تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ذكر زبان حمد و ثناء، ذكر نفس سختكوشى و تحمل رنج، ذكر روح بيم و اميد، ذكر دل صدق ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815326176




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جرجاني؛‌ پزشك، اديب و محدث


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: جرجاني؛‌ پزشك، اديب و محدث


عصر سيد اسماعيل جرجاني يعني قرن‌هاي پنجم و ششم هجري عصر اقتدار علمي و عظمت فرهنگي گرگان، مرو ساير سرزمين‌هاي خراسان و ماوراءالنهر بود؟ اما در روزگار اين پزشك سرشناس و عالي مقدار بيش از هر جا دو شهر گرگان (زادگاه) و مرو (زيستنگاه) جرجاني از رونق و اعتبار علمي خاص برخوردار بودند. در حقيقت قرن پنجم و ششم را بايد قرن‌هاي طب، نجوم، ادبيات و رياضيات دانست. پزشكاني مثل ابن‌ابي‌الصادق يا بقراط ثاني، استاد سيد اسماعيل جرجاني، شرف‌الدين محمد ايلاقي فيلسوف و پزشكي نام‌آور آغاز قرن ششم و ابوسهل عيسي‌بن يحيي مسيحي در اين روزگار و در منطقه مورد نظر مي‌زيستند. همچنين اديبان و شاعران برجسته‌اي همچون فخرالدين اسعد گرگاني (سراينده كتاب مشهور ويس ورامين) از سرزمين گرگان و همزمان با سيداسماعيل جرجاني بودند. جرجاني نويسنده آثار گرانبهايي در علم پزشكي است كه سرآمد همه آنها كتاب عظيم مي‌‌باشد.

قرن‌هاي پنجم و ششم هجري، قرون عظمت و اقتدار علمي، فرهنگي و سياسي سرزمين گرگان است. در اين دو سده، علم و ادب و طب و نجوم و رياضيات و شعر و ادب گرگان، پهلو به پهلوي خراسان بزرگ و ماوراءالنهر مي‌زد. در اين روزگار بود كه سرزمين آباد و پهناور گرگان حضور ده‌ها دانشمند، شاعر، نويسنده، مورخ، طبيب، منجم و رياضي‌دان را به خود ديد و اگر اين دو قرن را عصر رياضيات، طب و ادبيات بدانيم به بيراهه نرفته‌ايم.

وجود اميران ادب پرور و علم دوست همچون قابوس‌بن و شمگير (مقتول 433) كه خود اديب فاضل و خوشنوس ماهري بود و اديبان و طبيبان را ارج مي‌نهاد و كتاب از وي به يادگار مانده است، همچنين نواده وي كيكاوس بن‌اسكندر صاحب كتاب ارجمند (فوت 462 ق) خود دليل واضحي بر توجيه حضور دانشمندان بسيار در اين سرزمين است. علاوه بر اين با آنكه در اين قرون و قبل و حتي بعد از آن خراسان و ماوراءالنهر پيوسته در معرض تعديات و هجوم‌هاي خاندان‌هاي مختلف و اقوام بيگانه بود كه زيان و خسارات آن هجوم‌ها و غارت‌ها حتي به گرگان هم مي‌رسيد، اما مي‌توان گفت كه در مجموع آن زمان گرگان از امنيت بيشتري نسبت به ساير سرزمين‌هاي شمال و شرق ايران برخوردار بود و در پناه همين وضعيت، ده‌ها دانشمند در علوم مختلف در گركان ظهور كردند. همان امنيتي كه در زمان اتابكان فارس، باعث شد صدها عارف و شاعر و منجم و رياضي‌دان و طبيب به شهر شيراز كشيده شوند.‌

گرگان از نگاه تاريخ و مورخان‌

اگر بخواهيم چند شهر ايران را در رديف مهمترين، علم خيزترين و نجيب‌ترين شهرها بدانيم، بدون شك يكي از آنها گرگان است؛ شهري كه حمله غزها، تركتازي تاتارها، ويرانگري مغول‌ها و ظلم و ستمگري امويان و عباسيان را از سر گذراند، زير ضربات سم اسبان خوارزمشاهي از پا در نيامد و سرانجام جنگ‌ها و خونريزيهاي ناشي از سكونت و توقف ايل قاجار را تحمل كرد و تا امروز سرفراز و استوار بر پاي ايستاده است.

قديمي‌ترين سندي كه در آن به نام هيركان بر مي‌خوريم، اوستا و بعد از آن كتيبه‌هاي هخامنشي است. در آثار هخامنشي قوم هيركان را در كنار قوم پارت مي‌بينيم و در نوشته‌هاي يوناني و رومي نام‌هاي پارت يا پارث (خراسان)، باختر يا باكتر و هركان يا گرگان در كنار هم آمده‌اند.1 در برخي از متون ادبي تاريخي، گرگان را به واسطه همجواري با خراسان (خورآسان)، خورآيان يا هورآيان دانسته‌اند؛ به معني و به مرور زمان هورآيان به گرگان تبديل شده است. محتمل است كه واژه استارآباد يا ستاره‌آباد وجه مشتركي با معني خورآيان داشته باشد؛ زيرا هم هور‌(خور) مظهر روشنايي است و هم استار يا استر يعني ستاره. جغرافي‌دانان قديم تعاريف بسيار از گرگان (استرآباد) از خود به جاي گذاشته‌اند.‌

ابواسحاق ابراهيم اصطخري (استخري) متوفاي 346 ق مي‌نويسد:

ابوالقاسم محمدبن حوقل بغدادي معروف به ابن حوقل نيز در سفرنامه خود كه در سال 367 ق تاليف كرده، درباره گرگان چنين گزارش نموده است:

ياقوت حموي سوري (557-636ق) در كتاب گفته است: و در جايي ديگر گفته است كه: ‌

مولف ناشناس كتاب حدودالعالم كه آن را در سال 372ق تاليف نموده، درباره گرگان گفته: بر روي هم بيشتر مورخان و جغرافيانگاران ايراني و خارجي درباره گرگان، اظهارنظر مثبتي كرده‌اند. طبيعي است كه شهري با اين ثروت و شهرت كشورگشايان و جنگجويان و حتي غارتگران را به سوي خود بكشاند. ناگفته نماند كه گرگان غير از گرگانج يا جرجان و جرجانيه است؛ زيرا كه جرجان و جرجانيه شهري است در خوارزم بر كرانه رود جيحون كه به دست مغولان با خاك يكسان شد و در زبان تركي و مغولي آن را اورگنج گفته‌اند. اين شهر را مغولان در سال 618 ويران و مردمش را قتل‌عام كردند. بعد از آن اورگنج جديد در محل شهر كهنه كنار جيحون بنا شد كه مجددا تيمور گرگاني در سال 790ق. آن را به كلي ويران ساخت. در سال 793 تيمور فرمان داد كه آن شهر را مرمت و آباد سازند؛ اما با تغيير مسير جيحون در قرن 16م (مطابق با قرن نهم هجري) اين شهر بكلي از رونق و آبادي افتاد.

اسماعيل جرجاني كيست‌

ابوابراهيم (يا ابوالفتح) زين‌الدين اسماعيل‌بن محمدبن محمودبن احمد كه لقب ديگرش شرف‌الدين است، مشهور به سيداسماعيل جرجاني، پزشك، اديب، محدث و از دانشمندان كم‌نظير قرن پنجم و ششم هجري است. او در سال 434ق در گرگان زاده شد. در جواني به خوارزم و مرو رفت. مدتي نيز در اصفهان زيست و سپس مجددا به مرو بازگشت و در همين شهر مقيم شد و در سال 530 يا 531 يا 535 در 99 سالگي در شهر مرو درگذشت و در همين شهر مدفون شد. جرجاني در طب شاگرد ابوالقاسم عبدالرحمان‌بن علي‌بن صادق نيشابوري ملقب به و در حديث و كلام شاگرد برجسته ابوالقاسم قشيري مولف بود.‌

سيداسماعيل جرجاني واضع علم طب جديد در قرن ششم هجري است و با انتشار چهار تاليف طبي توانست تمام معلومات پزشكي زمان خود را گردآوري كند و تعليقات و اضافاتي را بر آنها بيفزايد. كتابهاي او قرنها مورداستفاده طالبان و عاشقان علم پزشكي قرار مي‌گرفت و به زبانهاي مختلف ترجمه شده و پزشكان و دانشمندان پس از وي تا سده‌هاي اخير از تاليفاتش استفاده مي‌كردند و از آن در تاليفات خويش اقتباسهاي فراوان مي‌نمودند. جرجاني معاصر محمدبن انوشتكين اولين پادشاه خوارزمشاهي و فرزند او علاءالدوله اتسز خوارزمشاه بود و كتاب عظيم خود را در سال 504ق. به نام انوشتكين تاليف نمود. جرجاني با سلطان سنجر (حكومت 511-552ق) معاصر و مورداحترام خاص بود؛ چنان كه از دربار او، ماهيانه هزار دينار مقرري دريافت مي‌كرد و در مرو نيز به تدريس و معالجه بيماران مي‌پرداخت. بيشتر مورخان از جمله ياقوت در معجم‌البلدان، ابن‌ابي اصيبعه در عيون‌الاخبار و نظامي عروضي در چهار مقاله از حذاقت و مهارت جرجاني سخن گفته‌اند. در دوره‌هاي اخير نيز بسياري از محققان از جمله ادوارد براون، ظهور سيداسماعيل جرجاني و تاليف ذخيره خوارزمشاهي را دوره تجديد حيات طب ايران دانسته است. جرجاني آثار بسياري از خود برجاي گذاشته كه مهمترين آنها عبارتند از (يا خفي علايي) كه مجموعه دانستني‌هاي طبي عمومي است و به خاطر كوچكي و باريكي آن كتاب، مسافران مي‌توانستند در هنگام سفر، آن را در چكمه خود مخفي كنند و در موقع لزوم به آن مراجعه نمايند. اين كتاب را به نام علاءالدوله اتسز نوشته است. كتاب‌هاي ديگر او از اين قرارند: ، ، ، ، ، ، و و بالاخره بزرگترين و عمده‌ترين كتاب پزشكي قرن ششم، مي‌دانيم كه معمولا بيشتر دانشمندان ايراني آن عصر آثار خود را به زبان عربي نوشته‌اند مخصوصا پزشكان، اما جرجاني كتاب ذخيره خوارزمشاهي را به فارسي نوشت و بعدها براي استفاده اعراب، آن را به عربي ترجمه نمود.‌

ذخيره خوارزمشاهي‌

اين كتاب مثل كتاب ابن‌سينا در اندك مدتي و در حيات خود مولف به شهرتي عالم‌گير رسيد و پس از وي مدت هزار سال مورد استفاده پزشكان و طالبان علم پزشكي بود و در تمام مجامع و مجالس پزشكي از آن بهره‌برداري مي‌شد و نظر به اينكه ذخيره، به زبان فارسي نوشته شده علاقه و رغبت مردم به آن بيش از ساير كتب و به ويژه كتب پزشكي به زبان عربي بود. ذخيره خوارزمشاهي در مدتي كوتاه چنان به شهرت رسيد كه تنها 19 سال پس از مرگ مولف، صاحب چهار مقاله نظامي عروضي آن را در شمار محمد زكريا رازي، يا صد باب ابوسهل مسيحي، ابن‌سينا و جالينوس آورده است.7 جرجاني شاگرد ابوالقاسم عبدالرحمان بن علي نيشابوري مشهور به بوده كه در علم طب از مشاهير روزگار محسوب مي‌شد و به سبب مهارتش وي را بقراط ثاني مي‌ناميدند. شرح فصول البقراط و شرح مسائل حنين و آثار ديگري از او بر جاي مانده است.8‌

جرجاني در ساير علوم نيز تبحر كافي داشت، چنان كه علم حديث را نزد ابوالقاسم قشيري صاحب رساله قشيريه فرا گرفته بود و در حكمت، فلسفه و ادبيات اطلاعات كافي داشت و از نوشتن ذخيره خوارزمشاهي و تمام آثار خود به زبان فارس دو منظور داشت: نخست زنده كردن زبان فارسي در زماني كه عربي‌نويسي هنر به شمار مي‌آمد و اكثر دانشمندان و به ويژه اطباي آن زمان يا براي تفاخر يا از سر تن دادن به شرايط موجود زمان، آثار خود را به زبان عربي نوشته‌اند؛ دوم استفاده همه طبقات مردم از كتاب ناگفته پيداست كه فارسي‌نويسي جرجاني به سبب ناتواني او در نوشتن به عربي نبود، بلكه به سبب قابليت استفاده همگاني و احياي زبان فارسي بود.وي براي اينكه عربي‌زبانان هم از اين كتاب استفاده كنند، در اواخر عمر، شخصا كتاب ذخيره را به زبان عربي ترجمه كرد.‌

تفكر ايراني‌

تاريخ علم و انديشه ايراني در همه زمينه‌ها پيوسته از شخصيت‌هاي ارجمندي برخوردار بوده است، افراد سرشناسي همچون ابن‌سينا، رازي، ابوريحان، غزالي، خيام، حافظ، نجم كبري، عطار، مولانا جلال‌الدين مولوي، خواجه نصير و ... شهرت و اعتبار اين مردان تنها به جهت يافته‌هاي علمي و ادبي و آثار به جاي مانده‌شان نيست، بلكه در وراي چهره علمي آنان، روح بلند و فكر درخشان و انديشه تابان آن بزرگان است كه نامشان را جاودانه ساخته است. ظلم‌ستيزي و تلمق‌گريزي اين نام‌آوران به آنها سيمايي مردانه و محبوب داده است؛ به طوري كه ابن‌سينا دعوت سلطان محمود را براي رفتن به غزنين نپذيرفت و به همين جهت سال‌ها آوارگي را به جان خريد و در عين حال دربدري به مطالعه و معالجه دردمندان مي‌پرداخت. عطار و نجم كبري يك تنه در برابر قوم خونخوار مغول ايستادند و به شهادت رسيدند، و ماجراي بي‌پروايي و افشاگري‌هاي حافظ در عصر پردغدغه امير مبارزالدين معروف خاص و عام است. سيداسماعيل جرجاني نيز اگرچه دربار اتسز و سنجر را درك كرد، اما خدمت او به زبان فارسي در آن بحبوحه غلبه تازي‌گري قابل تامل بسيار است. همين تفكر ايراني بود كه طبايع سركش و خوي درندگي و خونخوارگي، غزان، مغولان، تاتارها و ايلخانان را مهار كرد و از آن وحشيان ويرانگر، مردماني خوپذير با نفس انساني ساخت و آنها را به جايي رساند كه بعضي بزرگانشان را به مسلماني معتقد و پايبند به اصول‌و خصلت ايراني ساخت تا آنجا كه رو به عمران و آبادي آوردند و آثار فراواني را به ويژه در ماوراء‌النهر و هند به يادگار نهادند. بديهي است كه تاثير وزيران دانشمندي همچون خواجه نصيرالدين طوسي، خواجه رشيدالدين فضل‌الله همداني، عطاملك جويني، شمس‌الدين جويني و... بر روحيات آنها شايان درنگ است.‌

روزگار جرجاني‌

جرجاني بيشتر دوران عمر خود را در مرو گذرانيد. اگر چه در عصر وي اغتشاشات بسياري بين خاندان‌هاي سلجوقي و خوارزمشاهي و ديگر خاندان‌هاي محلي طبرستان وجود داشت، اما در مدارس متعددي هم براي طالبان علم در نواحي مختلف خراسان و ري و ماوراء‌النهر (بخارا و سمرقند) و نواحي ديگر داير بود؛ به طوري كه در مرو شاهجان كه از شهرهاي مهم پيش از مغول است، مدارس و مراكز تربيتي مهمي وجود داشت و از آن جمله نظاميه كه خواجه نظام‌الملك طوسي در مرو و ساير شهرها تاسيس كرده بود، علاوه بر اين مدرسه‌اي بود كه شمس‌الائمه ابوالقاسم اسماعيل‌بن ابوعلي حسن بيهقي (ف 512 ق.) از فقهاي بزرگ سده پنجم و ششم هجري در آن تدريس مي‌كرد، و ياقوت حموي در آغاز قرن هفتم در مرو از مدرسه‌اي كهمحمدبن منصور المستوفي (فوت 494 ه- ق) آن را بنا كرده بود و مدرسه عميديه و خاتونيه اسم برده است. در شهر گرگان نيز براي ابوطاهر ابراهيم‌بن مطهر شباك جرجاني (مقتول 513 ق) مدرسه‌اي ترتيب دادند و او در آنجا تدريس مي‌كرد.9 گرگان و مرو در روزگار جرجاني مركز علم و ادب و زيستگاه دانشمندان و اديبان و طبيبان و منجمان بسيار بود. از مشاهير اطباي اين زمان يكي شرف‌الدين محمد ايلاقي فيلسوف و پزشك نام‌آور آغاز قرن ششم، شاگرد بهمنياربن مرزبان شاگرد ابن‌سينا و مولف كتاب مشهور در علم پزشكي است.10از طيبان برجسته ديگر اين عصر ابوسهل عيسي‌بن‌يحيي مسيحي (361 - 401 ق) صاحب يازده مجلد كتاب در طب و سيداسماعيل بن حسن جرجاني (گرگاني) و اديباني مانند فخرالدين اسعد گرگاني (ف. پس از 466 ق)، عبدالقاهر جرجاني (گرگاني (ف.474 ه- .ق) مولف اسرارالبلاغه و دلايل‌الاعجاز كه از نخستين كتب مدون در علم معاني و بيان هستند، همچنين كتاب‌الجمل در فقه، كتاب‌المغني در شرح ايضاح ابوعلي فارسي، مختصرالمغني به نام المقتصد، كتاب العده در صرف و شرح الجمل، در توضيح كتاب گرگان نه تنها در اين دو قرن، در قرون بعد نيز شاهد ظهور دانشمندان و متفكران بزرگي همچون ميرسيد شريف جرجاني (تولد 740 گرگان، فوت 816 شيراز) بود.

علي‌بن محمد گرگاني مشهور به ميرسيد شريف، عارف، حكيم و اديب گرگاني در عصر شاه شجاع شيرازي در مدرسه دارالشفاي شيراز به تدريس اشتغال داشت. پس از تسلط تيمور بر شيراز، اين دانشمند را با خود از شيراز به سمرقند برد. ميرسيد شريف مدتي در اين شهر زيست؛ اما بعد از مرگ تيمور، مجددا به شيراز بازگشت تا در 76 سالگي در همين شهر درگذشت. آرامگاه او اينك در شيراز در محله زيارتگاه اهل دل است. از ميرسيد شريف گرگاني، رساله‌الكبري في‌المنطق، شرح مواقف قاضي عضدالدين ايجي و چندين رساله ديگر بر جاي مانده است.علاوه بر اين دانشمندان، شاعران بزرگ و نام‌آوري نيز از گرگان برخاسته‌اند كه بسياري از آنان معاصر سيداسماعيل طبيب جرجاني بودند و از نعمت و آبادي و عمران سرزمين گرگان و مرو بهره‌ها برده و به نام و نشان رسيده‌اند.‌

پي‌نوشتها:

1- شهيدي، حسن، چهارسو و نگرشي كوتاه بر تاريخ و جغرافياي تاريخي، تهران، اميركبير، 1365، ص229. 2- استخري، ابواسحاق ابراهيم، مسالك و ممالك، به اهتمام ايرج افشار، تهران، علمي و فرهنگي، 1368، چ 3، ص173 . 3- ابن حوقل، محمدبن حوقل بغدادي، سفرنامه، ترجمه و تصحيح دكتر جعفر شعار، تهران، اميركبير، 1366، چ 2، ص 124 . 4- حموي سوري، ياقوت‌بن عبدالله، برگزيده مشترك، ترجمه دكتر محمد پروين گنابادي، تهران، اميركبير، 1362، چ 2، ص 23. 5 - همان ص 161 6 - مولف - حدودالعالم من المشرق الي المغرب، به كوشش دكتر منوچهر ستوده، تهران، طهوري، 1362، ص 143.

7 - نظامي عروضي، ص ابوالحسن احمدبن عمربن علي سمرقندي، چهارمقاله، به كوشش دكتر محمدمعين، تهران، اميركبير، 1362، چ 3 در صناعه طب 8 - صفا، دكتر ذبيح‌الله تاريخ ادبيات در ايران، تهران، ابن‌سينا، 1339، ج 2، چ 2، ص 315 9 - همان. ص 242 10- همان ص 314

مآخذ ديگر:1‌- الگود، سيريل، تاريخ پزشكي ايران، ترجمه دكتر باهر فرقاني، تهران، اميركبير، 2- نجم‌آبادي دكتر محمود، تاريخ طب در ايران پس از اسلام، تهران، دانشگاه، 1366‌





دوشنبه|ا|19|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 410]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن