تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):درگذشت عالم مصيبتى جبران ‏ناپذير و رخنه ‏اى بسته ناشدنى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846063357




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ضرورت تداوم داستان كوتاه در ادبيات معاصر فارسي


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: ضرورت تداوم داستان كوتاه در ادبيات معاصر فارسي


اشاره:

در نوشته زير، سير داستان‌نويسي ايران، به ويژه داستان كوتاه در دوران معاصر، به كوتاهي بررسي گرديده، سپس علل و عوامل شكل‌گيري داستان كوتاه فارسي و پيشگامان و نويسندگان اثرگذار اين گونه ادبي در دوره اخير ادبيات ايران، و به ويژه بازتاب آن در ادبيات معاصر فارسي، بررسي شده است.

داستان كوتاه در ادبيات فارسي داراي جايگاهي ارزشمند است و چنين برمي‌آيد كه داستان كوتاه نه تنها گونه‌اي ادبي و هنري است، بلكه مظهر زيبايي، تفاهم، تأمل، تدبّر و انسان‌دوستي است، كه به صورت گونه ادبي جهان‌شمول جلوه‌گر مي‌شود و حتي گاهي در مقابل ضدفرهنگ‌ها و ناهنجاري‌هاي اجتماعي قرار مي‌گيرد. ....

***

2ـ6. ايجاد واكنش عاطفي

پيامد ناگزير بيان تصويري در داستان كوتاه، ايجاد تأثرات حسي و عاطفي ـ و نه عقلي ـ در خواننده است؛ زيرا تنها بيان تصويري قادر است حسي را از سويي به سوي ديگر، به مؤثرترين شكل خود منتقل كند.

«داستان كوتاه،‌هرچند به صورت غيرمستقيم، ولي با توانايي مشابه، تمامي حواس را برمي‌انگيزد؛ به همين دليل، در داستان كوتاه، كلمه هنگامي به حداكثر تأثير خود مي‌رسد كه پندار تأثر حسي را ايجاد كند... هنرمند تأثيرگرا به جاي ارائه كليت شيء جزئياتي از آن را به نمايش مي‌گذارد كه باعث بروز واكنش خوانند نسبت به خصوصيات مادي شيء مي‌شود. اين واكنش، قبل از اينكه خواننده تصوير كاملي از شيء در ذهن داشته باشد، ايجاد مي‌گردد. تأثرگرايي، به خاطر سرعت و دقت توصيف و درك بلاواسطه شيئي كه هدف آن است، به نحوي درخور ستايش، مناسب كار داستان كوتاه است».

3ـ6. درهم فشردگي و ايجاز

در داستان كوتاه، به دليل طول كوتاه اثر، موضوع به نهايت درجه فشرده مي‌شود و همين فشردگي، ايجاز و به‌هم فشردگي معنايي را به بار مي‌آورد كه ساخت داستان كوتاه را به سمت ساختار شعر سوق مي‌دهد.

يكي از دلايل مهم درهم فشردگي، وجود همين بيان تصويري در داستان كوتاه است. اين به اين معنا نيست كه داستان كوتاه حرف چنداني براي گفتن ندارد يا موضوع داستان، موضوع بي‌اهميتي است؛ بلكه به اين معناست كه حجم عظيمي از مطالب، ممكن است در قالب و قالب تصويري كوچك آن‌چنان درهم فشرده شوند كه اگر قرار بود در قالب روايي رمان بيان شود، به مجلدات چندي نياز بود. اين ايجاز و درهم فشردگي نه فقط از خصوصيات ساختار شعري، بلكه از خصايص اصلي رؤيا نيز هست. كه در آن، طبق تحليل فرويد، تصاوير فراواني در يك تصوير، به هم فشرده شده و ساختار رؤيا را شكل مي‌دهند.

4ـ6. ابهام هنري

در داستان كوتاه هرچه به سمت هنري شدن و زيبايي شناختي شدن پيش مي‌رويم، از بازماندة شكل روايي آن كاسته مي‌شود و اثر بيشتر در هاله و فضايي از ابهام هنري و زيبايي‌شناختي فرو مي‌رود كه با ابهام در شعر، هم‌راستا و از يك جنس است و اين ابهام، ناشي از ساختار تصويري بيان در داستان كوتاه است، كه دقيقاً ويژگي ابهام كلّ فضاي شعر است كه از ماهيت تصويري آن برخاسته است»1 (مهرگان، 1382: 42ـ 43).

7. انقلاب مشروطيت و تأثير آن در شكل‌گيري داستان كوتاه فارسي

انقلاب مشروطيت و آشنايي روز‌افزون با ادبيات غرب،‌به دوره‌اي از تجارب ادبي در قلمروهاي نظم و نثر انجاميد. در زمينه شعر، قالب كهن در مقابل انديشه‌هاي جديد تسليم شد و نيما يوشيج قالب بياني جديدي در شعر فارسي آفريد؛ اما تجارب جديد در زمينه نثر، با فضا و جوّ فكري و عاطفي زمان تطابق بيشتري داشت و لذا مورد اقبال بيشتري قرار گرفت.

نوشتن داستان كوتاه و رمان در ايران تقريباً‌ در اين ايام چهره نمود. با اينكه دستاورد نويسندگان ايران در آغاز با سادگي و موفقيت نسبي همراه بود، اما چندي بر نيامد كه ناكامي آن‌ها در خصوص آفريدن رمان محكم و منسجم معلوم شد. البته اين امر علاوه بر عوامل رواني آن، معلول علل موجود جامعه بود. نوعي از تركيب اقتصادي و اجتماعي كه براي بالندگي رمان جدي ضروري بود هنوز در ايران پديدار نشده بود؛ مثلاً هنوز در ايران يك طبقه متوسط منسجم و فرهيخته پديد نيامده بود؛ ساختار اجتماعي و روابط انساني ايران هنوز ساده و غيرپيچيده بود؛ الگوي كل جامعه كه داراي ساختار ارباب و رعيتي بود؛ بيشتر مناسب آفرينش رمان بود نه نوول. آنچه براي تحول نوول و رشد آن نياز بود، يعني قطبي شدن افراد و جامعه،‌در جامعه ايران چهره ننموده بود. رمان كاملاً‌با جامعه سروكار دارد و حال آنكه داستان كوتاه طبق اشاره فرانك اوكانر، «مرتبط با گروه‌هاي مردم است».

پلات

«موجود» و تا حدي «زندگي اجتماعي»، قلمرو نويسندگي داستان‌نويس را شكل مي‌دهد. در اين مقام، با عوامل رواني زيادي سروكار داريم كه علاقه نويسندگان ايران را در قلمرو داستان كوتاه، به عنوان قالبي از قالب‌هاي ادبي، به خود واداشته است.

ماهيت اجتماعي صور خيال ادبي فارسي، شرايط و احوال اجتماعي ـ اقتصادي ايران و تأثير ادبيات غرب را مي‌توان از مهم‌ترين عوامل شكوفايي ناگهاني داستان‌نويسي آن برشمرد. عوامل ديگر، همچون نياز نشريات ادواري به آثار كوتاه در يك شماره ويژه، نيز به اين رشد ياري رساند؛ ولي اين عوامل در مرتبه فروتري بودند.

به طور كلي، تحول و بالندگي داستان‌نويسي ايران را مي‌توان در 3 مرحله پژوهيد:

1. از سال 1286 ش ـ سالي كه نخستين قطعات روايي دهخدا در صور اسرافيل منتشر شد ـ تا سال 1300 ش، يعني سال انتشار مجموعه يكي بود، يكي نبود از محمدعلي جمال‌زاده.

2. از سال 1300 ش، يعني هنگامي كه نخستين مجموعه داستان صادق چوبك با عنوان خيمه‌شب‌بازي منتشر شد.

3. از سال 1324 تا به امروز (منظور تا سال 1357 ش) و اين دوره، داستان‌نويسي ايران را پس از جنگ‌جهاني دوم برمي‌گيرد.

مهم‌ترين ويژگي داستان‌نويسي ايران در سال‌هاي پس از جنگ جهاني دوم، قالب پيچيده و بغرنج آن است. نويسندگان پيشين، حتي جمال‌زاده و هدايت، دريافته بودند كه نخستين هدف يك داستان كوتاه،‌ «مفهوم»، يعني محتوا و مضمون روايي آن است. طُرفه نيست كه بيشتر نوشته‌هاي داستان‌گونه دهخدا و شمار درخور ملاحظه‌اي از آثار جمال‌زاده و هدايت، در حقيقت حكايات شنيدني هستند. آشنايي با رمان‌هاي ادبيات سده نوزدهم فرانسه، كه بيشتر نويسندگان پيش از جنگ ايران با آنها آشنا بودند، درگيري با خط و محتواي داستان را در كنار قصه سنتي ايران پديد آورد. در داستان كوتاه ايران رابطه ارگانيكي بين فشردگي قالب و خلاقيت ـ آنچه كه ادگار آلن‌پو آن را «تأثير مجرد» ناميده است ـ پديد آمد و بر اثر آن، اسلوب جديدي از شخصيت‌پردازي و درهم‌تنيدگي عناصر داستاني ايجاد گرديد (آژند، 1372: 167ـ170).

8. دلايل توجه و علاقه‌مندي نويسندگان ايران به داستان كوتاه و توجه نكردن به رمان‌نويسي

يكي از دلايل پا نگرفتن رمان‌هاي اوليه و گرايش خوانندگان به داستان كوتاه، تبحر نداشتن رمان‌نويسان در آفريدن آدم‌هاي زنده و حوادث واقعي و باور كردني بود. همچنين نويسنده ايراني كه نوشتن حرفه اصلي‌اش نبود، به جاي صرف وقت براي خلق رمان، به نوشتن داستان كوتاه روي آورد؛ به خصوص كه چاپ داستان كوتاه، آسان‌تر از چاپ رمان‌هاي حجيم بود. بسيار كسان كه پديد آوردن داستان كوتاه را امري ساده پنداشته بودند، خيلي زود از خاطره خوانندگان محو شدند و جايي در تاريخ‌ادبيات نيافتند؛ اما نويسندگاني مانند جمال‌زاده، هدايت، علوي، چوبك، آل‌احمد، دانشور و .... با رويكردي نو به صناعت داستان‌نويسي و مناسبات اجتماعي، صداي گرو‌ه‌هاي وسيع‌تري از مردم را منعكس كردند. اگر رمان اجتماعي اوليه از لحاظ توجه به زندگي روزمره، نسبت به رمان تاريخي گامي به پيش گذاشت، داستان كوتاه به جاي تفاخر تملق‌آميز رمان تاريخي به اصالت‌هاي اشرافي و احساسات‌گرايي مفرط رمان اجتماعي مي‌كوشد انتقاد از نارسايي‌هاي فردي و جمعي را با ساختي حساب‌شده بيان كند و به صورتي عميق‌تر با واقعيت درگير شود. البته جمال‌زاده بيشتر از نظر پيش‌كسوتي اهميت دارد؛ اما ارزش هدايت به علت نقش شگفت او در تجسّم پنهان مانده‌ترين جنبه‌هاي زندگي ايراني و پيشبُرد صناعات داستان‌نويسي است.

داستان‌نويسي، گذشته از تحول فرم ادبي، در ساده كردن زبان نگارش نيز تأثير بسزا دارد. نويسنده چون مي‌خواهد داستانش آيينه زندگي مردم باشد، نمي‌تواند جز با زبان زندگي، مقصود خود را بيان كند. اما توجه بسيار به اصطلاحات و ضرب‌المثل‌هاي عاميانه، نخستين داستان‌هاي كوتاه را داراي نثري اغراق‌آميز مي‌كند. در يكي بود،‌ يكي نبود گاهي داستان فداي فرهنگ عامه‌گرايي شده است. جمال‌زاده معترف است كه از قالب داستان، به عنوان وسيله‌اي براي جمع‌آوري و حفظ امثال و حكم استفاده كرده است: «كتاب رومان و قصّه، بهترين گنج‌ها خواهد بود براي زبان» و مي‌تواند جعبة حبس صوت گفتار طبقات و دسته‌هاي مختلفة يك ملّت باشد» (ميرعابديني، 1377: 79ـ80).

به هر حال، داستان كوتان در ايران، از همان آغاز از اهمّيت و اعتبار بيشتري برخوردار بوده است. خوانندة ايراني با داستان كوتاه بيشتر خو گرفته و آشناست و اغلب حدّ و رسم آن را بيشتر از رمان مي‌شناسد. در واقع، داستان كوتاه توانسته است موقعيّت و منزلت خود را در جامعة ايراني در ميان خوانندگان تثبيت كند؛ حال آنكه رمان بايد راه درازي را براي نيل به اين هدف بپيمايد. رمان‌نويسي تقريباً از دهة 40 به اين سو رونق يافت و در اين زمينه آثاري با ارزش به وجود آمد.

اغلب نويسندگان ما كار نوشتن را با داستان كوتاه آغاز كرده‌اند و اين واقعيّت شايد به اين دليل بوده است كه نويسندگي در ايران حرفه نيست. نويسنده مجبور است شغلي براي خود دست و پا كند و در ساعات فراغت داستان بنويسد. نوشتن داستان كوتاه، با وقت محدود و فرصت تنگ، بيشتر امكان‌پذير است تا رمان كه فراغت بسيار مي‌‌خواهد.

دليل ديگري كه مي‌توان براي رو آوردن نويسندگان ايراني به داستان كوتاه بيان كرد، اين است كه داستان كوتاه بيش از رمان امكان بازآفريني لحظه‌هاي ناپايدار را به نويسنده مي‌دهد. طبق تعريف‌هايي كه از داستان كوتاه در اغلب فرهنگ‌هاي ادبي شده است، داستان كوتاه غالباً بر خلق حال و هواها، وضعيت‌ها و موقعيت‌ها بيشتر توجه دارد تا بر شخصيت‌پردازي و داستان‌گويي؛ مثلاً تعريف داستان كوتاه در فرهنگ وبستر چنين است:

«داستان كوتاه روايت به نسبت كوتاه خلّاقه‌اي است كه نوعاً سروكارش با گروهي محدود از شخصيت‌هاست كه در عمل منفردي شركت دارند و غالباً با مدد گرفتن از وحدت تأثير، بيشتر بر آفرينش «حال و هواهايي» (Moods) تمركز مي‌يابد تا داستان‌پردازي».

از اين رو، تجسّم آنات و حال و هواها، براي نويسندة ايراني كه تمام وقت در تلاش معاش است، بيشتر امكان‌پذير است تا بازگويي داستاني از كلّ وقايع زندگي كه حوزة آفرينش آن بيشتر در رمان است.

رمان، محصول دوران ثبات است و داستان كوتاه، روايتگر تغييرات.

در جوامعي كه مدام دستخوش ناآرامي و بي‌ثباتي‌اند، نويسنده بيشتر مي‌تواند به نوشتن داستان كوتاه اكتفا كند، تا خصلت‌ها و ويژگي‌هاي اجتماعي وسياسي جامعه تقريباً تثبيت يابد. البتّه چنين قاعده‌اي حتمي و قطعي نمي‌تواند باشد و هنر هرگز قاعده‌پذير نيست.

از آنجا كه داستان كوتاه روايتگر آنات و تغييرات مدام است، طبعاً براي بيان اين تغييرات، به قالب‌هاي متنوّعي نياز دارد؛ از اين رو، داستان كوتاه پيوسته محمل تجربه‌هاي تازه است و انواع گوناگون و رنگارنگي از آن آفريده شده و مي‌شود. (ميرصادقي، 1366: 160-164).

حسن كامشاد در كتاب پايه‌گذاران نثر جديد فارسي مي‌گويد: «شيوة برگزيدة بيان نويسندگان جوان پس از جنگ جهاني ، داستان كوتاه بوده است و پاره‌اي از بهترين آثار ادبيات معاصر فارسي به اين سبك نگاشته شده است. اين شيوة نگارش، البتّه در ادبيات ما تازگي ندارد. داستان كوتاه ـ به مفهوم وسيع آن ـ احتمالاً كهن‌ترين شكل روايي ادب فارسي است. براي آنكه نهضت ادبي جديد واقعاً آغاز شود، به آدمي چون جمال‌زاده نياز بود تا نشان دهد اين شكل مردم‌پسند و عمدتاً شفاهي حكايت ـ دربارة ماجراها، شور و هيجان‌ها و مخمصه‌هاي خنده‌دار افراد عادي ـ مي‌تواند به زبان مردمي و در قالب نوشتة خوب عرضه شود. بهترين داستان‌هاي جديد فارسي، دربارة مردم عادي و به زباني كه آنها به كار مي‌برند ، وضعيّتي كه ممكن است براي هركس پيش آيد، به قلم آمده است. اين زبان، جذّابيت ويژه شعر فاخر كهن ـ همان توان تابناك جمع‌بندي اوضاع و احوال، حال و هوا و شور و التهاب ـ را با ابراز چند كلمه يا تشبيهي استوار، به فارسي بازگردانده است» (كامشاد، 1384: 136).

9. بيان ديدگاه‌ها، نظرات نويسندگان و منتقدان دربارة داستان كوتاه

در پايان، بنا به اهمّيت و جايگاه مهمّي كه داستان كوتاه در ادبيات جهان دارد، به ديدگاه‌هاي چند تن از نويسندگان و منتقدان معروف دربارة داستان كوتاه اشاره مي‌شود:

ادگار آلن‌پو، نويسندة معروف آمريكايي، داستان كوتاه را چنين تعريف كرده است: «نويسنده بايد بكوشد تا خواننده را تحت اثر واحدي كه اثرات ديگر مادون باشد، قرار دهد، و چنين اثري را تنها داستاني مي‌تواند داشته باشد كه خواننده در يك نشست، كه پيش از دو ساعت نباشد، تمام آن را بخواند» (ميرصادقي، 1372: 357).

آلن پو در تعريفي ديگر از داستان كوتاه مي‌گويد:

«داستان كوتاه كاري است روايي و منثور كه براي خواندن آهستة آن، نيم ساعت تا دو ساعت وقت لازم است».

ا.چ.جي.ولز داستان كوتاه را چنين تعريف مي‌كند:

«هر قطعه يا تصوير كوتاهي كه بتوان آن را در نيم ساعت خواند». اما هدفيلد آن را «قصه‌اي» مي‌خواند كه «بلند نيست».

شرويك، منتقد انگليسي، مي‌گويد «داستان كوتاه به مسابقة اسب‌سواري شبيه است؛ آنچه در آن اهميت دارد، اول و آخر آن است»؛ در حالي كه آنتوان چخوف معتقد است كه «نبايد در بند اول و آخر داستان كوتاه بود».

سروالپُل، رمان‌نويس و منتقد انگليسي، معتقد است كه «داستان بايد گزارش حوادثي باشد كه آكنده از حركات پياپي و با تدريجي غيرمنتظره رخ دهند و به شكلي سرگرم‌كننده به اوج بروند».

جك لندن معتقد است كه: «داستان كوتاه بايد از لحاظ ارتباط ميان زندگي و حادثه، تا حدي منسجم باشد و مهيج و سرگرم‌كننده» (بارونيان، 1387: 212-213).

جمال ميرصادقي، نويسنده و منتقد ادبيات داستاني ايران، در تعريف و بيان داستان كوتاه و خصوصيات آن، چنين اظهارنظر مي‌كند:

«در داستان كوتاه از واقعه صحبت مي‌شود؛ بدين معني كه اغلب داستان‌هاي كوتاه داراي يك واقعة بزرگ مركزي است كه حوادث و وقايع ديگر براي تكميل و مستدل جلوه دادن آن آورده مي‌شود. پس در داستان كوتاه، واقعة مركزي مثل خورشيدي است كه حوادث ديگر مثل سياره‌هايي به دور آن بگردد و وابسته و همبستة آن باشد و در كل، يك منظومه را تشكيل بدهد» (ميرصادقي، 1366: 212).

صفدر تقي‌زاده، منتقد و نويسندة ديگر، در كتاب شكوفايي داستان كوتاه مي‌گويد: «داستان كوتاه، مثل ساير انواع ادبي، وضع و موقعيت بشري را براي خواننده روايت مي‌كند. نويسندة داستان كوتاه در كار خود همان‌قدر هوشيار و منضبط است كه يك شاعر. شعر و داستان كوتاه، خويشان نزديكند و هر دو ساختي دقيق، موجز و ظريف دارند» (تقي‌زاده، 1372: 3).

مصطفي مستور، از ديگر نويسندگان معاصر ما، در تعريف و كاركرد داستان كوتاه مي‌گويد: «داستان كوتاه داستاني است كه در آن به قصد بيان پيامي واحد، شخصيت يا شخصيت‌هاي اصلي در واقعه‌اي واحد نشان داده مي‌شوند» (مستور، 1379: 12).

ادامه دارد





چهارشنبه|ا|7|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن