واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: بررسي علل ترس در كودكان «لولو» از پشت پنجره منو ميبينه
جام جم آنلاين: علي ميگويد: تاريكي چيز وحشتناكي است. وقتي در تاريكي تنها هستم، حس ميكنم پشت سرم، موجودات ترسناكي با چاقو به من حمله ميكنند.گاهي صداي نفسها و پاهايشان را ميشنوم؛ اما ميترسم پشت سرم را نگاه كنم. قلبم بشدت ميزند. دهنم خشك ميشود و عرق ميكنم.در تاريكي بهتنهايي نميتوانم جايي بروم. پدر و مادرم مرا مسخره ميكنند و گاهي هم دعوايم ميكنند؛ ولي نميدانند كه در تاريكي و تنهايي، پشت سر من چه خبر است.
ترس يك صفت همگاني است كه كم و بيش در عموم افراد وجود دارد. ترس به طور خلاصه براي حفظ انسان لازم است و روي هم رفته صفت بدي نيست. به وسيله ترس است كه انسان از حوادث خطرناك فرار ميكند و خودش را از مرگ نجات ميدهد. بنابراين، ترس يكي از نعمتهاي بزرگ الهي است كه خداوند آن را در وجود انسان به وديعه نهاده است؛ همانطور كه ترس در كودكان، امري طبيعي است و از يك الگوي رشدي پيروي ميكند.
اولين ترس كه اغلب كودكان بعد از 8 ماهگي با آن مواجه ميشوند، ترس از جدايي و ديدن غريبههاست. اين احساس (غريبي كردن) كه ناشي از محدود بودن محيط حسي كودك است، در عين حال مربوط به دوره تكاملي كودك نيز ميشود. كودك با توانايي خودش، فرد مورد اعتماد خود را كه غالبا مادر است ميشناسد و از اين رو حضور افراد غريبه در كودك ايجاد ترس ميكند؛ چرا كه آنها با فرد مورد اعتماد كودك فرق دارند.
پس از اين مرحله از رشد شاهد شكلگيري احساس ترس ديگري در كودك هستيم، در اين حالت كودك از اين كه از فرد مورد اعتماد خود جدا شود، احساس ترس ميكند و ما از آن با نام «ترس جدايي» ياد ميكنيم. كودك در اين دوره از رشد براي اولين بار جدايي را مثل يك درد تجربه ميكند و انتظار دوباره قرار گرفتن در كنار فرد مورد اعتماد خود را دارد.
اين ترس در 2 سالگي كاهش مييابد و جاي خود را به احساس ترس ديگري ميدهد كه در سنين بالاي 2 سالگي بروز ميكند. آن ترس؛ ترس از تاريكي است. كودك در اين سن، توانايي تشخيص تاريكي و روشنايي، شب روز و بيداري و خواب را تازه كسب كرده است و اين توانايي هنوز در مرحله فوق ابتدايي آن عمل ميكند. براي مثال اگر از كودكي در اين سن بپرسيد روز تولدت كي است، خواهد گفت «من بايد هنوز 3 بار بخوابم و بعد روز تولدم است» بنابراين ترس از تاريكي با درك كودك از تاريكي و روشنايي آغاز ميشود. اگر كودك شما از تاريكي ميترسد، ميتوانيد او را با نورهاي كمتر مانوس سازيد تا در طول ايام و تدريجا ترسش بريزد و به تاريكي عادت كند. هنگامي كه خودتان كنار بچه هستيد ميتوانيد به مدت خيلي كوتاه چراغ را خاموش كنيد. بعدا آرام آرام مدت آن را طولانيتر كنيد.
اين كار را با صبر و حوصله آنقدر تكرار كنيد تا كودك بتواند بهتنهايي در تاريكي به سر برد؛ اما به هر حال مواظب باشيد از تهديد و كتك و اعمال زور استفاده نكنيد. مجبور كردن كودك به اين كه با چيزهايي كه از آنها ميترسد، روبهرو شود، اضطراب و دلهره او را بيشتر ميكند و فشارهاي سختتري بر اعصابش وارد ميسازد. كودك در 3 سالگي از شبح و حيوانات ميترسد. اگر كودك شما از حيوانات بيآزار ميترسد، بيضرر بودن آنها را عملا برايش اثبات كنيد، ميتوانيد به آن حيوانات نزديك شويد و آنها را لمس كنيد و در دست بگيريد تا بچه به آرامي با آنها مانوس شود و ترسش بريزد.
در اين سن، ناگهان محيط كودك كه هنوز برايش مرموز است، توام ميشود با ترس از اشيا و چيزها. دليل اين امر آن است كه كودك در اين سن از قوه تخيل خود بهره ميگيرد و براي اين كه بتواند با محيط خود رابطه برقرار كند، به اشياي اطراف خود زندگي ميدهد، بدين معني كه تصور ميكند اشياي پيرامون وي جان دارند و حركت ميكنند.
نكته: هرچند نحوه تربيت در فرهنگهاي مختلف متفاوت است؛ ولي ترس از جدايي و غريبهها در بين كودكان در همه فرهنگها وجود دارد. فرونشاندن ترس از جدايي يا ترس از حيوانات به طور كامل بسيار دشوار است. به نظر ماركس، نشانههاي خاص سبب ميشود كه كودك سريعتر اين ترسها را بياموزد. احتمالا اين مساله با بقا ارتباط دارد و جزئي از مكانيزم صيانت نفس در نوع انسان محسوب ميشود. 4 تا 5 سالگي دوره انواع ترسهاي ناشي از تطابق با محيط شروع ميشود. هر كدام از اين انواع احساس ترس، نياز آن دارند كه بيتاثير شوند. اين ترسها (ترس از مهدكودك، ترس از دبستان، آسيب رويدادهاي طبيعي، رويدادهاي اجتماعي و...) يكي پس از ديگري ميآيند و ميروند و كودك را آماده آن ميسازند تا ترسهاي جديد را تجربه كند.
كودكان 5 تا 8 ساله نيز معمولا قواعدي از خود ميسازند تا كمتر دچار وحشت شوند و حس اعتماد به نفس در خودشان ايجاد ميكنند. مثلا روي جدول كنار پيادهرو راه نميروند و وقتي به رختخواب ميروند، از والدين ميخواهند 5 دقيقه بعد به سراغ آنها بروند.
شمارش تكراري، خواندن آوازهاي موزون و يا گذاشتن اشيا در وضعيت خاص باعث ميشود كودك احساس امنيت كند. معمولا ميگويند دخترها ترسوتر از پسرها هستند ولي معلوم نيست، آيا دليلش اين است كه پسرها كمتر ترسشان را ابراز ميكنند يا والدين ترجيح ميدهند ترس پسران خود را نديده بگيرند.
بعضي ترسها بعد از تجربهاي ناخوشايند بروز ميكند و برخي ديگر هيچ علت ظاهري ندارد. ترس معمولا در موقعيتهاي خطرناك بروز ميكند و بر اثر محروميت احتمالي، وضعيت جديد تغيير در محيط خانواده افزايش مييابد. در ضمن مادران بيتوجه يا مادراني كه مدام فرزند خود را تنبيه ميكنند، به ترس كودك دامن ميزنند.
اثرات ترس بر كودكان
ترسها تاثيرات زيانباري بر جسم و روان كودكان بر جاي ميگذارند، بويژه وقتي شديد و مستمر باشند كه از آن جمله ميتوان به كماشتهايي، بدخوابي، لكنت، گرفتگي زبان، ناتوانايي جسمي، عصبي بودن، خواب پريشان، ادرار غيرارادي و... اشاره كرد.
مجبوركردن كودك به اينكه با چيزهاييكه از آنها ميترسد، روبهرو شود ، اضطراب و دلهره او را بيشتر ميكند و فشارهاي سختتري براعصابش وارد ميسازد
از نظر هوش نيز تاثيرات منفي براي كودكان دارد. كودكي كه ميترسد، بيآن كه از نظر هوشي مشكل داشته باشد، دقت و تمركز كمتري دارد. در يادگيري مطالب كند است و دچار فراموشي و حواسپرتي ميشود. در واقع ترس، فعاليتهاي هوشي را مختل و گاه متوقف ميكند و مانع بروز تواناييهاي ذهني كودكان ميشود. بيشترين تاثير منفي ترس، بر جنبههاي عاطفي و اجتماعي كودكان است. ترس گاهي سبب افسردگي، خجالت و گوشهگيري ميشود و كودكان را از فعاليت، شادي و تحرك لازم بازميدارد.
نشانههاي بدني ترس در كودكان
از نشانههاي بدني آنها ميتوان به پريدگي رنگ، لرزش دست و پا و بدن، عرق كردن، تپش قلب، خشكي دهان، لكنت زبان و تهوع اشاره كرد. كودكان كوچكتر، ترس خود را با گريه و جمع كردن دست و پا و انقباض عضلات نشان ميدهند.
چه موقع بايد اقدام به درمان كنيم
ترس در ميان كودكان، امري رايج است و دورهاي نسبتا كوتاه دارند و ميتوان گفت بعضي ترسها به دوره خاصي از رشد مربوط ميشود و بسرعت از بين ميروند، حتي امكان دارد واكنشهاي جدي هراس دوران كودكي نيز طي مدت نسبتا كوتاهي از بين برود؛ ولي روانشناسان پيشنهاد كردهاند مراجعه به روانپزشك بايد هنگامي صورت گيرد كه ترسهاي كودك: 1. شديد باشند 2. مدت زماني نسبتا طولاني تداوم يافته باشد 3. مشكلاتي را براي والدين يا كودك در زندگي ايجاد كرده باشند.
پيشگيري بهتر از درمان است
1- به هيچ وجه كودكانمان را نترسانيم.
2- به هيچ وجه كودكان خود را در موقعيتهاي ترسناك قرار ندهيم.
3- مانع از مشاهده، شنيدن و خواندن داستانهاي ترسآور و وحشتناك، از سوي كودكان شويم.
4- خودمان ترسو نباشيم يا اگر از موقعيتي يا از چيزي ترس داريم، پيش كودكانمان آشكار نكنيم.
5- براي آرام كردن كودكانمان هيچ وقت آنها را از موقعيتها، اشخاص و حيوانات نترسانيم.
6- با ايجاد امنيت خاطر در محيط خانواده، كودكان خود را آرامش دهيم تا آنان از درون دچار اضطراب و ترس نشوند.
7- هرگز كودكان را مجبور نكنيم كاري را كه از آن ميترسند، انجام دهند.
8- به كودكان فرصت دهيم تا آزادانه و بدون روبهرو شدن با تمسخر و تهديد، ترسهاي خود را بيان كنند و درباره آنها توضيح دهند.
9- براي تربيت كودك، از تهديد جدا خودداري كنيد.
10- كودكان را از سگ و گربه نترسانيد. يكي از عادتهاي غلط بعضي مادران اين است كه براي آرام كردن بچهها، پشت در و ديوار خورخور ميكنند و به در و ديوار مشت ميزنند و به اين وسيله او را ميترسانند تا آرام بگيرد.
11- براي تنبيه، كودكان را در جاهاي تاريك و وحشتزا حبس نكنيد.
12- راه درست استفاده از گاز و كبريت و وسايل برقي را به او ياد بدهيد و خطرهاي احتمالي را به او گوشزد كنيد.
13- راه صحيح عبور از خيابان را به او ياد بدهيد و او را از خطرهاي احتمالي وسائل نقليه بترسانيد.
14- كودك را وادار كنيد كه به قوانين اجتماعي بويژه قوانين راهنمايي و رانندگي احترام بگذارد و او را از عواقب تخلف از قانوان بترسانيد.
به طور كلي درباره اين ترسها كه به ترسهاي عقلايي معروف است، با كودكان صحبت كنيد و راه نجات از آنها را برايش بگوييد؛ اما در اين باره زيادهروي نكنيد، سعي كنيد روح توكل و اعتماد به خدا را در او زنده سازيد.
صابر محمدي
سه|ا|شنبه|ا|8|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]