واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: به بهانه جشنواره جام جم آسيب شناسي فيلمنامه هاي فيلمهاي تلويزيوني
جشنواره آثار تلويزيوني جام جم، فرصتي را فراهم كرد تا بار ديگر آسيب شناسي توليد فيلم هاي تلويزيوني مطرح شود و هنرمندان و مديران رسانه، هر كدام از نظر گاه خود به بيان ظرفيت ها و محدوديت هاي توليد اين آثار بپردازند.
هنوز و همچنان، بسياري از دست اندر كاران توليد تله فيلم و مديران سيما، مشكل فيلم نامه را مهم ترين مشكل معرفي مي كنند و در پي چاره جويي براي آن هستند.
مشكل فيلم نامه به اذعان كارشناسان و منتقدان نه تنها مشكل جدي فيلم هاي تلويزيوني، بلكه معضل اساسي آثار سينمايي كشور نيز قلمداد مي شود و بديهي است تا حل نهايي اين مشكل انتظار شكوفايي و درخشش كامل آثار تلويزيوني و سينمايي، انتظاري بيهوده است.
در مقايسه اي مختصر و سريع بين روند فيلمنامه نويسي در كشورمان با كشورهاي پيشرفته در حوزه سينما و تلويزيون، پاره اي از تفاوت هاي اساسي ديده مي شود كه شايد بررسي آنها بتواند راز عقب ماندگي فيلم نامه نويسي ما را آشكار كند و ما را براي رسيدن به استاندارد هاي بالاتر در اين حوزه ياري نمايد.
اولين تفاوت آشكار در فيلمنامه نويسي ما با فيلم نامه نويسي روز دنيا، مبحث اقتباس است.
اگر در كشور ما اقتباس كردن استثنا و اقتباس نكردن قاعده است در صنعت سينما و تلويزيون دنيا اين نسبت بر عكس است.
كافي است براي نمونه به ليست صد فيلم پرفروش تاريخ سينما نظري بيفكنيم تا پي ببريم كه تعداد بسيار زيادي از اين آثار داراي فيلم نامه هاي اقتباسي هستند.اين امر در فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني هم صدق مي كند.معمولا هر گاه كه در سينما ما مبحث اقتباس مطرح مي شود عده اي بلافاصله با بيان اين مسئله كه ادبيات داستاني ما دچار ضعف است و داستان كوتاه يا رماني كه قابليت اقتباس سينمايي و تلويزيوني را داشته باشد نداريم يا كم داريم، نسبت به امكان اقتباس ايجاد ترديد مي كنند.البته در صحت اين ادعا جاي گفت وگوي بسيار است اما حتا اگر اين ادعا درست باشد بايد به اين نكته توجه كنيم كه اقتباس صرفا از آثار ادبيات داستاني صورت نمي گيرد بلكه نمايش نامه ها، تئاترها، سريال هاي تلويزيوني و حتي اپرا و انيميشن نيز مي تواند منبعي براي اقتباس باشند. به عنوان مثال بسياري از سريال هاي شاخص و ماندگار تلويزيوني كه داراي داستان هاي قوي و جذاب و شخصيت هاي محكم و ماندگار بوده اند امروزه مي توانند محملي براي اقتباس هاي سينمايي و تلويزيوني به شمار بروند.مثلا به ياد بياوريم سريال هاي روزي روزگاري يا شب دهم را كه هنوز بعد از گذشت سال ها از پخششان، شخصيت ها و حتي ديالوگ هايشان مورد توجه و علاقه مردم است و همين امروز نيز اگر اين آثار مورد اقتباس واقع و تبديل به فيلم نامه جديد تلويزيوني و سينمايي شوند مي توانند با استقبال فراوان مخاطبين روبرو شوند. يا بسياري از نمايش هاي برجسته اي كه در طول اين سه دهه به روي صحنه رفته اند قابليت تبديل به فيلم نامه هاي جذاب را دارند.اگر اين مساله را پذيرفته ايم كه فيلم نامه هاي ما داراي ضعف هاي جدي در ايده، روابط علي و معلولي و شخصيت پردازي هستند اقتباس از آثار برجسته ادبي يا نمايشي كه قدرت خود را به اثبات رسانده اند، تا حد زيادي مي تواند درماني براي اين درد فيلم نامه نويسي ما باشد.
معضل بزرگ ديگري كه فيلم نامه نويسي ما از آن رنج مي برد، مساله عدم انجام كار گروهي و كارگاهي است.به جرئت مي توان گفت كه امروزه ديدن فيلم يا سريالي در دنيا كه در تيتراژ آن نام يك نفر به عنوان فيلم نامه نويس ذكر شده باشد امري بسيار نادر و دور از ذهن است. در برخي از سريال هاي مشهور دنيا ، تعداد نويسندگاني كه مستقيما در امر فيلمنامه نويسي آن مشارك داشته اند عددي دورقمي است! اين در حالي است كه در سيماي خودمان، گاهي شاهد سريال هاي پنجاه و هفتاد قسمته بوده ايم كه فقط و تنها فقط يك نفر نگارش آن را به عهده داشته است! لازم به تاكيد نيست كه كار گروهي و كارگاهي تا چه حد مي تواند در كاهش ايرادات و ضعف ها و افزايش كيفيت محتوايي و تكنيكي يك فيلم نامه موثر باشد. البته دلايل متعددي وجود دارد كه انگيزه كار گروهي در حوزه فيلمنامه را در كشور ما كاهش مي دهد كه بررسي آنها در اين مقال نمي گنجد اما توجه به اين موضوع و تلاش براي زمينه سازي فيلم نامه نويسي كارگاهي و گروهي مي تواند و بايد در دستور كار تصميم سازان اين عرصه قرار بگيرد.
نكته ديگري كه بايد مورد توجه قرار بگيرد مساله قطع ارتبط نويسنده با گروه توليد است كه بسياري از اوقات در توليدات ما اتفاق مي افتد به اين معني كه انگار جايگاه فيلم نامه نويس تا آنجاست كه فيلم نامه كامل را تحويل تهيه كننده و كارگردان بدهد و بعد از آن فيلم نامه بسان موجودي بي صاحب و گوشت قرباني اي مي شود كه هر كس هرگونه كه بخواهد با آن برخورد مي كند و در تغييرات بعدي و بازنويسي ها كمتر از نظرات و پيشنهادات نويسنده استفاده مي شود حال اينكه مسلط ترين شخص بر فيلمنامه اي نويسنده آن است و خود او مي تواند به بهترين شكلي اثرش را بازنويسي كند و اشكالات آن را بزدايد. اين امر ناشي از جايگاه نازل و بي اهميت فيلم نامه نويس در سينما و تلويزيون ماست كه نشانه ها و قرينه هاي بسياري براي آن متاسفانه موجود است. تلاش براي ارتقاي جايگاه فيلم نامه نويس، مسلما به ارتقاي جايگاه و كيفيت فيلم نامه منتهي مي شود. اميد است كه دست اندركاران مديريت رسانه با توجه به اين نكات و با استفاده از فضاي جشنواره جام جم در جهت حل مشكلات و حركت از وضع موجود به سمت وضع مطلوب بكوشند.
فيلمنامه نويس
شنبه|ا|10|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]