محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828778788
ايران بايد براي آينده سوريه فعالانه برنامه ريزي كند
واضح آرشیو وب فارسی:ايران دیپلماسی: ايران بايد براي آينده سوريه فعالانه برنامه ريزي كند
دكتر حسين علايي، كارشناس مسائل استراتژيك در دوازدهمين نشست ديپلماسي ايراني با موضوع «بحران سوريه؛ نگاه از درون و برون» در سخناني ضمن اشاره به تحولات سوريه معتقد است بسيار بعيد است كه روند فعلي به بقاي نظام كنوني سوريه بينجامد.
ديپلماسي ايراني: بقاي هر حكومتي به چند عامل بستگي دارد. ما بايد بررسي كنيم كه اين عوامل در سوريه چه وضعيتي دارند و بر اساس آن تا چه حد مي توان انتظار بقاي حكومت در اين كشور را داشت.
يكي از عوامل بقاي حكومت ها ساختارهاي حكومتي است. ساختارهاي حكومتي مي تواند به بقاي دولت ها حكومت كنند. ساختارهاي حكومتي در سوريه داراي دو مشكل است. يكي اين كه اين ساختار بسيار كهنه و فرسوده شده است و حتي در ساختار فعلي، افراد حكومتي به جز شخص بشار اسد، خسته شده اند. خيلي از اين افراد نشاط لازم براي ادامه حكومت را ندارند.
مشكل دوم اين ساختار اين است كه ساختارهاي حكومت در سوريه مربوط به زمان جنگ سرد است. يعني اين ساختارها به جهاني مربوط مي شود كه شوروي سابق و آمريكا به عنوان دو ابرقدرت بر امور جهان حاكم بودند. در آن زمان در كشورهاي بلوك شرق ساختارهايي طراحي مي شد كه سيستم تك حزبي حاكم بود و متكي بر ابزارهاي امنيتي و نظامي بود. زمان اين چنين ساختارهايي گذشته است و اصولا عمر ساختارهاي ديكتاتوري در خاورميانه رو به پايان است. اين اتفاق منحصر به ليبي و سوريه كه داراي سيستم رياست جمهوري هستند نيست، بلكه به نظر مي رسد عمر حكومت هاي پادشاهي منطقه نيز رو به اتمام است. هرچند ممكن است زوال اين حكومت ها طول بكشد ولي فرا مي رسد. بنابراين در سوريه ساختارهاي حكومت براي بقاي اين حكومت مناسب نيست.
پايه دوم و عامل بقاي ديگر حكومت، مردم است. در سوريه اكثريت مردم خواهان ساختارهاي حاكم كنوني نيستند. حتي اقليت ها نيز در اثر نگراني از آينده است كه به وضع موجود رضايت مي دهند. در واقع آنها نيز وضع موجود را قبول ندارند و از آن احساس رضايت نمي كنند. حتي كساني كه در بدنه حكومت هستند، بين ساختارهاي متكي بر قواعد مردم سالاري و ساختارهاي مبتني بر ديكتاتوري، ساختارهاي دموكراتيك را ترجيح مي دهند. يعني حتي اگر از افرادي كه در حكومت هاي ديكتاتوري هستند در مورد اين موضوع سوال كنيد خواهيد ديد كه خود آنها نيز دموكراسي را ترجيح مي دهند. بنابراين همه حكومت هاي ديكتاتوري بر نشانه هاي دموكراسي خود تاكيد مي كنند. حتي بشار اسد هم پذيرفته است كه اصلاحات انجام دهد. اصلاحات يعني پذيرفتن اين كه وضعيت قبلي دچار اشكال بوده است و آن را قبول ندارند. بنابراين همين موضوع از نظر افكار عمومي پذيرفته شده است كه وضع موجود قابل پذيرش نيست و اكثريت مردم در سوريه به دنبال تغيير ساختار هستند. اين تغيير ساختار با مقايسه اين حكومت با ساير حكومت ها هوادار بيشتري پيدا مي كند. معمولا مردمي كه در ساير حكومت هاي ديكتاتوري زندگي مي كنند وضعيت خود را با مردمي كه تحت ساختارهاي دموكراتيك تر زندگي مي كنند، مقايسه مي كنند و هميشه آن ساختارها را ترجيح مي دهند. چرا كه در آن ساختارها، مردم آزادي بيشتري دارند؛ امكان فعاليت اقتصادي فراهم تر است؛ مردم از رفاه بيشتري برخوردار هستند و غيره. به عنوان مثال مردم ليبي در دوران قذافي با وجود درآمد نفتي زياد اين كشور در فقر به سر مي بردند. قذافي درآمد نفتي را در بانك هاي قذافي ذخيره كرد و حتي حاضر نشد براي دوام خود آن را براي مردم خرج كنند. لذا حكومت هاي ديكتاتوري نه تنها آزادي مردم را سلب مي كنند بلكه به رفاه مردم هم توجه نمي كنند. بنابراين اكثريت مردم سوريه ساختارهاي كنوني حكومت را نمي پذيرند و با آن مخالفند. نشانه اين مسئله را مي تواند در تداوم مخالفت هاي عمومي و شدت كشتارها ديد. درست است كه سركوب ها مانع از گسترش اعتراضات مردمي به شهرهاي بزرگ شده است، ولي اين به اين معني نيست كه اعتراض و مخالفتي وجود ندارد. بلكه اعتراضات و مخالفت ها از سوي مردم وجود دارد، ولي امكان بروز نمي يابد. اگر فرصت و امكاني بيابد و آزادي ايجاد شود اين مخالفت ها خود را بروز خواهد داد.
عامل سوم بقاي حكومت ها روابط خارجي و تعاملات بين المللي است. در اين حوزه حكومت فعلي سوريه در حال محدود شدن است. به طور مشخص حكومت هاي غربي با اين دولت مخالف هستند، اتحاديه عرب، به استثناي عراق، با اين حكومت مخالف است. روسيه و چين هم اگرچه الان با قطعنامه غرب در شوراي امنيت مخالفت مي كنند ولي اين كشورها هم مخالفت مبنايي تغيير حكومت در سوريه ندارند. بلكه توجه آنها به مسائل آينده سوريه و چانه زني هاي اين كشورها با آمريكا است. آنها به دنبال گرفتن امتيازات از آمريكا هستند و اصلا به دنبال بقاي بشار اسد نيستند. مسئله چين و روسيه اين است كه در رابطه با تغيير رژيم در سوريه چه مسائلي را بايد با آمريكا و غرب حل كنند. روسيه همواره نشان داده است كه در مسائل خاورميانه بسيار عقب افتاده عمل كرده است. در ليبي ناتو تمام ساختارهاي روسي ارتش ليبي را از بين برد و روسيه فقط تماشا كردند و به قطعنامه ليبي هم راي مثبت دادند. در آينده اگر كار به شوراي امنيت بكشد، روسيه همانطور كه در مورد مسئله هسته اي ايران راي مثبت داد، در مسئله سوريه هم موافقت خواهند كرد. ولي پيش از آن تلاش مي كنند امتيازات لازم را از آمريكا بگيرند. چرا كه نگاه روسيه به سوريه به عنوان ابزاري براي امتيازگيري براي آينده است و نه به عنوان يك متحد سفت و سخت. بنابراين سوريه در حوزه تعاملات بين المللي فقط ايران را براي خود نگه داشته است.
عامل چهارم بقاي حكومت ها، اقتصاد است. صادرات نفت سوريه 400 هزار بشكه در روز بوده است كه تاحدي عامل بقاي دولت اين كشور بوده است. به واسطه تحريم هاي اقتصادي، سوريه اين عامل را هم از دست داده است. البته حكومت سوريه اميدوار است كه با كمك ديگران بتواند نفت خود را بفروشد. بنابراين به نظر مي رسد سوريه در آينده حتي براي پرداخت حقوق كارمندان خود با مشكل مواجه خواهد شد. يعني اين گونه نيست كه به اقتصاد پرقدرتي تكيه كند و دچار مشكلات جدي خواهد بود.
مسئله ديگري در اين زمينه مطرح مي شود و گفته مي شود كه تركيه در سوريه 2 ميليارد و هشتصد ميليون دلار بازار داشته است و بحث مي شود كه ايران جاي تركيه را در اين رابطه بگيرد. ولي نبايد فراموش كرد كه ايراني كه بازار خود را در اختيار چين قرار داده است، چگونه مي تواند بازار سوريه را بگيرد. من چنين قابليتي در اقتصاد كشورمان نمي بينم. اقتصاد كشور ما متحرك و پويا نيست. ما بازارهاي آماده را از دست داده ايم چگونه مي خواهيم در چنين بازاري قدرت داشته باشيم. همين الان ما در بازار خود را به روي چين باز كرده ايم و نتوانسته ايم بازار خود را مديريت كنيم.
بنابراين ظرفيت بقا در سوريه رو به پايان است. ما بايد به اين موضوع توجه كنيم و آرمان ما كه بقاي دولت بشار اسد به دليل مسئله مقاومت و امنيت ملي باقي است ممكن است تحقق پيدا نكند.
البته در مورد مسئله مقاومت و امنيت ملي كشور ما هم من بحث دارم. آيا واقعا دولت كنوني سوريه در مسئله مقاومت نقش مهمي ايفا مي كند، يا دولت سوريه از موضوع مقاومت براي بقاي دولت خود استفاده مي كند؟ نكته ديگر اين است كه آيا امنيت ملي ما از طريق حمايت از دولت هايي مثل سوريه تامين مي شود و يا شيوه هاي ديگري براي توسعه و تقويت امنيت ملي در كشور وجود دارد؟
اما اين مسئله كه چه اتفاقي در آينده براي وضعيت كنوني قابل پيش بيني است؟ آنچنان كه به نظر مي رسد، چند احتمال ممكن است رخ مي دهد. احتمال اول اين است كه دراثر فشارهاي خارجي كنوني بر سوريه، دولت اين كشور مجبور مي شود اصلاحات را در حدي بپذيرد. نتيجه پذيرش اصلاحات حركت به سمت انتخابات است. چرا كه اصلاحات بدون انتخابات معنا ندارد. اين كه گفته شود رفتارها تغيير خواهد كرد معنايي نخواهد داشت بلكه همه معتقدند حكومت بايد دست مردم باشد و سازوكار اين مسئله نيز انتخابات است. انتخابات هم به معناي تغيير است. يعني اگر بشار اسد اصلاحات را بپذيرد، به معني رفتن خود است.
احتمال دوم مسير سركوب است. مسير سركوب به شرط اين كه كشتار محدود باشد و به طور فوري پاسخ دهد ممكن است جواب مي دهد. اما اگر كشتار توسعه پيدا كند و مخالفين بتوانند زمان بگيرند، مسير سركوب باعث مداخله بين المللي خواهد شد. مداخله بين المللي نيز به معني سركوب است. اين مداخله ممكن است به معناي مداخله نظامي همانند ليبي هم نباشد. نوع مداخله ممكن است همانند مداخله اي باشد كه در عراق صورت گرفت. يعني شروع به مداخله در حوزه هايي كنند كه در نهايت منجر به سقوط حكومت مي شود.
احتمال سوم، مصالحه است. اما بايد دانست مصالحه زمان دارد. اگر دولت در زمان مناسب بتواند با مخالفين مصالحه كند، زمان بقاي خود را بيشتر خواهد كرد. البته به شرطي كه بتواند مصالحه را مديريت كند. اما اگر زمان مصالحه بگذرد حتي اگر مصالحه هم صورت بگيرد، باز هم به انتخابات خواهد انجاميد و انتخابات نيز به معناي تغيير است.
بنابراين تصور من اين است كه احتمال ماندگاري بشار اسد رو به افول است. بر اساس اين مسئله ايران به عنوان يكي از كشورهايي كه از ابتدا تمام ظرفيت و توانمدني خود را براي بقاي ديكتاتوري به نام بشار اسد گذاشته است و آبروي خود را در جهان اسلام براي حكومت سوريه و خاندان اسد به خطر انداخته است چه مي تواند بكند؟
به نظر من فرض را بايد بر اين گذاشت كه احتمالا اين ديكتاتوري رو به پايان است. بنابراين ايران نبايد همه تخم مرغ هاي خود را در سبد بشار اسد بگذارد. ايران بايد به روند مردم سالاري در جهان اسلام كمك كند. اسلام با ديكتاتوري و ظلم مخالف است. در هيچ كجا اسلام با ديكتاتوري و ظلم موافقت نمي كند. اسلام با كشته شدن انسانهاي بيگناه مخالف است. بنابراين ما همانطور كه با كشته شدن شيعيان توسط سني ها و فرقه گرايان در حلب يا حمص يا عراق مخالف هستيم، با كشته شدن سني ها به دست ديكتاتورها هم مخالف هستيم. ما طرفدار مظلوم و بر ضد ظلم هستيم. اين منطق است كه منجر به رشد ما خواهد شد و ما را نگه مي دارد.
بنابراين بايد فرض كنيم كه چنين اتفاقي ممكن است بيفتد. ايران هم اكنون بهترين فرصت را داراست كه بايد از اين فرصت استفاده كند و در جهت تحول در سوريه به صورت مديريت شده گام بردارد. من فكر مي كنم اتحاديه عرب دست به كار خطرناكي زده است. اگر اتحاديه عرب طرفدار دموكراسي شود و خواهان دموكراسي است، تمام شاهان اتحاديه عرب بايد از حكومت دست بكشند. اتفاقا همين مسئله مسير خوبي است. ما بايد در كنار اتحاديه عرب براي ساقط كردن شاهاني كه اتفاقا عضو همين اتحاديه هستند بايستيم. مگر آنها به دنبال دموكراسي در سوريه نيستند؟ پس چرا دموكراسي در عربستان در عربستان و قطر برقرار نشود؟
به هر حال بايد توجه كنيم كه دموكراسي در همه كشورهاي اسلامي به نفع ايران است. در همه اين كشورها دموكراسي هم امنيت ملي ايران را افزايش مي دهد هم باعث مي شود جريانات اسلام گرا در منطقه تقويت شوند. كدام كشور را در منطقه خاورميانه سراغ داريم كه انتخابات در آن برگزار شده ولي پيروز نشده اند؟ كساني كه تصور مي كنند ديكتاتوري ها عامل برقراري منافع ملي يا به نفع اسلام گرايان هستند كاملا در اشتباه هستند. در سوريه هم اگر انتخابات برگزار شود اكثريت به قدرت مي رسند. آيا اين اكثريت مي پذيرند كه با اسرائيل كنار بيايند؟ اصلا چنين چيزي ممكن نيست. اگر اين اكثريت بر سر كار بيايند، جولان زودتر از چنگ اسرائيليها رها خواهد شد، تا حكومت بشار اسد تداوم يابد. به همين دليل است كه اسرائيل و آمريكا در مورد رفتن بشار اسد دچار ابهام هستند. آنها مي گويند تا زماني كه نتوانيم مديريت در صحنه سوريه را در دست داشته باشيم، بشار اسد بايد در قدرت بماند. يكي از دلايل بقاي بشار اسد و صحنه گرداني اتحاديه عرب همين ابهام و سرگرداني آمريكا و اسرائيل است. در غير اين صورت اتحاديه عرب داراي جايگاهي نيست كه وارد معادله سوريه شوند. صحنه گرداني اتحاديه عرب فقط در اثر اين مسئله است كه آمريكاييها نمي دانند در صحنه سوريه چه اتفاقي رخ خواهد داد. زماني كه آنها بتوانند مخالفين را مديريت كنند بلافاصله بشار اسد سقوط خواهد كرد. در حال حاضر آنها در مديريت مخالفيني كه در داخل كشور پايگاه داشته باشند، دچار مشكل هستند و اين مسئله براي آنها مبهم است.
بنابراين به نظر من وضع سوريه هيچ گاه از وضع ليبي كه با كمك ناتو سرنگون شد و در حال حاضر اسلام گرايان در حال قدرت گرفتن هستند بدتر نخواهد شد. ايران الان بايد مسئله فرقه گرايي و احتمال كشتار اقليت ها از جمله شيعيان را مديريت كند. من پيشنهاد مي كنم كه ايران به بازنگري در سياست خود در ارتباط با حمايت از ديكتاتورها در هر كجا از جمله بشار اسد انجام دهد و به دنبال اسلامي رفتار كردن باشد. اسلامي رفتار كردن يعني مخالفت با ظلم و ديكتاتوري در هر كجاي جهان است. براي حمايت از فلسطين نيز بايد فكر ديگري براي مقاومت كرد. پس بايد براي آينده سوريه فكر كنيم. ايران بايد فعالانه براي جايگزين كردن ساختارفرسوده ديكتاتوري در سوريه با يك ساختار اسلامي مردمي برنامه ريزي كند. من بسيار بعيد مي دانم كه روند فعلي به بقاي نظام فعلي بينجامد.
چهارشنبه|ا|7|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران دیپلماسی]
[مشاهده در: www.irdiplomacy.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]
-
گوناگون
پربازدیدترینها