واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: مجله نوروز > ورزش - جعفر کاشانی مدافع اسبق تیم ملی: الان چهار پنج هزار جلد کتاب در زمینههای مختلف دارم. به تاریخ گذشته کشورم علاقهمند بودهام. تاریخ اروپا را هم خیلی خوب میدانم. با توجه به موقعیت شغلیام به خیلی از مسائل بینالملل اشراف داشتهام. میثم بهرامی / در فروردین 1323 در تهران متولد شدم. دوران نوجوانیام را در محله قدیمی چهارصد دستگاه که در شرق تهران بود سپری کردم. در چهارصد دستگاه یک تیم محلی داشتیم که سرپرستی آن بر عهده حسن حبیبی بود. من به عنوان گلر تمرین میکردم. در زمین چهارصد دستگاه بازیکنان بزرگی تربیت شدند که تعداد زیادی از آنها در تیمهای ملی هم بازی کردهاند. مثلا خود آقای حسن حبیبی، فریبرز اسماعیلی، مهدی لواسانی، هادی نراقی، گودرز حبیبی، اصغر شرفی، فرامرز ظلی، امیرعاصفی و عباس حجری از این زمین به باشگاههای بزرگ رسیدند. من آن دوران دبیرستان بودم. در رشته کشتی و والیبال هم تمرین میکردم. کلاس هشتم یا نهم دبیرستان بودم که در سالن دانشگاه، زیر نظر مرحوم احمد اسفندیاری کشتی میگرفتم. چون از درسم عقب میافتادم دیگر نرفتم. والیبالم هم خیلی خوب بود. در والیبال روزی در ورزشگاه امجدیه با آقای مسعود حاجیجعفر که کاپیتان تیم ملی والیبال بود تمرین میکردم که آقای دکتر اکرامی من را دید. گفت یا فوتبال یا والیبال. اینطوری شد که والیبال را کنار گذاشتم. چند ماه قبل از اینکه این اتفاق بیفتد و والیبال را کنار بگذارم، در یک روز استثنایی، در زمین شماره 3 تیم شاهین تمرین فوتبال میکردم که مرحوم دکتر اکرامی من را دید. دعوتم کرد برای تیم شاهین. کلاس دهم دبیرستان بودم که به تمرینات تیم شاهین ملحق شدم. شاهین یکی از تیمهای مطرح زمان بود. بعد از یک سال عضو شاهین شدم. اولین سفر خارجیمان را با شاهین در سال 1342 یا 1343 به شوروی رفتیم. من بازیکن ذخیره بودم. در شوروی، در بازی با تیم ارمنستان، نیمه دوم به جای مرحوم شیرزادگان وارد زمین شدم و در بازی بعدی که با تیم دیناموتفلیس در گرجستان داشتیم، چون آقای جاسمیان مریض شده بود، من را به جای او گذاشتند. وقتی به ایران برگشتیم، من که بیشتر در پست هافبک بازی میکردم، شدم مدافع تیم شاهین. البته من اول به عنوان دروازهبان وارد فوتبال شدم. سه بار هم در بازیهای رسمی باشگاهی داخل دروازه ایستادم. اولین بار در بازیهای باشگاهی سال 1342 بود که گلرهای تیم شاهین، مرحوم جمشید محمدی و اصغر بابایی نیامده بودند. شاهین با راهآهن بازی داشت و من برای اولین بار پیراهن تیم شاهین را میپوشیدم. بازی را یک بر صفر بردیم که گل آن را مرحوم حمید شیرزادگان زد. دومین دروازهبانی را زمانی تجربه کردم که تیم پرسپولیس تازه شکل گرفته بود. بعد از بازیهای آسیایی 1347 بود. پرسپولیس با عقاب بازی داشت. مرحوم حسین فکری مربی عقاب بود و مرحوم پرویز دهداری مربیگری تیم ما را برعهده داشت. عزیز اصلی دروازهبان پرسپولیس بود و با توجه به شرایطی که به وجود آمده بود، عزیز اصلی حاضر نشد داخل دروازه بایستد. با توجه به آن فرهنگی که بر تیم حاکم بود، آقای اصلی را کنار گذاشتند و به من گفتند داخل دروازه بایست. عقاب تیم بسیار قویای بود و هفت ملیپوش داشت. گفتم من بازیکن هستم و نمیتوانم داخل دروازه بایستم. اما گفتند ایرادی ندارد. آن مسابقه را هم ما 5 بر صفر بردیم. سومین تجربه دروازهبانیام هم در خوزستان بود. پرسپولیس با یک تیم خوزستانی بازی داشت که گلرهایمان به دلایلی نتوانستند داخل دروازه بایستند. باز هم به من گفتند برو داخل دروازه. استادیوم مملو از تماشاگر بود. این مسابقه را هم دو بر صفر بردیم. با این حساب من در سه مسابقه دروازهبان بودم و حتی یک گل هم نخوردم. در این مسابقهها با توجه به خصوصیات دفاعیام، در دفاع بازی میکردم و خوبیاش این بود که میتوانستم از دستانم هم استفاده کنم. قبل از اینکه قید دروازهبانی را بزنم و مدافع بشوم، همیشه دروازهبان میایستادم. اما زمانی که دکتر اکرامی بازی من را دید و برای شاهین انتخابم کرد، اتفاقی داشتم وسط زمین به عنوان هافبک بازی میکردم. همین شد که دروازهبانی را کنار گذاشتم و بعد از مدتی از هافبک به مدافع تغییر پست دادم. البته در خط حمله هم بازی کردهام. میتوانم بگویم من در طول دوران بازیگریام در همه پستها بازی کردهام. حتی در سمت چپ و راست هم بازی کردهام. سال 1346 به تیم ملی دعوت شدم و اولین بازی رسمیام را در مسابقههای آسیایی تهران انجام دادم. در همین سال باشگاه شاهین به علت مسائلی که بعدها کتابش را چاپ خواهم کرد، منحل شد و من و بازیکنان شاهین به صورت گروهی بعد از یک پروسه بسیار پیچیدهای به پرسپولیس ملحق شدیم. پرسپولیس را ساختیم که حالا به نام پیروزی مطرح است. تا سال 1353 در این تیم بودم. البته این وسط، یک سال که سال 1348 بود، بنا به دلایلی با بچهها به باشگاه پیکان رفتیم و در این تیم، بهترین تیم تاریخ فوتبال این مملکت را ساختیم. هم مقام قهرمانی باشگاهها را به دست آوردیم، هم نماینده ایران در جام دوستی بودیم که با شکست دادن قهرمان شوروی سابق، قهرمان این مسابقهها شدیم. مجددا سال 1349 به پرسپولیس برگشتیم. این رفتن و برگشتنها خودش داستانی دارد که گوشههایی از تاریخ ورزش این کشور است. در سال 1353 بود که با توجه به موقعیت شغلیام با دنیای فوتبال خداحافظی کردم و به انگلستان رفتم. من کارمند سیاسی وزارت خارجه بودم که از این وزارتخانه برای ماموریت به انگلستان رفتم و دنباله ماموریتم در آلمان بود. دو سال هم در سوریه سرکنسول ایران بودم. بعد به ایران آمدم و بعد برای ماموریت به امارات رفتم. در انگلستان، در منچستر که بودم، کم و بیش با مدیریت حرفهای باشگاه منچستر یونایتد از نزدیک آشنا شدم. بعد هم که به دنبال ماموریتم به آلمان رفتم، معاون کنسولگری ایران بودم که با توجه به موقعیت شغلیام، وقتی آلمانیها فهمیدند من قهرمان ملی ایران بودهام، جایگاه ویژهای برایم قائل شدند. توانستم یک دوره مدیریت که فدراسیون فوتبال آلمان برگزار میکرد را بگذرانم. برای آنها خیلی سوالبرانگیز بود که چطور یک دیپلمات، ملیپوش فوتبال بوده. البته طبیعی بود که آنها تعجب کنند چراکه آنها به فوتبال نگاه حرفهای داشتند. سال 1365 که به ایران برگشتم، بنا به درخواست مرحوم دکتر اکرامی برای احیای باشگاه شاهین به این باشگاه رفتم. یک زمین بود که نه صاحب داشت، نه سندی؛ هیچ چیزی نداشت. با توجه به امکاناتی که شخصی به نام فرخ هاشمزاده فلاح که یکی از مدیران شایسته است فراهم کرد، باشگاه شاهین را ساختیم. آن هم با سالها رنج و مرارت. زمانی که فوتبال بازی میکردم، با تیم ارتش ایران هم به مسابقههای جهانی رفتم که سوم جهان شدیم. الجزایر و یونان هم اول و دوم شدند. آن موقع من و پرویز قلیچخانی سرباز یا نظامی نبودیم اما چون تیم سهمیه داشت، من و قلیچخانی را بردند. در طول تمام این سالها، دست از تحصیل برنداشتهام. من لیسانس ادبیات و زبانهای خارجی دارم اما دورههای زیادی در زمینههای متفاوت دیدهام. من از بچگی اهل مطالعه بودم. از بچگی با کتاب انس و الفت خاصی داشتهام. الان چهار پنج هزار جلد کتاب در زمینههای مختلف دارم. به تاریخ گذشته کشورم علاقهمند بودهام. تاریخ اروپا را هم خیلی خوب میدانم. با توجه به موقعیت شغلیام به خیلی از مسائل بینالملل اشراف داشتهام، به خصوص بعد از شکل گرفتن اروپا و جنگهای صلیبی. به نظرم تاریخ را باید دنبال کرد تا به نتیجه رسید. بازیکنان فعلی تیم ملی هم باید حداقل تاریخ تیم ملی کشورشان را بخوانند تا بدانند جای چه کسانی پیراهن تیم ملی را میپوشند. 40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 182]