واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: خبرگزاري يا سرويس عكس؛ مسئله اين است
كد خبر:5021
زمان انتشار:دوشنبه 19 اسفند 1387 - 11:03:36
Print نسخه چاپي
فرهنگ > رسانه - گفتوگو با «يلدا معيري»، عكاس خبري
پيروزه روحانيون: اين روزها سرويس عكس مطبوعات ديگر رونق و تمركز گذشته را ندارد. مسئوليت بسياري از عكاساني كه در سرويس عكس مشغولند، به جستجوي عكس در سايتها، پايگاههاي عكس و خبرگزاريها و عكاسي از شخصيتهايي كه با آنها مصاحبه شده و اين قبيل فعاليتها محدود شده است. ديگر رقابت و اشتياق براي تهيه عكس خبري در ميان عكاسان مطبوعات از بين رفته و تمام عكسهاي روزنامهها شبيه هم و حتي گاهي دقيقا يكي است.
پيش از اينكه مزايا و معايب اين جريان را بررسي كنيم و نتيجه بگيريم كه اين اتفاق پيشرفتي است در كار روزنامهنگاري يا يك فاجعه ژورناليستي، ميخواهيم علت ايجاد چنين جرياني را بدانيم.
«يلدا معيري»، عكاس 27 سالهاي كه 9 سال قبل عكاسي را به صورت تجربي آغاز كرد و از جمله عكاساني است كه سعي كرده در بسياري از وقايع مهم جهان حضور داشته باشد و عكاسي كند؛ از جمله: جنگ افغانستان (1379)، جنگ عراق (1382)، واقعه سونامي در اندونزي (1383)، زلزله پاكستان (1384)، انتخابات پارلماني افغانستان (1384)، جنگ لبنان (1385)، آزادسازي اسراي فلسطيني در لبنان (1387) و جنگ گرجستان (1387). او در اين سالها هم براي مطبوعات، هم براي سايتها و خبرگزاريهاي داخلي و هم براي آژانسهاي عكس فعاليت كرده و همين موضوع، دليل انتخابش براي گفتوگو بوده است.
عكس يك رسانه است؛ به عنوان يك عكاس چقدر با اين نظريه موافقيد؟
عكس تأثيرگذار است. اما به نظر من رسانه غير از تأثيرگذاري ويژگيهاي ديگري هم بايد داشته باشد، بنابراين عكس ميتواند رسانه باشد، اگر اجازه نشر و عرضه براي مخاطب را داشته باشد.
عكس در كشور ما چقدر يك رسانه محسوب ميشود؟
يكي از استادان ما ميگفت: ما ملت گوش هستيم نه ملت چشم، و به همين خاطر ادبيات بيشتر از هنر تجسمي در اين سرزمين با اقبال و موفقيت روبهرو بوده است. اما به نظر من حداقل امروز ديگر اين حرف صدق نميكند و اين عدم موفقيت در همه عرصههاي خبري (حداقل) به چشم ميخورد؛ چه تصويري، چه نوشتاري. چون رسانههاي ما رسانههاي آزادي نيستند، در نتيجه ما نميتوانيم از عكس به اندازه يك رسانه توقع داشته باشيم. عكس در جامعهاي ميتواند رسانه محسوب شود كه اجازه و آزادي نشر داشته باشد. شما ببينيد عكس خبري و رسانهاي موفق در كدام كشورها وجود دارد. آيا در ونزوئلا يا كوبا يا سوريه رسانه موفق داريم؟ در حاليكه اين كشورها عكاسان بسيار موفقي دارند. از آن سو در كشوري مثل فرانسه چرا لوموند و فيگارو وجود دارد و عكسهاي خوبي هم منتشر ميشود؟ چون در آن مملكت وقتي پليس با باتوم بر سر دانشجو ميكوبد، عكاس و خبرنگار حق تهيه عكس دارد و وقتي عكس گرفت، اجازه دارد آن را منتشر كند.
1 آذر امسال كه دانشگاه تهران شلوغ شده بود، من با هزار زحمت توانستم خودم را به داخل دانشگاه برسانم و عكسهاي خوبي هم از اين ماجرا تهيه كردم. اين عكسها گوياي مسائل زيادي بودند؛ بيانگر اعتراض بخشي از مردم اين كشور است نسبت به هر چيز . من به عنوان يك عكاس خبري با هزار زحمت توانستم چنين عكسهايي تهيه كنم، اما حتي اميدوار نبودم به انتشار اين عكسها؛ و همينطور هم شد، چون سردبير ترجيح داد يك عكس آرشيوي در روزنامه چاپ كند كه دردسر كمتري هم دارد.
شما آزاد نبودن رسانهها را دليل اين محدوديتها دانستيد، فكر نميكنيد بخشي از اين مشكل به ضعف رسانهها مربوط باشد؟
چرا، بخش بزرگي از مشكل ما اين است كه دستاندركاران رسانهها نميدانند رسانه يعني چه و تحليل درستي از آن ندارند؛ به خصوص در موارد بصري. واقعيت اين است كه بيشتر افرادي كه در رأس رسانههاي ما هستند، آدمهاي رسانهاي نيستند و معمولا چون در شغلهاي قبليشان نقشها و سمتهاي مهمي داشتند، همچنان بايد براي سمتهاي مهم انتخاب شوند؛ پس به يكي از رسانههاي بزرگ ميآيند و در نقش سرپرست و مدير آن رسانه فعاليت ميكنند. نه به دليل اينكه علم و آگاهي و تجربه اين كار را دارند، بلكه فقط به خاطر اينكه بايد در يك سمت مهم ايفاي نقش كنند. عدهاي ديگر هم به خاطر مصلحتهاي سياسي به عنوان مدير رسانه انتخاب ميشوند.
شما هم در روزنامه و هم در خبرگزاري فعاليت كرديد، به نظر شما چه چيزي باعث كمرنگ شدن فعاليت واحد عكس در مطبوعات شده است؟
حدود سه چهار سال پيش متأسفانه در خبرگزاريها خشت كجي گذاشته شد توسط آقاي فاتح، رئيس وقت ايسنا، كه تبعاتش تا امروز گريبانگير عكاسان مطبوعات است. آن زمان آقاي فاتح ميخواستند اتفاقات دولت آقاي خاتمي در ابعاد وسيع و گسترده منتشر شود. بنابراين يكي از اقداماتشان در اين زمينه، انتشار عكسهاي خبري در ابعاد بزرگ و كيفيت خوب به صورت رايگان روي سايت بود. خبرگزاري ايسنا با اهداف سياسي اين كار را كرد. بعد از آن ايلنا با همين هدف عكسهايي با ابعاد بزرگتر روي سايتش گذاشت و بعدتر فارس و مهر و جامجم آنلاين هر كدام عكسهايي با ابعاد بزرگتر و كيفيت بهتر و رايگان در اختيار مخاطبان و نشريات قرار دادند. همين امر باعث شد روزنامهها كمكم دست به تعديل نيرو در سرويس عكس بزنند؛ عده زيادي از عكاسان بيكار يا جذب خبرگزاريها شوند و در نتيجه روزنامههاي متعدد عكسهايي مشابه هم براي اخبارشان چاپ كردند، چون بيشتر آنها از عكسهاي خبرگزاريها استفاده ميكردند.
چرا عكاسان مطبوعات اقدامي براي مقابله با اين جريان نكردند؟
چون ما در ايران قانون كپيرايت نداريم و بسياري از سردبيران ميتوانند با مسؤول خبرگزاري تماس بگيرند و بگويند فلان عكس را در ابعاد بزرگتر از آنچه روي سايت گذاشتيد، براي ما بفرستيد تا بتوانيم در صفحه اول روزنامه چاپ كنيم و وقتي با درخواست مبلغي براي آن عكس مواجه ميشوند، پاسخشان اين است: «خبرگزاريها و سايتهاي ديگري هستند كه عكس را رايگان برايمان ميفرستند، با آنها تماس ميگيريم.»
خبرگزاريها حتي لوگو و نشانه خبرگزاري را هم طوري گوشه عكس حك ميكنند كه خرج از بين بردنش تنها يك كراپ ساده در فتوشاپ است. بسياري از روزنامهها و نشريات هم لطف ميكنند عكس را چاپ ميكنند بي آنكه زحمت نوشتن نام خبرگزاري و عكاس را در كنار عكس به خودشان بدهند. به اين ترتيب عكسهاي بسياري از عكاسان چاپ ميشود، بدون آنكه مخاطبان نام عكاس را بدانند يا مسؤولان رسانهها مبلغي براي استفاده از نتيجه زحمت آن عكاس بپردازند. اعتراض عكاسان هم به هيچ نتيجهاي نميرسد، چون نهايتاً آنها به خبرگزاريها ميپيوندند و براي آنها عكاسي ميكنند، چون بايد زندگيشان را بگذرانند با پولي كه از راه عكاسي بهدست ميآورند.
در سفرهايي كه براي عكاسي به ديگر كشورها داشتيد، حتماً با عكاسان رسانههاي ديگر كشورها تعامل داشتيد. وضعيت عكاسان خبري در كشورهاي ديگر به چه صورت است؟
ببينيد، در خاورميانه عكاسان دو كشور حرف اول را ميزنند؛ تركيه و ايران. ما در كشورمان عكاسان خوبي داريم كه بسيار قوي و باانگيزه هستند. من براي عكاسي در كشورها و موقعيتهاي مختلفي حضور داشتم و با عكاساني از كشورهاي ديگر مواجه ميشدم كه از بسياري از همكاران من غيرحرفهايتر و كمتجربهتر بودند و از يك رسانه بسيار كماهميتتر از رسانههاي ما آمده بودند. اين افراد به كشورهاي مختلف سفر ميكنند، پول ميگيرند، عكاسي ميكنند و تجربه بهدست ميآورند. درحاليكه بچههاي ما با تمام انرژي و استعدادي كه دارند، مجبورند به سختي و با سرمايه شخصي به اين سفرها بروند يا هميشه از كسب اين تجربهها محروم باشند.
سفر براي تهيه عكس خبري در رسانههاي ما تعريف نشده است. اگر به مدير رسانهاي كه در آن كار ميكني بگويي در يك جاي دنيا سونامي اتفاق افتاده، ميگويد مهم نيست. حتي اگر تمام رسانههاي دنيا روي اين موضوع متمركز شده باشند، بيشتر مديران رسانهاي ما آنقدر متوجه اهميت خبري آن نيستند كه حاضر باشند براي تهيه خبر و عكس دست اول هزينههاي اعزام خبرنگار را بپردازند. البته عكاساني هم هستند كه نميتوانند عدم درك رسانهاي را بهانه كنند و دست روي دست بگذارند، بنابراين بار سفر ميبندند و با سرمايه شخصي راهي ميشوند، به اين اميد كه شايد با دريافت حقالتصوير عكسها بخش كوچكي از هزينههاي سفر را دريافت كنند.
ببينيد، مشكل مالي مشكل كمي نيست. وقتي شما براي پوشش خبري و عكاسي به كشوري كه در آن واقعهاي اتفاق افتاده سفر ميكنيد، و به خاطر مشكلات مالي نميتوانيد در هتلي كه محل اقامت خبرنگاران ديگر كشورها و خبرگزاريها است اقامت كنيد، بسياري از اخبار، نشستها و نكات مهم خبري را از دست ميدهيد. چون شما مجبوريد در جايي ارزان و دور از هتل خبرنگاران اقامت كنيد و نهايتاً ميتوانيد هر روز خودتان را به لابي هتل برسانيد و با خبرنگاران گپ بزنيد و از خبرها مطلع شويد؛ در حاليكه در چنين شرايطي بايد نزديك و در دسترس اطلاعات و انتقال خبرها باشيد. تو بايد بين خبرنگاران باشي، با آنها سر يك ميز غذا بخوري، با آنها در تعامل باشي تا هميشه در جريان اخبار قرار بگيري. بزرگترين تعاملهاي خبري بين خبرنگاران سر ميز غذا (به خصوص صبحانه) صورت ميگيرد. بچههاي ما هميشه در شرايط بسيار سخت و بدي اخبار را پوشش ميدهند. اين در شرايطي است كه در بسياري از كشورها براي فعاليتهاي رسانه اهميت قائلند و امكانات را براي حضور خبرنگاران و عكاسان در اتفاقات و جريانات خبري در نقاط مختلف دنيا فراهم ميكنند، طوريكه عكاس و خبرنگار بتواند بر خبر مسلط و متمركز شود و نگران هزينهها و مشكلاتي از اين دست نباشد.
كد خبر:5021
تاريخ درج خبر:دوشنبه 19 اسفند 1387 - 11:03:36
Print نسخه چاپي
دوشنبه|ا|19|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]