واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: بى نظمى محوطه، هديه ميزبان به ميهمان جنگ روانى را به روس هاى آذرى باختيم
مهدى رستم پور
Mehdi Rostam pour
شكست ايران در فينال جام جهانى را از دو بعد متفاوت مى توان بررسى كرد. ابتدا ابعاد فنى اين شكست را موشكافى كنيم. بايد بپرسيم چرا مربيان تيم ملى كه متخصص ديدارهاى تيم به تيم هستند، فردين معصومى ۳۲ ساله را سه بار در يك روز روى تشك فرستادند چرا بعد از غلبه بر روسيه، براى ديدار مقابل گرجستان، اصرار داشتيم كه از تمام سرمايه ها استفاده كنيم چرا به فردين و رضا يزدانى استراحت نداديم چه اشكالى داشت براى آن مسابقه از آذرشكيب و نجاتيان استفاده كنيم تا نفرات اصلى در روز فينال با قواى بيشترى روى تشك بيايند به طور مثال، حسن رحيمى دو بار روى تشك آمد و عباس دباغى با استراحت كافى در روز اول، توانست در روز دوم با ضربه فنى آبيل ابراگيموف را خاكستر نشين كند. مربيان ما در ارنج مقابل گرجستان، احتياط بيش از حد به خرج دادند و مردان اصلى را براى ديدار روز بعد، فرسودند. حتى تقوى و ابراهيمى هم كه رقباى آذرى را بردند، فروغ روز نخست را نداشتند.
افراط در ميهمان نوازى
اما نايب قهرمانى ايران، غير از دلايل فنى فوق الذكر، عامل مهم و كليدى ديگرى هم داشت و آن هم جنگ روانى بيرون از تشك بود. يعنى سلاح تيز و برنده تيم آذربايجان. آنها با بهره گيرى از ميهمان نوازى افراطى ما، چنان پشت ميز رييس تشك جولان مى دادند كه گويى مسابقات به جاى تهران، در باكو دارد برگزار مى شود و ميزبانى با آنهاست كه محوطه سالن را تبديل به پياده رو اختصاصى كرده اند! هيچ كس هم به آنها تذكر نمى داد. آنها كه طبق شنيده هاى مستند ما، توافقاتى هم بيرون تشك با تيم داورى به عمل آورده بودند، با توسل به شيوه هاى غير ورزشى و ناپسند، عدالت در قضاوت را خدشه دار كردند و جامى را نصيب خود كردند كه به هيچ وجه حق شان نبود. از دكتر توكل كه سال هاست قطع اميد كرده ايم. از آنها كه دنبال ماريو سالتنيك و مارتينتى رژه مى رفتند هم منبعد نبايد انتظارى داشته باشيم.
در اين بين، يكى از همراهان تيم رقيب كه مسلماً سر رشته اى هم در كشتى نداشت، طى اين دو روز دايماً روى اعصاب تماشاگران بود. او كه كراوات آبى رنگ داشت و مشخصه رفتارى اش، راه رفتن به شيوه فيلم هاى فارسى بود، چنان رفتار بى شرمانه اى داشت كه اگر مسابقه در يك كشور ديگر برگزار مى شد، بى شك بازداشتش مى كردند. جام جهانى را كه از دست داديم اما فدراسيون كشتى ضمن شناسايى اين فرد بى تربيت، بايد در جام تختى از حضور او در محوطه سالن جلوگيرى كند.
قهرمان قلابى
اين قهرمانى، افتخارى براى آذرى ها محسوب نمى شود. هر چهار كشتى گيرى كه از اين تيم مقابل ما به پيروزى رسيدند، طى دو سال گذشته پاسپورت آذرى گرفته اند و قبلاً روس بوده اند. در واقع آنها خريدارى شده اند تا با مليت غير واقعى كشتى بگيرند. تعدادشان هم به نسبت كل تيم، آنقدر زياد است كه حتى در تيم دو و ميدانى قطر هم اين همه عضو خارجى به چشم نمى خورد. ضمناً سرمربى شان هم روس است. جالب اين كه تيم شان روس بود و سرمربى هم روس، فقط آن جماعتى كه مسؤوليت پشتيبانى و جوسازى بيرون تشك را بر عهده داشتند آذرى الاصل بودند.
تورليخانف، ننگ كشتى آسيا
خدا را شكر او حتى يك راى هم مقابل مارتينتى نياورد. اگر تورليخانف رييس فيلا مى شد، با رفتارهاى ديكتاتور مأبانه اش، به زودى در كشتى دنيا را تخته مى كرد. او در فينال، بارها دوان دوان خودش را به ميز رييس تشك رساند و با رفتارهاى توهين آميزش، يار كمكى تيم رقيب بود. جالب آن كه اين آقا، عضو هيات رييسه دكورى كنفدراسيون كشتى آسيا هم هست! به هوش باشيم كه فردا در پاتايا، محل برگزارى مسابقات قهرمانى آسيا هم همين بساط گسترانيده خواهد شد. متاسفيم از اين كه تورليخانف در محوطه ورزشگاه آزادى، هر كار اشتباهى كه دلش خواست انجام داد و از مجموعه افراد دست اندركار فدراسيون و ساير افراد مسؤول، غير از عارف ربطى، هيچ كس را نديديم كه به او تذكر بدهد و سرجايش بنشاند.
كيم هاى بى خاصيت
دكتر كيم رييس كنفدراسيون كشتى آسيا و كيم چانگ كيو رييس كميته داوران كنفدراسيون، بزرگ ترين سياهى لشكرهاى جام جهانى تهران بودند. آنها هيچ اهميتى براى نماينده قاره آسيا در فينال جام جهانى قايل نبودند. مثل ميخ نشسته بودند و فقط تماشا مى كردند كه آذرى ها و روس ها چگونه با شلوغ بازى و توهين به داوران، مشغول جر زنى و حق خورى هستند. مگر قانون نمى گويد مربيان پرخاشگر بايد با كارت قرمز مواجه شوند و افراد متفرقه بايد به سكوها هدايت شوند پس چرا همراهان تيم ميهمان، روى اعصاب داوران رژه مى رفتند كيم هاى كره اى، مخصوصاً آن پروفسور دروغين، در پاسخ به چنين سؤالاتى فقط چرت مى زدند.
يك سؤال از ورزش ايران
سؤال اين است، آيا حفظ نظم فقط بايد روى سكوها انجام شود آيا فقط تماشاگران موظف به رعايت قانون هستند آيا در محوطه سالن كشتى يا زمين فوتبال، نبايد نظم را برقرار كرد مگر قانون نمى گويد هيچ كس حق نزديك شدن به ميز رييس تشك را ندارد مسؤوليت حفظ نظم دور تشك، با چه كسى بود چرا همراهان تيم آذربايجان، چپ و راست به كنار ميز رييس تشك مى آمدند و به معناى واقعى كلمه، براى داوران، ايجاد رعب و وحشت مى كردند چرا كسى به آنها تذكر نمى داد آيا اين حق مسلم ما و اصلاً مصداق واقعى قانون نبود كه برخى همراهان بى ادب تيم رقيب را به گوشه سالن يا روى سكوها هدايت كنيم چرا نكرديم چرا دستى دستى جام قهرمانى را حراج كرديم تا يك تيم چند مليتى با بهره گيرى از شيوه هاى ناجوانمردانه، آن را نصيب خودش كند و در باد آن پيروزى كاذب، سرود قهرمانى سر دهد
اشتباه استراتژيك
سواى موضوعات ياد شده، اگر همراهان تيم ايران اندكى تدبير به خرج مى دادند، مربيان ما به اشتباه، سمت چپ تشك را براى استقرار و كوچينگ برنمى گزيدند. ما بى تدبيرى كرديم و سمت راست را داديم به آذرى ها. يعنى همان گوشه اى كه جنب ميز رييس تشك بود و جولانگاه رجز خوانى همراهان آذربايجان براى گروه داورى شده بود. تيم ما بيرون از تشك مسابقه، از وجود حاميان مقتدرى كه مقهور جنگ روانى نشوند، كاملاً بى بهره بود.
در خانه قربانى شديم
شايد اولين بار باشد كه يك تيم ورزشى در ورزشگاه خانگى با ۱۴ هزار تماشاگر نشسته و ايستاده، جنگ روانى را به تيم حريفش باخته! آنها از اولين سوت تا آخرين سوت، غر مى زدند و جنجال مى كردند. عباس دباغى ضربه كرد، اعتراض كردند. اسماعيل پور باخت اعتراض كردند. ابراهيمى برد اعتراض كردند. فقط اعتراض نمى كردند، هوار مى زدند و مثل آوار، روى سر رييس تشك فرود مى آمدند. كارشناسان داورى، هزار بار فيلم كشتى رضا يزدانى را ببينند و قضاوت كنند كه پل رفتن حريف يك امتياز داشت يا دو تا چرا ندادند ببينند و قضاوت كنند كه آيا تمروزف در قانون خم گيرى، قبل از سوت خاك كرد يا بعد از سوت به هر حال اين نايب قهرمانى، خيلى بهتر از قهرمانى دو سال قبل بود كه فقط با دو برد مقابل تيم روسيه حاصل شد. به طور كلى تيم قهرمان در جام جهانى تهران، جايگاهى در دنياى كشتى نخواهد داشت. آنها در المپيك هم فقط يك برنز گرفتند. حتى قهرمانى المپيك هم اگر با تمسك به روش هاى ضد ورزشى حاصل شود، پشيزى ارزش ندارد.
سه|ا|شنبه|ا|20|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]