واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: به بهانه اكران درباره الي در حوزه هنري درباره الي يا درباره سپيد؟!
بدون شك، «درباره الي»، ساخته تامل برانگيز اصغر فرهادي، سينمايي ترين فيلم جشنواره امسال فيلم فجر بود، فيلمي با يك كارگرداني استثنايي كه تا امروز و به شايستگي توانسته است دو جايزه كارگرداني بگيرد.
در كنار اين كارگرداني كم نظير، فيلمبرداري حسين جعفريان، تدوين هايده صفي ياري و بازي گلشيفته فراهاني در نقش سپيده، موارديست كه بيش از همه به چشم مي آيد.
تدوين، «درباره الي» را به برشي از يك زندگي رئال تبديل كرده كه مخاطب را درگير و همراه مي كند و البته كوتاه شدن حدود ده تا پانزده دقيقه اي فيلم براي اكران عمومي، مي تواند به همراهي بيشتر مخاطب هم بينجامد.
همچنين بازي گلشيفته فراهاني و سرگشتگي هاي او پس از غرق شدن الي، هنرنمايي حيرتآوريست به ويژه نماي بسته نگران او در كنار آبگرمكن و همين طور نماي بسته او وقتي به دانستن اطلاعاتي بيشتر از الي اعتراف مي كند، محوريت او در اين فيلم تا آن اندازه است كه بهتر بود فيلم، «درباره سپيده» نام مي گرفت و اين در حاليست كه عنوان «درباره الي» ايجاب مي كند شخصيت پردازي كاملي از اين پرسوناژ ببينيم در حالي كه اين اتفاق نمي افتد و كلمه «درباره» در عنوان فيلم، زائد مي نمايد، يعني مي توانست عنوان فيلم «الي» باشد نه «درباره الي».
در مورد فيلمبرداري حسين جعفريان نيز مي توان گفت: دوربين به خوبي و با هدايت كارگردان با بازيگران همراه است اما در نهايت فيلمبرداري روي دست، بيش از حد جلوه مي كند و حتي ممكن است براي مخاطب هم ملال آور شود، همچنين در يكي از نماها كه دوربين در ويلا و از نگاه نامزد الي به اطراف مي نگرد، طبيعي و باورپذير جلوه نمي كند.
جدي ترين آسيب هاي فيلم بايد در فيلمنامه اثر جست وجو شود. در عين حال كه فيلم قضاوتي قطعي ندارد و حتي جسد الي دقيقا شناسايي نمي شود (يادآوري زاويه نگاه دوربين هنگام آشكار شدن صورت جسد) و البته اين قوت فيلمنامه است، اما به نظر مي رسد فرهادي در مسير فيلمسازي خود از رقص در غبار و شهر زيبا گرفته تا چهارشنبه سوري و در باره الي، به نوعي تكرار در محتوا رسيده كه با توجه به نوآوري هاي او در فرم، عجيب مي نمايد.
فيلمنامه داراي ديالوگ هاي اضافي فراواني است كه بي اهميت، دهان به دهان مي چرخد و در منطق داستان كارايي ندارد. اين كار اگرچه به نوعي نيز نوآوري تلقي مي شود(يادآوري سكانس پانتوميم) اما تكرار بيش از حد آن ملا ل آور است.
فيلمنامه بيننده را مجاب مي كند كه الي مرده است و اصولا شواهدي دال بر اين كه او نمرده باشد، كمتر به چشم ميآيد در حالي كه وجود شواهد، مي توانست اثري پخته تر را خلق كند.
همچنين مي توان به ديالوگ كليدي فيلم«به پايان تلخ بهتر»، از يك تلخي بي پايان اشاره كرد كه در عين ظاهر تامل برانگيزش، انبوه پرسش هاي بي پاسخ درباره احمد، الي و نامزدش ايجاد مي كند، پرسش هايي كه زياد شدن بيش از حد آنها، لذت هاي حاصل شده از ديدن فيلم را براي مخاطلب از بين مي برد.
به هر حال حضور غير قابل باور نجات غريق و همين طور نوع همسفر شدن الي با كاروان داستان به عنوان مربي مهد كودك فرزند سپيده، از ديگر نقاط ضعف فيلمنامه است.
فيلمنامه البته پايان خوبي دارد(يادآوري سكانس پاياني كه همگي به رهاندن اتومبيل به ساحل نشسته مي انديشند) و به نظر مي رسد در اكران عمومي و در شهرهاي كوچك تر ايران، چالش برانگيزتر باشد، اكراني كه شنيده مي شد قرار است در نوروز اتفاق بيفتد كه به نظر نمي رسد براي اين فيلم تلخ مناسب باشد.
كوتاه سخن آن كه اصغر فرهادي، كارگردان و فيلمساز هوشمندي است و با رسيدن به اين مرز پختگي، شايد كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري آينده رابه اين فكر بيندازد تا از او براي ساخت فيلم تبليغاتي خود بهره بگيرند.
دوشنبه|ا|19|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]