محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831020948
سازمانهاي يهودي - صهيونيستي و فعاليتهاي آنها در ايران/ قسمت دوم
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سازمانهاي يهودي - صهيونيستي و فعاليتهاي آنها در ايران/ قسمت دوم
خبرگزاري فارس: به گواهى اسناد تاريخى موجود،پس از جنگ جهانى اول و صدور اعلاميه معروف "بالفور " وزير امور خارجه وقت بريتانيا،در سال 1917 م/1296 ش،زمزمههاى صهيونيستى در جامعه يهود ايران آشكار و هويدا شد.
"صهيونيست "ايران
به گواهى اسناد تاريخى موجود،پس از جنگ جهانى اول و صدور اعلاميه معروف "بالفور " وزير امور خارجه وقت بريتانيا،در سال 1917 م/1296 ش،زمزمههاى صهيونيستى در جامعه يهود ايران آشكار و هويدا شد.
اعلاميه بالفور كه كاملا مطابق آرمان صهيونيسم تدوين و تنظيم شده بود،موجى از حركت در جوامع مختلف يهودى،از جمله در ميان جمعى از يهود ايران به وجود آورد.
در اين اعلاميه موافقت انگلستان با ايجاد "كانون ملى يهود "در فلسطين خطاب به روچيلد تصريح شده است: وزارت امور خارجه نوامبر 1917 لرد روچيلد عزيز مشعوفم به نمايندگى از سوى دولت اعليحضرت،اعلاميه حمايت از آمال صهيونيستى يهود را كه به كابينه تسليم شده و مورد تصويب قرار گرفته به شما ابلاغ كنم: دولت اعليحضرت تأسيس يك موطن ملى براى قوم يهود را در فلسطين با ديده مساعد مىنگرد و همه تلاشهاى خود را براى تسهيل تحقق اين هدف بكار خواهد گرفت[...].
سپاسگزار خواهم شد چنانچه اين اعلاميه را به اطلاع فدراسيون صهيونيست برسانيد.
ارادتمند شما آرتور جيمز بالفور اعلاميه بالفور دستاورد جلسات و مذاكرات پنهان و جدى محافل صهيونيستى با مقامات انگليسى و ماحصل پيوند نامقدس حركت صهيونيسم و دستگاه حاكمه بريتانيا بود.
اين اعلاميه براى جوامع يهودى جهان بيش از پيش آشكار ساخت كه حركت صهيونيستى كاملا تحت حمايت و پشتيبانى قدرتهاى جهانى است.
به نوشته منابع صهيونيستى:
نخستين واكنش صهيونيستى كه شكل سازمانى در تهران و سپس در ساير شهرستانهاى ايران به خود گرفت،با اعلاميه بالفور بستگى دارد.در اين اعلاميه آثارى از اميد در جهت برپايى "خانه ملى "براى ملت يهود در سرزمين اسرائيل به چشم مىخورد. در منابع يهودى ايران درباره آثار و پيامدهاى اعلاميه بالفور در ميان جامعه يهود داخل كشور چنين مىخوانيم: در تاريخ دوم نوامبر 1917 از طرف وزارت خارجه انگلستان اعلاميه كشدارى به امضاء لرد بالفور كه حاكى از موافقت دولت انگلستان،در ايجاد يك كانون ملى براى يهوديان جهان در فلسطين بود براى اداره مركزى صيونيستها[سازمان جهانى صهيونيسم]ارسال گرديد.در آن زمان يهوديان اروپا در كليه جبهههاى جنگ مشغول نبرد بودند.دولت انگلستان با فرانسه در مقابل دشمنان قوى خود آلمان و اتريش تنها بودند و انقلاب روسيه قدرت جنگى وى را از بين برده بود.يهوديان هم در انقلاب روسيه عاملى بودند و دولت آمريكا هنوز داخل جنگ نشده بود.پس دولت انگلستان با اين اعلاميه در نظر داشت كه از نفوذ يهوديان روسيه و آمريكا استفاده نمايد و در واقع صدور اين اعلاميه براى منظور دولت انگلستان مفيد واقع گرديد.با وجود عدم صراحت اين اعلاميه،بعد از 9 قرن[احتمالا مقصود 19 است] دربدرى يهوديان،اثرى بس مفيد براى آنها داشته و روحيه اين ملت را فوق العاده تقويت كرد و مانند آبى در صحراى خشك براى تشنهاى سرگردان بود.يهوديان جهان با شادمانى كاملى با آن برخورد كردند و در همه جا جشنهايى به اين مناسبت برقرار شد.يهوديان ايران كه از اين جريان و ارزش اين واقعه تاريخى بىاطلاع بودند، چند روز بعد (5 نوامبر 1917) از اين اعلاميه به وسيله صيونيستهاى شهر سن پترسبورگ (پايتخت سابق روسيه كه بعد از انقلاب پتروگراد ناميده شد) باخبر شدند تلگراف مربوط به اين خبر توسط عزيز اله تيزابگر به پيشواى روحانى يهوديان تهران ارسال شده بود.پس از رسيدن اين تلگراف مفصل،پيشواى روحانى[يهود] عدهاى از جوانان را دعوت و مراتب را به آنها اطلاع داد.در نتيجه جلسهاى در كنيسه خاله و بعد در كنيسه حاداش تشكيل گرديد كه اين مقدمه موكول به برقرارى و تأسيس انجمن فرهنگى جوانان يهودى تهران گرديد. يك نويسنده صهيونيست نيز،ضمن تأييد تأثير اساسى دستاوردهاى صهيونيستى جنگ جهانى اول و اعلاميه بالفور در پيدايش تحركات صهيونى جامعه يهود ايران،مىنويسد: نخستين واكنش صهيونيستى كه شكل سازمانى در تهران و سپس ساير شهرستانهاى ايران به خود گرفت،با اعلاميه بالفور بستگى دارد. به اين ترتيب،بذر افكار صهيونيستى در ميان جامعه يهود ايران پاشيده شد: پس از اطلاع جامعه يهود تهران از صدور اعلاميه بالفور هيجان در بين يهوديان تهران و ساير شهرستانهاى ايران ايجاد گرديد و عدهاى از جوانان يهود تهران بدوا در كنيسه خاله و بعدا در كنيسه حكيم آشر گرد هم جمع شده در صدد تشكيل انجمن براى اصلاح امور جامعه خود بر آمدند.[...]وقتى اظهار شد كه برادران!در عصرى كه صحبت از ايجاد كانون ملى يهودى[در فلسطين]است بيائيد اقلا اجتماع ما مبادرت به ايجاد يك انجمنى كه زبان مذهبى[عبرى]را توسعه دهد و از فراموشى آن جلوگيرى كند،بنمائيم،وحشت و رعبى بين عدهاى برقرار شد تا بالاخره 13 نفر از بين 43 نفر جوانان به قرار زير انتخاب شدند: آقايان سليمان كهن صدق،دكتر مرتضى (هودايان) معلم،نهوراى باروخ،ميرزا داود اهرون،سليمان حيئم،ابيشور،آشرابراهام شالوم،شموئيل رخسار،بنيامين مصاچى،حاخام يودعيم،آقاجان كهنيم،شمعون الياهو،سليمان ناقى و رئيس آقاى سليمان كهن صدق گرديد.همان شب جلسه آنها در منزل كهن صدق تشكيل و نامه تشكرآميزى در جواب تلگراف خاصه از پتروگراد نوشتند.
چون هيئت مذكور هدف خود را توسعه زبان عبرى قرار داد،نام انجمن را (عبرت همهزقت صفت عبر) انجمن تقويت زبان عبرى،قرار دادند.اولين جلسه اين انجمن بعد از اقدامات مقدماتى فوق در كنيسه حكيم آشور در شب 3 شنبه 9 طبت سال 5678،زمستان 1917،تشكيل گرديد. چند صباحى از عمر اين تشكيلات سپرى نشده بود كه انجمن مزبور،پس از برقرارى ارتباط با مجامع صهيونى خارج كشور،با تغيير نام،عنوان "انجمن صيونيت ايران "را براى خود برگزيد.تاريخ يهود ايران در اين باره مىگويد: براى اصلاح اين وضعيت[اقتصادى و معيشتى]و خصوصا براى بدست آوردن كار، تشخيص داده شده بود كه فعلا اميدى در ايران وجود ندارد.با اين اوضاع و احوال تماس با انجمنهاى يهود خارج به منظور كمكهاى فرهنگى و اقتصادى لازم بود و تنها تشكيلاتى كه مىتوانست از جوانب مختلف كمكى در بهبود اوضاع فرهنگى و خصوصا ايجاد كار براى يهوديان ايران بكند و حتى اگر بهبود زندگانى آنها در ايران غير ميسر باشد،مبادرت به مهاجرت آنها كند،تشكيلات صيونيت مركزى[سازمان جهانى صهيونيسم]بود.از اين نقطه نظر انجمن صفت عبر تصميم گرفت كه نام خود را تبديل به انجمن صيونيت ايران بنمايد تا بتواند از مساعدت فرهنگى و اقتصادى برادران مذهبى خود برخوردار گردد.در واقع در نظر گرفت كه حدود برنامه را توسعه داده و صرف نظر از اجراى برنامه فرهنگى و ترويج زبان عبرى براى ترميم اوضاع اقتصادى تيره بختان يهود ايران هم چارهاى بنمايد.[...]تصميم گرفته شد روابط نزديكى با وزارت داخله و اداره نظميه وقت برقرار نموده در كليه شهرستانهاى ايران شعباتى ايجاد نمايند. نويسنده تاريخ يهود ايران سعى كرده،انگيزه و اهداف تشكيل انجمن صيونيت ايران و ماهيت آن را توجيه و تحريف كند.اين در حاليست كه واقعيتهاى تاريخ و نيز برخى اعترافات همين منبع،توجيه مزبور را يك نوع سياسى كارى در تاريخ نويسى نشان مىدهد: هر چند نام اين انجمن به اسم انجمن صيونيت تبديل گرديد ولى در واقع اين انجمن يك نوع انجمن محلى مانند قرون گذشته بود،با فرق اينكه به اين وسيله در صدد جلب مساعدت هم كيشان خارجى هم برآمده بود[...].
نتيجه آن شد كه باب روابط با دفتر[سازمان جهانى صهيونيسم]كپنهاك بازگرديد و نظام نامه كامل تهيه و به تصويب رسيد و اولين كنفرانس راجع به تاريخچه نهضت صيونيسم در كنيسه حاداش داده شد و دفتر ثبت اسامى اعضا،بعد از اين كنفرانس افتتاح گرديد و قرار شد كه شعبات ولايات تشكيل گردد.لذا نامههايى به شهرستانهاى همدان،كرمانشاه،رشت،اروميه،سنندج،بار فروش،دماوند،مشهد، كاشان،اصفهان،يزد،كرمان،بوشهر،شيراز،ولايات ثلاثه نهاوند و تويسر كان و ملاير، بروجرد،گلپايگان و خوانسار نوشته شد و انجمن متشكله در ايران به خارجه معرفى گرديد.تا كتب مفيد و روزنامهها و مجلات يهود را براى تأسيس قرائت خانه در تهران ارسال دارند. ايجاد انجمن صيونيت در ايران و برقرارى ارتباط با سازمان جهانى صهيونيسم در خارج، موجى از هيجان و احساسات را در ميان بعضى گروههاى يهود ايران به وجود آورد: در تاريخ يهود ايران سابقه نداشت كه يك انجمن در پايتخت تشكيل گردد و باب روابط با كليه شهرستانهاى ايران باز نمايد.يهوديان شهرستانهاى ايران هر يك از يكديگر جدا و مانند جزاير دور افتاده به تنهايى مشغول تحمل مشقات و بدبختىهاى خود بودند.اما اكنون پس از رسيدن نامههاى انجمن[صهيونيسم]به دست ايشان شور و هيجانى پيدا نموده در صدد افتتاح باب مراوده با انجمن صيونيت تهران گشته بودند. انجمن صهيونيسم ايران،از اين پس،ضمن هماهنگى و تقويت ارتباط و پيوند با دفتر مركزى سازمان جهانى صهيونيسم،به تدريج فعاليتهاى تشكيلاتى خود را گسترش داد.به طورى كه در دوازدهمين كنگره سازمان جهانى صهيونيسم كه در "كارلسباد "چك و اسلواكى تشكيل گرديد، نماينده تشكيلات صهيونيسم ايران نيز دعوت شده بود و شركت داشت.
انجمن صهيونيسم ايران به تدريج در صدد گسترش فعاليتهاى سياسى و فرهنگى و توسعه و تقويت اين تشكيلات گام برداشت.
اين انجمن در سال 1919 م/1297 ش،از نامزدى دكتر لقمان[نهوراى]يهودى براى نمايندگى مجلس شوراى ملى حمايت جدى بعمل آورد.
در سال 1920 به منظور تحكيم و گسترش فعاليتهاى تشكيلاتى انجمن مزبور انتخابات برگزار شد.
روز دوشنبه 17 نيسان 5680 بهار 1298]1920 ش]انجمن نظارت تشكيل و اخذ رأى بعمل آمد و در روز 19 صندوق افتتاح و 25 نفر آقايان زير به ترتيب براى اداره امور تشكيلات مركزى و شعبه تهران انتخاب شدند: دكتر البو نهوراى،كهن صدق،عزيز اله نعيم،سليمان اسحق حى،دكتر حبيب لوى،حبيب اله يودعيم،يوسف گئولا،شموئل رخسار،آشر شالوم،سليمان حييم، ميرزا آقا حييم ماشيح،بنيامين مصاچى،داود مرادى،خاخام يودعيم،نهوراى باروخيان،عزيز اله برال،اسحق بروخيم،شمعون كاشر،شموئيل مئير،داود بخور، صينور كهن شوحط،رحيم تربتى،سليمان بوستناى،داود مارى،يوسف درويش.
[اين]عده 25 نفرى 13 نفر را به طريق زير براى تشكيل انجمن مركزى [تشكيلات صهيونيسم ايران]انتخاب نمودند و 12 نفر بقيه هيأت شعبه صيونيت تهران را تشكيل دادند.عزيز اله نعيم رئيس كميته مركزى كل تشكيلات،كهن صدق صندوقدار،دكتر البو نهوراى نايب رئيس،دكتر حبيب لوى بازرس كل،آشر شالوم منشى،شموئل رخسار،داود مرادى دفتردار،سليمان بوستناى،حبيب يودعيم وقايع نگار،ميرزا آقا ماشيح،صينور كهن شوحط،سليمان اسحق حى و رحيم تربتى. در اين انتخابات،عزيز اله نعيم به عنوان رئيس كل تشكيلات مركزى انجمن صهيونيسم ايران و سليمان كهن صدق به عنوان رئيس تشكيلات صهيونيسم شعبه تهران برگزيده شدند.از نكات تأمل برانگيز در پيدايش حركتهاى صهيونيستى در جامعه يهود ايران و تأسيس "تشكيلات صهيونيسم ايران "،فقط حادثه جنگ جهانى اول،اشغال فلسطين توسط انگلستان به سركردگى يك ژنرال يهودى و صدور اعلاميه بالفور و كنفرانس صلح سان ريمو و يا لايحه قيموميت فلسطين از سوى انگليس نبود،بلكه مهمتر از همه اينها زمينه سازىهاى فكرى و فرهنگى و سياسى تدريجى مؤسسات آليانس داخل كشور بود كه مستقيما تحت اداره و هدايت "آليانس اسرائيليت اونيورسال "قرار داشت.
اكثر اعضاى اصلى تشكيلات صهيونيسم ايران،از ابتدا،همان شاگردان و دانش آموختگان و پرورش يافتگان آموزشگاههاى آليانس بودند.بنابراين،نه تنها آليانس نقش پايهاى در ايجاد و تأسيس و پيدايى تشكيلات صهيونيسم ايران داشت،بلكه سران و سردمداران آليانس نيز در همكارى و پشتيبانى تشكيل صهيونيسم ايران نقش اساسى داشتند: به اين ترتيب روح جديدى در كالبد انجمن[صيونيت]دميده شده و انجمن پايه و اساس واقعى پيدا كرد.در اين موقع آقاى لاردو رياست مدارس آليانس را داشتند و مشاراليه همكارى جالب توجهى نمودند. اين موضوع را نه فقط حبيب لوى كه خود از اعضاى اصلى تشكيلات مركزى انجمن صهيونيسم ايران بود تأكيد و اعتراف نموده،بلكه،آمنون نتصر صهيونيست نيز طى يادداشتى با عنوان "صدمين سالگرد صهيونيزم، "در نشريه صهيونيستى چشم انداز،چاپ آمريكا به آن تصريح كرده است: تأسيس نخستين مدرسه آليانس[...]در روند شكل گيرى اين جامعه اثرگذار بود[...] در ابتداى سال 1918 سازمانى تحت عنوان "تشكيلات صيونيت "در تهران و پس از آن در هيجده[18]شهر ديگر ايران افتتاح شد.پايه گذاران اين تشكيلات عموما فارغ التحصيلان مدارس آليانس تهران بودند. يكى از مأموريتهاى عمده تشكيلات مركزى صهيونيسم ايران،سازمان دادن و هدايت و نظارت بر تمامى شعبهها تهران و شهرستانها و نيز برقرارى ارتباط تشكيلاتى با محافل صهيونيستى خارج از ايران و حتى پيروى از برخى حركتهاى جنبش صهيونيستى در جهان بود.
وظيفه انجمن مركزى صيونيت[ايران]از يك طرف تماس با شعبات شهرستانها و از طرف ديگر با تشكيلات خارج يهود و[وظيفهى]شعبه صيونيت تهران،اداره امور صيونيتهاى تهران بود. دستاورد تلاشهاى سازمان جهانى صهيونيسم در صدور اعلاميه بالفور،كنفرانس سان ريمو و موضوع قيموميت انگلستان بر فلسطين،شادمانى و هيجان فراوان در ميان جامعه صهيونيستى ايران به همراه داشت.اين هيجانات و احساسات در برخى مقاطع زمانى با برگزارى مراسم جشن و پايكوبى نيز همراه بود.اين قبيل عكس العملها بيش از هر چيز ماهيت تشكيلات صهيونيسم ايران و جانبدارى آنها از آرمان سازمان جهانى صهيونيسم را آشكارتر مىكند: در جلسه شب 4 شنبه دهم ايار[1920 /1299 ش]تلگرافى كه حاكى از تصويب ايجاد مركز ملى يهود تحت قيوميت دولت انگليس در فلسطين و به تصويب انجمن متشكله در سن رمو بود رسيد و با حضور بزرگان ملت[يهود]و دكتر لقمان نماينده [اقليت يهود در]مجلس شوراى ملى مقرر شد با اجازه نخست وزير،مجلس جشنى برپا گردد. همسويى با سازمان جهانى صهيونيسم و پيروى از طرح و برنامه آژانس جهانى يهود در ترغيب و انتقال و اعزام يهوديان به فلسطين،از جمله اقدامات و تحركات انجمن صهيونيسم ايران در سالهاى آغاز تأسيس بود:
جوامع يهود ايران كه تا اين عصر بدون فعاليت و تشكيلات بودند به جنبش در آمده، هر گوشه و كنار فعاليتهايى ديده مىشد.در سال 1919 چند فاميل از همدان براى اورشليم حركت نموده بودند و در سال 1920 دو دسته از تهران و شيراز[به فلسطين]مهاجرت نمودند. به طور مسلم،قبل از اعلام تأسيس تشكيلات صهيونيسم ايران و آشكار شدن تمايلات صهيونيستى در جامعه يهود ايران،چنين ايدهها و افكارى از طريق مدارس آليانس در ميان يهودىهاى اين كشور ترويج شده بود.اين موضوع نشان مىدهد كه حتى قبل از اعلام رسمى تكاپوى صهيونيستى در جامعه يهود ايران،تحركات صهيونيستى،مطابق آنچه آژانس يهود و سازمان جهانى صهيونيسم تعقيب مىكردند،و لو به طور پنهان،در اين جامعه وجود داشت.حتى اگر در اين زمينه منابع تاريخى موجود سكوت كرده باشند و محافل صهيونيستى يا يهودى نيز به صراحت آن را تأييد نكرده باشند؛باز هم در اصل واقعيتهاى تاريخى مورد اشاره نمىتوان ترديد كرد.زيرا حضور،استقرار و اسكان يهوديان ايرانى در فلسطين در خلال جنگ جهانى اول،اين موضوع را اثبات مىكند: تا امروز سندى به دست نيامده كه نشان بدهد يهوديان ساكن ايران از آنچه،لااقل تا آغاز جنگ جهانى اول،پيرامون جنبش صهيونيزم در اروپا مىگذشته اطلاع داشته باشند.ولى مىتوان حدس زد كه يهوديان ايرانى ساكن سرزمين اسرائيل[فلسطين]، مانند ساير يهوديان اين سرزمين،از فعاليتهاى صهيونيستى بىاطلاع نبودند.لااقل تا پايان جنگ جهانى اول،بيش از هزار نفر يهودى ايرانى،اغلب شيرازى و نواحى جنوب ايران،بيشتر در دو شهر اورشليم و صفاد[صفد]مىزيستند.ميان اينها و يهوديان ساكن ايران رفت و آمدهايى بوده است،كه درباره آنها ما اغلب اطلاعات شفاهى داريم.تا آن موقع،كمتر كسى چيزى به صورت كتبى از خود به جاى گذاشته،به طورى كه به ما امكان دهد از برداشت يا فعاليت صهيونيستى آنان اطلاعى كسب نماييم. اين ادعا در شرايطى مىتواند اعتبار تاريخى داشته باشد كه تاريخچه تأسيس و فعاليت مؤسسات آليانس در ايران و اهداف،برنامهها،آثار و تبعات آن در ميان جامعه يهود اين كشور ناديده گرفته و فراموش شود.در حالى كه خود نويسندگان يهودى و صهيونيست ايرانى يا غير ايرانى به طور تلويحى به مأموريت و نقش آليانس در جامعه يهود ايران اعتراف كردهاند.
انجمن صهيونيسم ايران از ابتداى فعاليت علنى خود،نشريه هگولا را به عنوان ارگان اين تشكيلات منتشر كرد.
در شب دوشنبه 25 كيسلو 5681 زمستان 1921 اطلاع حاصل شد كه امتياز روزنامه به نام هگولا گرفته شده است. مديريت نشريه هگولا ابتدا با عزيز اله نعيم رئيس تشكيلات مركزى صهيونيسم ايران بود،اما به دليل مسافرت نامبرده به خارج از كشور،به منظور شركت در سيزدهمين كنگره جهانى صهيونيسم،اين سمت به عزيز اله برال و سپس به سليمان ناقى و حبيب اله يودعيم واگذار شد.
فعاليت آزادانه مؤسسات صهيونيستى آليانس و نيز انجمن صهيونيسم و انتشار رسمى و علنى نشريه صهيونى هگولا،همه،نشانگر آزادى عمل صهيونيستها در ايران و آگاهى و توافق كامل سران حكومتها و دولتهاى وقت ايران،در اين باره است: در دوره احمد شاه،تقريبا تمام رجال سياسى ايران،از جمله سردار سپه،رضا پهلوى،از فعاليتهاى صهيونيستى در ايران باخبر بودند و حتى در پارهاى از جشنهاى صيونيستى شركت مىجستند.جز در مورد مهاجرت، وزارت خانههاى ايران آن دوره سد راه فعاليتهاى صيونيستى نمىشدند[...].
در مورد مهاجرت يهوديان،بعدها عامل ديگر پديدار شد و آن مخالفت مجامع اسلامى در ايران و كشورهاى عرب بود.با وجود تمام اشكالات،مهاجرت از ايران به سرزمين اسرائيل[فلسطين]،كه ركن اساسى فعاليت صهيونيسم جهانى بود، همچنان در سراسر دوره سلطنت رضاشاه و پس از آن ادامه داشت.رضاشاه و دو وزارتخانه نامبرده از اين موضوع اطلاع داشتند.رضاشاه در چند مورد دستور داد كه تبليغات ضد صيونيستى مجامع اسلامى عليه مهاجرت يهوديان ايران در جرايد ايران چاپ و منتشر نشود. اسناد به جا مانده از آن دوران درباره اين همگرايى و همسويى رضاخان پهلوى با كانونهاى صهيونيستى خواندنى و تأمل برانگيز است: دفتر مخصوص شاهنشاهى،نمره 1683،تاريخ 13]12/10/10]رياست جليله وزرا دامت شوكته عطف به مرقومه نمره (6761) حسب الامر جهان مطاع مبارك شاهانه ارواحنا فداه ابلاغ مىنمايد انتشار تلگراف راجع به مسلمين فلسطين در جرايد مقتضى نيست.
رئيس دفتر مخصوص شاهنشاهى[امضا حسين شكوه] فعاليت "تشكيلات صيونيت ايران "،طى دوره شصت ساله عمر آن (1979-1918 م/1357-1297 ش) ،همراه با فراز و نشيب بود.درباره فعاليتها و اقدامات اين تشكيلات در مسير آرمان صهيونيسم در ايران،اطلاعات و اسناد منسجم و كاملى تاكنون،منتشر نشده.اما آنچه از برخى منابع و مدارك موجود مشاهده مىشود،در همسويى و هماهنگى آن با سازمان و كانونهاى صهيونيستى خارج از ايران به ويژه سازمان جهانى صهيونيسم،كنگره جهانى يهود و آژانس يهود هيچ ترديدى وجود ندارد.اين تشكيلات همواره تحت نظر و مراقبت تشكيلاتى سازمانهاى صهيونيستى خارج از كشور قرار داشت و در مواقع مقتضى مجامع جهانى صهيونى در تحكيم و تقويت موقعيت سازمانى آن،به طور رسمى و جدى دخالت داشتند.
اين سازمان با دستگاههاى رسمى دولتى ايران عصر پهلوى ارتباط و همكارى داشت.
مكاتبات رسمى تشكيلات صهيونيسم ايران از طريق سربرگهاى منقش به ستاره شش پر بود و عنوان آن به زبان فارسى،عبرى و فرانسه در سربرگ چاپ شده بود. همراهى و همكارى با سازمانهاى داخلى و خارجى وابسته به صهيونيسم در مسير جمع آورى كمكهاى مالى براى رژيم صهيونيستى و نيز ترغيب،تشويق،سازماندهى و انتقال يهوديان ايران به فلسطين از جمله اقدامات بارز و اساسى تشكيلات صهيونيسم ايران بود.
...........................................................................................
ادامه دارد...
دوشنبه|ا|19|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 168]
-
گوناگون
پربازدیدترینها