محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840241036
صدر؛ مصر علاقه يي به ايجاد رابطه با ايران ندارد امريكا مانع حمله اسرائيل به ايران شد
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: صدر؛ مصر علاقه يي به ايجاد رابطه با ايران ندارد امريكا مانع حمله اسرائيل به ايران شد
گروه سياسي،زهره آقاياني؛ با فروكش كردن بحران غزه و خاموش شدن آتش جنگ 22روزه كه اسرائيل آن را روشن كرده بود، آنچه براي ايران و ناظران سياسي از اهميت ويژه برخوردار شد نوع واكنش مقامات تهران به اين ماجرا و دامنه تحركات دستگاه سياست خارجي در اداره كردن جهت گيري هاي كشورهاي درگير در اين رويارويي بود. ظاهراً در ارزيابي كارشناسان امور بين المللي در خصوص مواضع اتخاذي ايران، به رغم تلاش هاي مقامات تهران براي دفاع از مردم غزه و محكوم ساختن اسرائيل اين اقدامات كافي نبوده و تحركات دستگاه ديپلماسي كشور در مسير واقعي قرار نگرفت در نتيجه ديپلماسي ايران نتوانست نقش چندان موثري در كاهش دامنه اين جنگ داشته باشد. شايد از همين رو است كه دكتر محمد صدر معاون آفريقايي عربي وزارت خارجه دولت اصلاحات و معاون سياسي وزير كشور دولت ميرحسين موسوي در گفت وگو با «اعتماد» بر اشتباه بودن مواضع دولت در خصوص بحران هاي جاري در گرجستان و نوار غزه تاكيد داشته تا آنجا كه به صراحت مي گويد؛ «آقاي احمدي نژاد در بحران گرجستان از روسيه حمايت كرد بدون اينكه هيچ امتيازي براي منافع ملي كشور كسب كند.» او همچنين نسبت به تبليغاتي كردن سياست خارجي در رابطه با غزه كه منجر به رويگرداني مردم از حمايت هاي خودجوش خواهد شد، هشدار داد.در همين رابطه متن كامل گفت وگوي دكتر محمد صدر كه مثل هميشه با رويي گشاده روزنامه اعتماد را پذيرا شد، مي خوانيد.
---
- بسياري از صاحب نظران عرصه سياسي معتقدند اعلام آتش بس از سوي اسرائيل ارتباط مستقيم با آغاز به كار دولت جديد از سوي اوباما دارد و از همان ابتدا همه بر اين باور بودند كه اسرائيل جنگ را پيش از آغاز به كار اوباما پايان خواهد داد، تحليل شما از اين ديدگاه چيست؟
اينكه اسرائيل حمله به غزه را در اين شرايط انتخاب كرد وضعيت دولت امريكا بود يعني وضعيت بي دولتي يا بي قدرتي در امريكا. به اين صورت كه از طرفي جرج بوش آخرين روزهاي حكومتش را مي گذراند و از سويي اوباما هنوز قدرت را به دست نگرفته و نقشي در آن نداشت بدين ترتيب اسرائيل از اين خلاء قدرت استفاده كرد و حمله خود به غزه را آغاز كرد. اين واقعيتي بود كه در جنگ غزه وجود داشت، البته اين همه واقعيت در جنگ غزه نبود بلكه بخشي از آن محسوب مي شد. يكي از واقعيت هاي بسيار مهم كه بايد به آن اشاره كرد اين است كه اسرائيل از زمان تاسيس اين كشور و بعد از يكي دو جنگ كلاسيكي كه در سال هاي 1967 و 1973 با اعراب داشت و آنها را شكست داد و بخش هايي از خاك اين كشورها را اشغال كرد (البته برخي از اين زمين ها از جمله صحراي سينا رادر قرارداد كمپ ديويد بازپس داد) به گونه يي رفتار كرده است كه برتري و توان بالاي خود را نسبت به كل اعراب حفظ كند. يعني اسرائيل همواره در جنگ هاي نظامي با استفاده از هواپيماها و تانك هاي ساخت امريكا در مقابل اعراب كه تجهيزات نظامي آنها عمدتاً ساخت كشور روسيه بود غلبه خود را نشان داده و در مجموع امكانات نظامي اسرائيل بر كشورهاي منطقه برتري داشته است، به همين دليل اسرائيل همواره از موضع قدرت و نظامي برخورد كرده است. اين رفتار اسرائيل تا زمان تشكيل حزب الله بعد از حمله نظامي به لبنان در سال 1982 كه تا پشت مرزهاي بيروت براي اخراج فلسطينيان پيشروي كرده بود، ادامه داشت. در واقع اين حمله و تشكيل حزب الله پايان غلبه اسرائيل در منطقه بود. دو جنگ هم در سال هاي 90 و 96 رخ داد كه در جريان اين جنگ ها اسرائيل موقعيت برتر خود را رسماً از دست داد. تا آن زمان اسرائيل از قدرت و برتري برخوردار بود كه اعراب همواره از آن واهمه داشتند.
-يعني به اعتقاد شما اسرائيل تعيين كننده خطي مشي امريكا نيست؟
قطعاً، اسرائيل بدون اجازه امريكا آب هم نمي خورد.
-بنابراين اسرائيل در حمله اخير خود به غزه با امريكا هماهنگي داشت؟
خير، در اين باره استثنائاً اين طور نبود و اسرائيل با استفاده از خلاء سياسي در امريكا اين حمله را تدارك ديد. البته يك سال پيش اسرائيل تصميم داشت به ايران حمله نظامي داشته باشد اما وقتي ايهود اولمرت نخست وزير اسرائيل تصميم خود را با امريكا مطرح كرد، جرج بوش به رغم اينكه در تصميم گيري ها خيلي معقول نيست اما با اين موضوع مخالفت كرد. يعني سيستم تصميم گيري در امريكا اين اجازه را به اسرائيل نداد.
-دلايل امريكا براي مخالفت چه بود؟
امريكا به خوبي مي دانست در صورت حمله اسرائيل به ايران، اين حمله از سوي تهران بي پاسخ نخواهد بود و در اين ماجرا امريكا مجبور است وارد جنگ شود و اين سومين جنگ بعد از افغانستان و عراق در منطقه خواهد بود و منطقه كشش جنگ سومي را نخواهد داشت. بنابراين چنين تصميمي از سوي اسرائيل به نفع امريكا نبود و اسرائيل هم بدون اجازه امريكا كاري انجام نخواهد داد. به هر حال اسرائيل بعد از قبول دو شكست در مقابل حزب الله احساس ناامني كرد. ناامني به اين معنا كه بعد از شكست ها ابهت پيشين اسرائيل كم رنگ شد و از آنجا كه يكي از عوامل قدرت جنگ رواني است تا از اين طريق به طرف مقابل ضعيف بودن او و قدرت خود را تلقين كند و اسرائيل از بدو تاسيس يعني از سال 1948 در اين منطقه قدرتنمايي كرده بود. اين موضوع يعني شكست ابهت در اسرائيل به تدريج مشكلاتي را فراهم كرده بود به ويژه بعد از گزارش كميته وينوگراد كه مسوول بررسي شكست اسرائيل در مقابل حزب الله در جنگ 33 روزه بود. برخي از فرماندهان ارتش اسرائيل بركنار شدند و توصيه شد وجهه اسرائيل بايد دوباره بازسازي شود تا قدرت رواني پيشين به دست آيد. با اين هدف تصميم گرفتند جنگ ديگري را آغاز كنند يعني اقدام نظامي در منطقه در دستور كار قرار گرفت. چهار منطقه ايران، سوريه، لبنان و غزه مدنظر بود كه ايران به دليل مخالفت امريكا حذف و حمله به سوريه نيز بدون دليل كافي ممكن نبود. لبنان هم قبلاً تجربه شده بود و حمله به آنجا تكرار شكست جنگ 33 روزه بود و در اين ميان غزه كه هيچ گونه امكانات نظامي در مقابل ارتش اسرائيل نداشت و ضعيف ترين منطقه بود، انتخاب شد و حمله به غزه شكل گرفت تا با اين پيروزي، شكست رواني و موقعيت متزلزل به وجودآمده را جبران كند. با اين تحليل به غزه حمله شد و در حقيقت پيروزي براي اسرائيل به دست نيامد.
-باتوجه به اينكه اسرائيل همواره ايران را متهم به ارسال تسليحات نظامي و حمايت از حماس مي كند، آيا به نظر شما اسرائيل با حمله به غزه قصد وارد كردن ايران به اين بحران را داشت و اساساً ايران چنين تصميمي را در دستور كار خود گنجانده بود؟
خير، در ديپلماسي اين واقعيت ندارد و ايران قصد مداخله نظامي نداشت. در اين گونه مواقع تصميم گيران عاقلي در ايران هستند كه اين اقدامات را رد مي كنند.
-اين تحليل كه جنگ اسرائيل با حماس به نوعي اتمام حجت با ايران نيز بود تا چه حد به واقعيت نزديك است؟
اينكه ايران از گروه هاي فلسطيني حمايت معنوي مي كند و اينكه سران اين گروه ها در سوريه زندگي مي كنند يك امر روشن است. ممكن بود در اين جنگ اسرائيل عليه ايران تبليغات وسيعي را صورت دهد، با اين حال نمي توان اين اقدام اسرائيل را اتمام حجت با ايران و سوريه دانست. اما عمده آن مربوط به مسائل داخلي اسرائيل در چارچوب بازگرداندن اعتماد به خود بود و با اين اقدام قصد داشت حماس را از بين ببرد و به گفته خودشان معادلات منطقه را بر هم بزنند.
-بنابراين جنابعالي معتقديد در حمله به غزه هدف اسرائيل رويارويي با ايران و سوريه نبوده است؟
خير، من اين فرض را رد نمي كنم. اسرائيل هميشه دشمن ايران و در حال ضربه زدن به كشورهاست و در اين راه هيچ فرصتي را از دست نمي دهد و اين رفتار هم جزء بديهيات اوليه اسرائيل است، اما اينكه اين جنگ را براي ضربه زدن به ايران آغاز كرده باشد اين طور نبوده، هر چند حماس دوست و مورد حمايت معنوي ايران است. البته بحث انتخابات در داخل اسرائيل در اين باره حائز اهميت است. همانطور كه مطلعيد خانم تزيپي ليوني وزير امور خارجه اسرائيل از طرف رئيس جمهور اين كشور مسوول تشكيل كابينه شد اما با هر كدام از اعضاي احزاب ملاقات كرد نتوانست دولت را تشكيل دهد. يعني حزب «كاديما» در تشكيل دولت شكست خورد و زمينه و راه ديگري هم وجود نداشت بنابراين مجبور شدند كنست (پارلمان) را منحل و انتخابات مجدد برگزار كنند. از سويي وقتي بحث انتخابات مجدد مي شود هر كسي تلاش مي كند از هر موقعيتي استفاده كند تا آراي بيشتري در انتخابات به دست آورد و در اين ميان حزب كار و حزب «كاديما» كه دولت را در اختيار داشتند در نظرخواهي هاي انجام شده آرايشان نسبت به نتانياهو و حزب «ليكود» كه تندتر از آنهاست كاهش پيدا كرد. بنابراين تصميم گرفتند با يك جنگ و شعارهاي تند آراي خود را بالا ببرند البته تا حدودي هم موفق شدند كه اين هم مي تواند يكي از دلايل جنگ اخير در غزه باشد.
-در جريان جنگ غزه رابطه ايران و مصر را چگونه ارزيابي مي كنيد با توجه به اينكه مصر حاضر نشد هيچ گونه همكاري در اين باره با ايران داشته باشد؟
آنچه مسلم است عملكرد مصر در اين جنگ خيلي عملكرد مثبتي نبود. يعني همه شبكه هاي تلويزيوني كشورهاي عربي و مردم عرب عمدتاً دولت مصر را مورد حمله قرار مي دادند و مي گفتند چرا در حالي كه مردم غزه از گرسنگي جان خود را از دست مي دهند مصر گذرگاه رفح را باز نمي كند يا در مقابل بمب هاي خوشه يي و فسفري اسرائيل كه بر سر مردم غزه ريخته مي شود هيچ اقدامي صورت نمي دهد برعكس مبارك رئيس جمهور مصر عدم دخالت دولتش را در اين باره اعلام كرد. بنابراين به لحاظ ديپلماتيك مصر اشتباه بزرگي را مرتكب شد و رسماً مانند اسرائيل عمل كرد. عملكرد مصر خوب نبود.
-يعني مصر در جهت تقويت وجهه اسرائيل گام برداشت؟
خير، اين دو موضوع با هم متفاوت است. مصر مي توانست حداقل يك سري اقدامات انساني انجام دهد يعني مي توانست گذرگاه رفح را باز كند و دارو، غذا و سوخت به غزه بفرستد. اين اقدام انساني و قابل پذيرش است. فلسطين هم عرب و هم همسايه مصر بود، دولت مبارك مي توانست كمك انساني كند.
-با توجه به اينكه ايران برخلاف حركت دانشجويان بسيجي كه واكنش هاي تندي در مقابل دفتر حفاظت از منافع مصر به خاطر عملكرد اين كشور داشتند اما دستگاه سياست خارجي و همچنين مقامات ارشد ايران واكنش رسمي و قاطعي در اين باره اتخاذ نكردند. ارزيابي شما در اين خصوص چيست؟
اينها با هم متفاوت است. به عملكرد مصر در مورد حمايت نكردن از كودكان و زنان غزه انتقاد داريم اما نه اينكه سفارت را تسخير كنيم يا آتش بزنيم ،ين فرق مي كند. اگرچه ما با مصر روابط نداريم اما دولت بايد حفاظت از سفارتخانه ها را تامين كند و اين دو كاملاً از هم جداست. ايران مي تواند موضع گيري كند كه چرا از غزه حمايت نمي شود ولي نبايد كارهاي ماجراجويانه انجام داد.
-ناامني سفارتخانه ها، اشغال يا آتش زدن چه تبعاتي خواهد داشت؟
براي ايران بسيار بد خواهد شد. نخستين واكنش اين خواهد بود كه اعلام مي شود سفارتخانه ها در ايران امن نيستند و سفرا به كشورهاي خود باز خواهند گشت و ايران كشوري معرفي خواهد شد كه در آن امنيت وجود ندارد. سفارتخانه ها قسمتي از خاك هر كشوري محسوب مي شوند.
-آيا حق برخورد نظامي هم خواهند داشت؟
اين كار اتفاق نمي افتد. به لحاظ سياسي و ديپلماتيك حمله به سفارتخانه ها اشتباه است و موقعيت بين المللي كشور ميزبان را تضعيف خواهد كرد.متاسفانه آقاي احمدي نژاد در عرصه سياست خارجي اشتباهات زيادي داشته و موقعيت ايران را تنزل داده و حركت هاي اخير هم در مقابل سفارتخانه ها مزيد بر علت شده است.
-آينده رابطه ايران و مصر با توجه به مواضع اخير هر دو كشور را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
رابطه ايران و مصر در سطح دفتر حافظ منافع است و رابطه رسمي وجود ندارد و دولت مصر هم علاقه يي ندارد كه با ايران رابطه داشته باشد. البته به دو دليل؛ نخست اينكه پرونده ايران زير نظر وزارت خارجه مصر نيست و نيروهاي امنيتي اين كشور اعمال نظر مي كنند. نيروهاي امنيتي هم معمولاً افراد بدبيني هستند و هنوز حاضر نيستند با ايران رابطه برقرار شود. از طرفي دولت مصر با نداشتن رابطه با ايران خواهان جلب رضايت امريكاست يعني تصور مي كند امريكا به عادي شدن مناسبات ايران در مصر خيلي علاقه ندارد.
-بنابراين مصر علاقه يي به برقراري رابطه با ايران ندارد؟
بله، مصر نمي خواهد؛به همين خاطر معتقدم آقاي احمدي نژاد اينكه در مصاحبه اش اعلام كرد اگر مصر بخواهد با ما رابطه برقرار كند ما آماده ايم ظرف 24 ساعت سفارتخانه هاي دو كشور را بازگشايي كنيم اشتباه بزرگي را مرتكب شد. چرا كه رئيس جمهور نبايد طوري صحبت كند كه طرف مقابل تصور كند ايران بسيار شايق و نيازمند به اين رابطه است. به همين دليل بعد از اظهارات آقاي احمدي نژاد متاسفانه كسي از مصر پاسخي نداد و زماني هم كه پاسخ دادند بسيار بد بود. البته اين اشتباه مثل اشتباه ديگر آقاي احمدي نژاد كه نامه به روساي جمهور چند كشور نوشت و هيچ كدام را پاسخ ندادند بود. در رابطه با مصر نبايد اين گونه اشتباهات تكرار شود.
-در خصوص غزه، ايران در اجلاس هاي متعددي شركت كرد و همايش هاي زيادي برگزار كرد اما نهايتاً مصر و عربستان نشستي را در شرم الشيخ ترتيب دادند كه به نظر مي رسد منجر به آتش بس شد. نظر شما در اين باره چيست؟
اگر بخواهيد واقعيت را بدانيد نه اجلاس قطر و نه اجلاس شرم الشيخ هيچ كدام در آتش بس غزه تاثير نداشت. فقط امريكاست كه بر اسرائيل تاثير دارد. يعني نه كشورهاي عربي و نه كشورهاي اروپايي تاثيرگذار بر رفتارهاي اسرائيل نيستند. اسرائيل رسماً اروپايي ها را تحقير مي كند و تنها نقشي كه براي آنها قائل است در حد كمك رساني است و اجازه ندارند در مسائل سياسي و امنيتي دخالت كنند. اسرائيل مسائل سياسي و امنيتي خود را با امريكا حل مي كند . بنابراين نه اجلاس مصر و نه اجلاس قطر هيچ كدام به آتش بس منتج نشد. اسرائيل مي دانست قبل از آمدن اوباما بايد اين جنگ را پايان دهد.
-ايران تحركات وسيعي در جريان غزه از خود نشان داد. با صحبت هاي جنابعالي اين تحركات چندان موثر نبوده است.
بالاخره در هر بحراني كه شكل مي گيرد همه كشورها سعي مي كنند در جهت منافع خود اقداماتي را صورت دهند اما اينكه چه اندازه موثر واقع شود بستگي به اين دارد كه چقدر نسبت به آن بحران شناخت داشته باشيم.
-سوالي كه مطرح است اين است كه چرا مواضع ايران در خصوص بحران گرجستان درباره غزه تكرار نشد. همان طور كه مي دانيد در درگيري هاي روسيه و گرجستان ايران از روسيه حمايت كرد.
من موضع آقاي احمدي نژاد را در قبال روسيه تاييد نمي كنم چرا كه بدون گرفتن امتياز مفت و مجاني از روسيه حمايت كرد و اين موضع قابل قبول نيست. اما در مورد سوال شما بايد گفت اين دو باهم متفاوت است؛ در جريان بحران گرجستان اين كشور جنگ را آغاز و به اوستيا حمله كرد و سپس روسيه عكس العمل نشان داد.
-گرجستان نظاميان روسيه را كشت اما روسيه با تسخير اين كشور مردم عادي را قتل عام كرد.
نه اين دو متفاوت است. تنها بايد گفت موضع ايران در حمايت از روسيه اشتباه بود. واقعيت اين است كه آقاي «ساكاشويلي» رئيس جمهور گرجستان با اين فرض كه بين روسيه و امريكا رقابت وجود دارد بنابراين در صورت حمله نظامي به اوستيا كه ادعاي استقلال دارد ، غرب از او حمايت خواهد كرد و روسيه جرات عكس العمل نخواهد داشت. اين اشتباه محاسباتي او بود در حالي كه اگر تجربه بهار پراگ و «الكساندر دوبچك» نخست وزير چكسلواكي سابق را داشت چنين نمي شد.(پراگ حركت هايي را آغاز كرد كه مورد حمايت تبليغاتي امريكا قرار گرفت و مردم چكسلواكي تصور مي كردند در صورت رويارويي با روسيه امريكا از آنها حمايت خواهد كرد اما اين طور نشد و شوروي سابق چكسلواكي سابق را اشغال كرد و امريكا هم عكس العملي انجام نداد و حركت آزاديخواهانه مردم چكسلواكي شكست خورد)اين اشتباه را نمي كرد.
-تبليغات ايران در خصوص حمايت از غزه را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
به هرحال نبايد تبليغات در سطح دولتي به گونه يي باشد كه مردم احساس نياز به حمايت نكنند.
- چرا اسرائيل غزه را بازپس داد؟ اگر در غزه مي ماند عمليات چريكي آغاز مي شد مثل لبنان. اسرائيل توان مقابله با جنگ چريكي و فرسايشي را ندارد.
سه|ا|شنبه|ا|8|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]
-
گوناگون
پربازدیدترینها