گزارش تصويري تشريحي مهر/ساعتي با اهالي محله خارج از محدوده مرتضي گرد

واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش تصويري تشريحي مهر/ساعتي با اهالي محله خارج از محدوده "مرتضي گرد"
خبرگزاري مهر - گروه اجتماعي: باور اينكه در حاشيه بزرگراه آزادگان مردمي زندگي كنند كه با وجود مواجهه با انواع تحديدها و تهديدها اين پتانسيل را دارند كه در آينده اي نه چندان دور به كانوني براي انواع جرائم تبديل شوند براي پايتخت نشينان عجيب است اما... .

حاشيه اتوبان آزادگان در آينده به يكي از كانونهاي بزرگ جرم در كشور تبديل خواهد شد اين گفته سرتيب رجب زاده در همايش پيشگيري از جرم خطاب به مسئولان انگيزه اي شد تا خبرنگار مهر براي بررسي چند و چون گفته هاي فرمانده انتظامي تهران بزرگ به منطقه مورد اشاره رئيس پليس تهران برود.

منطقه " مرتضي گرد " همان محله مورد اشاره سردار رجب زاده است. اهالي اينجا همديگر را " زمين خوار " صدا مي كنند. اولين جمله بعد از سلام اهالي منطقه مرتضي گرد زمين خوار است. اهالي منطقه مرتضي گرد اغلب مهاجراني هستند كه زمينهاي اينجا را بدون مجوز تصاحب كرده اند.

نام محله " مرتضي گرد " را من هم تا به حال نشنيده بودم. درست مثل شما. با اين همه حالا اينجا هستم. براي رسيدن به اين محله بايد بزرگراه آزادگان را بگيري و به سمت ميدان سابق جهاد بروي، جايي كه در حاشيه اتوبان ساختمانهاي نيمه كاره فراواني را مي بيني كه كارگران در آنها سخت مشغول كارند تا اين محله را تكه اي از شهر تهران كنند يا حد اقل چهره شهري به اين منطقه دهند. البته " مرتضي گرد " پيش از اين روستايي بوده است با همين نام كه ساليان سال قدمت داشته.

رئيس مركز اطلاع رساني تهران بزرگ همراهمان است و براي مراقبت از ما آمده. در ورودي محله كانكس پليسي قرار دارد و براي پيدا كردن سوژه به سراق مسئول كانكس مي رويم. يك گروهبان با يك سرباز وظيفه با ديدن ما از كانكس بيرون مي آيند و بعد از معرفي مي پرسم اين محله ممنوعه كه اهالي اش مشغول ساخت وسازهاي غير مجاز هستند كجاست؟

گروهبان پوزخندي مي زند و مي گويد: " تمام خانه هاي اين منطقه غيرمجاز ساخته شده اند. حتي اين چند خانه پشت سر من كه در حال ساخت هستند. ما را هم گذاشتن اينجا تا كسي مصالح ساختماني نياورد اما همه از بيراهه ها مصالح مي آورند و كاري هم از ما ساخته نيست."

خانه هاي محله "مرتضي گرد" آنقدرها هم نوساز نيست. بعضي از آنها آنقدر فرتوت است كه هر آن انتظار داري فرو بريزد. با اين حال همه اهالي محله دچار محنت زدگي نيستند. همينطور كه با گروهبان نيروي انتظامي حرف مي زنيم يك دستگاه خودروي BMW آخرين مدل از مقابلم رد مي شود و گروهبان مي گويد: " اين هم يكي از اهالي همين منطقه است كه با ساخت خانه هاي غير مجاز و فروش آن پول خوبي به جيب زده."

آفتاب داغ شده و ظهر در اين محله عجيب و غريب حكمفرماست. تعداد زيادي از كودكان اهالي در اطراف و اكناف ساختمانها رها و بي قيد بازي مي كنند. جلوتر كه مي رويم به ديوار سفيد رنگي مي رسيم كه يك پنجره كوچك دارد و چند نفري كنارش صف كشيده اند.

جلومي روم تا ببينم اوضاع از چه قرار است و دست گيرم مي شود كه اين جماعت براي غذاي آماده صف كشيده اند و همگي آمده اند تا ناهار خود را تهيه كنند. از ظاهر امر پيداست كه غذاي امروز قرمه سبزي است. مرد 30 ساله اي هم مسئول توزيع غذا است و با خوشرويي از ما استقبال مي كند و با ديدن من و عكاس خبرگزاري مي گويد: " آمدي از زمين خواري گزارش تهيه كني؟ "

- مگر اينجا زمين خواري هم مي كنند؟

اسمش احمد است و از كودكي در " مرتضي گرد " زندگي كرده و بزرگ شده. احمد در حالي كه عرقهاي پيشانيش را پاك مي كند مي گويد: اين جا دهي بود كه توسط فردي به نام مرتضي گرد اداره مي شد و تا همين چهار ماه گذشته هم امور آن را دهداري اداره مي كرد. همه اهالي هم با همان حالت سنتي كه اين منطقه داشت در كنار هم زندگي مي كردند. اما حالا نزديك چهار ماه است كه اين منطقه در پي توسعه شهر تهران جزوي از حريم شهري منطقه 19 شهرداري تهران شده است.

احمد دلش نمي خواسته كه اين اتفاق بيفتد. مي گويد: اي كاش اينجا شهر نمي شد زيرا زمينهايي كه تا ديروز بر روي آنها كشت و كار مي شد و متري 40 يا 50 تومان ارزش نداشت امروز با ساخت و ساز خانه هاي غير مجاز به متري 300 تومان رسيده و افراد براي پنهان كردن خلافهاي خود و دوري از چشم قانون به اين منطقه هجوم آورده است.

از سيم كشي هاي برق مي شود فهميد كه صحبتهاي احمد پر بيراه هم نيست. از در و ديوار و از كوچه بنديهاي بي حساب و كتاب و از فاضلاب رها شده وسط كوچه ها مي توان فهميد كه در اين محله هم اول شهر ساخته مي شود بعد برايش چاره اي انديشيده مي شود.

هر چه به سمت محلات پاييني منطقه مي رويم بي نظمي ها بيشتر مي شود. يكي از اهالي محله كه خودش را مجيد معرفي مي كند برايمان از اين محله و خودش مي گويد كه اهل شهرستان هشترود است و به خاطر درآمد كم و بيكاري راهي تهران شده و از راه مسافركشي گذران عمر مي كند. مجيد متاهل است و پدر دو كودك 3 ساله و 4 ساله و در يكي از همين خانه هاي نيم بند غير مجاز با اجاره ماهي 200 هزار تومان زندگي مي كند. وقتي مي گويد: 200 هزار تومان برق از سرم مي پرد. باورم نمي شود كه در اين محله كرايه خانه اين قدر گران باشد.

وقتي از مجيد درباره مسائلي نظير بهداشت و خدمات شهري مي پرسم انگار دارم با او درباره تعداد ستارگان جهان سئوال مي كنم. چه به جاي جواب دادن هاج و واج نگاهم مي كند. از او درباره وضعيت امنيت محله مي پرسم و آمد و شد اراذل و اوباش. مي گويد: اينجا براي آنها پاتوق شده است و روز به روز وضعيت بدتر هم مي شود و افراد بومي اين منطقه هر روز كمتر و كمتر مي شوند. دليلش هم احساس عدم امنيتي است كه نسبت به محل خود مي كنند.

كم كم مردم محله كه فهميده اند ما خبرنگاريم دوروبرمان جمع مي شوند و هر كدام سفره دلش را پيش رويمان مي گشايد. يك زن سالخورده كه اهالي " سيده خانوم " صدايش مي كنند و ظاهراً از قديميهاي محله است جلو مي آمد و با زباني كه از فارسي و آذري تركيب شده است شروع به حرف زدن مي كند. مي گويد: " 16 سال است كه در منطقه "مرتضي گرد" و در محله معروف به تركها زندگي مي كنم و چندبار عقرب مرا گزيد و اوضاع بهداشت و سلامت در محله به قدري خراب است كه در خانه مان چند بار مار پيدا كرده ايم و چند بار هم سگها فرزندم را گاز گرفته ام."

از يكي از اهالي مي پرسم اينجا قبض برق و آب و ... هم برايشان مي آيد كه همه اهالي مي زنند زير خنده و با تمسخر مي گويند: نه اينجا همه از برق غير مجاز استفاده مي كنند. يكي از آنها مي گويد: " البته چندبار به اداره برق مراجعه كرديم اما گفتن شما خارج از محدوده هستيد. "

يكي ديگر مي پرسد: " اگر خارج از محدوده هستيم چرا اجازه ساخت و ساز دادند؟ چرا جلو اين ساختمانهاي غير مجاز را نمي گيرند؟ در همين بين يكي از بچه هايي كه دوره مان كرده است مي گويد: اينجا فقط محل اجتماع معتادها نيست. محل ترك اعتياد هم هست. مي پرسم : چطور؟ مي گويد: آن پشت يك كمپ ترك اعتياد ساخته اند و معتادان را آنجا ترك مي دهند.

و ما راهي اين كمپ مي شويم. درست وسط بيابان يك ساختماني ساخته اند با نام " مركز ترك اعتياد جمعه " وارد كه مي شويم صاحب كمپ به نام رحمان كه خودش را يكي از كارتن خوابهاي ميدان راه آهن معرفي مي كند و 45 درصد اعضاي بدنش را در اثر تزريق هروئين از دست داده، پيش مي آيد و سلام و عليكي مي كند. از اوضاع و احوال سايريني كه اينجا جمع شده است معلوم است كه حال و احوال درست و حسابي ندارند.

رحمان در باره اين محله مي گويد: مطمئن باشيد شش ماه ديگر اين منطقه به يك خاك سفيد ديگر تبديل مي شود و اگر جلوي اين ساخت و سازهاي غير مجاز را نگيرند يكي از جرم خيزترين مناطق تهران بزودي در اينجا سر از خاك بر مي آورد. چرا كه اراذل و اوباش براي فرار از قانون و دور بودن از چشم پليس به اين منطقه آمده اند و هر كاري كه دلشان بخواهد انجام مي دهند.

حرفهايش مرا به فكر مي برد. يادم مي افتد كه سالهاي سال است كه در اين مملكت اول مسئله اي ايجاد مي شود و بعد تازه مسئولان يادشان مي افتد كه بايد فكري به حال مسئله كنند و معمولاً صورت مسئله را پاك مي كنند و اصل مسئله هميشه بي پاسخ مي ماند.

--------------------------

گزارش: عليرضا جلائيان

عكس: مجيد عسگرپور

سه|ا|شنبه|ا|20|ا|اسفند|ا|1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]

[مشاهده در: www.mehrnews.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 1085]