تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827795867




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مادر «امير ذوالعلي» يكي از شهداي فتنه 88 در گفت‌وگو با فارس


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مادر «امير ذوالعلي» يكي از شهداي فتنه 88 در گفت‌وگو با فارس
خبرگزاري فارس: مادر شهيد «اميرحسام ذوالعلي» با بيان اينكه اميرحسام آرزوي شهادت داشت، گفت: فتنه‌گران عاشوراي 88 همرديف لشكر عمر سعد هستند.


راضيه شعباني مادر شهيد بسيجي «اميرحسام ذوالعلي» در گفت‌وگو با خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا» اظهار داشت: حسام فرزند دومم است كه در اول دي‌ماه 1365 به دنيا آمد؛ چند ساعت بعد از به دنيا آمدن اميرحسام، پرستار او را داخل ظرفي گذاشته بود؛ پسرم به قدري لبه آن ظرف را محكم گرفته بود كه وقتي پرستار ظرف را برمي‌گرداند، اميرحسام بازهم ظرف را رها نمي‌كرد؛ پزشك‌ها خودشان متعجب بودند و مي‌گفتند «اين بچه بسيار قوي هست».

* اميرحسام عاشق اهل بيت (ع) و خادم شهدا بود

وي ادامه داد: اميرحسام در دوران كودكي هم يكبار از پشت بام به پايين پرتاب شد اما همان موقع به قدري تسلط داشت كه با پايش به زمين رسيد و آسيبي نديد؛ او از دوران نوجواني از فعالان راهيان نور بود و حتي در 15 سالگي مسئوليت اعزام چند نفر از دانش‌آموزان را براي زيارت امام رضا (ع) بر عهده گرفت.

مادر شهيد «اميرحسام ذوالعلي» يادآور شد: او عاشق اهل بيت (ع) بود؛ قبل از آغاز محرم اصلاً او را در خانه نمي‌ديدم و با شور و شوق وصف‌ناپذيري هيئت را براي عزاداران سيدالشهدا (ع) آماده مي‌كرد؛ دو سال پيش كه اميرحسام به شهادت رسيد، بچه‌هاي هيئت‌ مي‌گويند «اميرحسام يك تنه كارهايي مي‌كرد كه ما با چهار پنج نفر از پس كارها برنمي‌آييم».

* به ياد ندارم براي نماز به اميرحسام تذكر داده باشم

وي بيان داشت: به ياد ندارم كه روزي به اميرحسام گفته باشم نماز بخوان، چون وظيفه خود را مي‌دانست؛ وقتي
كلاس دوم دبستان بود، در ماه مبارك رمضان به من مي‌گفت «موقع سحر مرا هم بيدار كنيد، روزه بگيرم»
چون به سن تكليف نرسيده بود، بيدارش نكردم اما ديدم چند روز اول را بدون خوردن سحري روزه گرفت و مجبور شدم از سحرهاي ديگر او را بيدار كنم؛ چون موقع اذان مغرب در مدرسه بود، افطاري‌اش را به مدرسه مي‌بردم.

* شهيد ذوالعلي پاي مادرش را مي‌بوسيد

شعباني خاطرنشان كرد: اميرحسام احترام زيادي به پدر و مادر مي‌گذاشت؛ گاهي اوقات به من مي‌گفت
«مامان، مي‌گويند بهشت زير پاي مادران است، مي‌شود زير پايتان را ببينم؟» بعد شروع مي‌كرد به بوسيدن پاهايم.

وي بيان داشت: 3 روز قبل از شهادتش به من گفت «براي من دعا كن» به او گفتم «من هميشه براي شما و بقيه خواهر و برادرهايت دعا مي‌كنم» او گفت
«يك دعاي مخصوص» گفتم «عاقبت‌بخير شوي» گفت «مادر براي به شهادت رسيدنم دعا كن» از اين قضيه 3 روز گذشته بود كه پسرم به شهادت رسيد و خوشحالم كه او به آرزوي قلبي خودش رسيد.

مادر شهيد «اميرحسام ذوالعلي» گفت: پسرم قبل از شهادتش عكس شهدا را روي يك بنر چاپ كرده بود، بين عكس‌ها يك جاي خالي هم در نظر گرفته بود و به دوستانش مي‌گفت «اين جاي خالي، براي من است»؛ با اين حساب مي‌بينيم پسرم هدف داشت و مي‌دانست بالاخره شهيد مي‌شود.

شعباني افزود: بارها اتفاق افتاده بود كه اميرحسام مزاحم تلفني داشت؛ گاهي تلفن همراهش را با خود نمي‌برد و مي‌گفت «براي من دردسر است»؛ مي‌دانست من خيلي حساس هستم به من نمي‌گفت كه مزاحم تلفني دارد تا مبادا نگران شوم.

* فتنه‌گران عاشوراي 88 همرديف لشكر عمربن سعد بودند

شعباني درخصوص هتك حرمت فتنه‌گران به روز عاشورا، گفت: كار فتنه‌گران در عاشوراي 88 همرديف با لشكر عمربن سعد بودند؛ 1400 سال از واقعه عاشورا مي‌گذرد؛ اما فتنه‌گران در كشور اسلامي و در روزي كه تمام جهان داغدار سيدالشهدا (ع) بودند، با اين كارشان روي يزيد و شمر را سفيد كردند.

* دعاي شهيد ذوالعلي در آخرين عاشورا

عباس ذوالعلي پدر شهيد نيز گفت: پسرم از كلاس اول راهنمايي، بالاي همه برگه‌هايش مي‌نوشت «بسم رب الشهدا و الصديقين» و حتي در جزوه‌هاي مدرسه و دانشگاهش، يك بار هم نوشتن اين عبارت در ابتداي هر صفحه، فراموشش نشده است؛ اميرحسام عاشق شهادت بود و يك روز به من گفت «خدا كند مانند حضرت علي‌اكبر (ع) به شهادت برسم» وقتي به او اعتراض ‌كردم، ‌گفت «بابا! خودتان به جبهه رفته‌ايد حالا كه نوبت ما شده مي‌گوييد اين حرف‌ها را نزنم؛ شما بايد براي ما آروزي شهادت كنيد».

وي ادامه داد: دعا براي سلامتي امام زمان (عج)، رهبر معظم انقلاب و مرگ با شهادت از جمله دعاهاي هميشگي اميرحسام بود؛ او در آخرين روز حياتش در سال 88، با دلي پر از خون و غم‌بار خيلي زيبا دعا كرد و گفت «ما مي‌دانيم كه جواناني كه در اغتشاشات شركت كردند، از فريب‌خوردگان هستند؛ از خدا مي‌خواهم در روز عاشورا اين جوانان هدايت شوند؛ خدايا ما را نيز به شهادت برسان».

* در حماسه 9 دي اميرحسام كفن‌پوش بود

وي درخصوص آخرين روزهايي كه با شهيد «اميرحسام ذوالعلي» گذشت، يادآور شد: 9 دي ماه و بعد از اينكه فتنه‌گران به روز عاشورا بي‌حرمتي كردند، اميرحسام به همراه خواهرش به راهپيمايي رفت؛ به او گفتم من هم مي‌آيم كه گفت «مادر، شما برنامه امشب هيئت را دريابيد»؛ آنها رفتند و من دل شوره داشتم؛ بعد از راهپيمايي به خانه آمدند؛ بچه‌ها به هم مي‌گفتند حسام را ديدي؟ گفتم «يعني چه؟ مگر شما حسام را نديديد» ديدم دخترم گريه مي‌كند و مي‌گويد «داداش حسام كفن پوشيده بود انگار روي زمين نبود؛ از ايشان فيلم گرفتيم، داريم» دوستانش مي‌گفتند «حاج‌خانم، حسام را جزء شهدا حساب كن».

وي بيان داشت: دهم دي ماه، نخستين روزي بود كه بايد اميرحسام خود را به فرودگاه مهرآباد معرفي مي‌كرد؛ صبح زود از خواب بيدار شدم تا وسايلش را آماده كنم، او چند نوع عطر داشت كه هر يك از آنها را به مناسبتي استفاده مي‌كرد مثلاً براي نماز، مهماني، باشگاه و محل كار عطرهاي جداگانه‌اي استفاده مي‌كرد؛ اميرحسام آن روز عطر به خصوصي ‌زده بود؛ با برادرش رفت تا اول او را به محل كار برساند و بعد خودش به فرودگاه برود؛ از من خداحافظي كرد مي‌خواستم بلند شوم و در را ببندم كه گفت «نه، مامان زحمت نكش» لبخند خيلي قشنگي ‌زد و رفت؛ من هم برايش آيةالكرسي خواندم.

* آخرين لبخند شهيد ذوالعلي در مزارش

مادر شهيد درباره وداع با فرزندش اظهار داشت: آن روزي كه پيكر حسام را آوردند كه نماز بخوانند، براي آخرين وداع او را در آغوش گرفتم، نوازشش كردم، متوجه كيسه پلاستيكي زير دستم شدم، مي‌دانستم افرادي كه اعضاي بدن‌شان مشكل دارند، داخل كيسه پلاستيكي مي‌گذارند تا كفنش خون‌آلود نشود، با خودم گفتم شايد شهيد شده پيكرش را داخل كيسه گذاشتند؛ تا اينكه آقاي عزيزي آن طور كه اميرحسام خواسته بود، او را داخل قبر گذاشت؛ در لحظه‌اي كه پارچه را از اميرحسام برداشتند، صورتش را ديدم كه بالاي پيشاني‌اش زخم شده بود و مانند هميشه لبخند زيبايي بر روي لبانش نقش بسته بود.

* بعد از 8 ماه فهميدم ضدانقلاب پهلوانم را چگونه به شهادت رسانده است

وي يادآور شد: از بين جمعيت زيادي كه براي مراسم تشييع و خاكسپاري پسرم آمده بودند، خود را به عقب رساندم؛ از گوشه و كنار شنيده مي‌شد «عجب جواني بود، خدا به دل مادرش رحم كند» افرادي هم مرا مي‌شناختند از من مي‌پرسند، پسرت چگونه شهيد شده است كه جوابي براي آنها نداشتم، خيلي به پسر بزرگم اصرار كردم تا نحوه شهادت اميرحسام را بگويد اما او گفت «به شما مي‌گويم اما الان نه».

شعباني افزود: حدود 8 ماه از نحوه شهادت اميرحسام خبر نداشتم تا اينكه جواب پزشك قانوني نحوه ضربه زدن و در نهايت شهادت پسرم را در لابه‌لاي مدارك ديدم؛ آن را برداشتم و خواندم به دليل اينكه عصبي بودم چند مرتبه خواندم اما متوجه نشدم بعد از تأملي فهميدم كه دشمنان انقلاب چگونه پهلوان مرا از پا درآوردند؛ درحالي كه او آزارش به يك مورچه هم نمي‌رسيد.

وي خاطرنشان كرد: فرزنداني مانند اميرحسام كه براي زنده نگه داشتن ياد اباعبدالله‌الحسين(ع) حسينيه‌ها را سياهي مي‌زدند، به خاطر اهداف‌ متعالي‌شان اين كارها را انجام مي‌دادند؛ اميرحسام بعد از شهادتش تأثير خود را گذاشت به طوري كه پرسنل بيمارستان با ديدن او گريه مي‌كردند و تا امروز ياد اين شهيد در محله ما مي‌درخشد.

* امثال «احمد شهيد» دلسوز مردم ايران نيستند

مادر شهيد «اميرحسام ذوالعلي» در ادامه به گزارش اخير «احمد شهيد» به سازمان ملل در رابطه با نقض حقوق بشر در ايران اعتراض كرد و گفت: «احمد شهيد» براي ارائه گزارش بايد با تمام خانواده‌ها صحبت مي‌كرد نه اينكه فقط نظرات گروه خاصي كه خط و ربط آنها معلوم است، را مي‌گرفت؛ مسلم است كه چنين افرادي ما را نمي‌بينند چراكه هدف زندگي اينها با ما فرق مي‌كند آنها از هر طريقي مي‌خواهند به ما و فرزندان ما ضربه بزنند و دلشان اصلاًً براي ايران نمي‌سوزد.

وي افزود: اگر سازمان ملل دلسوز امت ايران بود، زماني كه تمام دنيا عليه كشورمان جنگ تحميلي به راه انداخته بود، از مردم مظلوم حمايت مي‌كرد؛ از نوجواناني حمايت مي‌كرد كه با لبخند و رضايت قلبي و دفاع از اسلام به جبهه مي‌رفتند؛ پسر من همان راهي را ‌رفت كه شهدا رفتند.

* شهيد ذوالعلي براي حفظ ايمانش محل كارش را تغيير داد

محسن ذوالعلي پدر شهيد «اميرحسام ذوالعلي» در خصوص علت انتقال شهيد از فرودگاه امام خميني (ره) به فرودگاه مهرآباد، گفت: مدت‌ها بود كه اميرحسام در فرودگاه امام خميني (ره) كار مي‌كرد؛ پس از مدتي تلاش كرد تا انتقالي خود را از فرودگاه امام خميني (ره) به مهرآباد بگيرد؛ بيش از 7 ماه براي اين موضوع تلاش كرد اما موفق نشد؛ دوستانش به او گفتند «حتماً پدرت راضي نيست و به همين خاطر موفق نمي‌شود» سپس موضوع را با من مطرح كرد و گفت «پدر، من در فرودگاه امام خميني(ره) به خاطر پوشش مسافران و رفت و آمدها دچار معصيت مي‌شوم» به او گفتم «اگر اين طوري است، من هم رضايت مي‌دهم خودت را به مهرآباد معرفي كن» كه روز شهادتش مصادف با روزي بود كه مي‌خواست به فرودگاه مهرآباد معرفي شود.

وي افزود: اميرحسام خيلي فعال بود با اين همه مشغله كاري، هيچوقت براي بسيج و مسجد كم نمي‌گذاشت؛
يك بار به او مي‌گفتم «چه طوري فرصت مي‌كني به همه اين كارها برسي؟»، مي‌گفت «نيت كه براي قرب به خدا باشد، خستگي احساس نمي‌شود، وقت بركت پيدا مي‌كند و اگر كار براي خداوند عاشقانه باشد،
تأثير‌گذار هم مي‌شود».

ذوالعلي درباره نحوه شهادت فرزندش اظهار داشت: روز 9 دي مردم براي اعتراض به اين عمل فتنه‌گران حماسه آفريدند و شهيد ذوالعلي نيز كفن‌پوش در راهپيمايي عظيم آن روز شركت كرد؛ او روز دهم دي به دانشگاه رفت و پس از فراخون بسيج، در ساعت دوم كلاس‌ها از دانشگاه خارج شد؛ ضاربان با ترتيب دادن يك حادثه تصادف، در ابتدا با خودرويي فرزندم را زير گرفتند و سپس تمام اعضاي بدن او را مجروح كردند كه اين موضوع در پرونده پزشكي قانوني نيز مطرح شده است.

وي گفت: شهيد ذوالعلي پس از مجروحيت به بيمارستان منتقل شد؛ دكتر او مي‌گفت «او سه بار به كما رفته و به هوش آمد و در هر بار ذكر «يا حسين (ع)» و «يا زهرا(ع)» را فرياد زد؛ در سومين بار چنان «يا حسين (ع)» گفت كه ما فكر كرديم او قطعاً زنده مي‌ماند و متخصصان قلب، مغز، كبد، ريه و ارتوپد براي درمان وي آماده معالجه بودند، اما آن آخرين ذكر ياحسين‌اش بود».

* بيان نقض حقوق بشر در ايران از سوي «احمد شهيد» خنده‌دار است

پدر شهيد «اميرحسام ذوالعلي» در اعتراض به گزارش احمد شهيد گفت: از نظر من حقوق بشر ما قرآن است و ائمه و پيامبران اين موضوع را تبيين كرده‌اند؛ امت ايران هم چارچوب و عقايدي دارند و خارج از اين عقيده حرف نمي‌زنند و هر چيزي كه در اين عقايد نهفته باشد، حقوق بشر است و خنده‌دار است فردي كه از كشورمان خبر ندارد براي ما تعيين تكليف كند. اصلاً چرا «احمد شهيد» از خانواده ما و شهيد غلام‌كبيري و ساير عزيزان كه از داغديدگان فتنه 88 هستند و فرزندان بي‌گناه‌مان جانشان را از دست دادند، نپرسيدند و سراغ خانواده‌هايي رفتند كه نقش بازي مي‌كنند.
انتهاي پيام/

چهارشنبه|ا|7|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 823]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن