تمامي چارچوبهاي تئاتر سنت گرا شما حركتهاي خودتان را بكنيد و با پاسخي از تماشاگر روبهرو شويد. پست مدرنيسم هم يك كمي دچار اين معضل است. خيلي وقتها ما يك پيوند ناهمگون سنتي و مدرنيته را به «پست مدرنيسم» الصاق ميكنيم. ما تصور ميكنيم چارچوبهايي وجود دارد كه ورود به آنها يك تابو محسوب ميشود. تئاتر تجربي بر عليه همين صحبت ميكند كه هيچ تابويي وجود ندارد. تو براي اين كه ذهنيت را بيان كني، از هر چيزي ميتواني استفاده كني. حتي اگر نتيجهاش لحاف چهلتكه شود. بسياري از منتقدان از من ميپرسند، نمايش شما اكسپرسيونيستي بود؟ من ميگويم: نمي دانم. اين را شما بايد بگوييد. من هيچوقت نميآيم از قبل درباره اين موضوع تصميم بگيرم. يعني نميآييم دور هم جمع شويم و بگوييم بچهها حالا بياييد يك نمايش اكسپرسيونيستي كار كنيد. من نمايش خودم را كار ميكنم و از هر شيوهاي لازم بدانم استفاده ميكنم.
گفته ميشود شما از نماد بيزاريد. اين گفته چقدر واقعيت دارد؟
من ميتوانم درباره نمايشهاي خودم صحبت كنم. نماد و سمبل چيزهايي هستند كه در نوع خاصي از هنر تئاتر بسيار كاربرد دارند. بسياري از منتقدان سعي ميكنند اين طور جلوه بدهند كه نمايشهاي من بسيار سمبليك هستند. آنها اصلا متوجه نميشوند چه اتفاقي دارد در نمايش ميافتد. فكر ميكنند چون متوجه نمايش نشدند، پس سمبليك است. من بارها درباره اين قضيه توضيح دادهام كه نمايشهاي من فاقد سمبل هستند. سمبل هميشه بيان كننده چيزي بيرون از خودش است. من در تئاتر درباره چيزي بيرون از خود تئاتر كار نميكنم. براي من تئاتر يك موضوع درجه يك است و هرگز تئاتر را ابزار و وسيله قرار نميدهم كه چيز ديگري را با آن بيان كنم.
آيا استفاده از هنرهاي مدرن در نمايش از اصالت تئاتر كم نميكند؟
تئاتر تجربي قرار نيست خودش به يك هدف تبديل شود، بلكه يك شيوه رسيدن به زبان ناب نمايشي است
اگر معني اصالت تئاتر جوهره نمايش باشد، جواب به اين سوال منفي است. چون هنرهاي مدرن قرار نيست در برابر اصالت بايستند. مگر اين كه منظور از اصالت يك جور فرمولهاي قديمي باشد. اگر منظور فرمولهاي قديمي است چه بهتر كه اينها در برابر فرمولهاي جديد نابود شوند. شايد منظور از اصالت ميزانسن باشد. اغلب فكر ميكنند ميزانسن يعني حركت. اين طور نيست. ميزانسن جوهر تفكري نمايش است. اگر قرار است به ميزانسن پايبند باشيم، بيان كردن آن با هر شكل و وسيلهاي جايز است.
نظرتان درباره تئاتر ديجيتال و فضاي چند بعدي چيست؟
من تئاتر ديجيتال را نميشناسم. اما اگر منظورتان از هنر چند بعدي هنر مولتي مديا باشد، ميتوانم آن را توضيح بدهم. شما هنرهاي مختلف را در صحنه تئاتر تجربه ميكنيد. در واقع هنرهاي مختلف را به زبان تئاتر تجربه ميكنيد. وقتي يك موسيقي براي تئاتر كار ميكنيد، يعني اين موسيقي يك موسيقي است براي ديده شدن نه شنيده شدن. هر چيزي را كه وارد تئاتر ميكنيم، جنبه بصري آن را تقويت ميكنيم. نقاشي وقتي وارد تئاتر ميشود، تبديل به چيز ديگري ميشود. فيلم و نقاشي و موسيقي با ورودشان به صحنه تئاتر خاصيت اصلي شان را از دست ميدهند.
ميگويند شما با اصطلاح ادبيات نمايشي مشكل داريد. اصلا ما ميتوانيم تعريفي از عنوان ادبيات نمايشي داشته باشيم؟
اين يك دعواي نسبتا قديمي در سطح جهان است. بسياري از آدمها در دنيا تئاتر را شاخهاي از ادبيات ميدانند. من جزو آن دستهاي هستم كه نميدانم. ادبيات ادبيات است و تئاتر تئاتر. بنابراين متوجه نميشوم، اصطلاح «ادبيات نمايشي» چيست و آن را نميشناسم. آن دسته اول ميگويند ادبيات خمير مايه نمايش است. براي من چوب و پارچه و بازيگر خمير مايه نمايش است. از نظر من تئاتر در درجه اول هنري بصري است. بخش شنيداري آن هم بايد شما را وادار به درك بصري كند. اگر اين كار را نكند، حتما يك اشكالي در آن تئاتر وجود دارد. بنابراين تئاتر حتما بايد محرك بصري داشته باشد. رمان هم تخيل شما را به كار مياندازد. اما اگر آن چيزها را ببينيد، آن چيزها از قالب ادبيات بيرون ميآيد. يعني بلافاصله ذهن شما ترجمهاش ميكند. من اصلا هنر تئاتر را شاخهاي از ادبيات نميدانم. شايد بشود گفت اين جنگ از زمان آنتون آرتو به وجود آمد. او براي اولين بار گفت: مبناي تئاتر حركت است نه ادبيات.
شما كه چنين نظريهاي داريد، پس چرا براي نمايشنامههايتان از يك فرد ادبياتي به نام محمد چرمشير استفاده ميكنيد؟
هر كسي كه قلم به دست ميگيرد، وابسته به دنياي ادبيات نيست. «محمد چرم شير» جزو معدود نمايشنامه نويساني است كه كاملا براي اجرا مينويسد. در اتاقش نمينشيند چيزي را بنويسد و تحويل بدهد. ما 12 سال است با هم كار كردهايم. هميشه شيوهمان اين طور بود كه بسياري از چيزها از پيش مشخص بود. چرم شير براي بازيگراني مينوشت كه ميدانست چه كساني هستند. او ميدانست چه ديالوگ و چه حركتي را براي چه بازيگري بايد بنويسد.
شما گفتيد تئاترتان در پي نشان دادن يك چگونگي است. اينگونه نمايشها قابل داوري در جشنوارهها هستند؟
داوري كار بسيار حساسي است. اصلا شما چه چيزي را ميخواهيد با چه چيزي مقايسه كنيد؟ برخي وقتها دوستان ميگويند، داوران سليقهاي عمل كردهاند. در همه جهان همه داوران سليقهاي عمل ميكنند. بنده و شما هر كدام يك سليقهاي داريم. متريالي كه در دست داوران قرار ميگيرد متريالي است كه چينش اشتباهي دارد. نميشود نمايشهاي مسابقه بينالملل را در كنار هم داوري كرد. جنس اين نمايشها با هم متفاوت است. اين كارهاي متفاوت در كنار هم عرضه ميشوند. حتما داورها دچار مشكل ميشوند. چون سليقه هر كدام به يكي از اين كارها گرايش دارد. البته بدترين شكل چيدمان داورها اين است كه جنسشان به هم نزديك باشد. يعني آنقدر به هم نزديك باشند كه مدام بگويند: «من هم همين طور.»
بهترين داوري آن است كه شما تضارب آرا داشته باشيد و بتوانيد با هم بحث كنيد. از دل اين بحث و جدلهاست كه اتفاقي بيرون ميآيد.
احسان رحيم زاده
دوشنبه|ا|19|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 330]
-
گوناگون
پربازدیدترینها