تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 17 مرداد 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):دانشمندی که از علمش سود برند ، از هفتاد هزار عابد بهتر است .
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

الکترود استیل

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1809831182




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

طنز/ شوهرجونم غلط کرده که عاشق شده/ مرگ بر مرد


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > شکیبا، شهرام  - (تقدیم به همه زن‌هایی که حالشون از ریخت مردها به هم می‌خورد) اثر تهمینه میلانی تهیه‌کننده: آقامون اینا روز- داخلی- صحنه قتل یک جنازه به طرزی عجیب روی زمین افتاده و از سینه‌اش دود بلند می‌شود. به اندازه یک دایره با شعاع cm10 روی سینه مرد سوراخ است و دود از سوراخ ناشی از سوختگی بیرون می‌زند. بوی کباب همه‌جا را فراگرفته است. تیم تحقیقات کارآگاهی مشغول کارند. دور جنازه مرد را با گچ خط می‌کشند. جنازه را که برمی‌دارند،‌ نقش یک گاو می‌بینیم که با گچ درست شده و این اشاره‌ای است به اینکه مردها حتی مرده‌شان هم آدم نیست.در حین بلند کردن جنازه چشم کارآگاه «تیزبین» که تنها مرد خوب جهان است به دست مشت کرده مرد می‌افتد که یک دسته موی بلند مش کرده در مشتش دیده می‌شود.کارآگاه تیزبین: اسمش چی بوده مقتول؟یکی از همکاران: هیبت دریانی.کارآگاه تیزبین: اون موها رو از توی مشتش در بیارین بفرستین آزمایشگاه. یه لیوانم آب بریزین توی سوراخ سینه‌اش حالمون به هم خورد بس که دود کرد این یارو!دستی یک لیوان آب روی سوراخ سینه مقتول می‌ریزد. سینه سوخته مرد جِزّی صدا می‌کند و خاموش می‌شود. روز- داخلی- دفتر کارآگاه تیزبین کارآگاه پشت میز کارش نشسته و مشغول بافتن یک شال‌گردن با کاموای موهر نارنجی و بنفش است و ترانه‌ای را زیر لب زمزمه می‌کند.کارآگاه تیزبین: هوس، تو دلم داره می‌کشه نفس...صدای در می‌آید.کارآگاه تیزبین: کیه‌کیه در می‌زنه من دلم می‌لرزه آه! بیا تو.منشی وارد می‌شود. یک نامه جلوی کارآگاه می‌گذارد و یک کیسه نایلون که تارهای مو در آن است. کارآگاه کاغذ را می‌خواند.کارآگاه تیزبین: به نام خدا. نتیجه آزمایشات نشان می‌دهد که رشته موهای مذکوره با رنگ موی اورآل (Loreal) N.7/1 رنگ شده سپس به شکل سوزنی از زیر کلاه مش درآمده، ابتدا دکلره شده، آن گاه با استفاده از رنگ موی ایگورا رویال (Igora royal) N.6 مش گردیده است.کارآگاه سری به تأسف تکان می‌دهد.کارآگاه تیزبین: اینا دیگه کی‌ین؟! این مو تابلوئه که رنگ مشش ایگورا رویال N.3 است. این مو کاملاً کاهیه! غروب- داخلی- دفتر رئیس رئیس مردی 55 ساله و بسیار خشن است.رئیس: ببین تیزبین! این پرونده برای ما خیلی اساسیه. عوض اینکه توی ساعت اداری واسه زنت بافتنی ببافی، باید تا 4 ساعت دیگه نتیجه کامل این تحقیقات رو بذاری روی میز من. وگرنه مجبوری بعد از اخراجت دائم توی خونه واسه زنت بافتنی ببافی.کارآگاه تیزبین: البته باعث افتخاره. ولی چشم. شب- داخلی- منزل تیزبین- تیزبین در حال جارو کشیدن.- گذر زمان.- تیزبین در حال شستن ظرف‌ها.- گذر زمان.- تیزبین در حال پهن کردن رخت‌های شسته شده.- گذر زمان.- تیزبین در حال تعویض پوشک بچه.- گذر زمان.- تیزبین در حال پختن غذای فردا.- گذر زمان.- تیزبین خسته و کوفته و خرد و خراب در حالی که پرونده قتل هیبت دریانی را زیر بغل دارد به هال خانه وارد می‌شود. همسر تیزبین که یک کاسه پاپ کورن (پف‌فیل) و یک دلستر خانواده و یک کاسه تخمه آفتابگردان روی میز کنار دستش دارد، روی کاناپه لم داده و مشغول دیدن قسمت هفتم از فصل هشتم سریال «ویکتوریا» است. تیزبین چراغ هال را روشن می‌کند.زن: خاموش کن اون صاب مرده رو. مگه نمی‌بینی دارم سریال می‌بینم. اَه! از دست این بی‌ملاحظه‌گیای تو!تیزبین: خب آخه می‌خوام پرونده رو بخونم.زن: دیگه چی شده. باز کدوم مرد ذلیل مرده‌ای به زن معصوم و بدبختش شک کرده و به خاطر خیال‌پردازی ذهن بیمار ومعلولش زن بی‌گناه‌رو با چاقو تیکه‌تیکه کرده؟!تیزبین: نه قضیه این یکی فرق می‌کنه.زن عصبانی تلویزیون را خاموش می‌کند.زن: اه! نمی‌ذاری یه سریال ببینم که. این زن بدبخت...تیزبین: ویکتوریا؟زن:... نه بابا دوستش. از دست شوهرش سرطان گرفته می‌خوان عملش کنن. حالا باشه فردا و پس‌فردا و پس اون فردا هر سه تا تکرارشو می‌بینم. اون جوری واینستا منو نیگا کن. پاشو برو یه چایی نبات با عرق نعنا بیار، نفخ کردم.بعدم بگو ببینم قصه چیه.تیزبین با چای نعنا و نبات برمی‌گردد.تیزبین: می‌دونی چی عجیبه؟ وقتی دور جنازه با گچ خط کشیدیم شکل یه گاو دراومد.زن: خب اینکه طبیعه. چیز غیرطبیعی چی دیدی؟تیزبین: آهان! سینه جنازه سوراخ بود و سوخته. دود می‌کرد. توی دست جنازه یه مشت هم مو بود خرمایی N.7.1 با مش سوزنیه N.3زن: N.3؟! عمراً. الان N.6 مده.تیزبین: نه جون تو رنگش به کاهی می زد. N.3 بود.زن: نه حتمآً دکلره‌ش زیاد مونده بوده رو سرش.یادت نیس پارسال عید پروین عمه اقدس اینا چه گندی زد به موهای سهیلا جون؟ از بس که دکلره رو دیر ورداشت.تیزبین:آره! گندش بزنن. این پروین عمه اقدس اینا فقط بند و ابروش خوبه. ولی من دس به قیچی و رنگشو اصلاً قبول ندارم.زن: خب. گفتی یارو سینه‌اش سوخته بوده؟تیزبین: آره.زن: طرف جز جیگر زده بوده. لابد زنشو کتک زده، اونم نفرینش کرده و گفته جز جیگر بزنی. اونم جز جیگر زده. طرف به مرگ طبیعی مرده. خوبم شد که مرد.روز- داخلی - دفتر تیزبینتیزبین بافتن شال‌گردن موهر صورتی و بنفش همسرش را تمام کرده و آخرین دانه بافتنی‌اش را هم کور می‌کند و همزمان می‌گوید: تیزبین: کور بشه چشم حسود و بخیل و هر کی چشم نداره ببینه.پایان نقد فیلمکور بشه چشم حسود!(نقدی بر فیلم مرگ بر مرد...)نوشته: شیلا ویتاکرترجمه: پروین عمه اقدس اینا«مرگ بر مرد» در ظاهر فیلمی ساده است، اما معانی پیچیده‌ای دارد و یک اثر متافوریک کامل است. گنجینه‌ای است که یک کلید کوچک دارد. کلیدی طلایی که در این صندوقچه پرجواهر را می‌گشاید. این کلید برای بیننده با شعور در همان سکانس اول جاسازی شده: نقش گاوی که بعد از برداشتن جنازه مرد بر زمین مانده. این یعنی همه چیز . میلانی در همان ابتدا به ما می‌گوید که «مرد» در واقع حیوانی است که هیچ بویی از لطافت نبرده. گاوها با شاخ‌های مهیب‌شان در چمن‌زارها راه می‌روند و به جای بو کردن گل‌ها، آنها را نشخوار می‌کنند و تاپاله می‌اندازند. گاوها کارخانه‌های زنده، متحرک و شاخدار تبدیل گل به تاپاله هستند.در چنین احوالی مردی مثل تیزبین واقعاً نعمت است. مردی که وقتی دانه آخر بافتنی را کور می‌کند می‌گوید: «کور بشه چشم حسود...» و این هم استعاره‌ای زیباست. کور کردن بافتنی و جمله فوق.به نظر من زن تیزبین باید قدر شوهرش را بداند و همیشه برای بند و ابرو برود پیش پروین عمه اقدس اینا که بند و ابروش حرف ندارد. برای مش هم باید همان‌جا برود. آن یک دفعه هم پروین حواسش پرت شده بود که موهای او را خراب کرد. ضمناً آدرس آرایشگاه پروین هم تهران- بلوار فردوس - ... طبقه دوم می‌باشد. لطفاً قبلاً وقت بگیرید. ساعت کار 14 تا 22. ضمناً روزهای دوشنبه مدل مجانی می‌باشد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن