محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846520316
به مناسبت سي امين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي (19)بايدها و نبايدهاي رسانههاي انقلاب
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به مناسبت سي امين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي (19)بايدها و نبايدهاي رسانههاي انقلاب
خبرگزاري فارس:در اين نوشتار از لحاظ كاركرد رسانهاي، به مطالعه آسيبشناسي انقلاب پرداخته شده است و هدف پاسخگويي به اين پرسش است كه رسانهها چه جايگاهي در آسيبشناسي انقلاب اسلامي دارند؟
كاركرد رسانهها بهقدري مهم و آسيبهاي آن بهقدري جدي هستند كه عموم رهبران نهضتها و نظامها را به توصيه و تأكيدهاي پي در پي وادار ميسازد. اگر در جايي شنيده باشيم كه امامخميني(ره) فرمودهاند: "از دانشگاه همه امور اصلاح ميشود" و در جاي ديگر دريافته باشيم كه رسانهها، دانشگاهي بزرگ و سراسري هستند، نتيجهاي قاطع بهدست ميآوريم كه از رسانههاي يك كشور است كه امور آن اصلاح ميگردد. در رسانهها تهديدها و فرصتها بسيار قدرتمند هستند؛ زيرا ذات رسانه پديدهاي پرقدرت از لحاظ سياسي، اجتماعي و فرهنگي است. مقاله ذيل براي آشنايي با آسيبشناسي رسانههاي انقلاب تقديم حضور شما گرديده است.
آسيبشناسي انقلاب، همانند خود انقلاب، مقولات پيچيده و متعددي را دربرميگيرد كه به طبع نيازمند بررسي آن از منظرها و ابعاد مختلف است. آسيب يا آفت چيزي است كه هيچ نظام حكومتي و عقيدتي نميتواند از دچار شدن به آن در امان باشد؛ بنابراين زمينه براي آسيبپذيري هر نظام سياسي و انقلاب، هر چقدر هم كه قوي باشد، وجود دارد.
بررسي آسيبشناسانه انقلاب مستلزم شناخت موانع تحقق آرمانها و اهداف انقلاب و حفظ دستاوردهاي آن است كه از مسائل مهم در اين حوزه مطالعاتي انقلاب به شمار ميآيد.
آرمانها، دستاوردها و آسيبشناسي انقلاب اسلامي سه مسأله بههمپيوسته و مهماند. آرمانها همان اهداف سلبي و ايجابي انقلاباند كه مردم به منظور دستيابي به آنها عليه رژيم پهلوي شوريدند و تا سرنگوني آن از پاي ننشستند، دستاوردهاي انقلاب نيز آرمانهايي هستند كه تحقق يافتهاند. در درجه بعد، انقلاب ممكن است پس از پيروزي با انواع آفات، موانع و آسيبها روبهرو شود كه حركت آن را با مشكلات متعددي مواجه سازد. آسيبشناسي انقلاب به ما كمك مينمايد تا انحرافات احتمالي و تدريجي پديده انقلاب را بشناسيم و با پيشگيري از وقوع آنها يا علاج بعضي از آسيبها و آفاتي كه به انقلاب رسيده است، انقلاب را در جهت رسيدن به آرمانهايش ياري كنيم. [1]
رسانهها يكي از نهادهاي مركزي سازنده هر انقلاباند. اهميت آنها به قدري است كه براي مسجل شدن پيروزي يك انقلاب، بايد رسانههاي آن جامعه، بهويژه رسانه ملّي و اصلي آن كشور (صدا و سيما)، به دست نيروهاي انقلابي بيفتد.
در اين نوشتار از لحاظ كاركرد رسانهاي، به مطالعه آسيبشناسي انقلاب پرداخته شده است و هدف پاسخگويي به اين پرسش است كه رسانهها چه جايگاهي در آسيبشناسي انقلاب اسلامي دارند؟
از آنجاكه رسانهها جزء مراكز اصلي تأثيرگذار هر انقلاب هستند؛ پس رسانهها ميتوانند در آسيب رساندن يا جلوگيري از آسيب رسيدن به انقلاب سهم بسزايي داشته باشند. اين فرضيه در اين مقاله تجزيه و تحليل ميگردد.
آسيبشناسي
واژه آسيبشناسي (pathology) از علوم پزشكي به علوم اجتماعي وارد شده و به معناي مبحث مطالعه علل بيماري و عوارض غير عادي است. [2]
آسيبشناسي در علوم اجتماعي يعني شناسايي آسيبهايي كه به اجتماع انساني وارد ميشود و جامعه بشري را تهديد ميكند و سبب ميشود اجتماع به بحران دچار شود.
در موضوع آسيبشناسي با مباحث زير روبهرو هستيم: 1ــ شناسايي ريشهها، عوامل مؤثر و دخيل و آسيبرسان؛ 2ــ شناسايي ريشهها و عوامل زمينهساز رسوخ و پيدايش آسيب در مجموعه؛ 3ــ درمان آسيبهاي رسيده يا پيشگيري از وارد شدن آسيبها؛ 4ــ ساختن يا تغيير ساختار به منظور دست يافتن به ساختاري كمتر آسيبپذير تا بتوانيم بهترين پيشگيري را از آسيب داشته باشيم؛ 5ــ شيوههاي سنجش و ارزيابي آسيبها كه مستلزم دستيابي به اطلاعات صحيح از علائم و نشانههاي آسيبهاست؛ 6ــ معيارهاي شناسايي آسيبها و وسايل شناسايي آن (براي شناسايي آسيبها ما به معيارها و وسايل شناسايي نياز داريم).
در مبحث آسيبشناسي دو راهكار وجود دارد: اولين راهكار اين است كه آسيبي كه به موضوع مورد مطالعه رسيده است را شناسايي و براي درمان آن اقدام نماييم. دومين راهكار اين است كه آسيبهاي احتمالي را كه ممكن است به موضوع مورد مطالعه ما ضربه وارد كنند شناسايي و براي جلوگيري از آسيب رساندن آنها، اقدامات پيشگيرانه انجام شود؛ يعني بايد علاج واقعه را قبل از وقوع انجام داد تا به واسطه آسيبها و آفات واردشده به مرحله بحراني وارد نشويم.
رسانه
رسانهها، به عنوان ابزارهاي اطلاعاتي و ارتباطي، [3] از مراكز مهم تأثيرگذاري در هر جامعهاي ميباشند، بهطوريكه امروزه سياست و اقتصاد را بدون زيرساختهاي اطلاعاتي و ارتباطي نميتوان مطالعه كرد. [4]
پس اگر ميخواهيم در حوزه سياست، انقلاب را مورد مطالعه آسيبشناسانه قرار دهيم، بايد به زيرساختهاي اطلاعاتي و ارتباطي توجه كنيم كه نماد اين زيرساختها رسانهها ميباشند.
رسانهها به قدري مؤثرند كه ميتوانند تغييرهاي لازم در نگرشها و جهتگيريهاي سياسي و اجتماعي يا حفظ آنها را ايجاد كنند. [5] اين تأثير ميتواند هم در جهت مثبت و هم در جهت منفي باشد. حتي رسانهها نخبگان جامعه را نيز تحت تأثير قرار ميدهند. امروزه مسئولان اجرايي كشورها، با اهميت دادن به گزارشها و تحليلهاي رسانهها، در بسياري از موارد خطمشي خود را با تأثيرپذيري از آنها اتخاذ ميكنند. [6] پس رسانهها در تمام وجوه زندگي بشريت تأثيرگذارند؛ چه بر سياست و اقتصاد و چه بر اجتماع و فرهنگ.
با توجه به اين قدرت تأثيرگذاري، نميتوان مسائل سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي انقلاب را بدون در نظر گرفتن جايگاه رسانه مطالعه آسيبشناسي كرد.
انقلاب و انقلاب اسلامي
انقلاب از مفاهيم اساسي و پيچيده جامعهشناسي سياسي است كه در اين حوزه از علوم سياسي نقد و بررسي و تجزيه و تحليل ميشود. انقلاب دگرگوني بنيادي در همه زمينههاي اجتماعي، اخلاقي، اقتصادي، حقوقي و بهويژه سياسي است، نسبت به آنچه پيش از انقلاب استوار و پا بر جا بوده است. و اين دگرگونيها هميشه با سرنگوني نظام سياسي حاكم پيش ميآيد و كمتر با آرامش بوده و اغلب با كارهاي خشونتآميز، ويرانگي و خونريزيها همگام است. [7]
بر اساس مشتركات نظريات عمده در مورد انقلاب، ميتوان به جمعبندي زير دست يافت:
انقلاب فرايندي است كه ابتدا تغييرات در نظامهاي اجتماعي يا جوامع باعث پيدايش نارضايتي اجتماعي و بسيج عمومي ميشود. با وجود تلاش سنجيده و كوشش رهبران و پيروان با هدف براندازي نظام حاكم، تودهها به كمك ايدئولوژي و سازمانهاي وابسته، به صورت آگاهانه و با خشونت، نسبت به سرنگوني رژيم حاكم اقدام ميكنند و پس از درگيري و پيروزي، برنامههاي خود را اجرا مينمايند. [8] پس انقلابها جنبشهاي هدفدار و داراي آگاهي هستند.
انقلابهاي اجتماعي[9] بهندرت شكل ميگيرند، اما رخدادهاي مهمي در تاريخ به شمار ميروند. اين انقلابها سازمانهاي دولتي، ساختار طبقاتي و ايدئولوژيهاي مسلط را دگرگون كرده و باعث پيدايش ملل جديدي شدهاند كه قدرت و استقلال آنها به نسبت قبل از انقلاب بيشتر است و در موقعيت بهتري از كشورهاي همترازشان قرار گرفتهاند: نيروهاي انقلابي فرانسه به طور ناگهاني به قدرت فائقه قاره اروپا بدل شدند و انقلاب روسيه ابرقدرتي صنعتي و نظامي ايجاد كرد. [10]
اين تأثيرات در مورد انقلاب اسلامي ايران هم صادق بوده است؛ مانند دگرگونيهايي كه بعد از انقلاب در اجتماع ايران رخ داد كه ما امروزه از لحاظ عزّت، قدرت بومي، استقلال، پيشرفت و... در موقعيت بهتري قرار داريم.
انقلابهاي اجتماعي فقط به لحاظ ملّي مهم نيستند، در بعضي موارد اين انقلابها باعث رشد الگوها، انديشهها و خواستهاي بزرگ بينالمللي ميشوند، بهويژه اگر اين تحولات در كشورهايي روي دهد كه از لحاظ جغرافياي سياسي مهم و از نظر وسعت پهناور باشند. [11]
اين تأثيرات فراملّي در حوزه انديشه و فكر را در چند انقلاب بزرگ جهاني ميبينيم. در انقلاب كبير فرانسه، ليبراليسم و تحول مباحث فكري غرب را شاهديم. و در انقلاب روسيه و چين مباحث كمونيسم و بهاصطلاح چپ در سطح جهان گسترش يافت. هر كدام از اين دسته انقلابها الگويي براي سعادت بشريت ارائه دادند و پرچمداري نيمي از جامعه جهاني را بر عهده گرفتند. انقلاب اسلامي ايران هم اهميت جهاني يافته و الگوي نويني را در حوزه انديشه ارائه كرده است و خواستههاي بزرگ بينالمللي و جهاني دارد: مانند عدالتخواهي همراه معنويت نه عدالتخواهي رياكارانه كمونيستي، آزادي همراه اخلاق نه آزادي لجامگسيخته به شكل غربي و همين طور ارائه الگوي جديدي از مردمسالاري در برابر ليبرالدموكراسي غرب و نيز نوعي حكومت و دولت كه در آن به تمام اصول انساني و سعادتبخش توجه شده است؛ آن هم نه از روي فكر و انديشه انساني كه سيّال، و دائماً در تغيير است، بلكه از روي دين الهي اسلام كه به تمام ابعاد وجودي انسان توجه كامل دارد و داراي جهانبيني همهجانبه و عميق با روش و ايدئولوژي است كه از سوي خدا و پيامبراكرم(ص) عنوان شده است؛ راه و روشي كه هيچوقت اصول آن كهنه نميشود و از بين نميرود. روز به روز نيز بر قدرت و شوكت اين انقلاب افزوده شده و مانند انقلابهاي ديگر به عقبگرد و ديكتاتوري دچار نشده است؛ چون در آن قدرت ارزش نيست، بلكه قدرتي كه در خدمت مردم باشد ارزش است و مردم از اركان اصلي اين انقلاب هستند.
با تمام اين تفاسير، اگر انقلاب مورد مطالعه آسيبشناسانه قرار نگيرد، نميتواند به سر منزل مقصود برسد و دچار دگرگوني و تغيير ماهيت ميشود.
آسيبشناسي انقلاب
در علوم سياسي، آسيبشناسي يعني شناسايي مجموعهاي از خطرها و بحرانهايي كه "ميتواند يك نظام سياسي كارآمد را تضعيف نموده و يا حتي آن را از پاي درآورد"[12] و موجب فروپاشي شود.
در علوم سياسي كه از ساختار دولت و قدرت بحث ميشود، آسيبشناسي آن هم مربوط به آسيبهايي است كه به ساختار دولت و قدرت ميرسد اين آسيبها ممكن است نرمافزاري (يعني در حوزه انديشه، فكر و ذهن باشد كه ناملموس است) يا سختافزاري (يعني در حوزه عمل و عين كه رويتشدني و ملموس است) باشد و بايد متناسب با آن آسيبها اقدام نمود. اما در آسيبشناسي يك انقلاب چون مبحث انقلاب مربوط به جامعهشناسي سياسي است بايد به آسيبهايي توجه نمود كه به رابطه جامعه و دولت مربوط ميشود. بنابراين در مبحث آسيبشناسي انقلاب نه فقط آسيبشناسي جامعه مطرح است و نه فقط آسيبشناسي دولت، بلكه آسيببشناسي رابطه متقابل ساخت جامعه با دولت مطرح است. انقلاب وقتي روي ميدهد كه اين رابطه طوري باشد كه نظم حاكم بين جامعه و دولت به هم بخورد و بينظمي حاكم شود.
پس آسيبشناسي انقلاب يعني آسيبشناسي نظم. اين نظم است كه رابطههاي بين ساختهاي جامعه و دولت را حفظ ميكند و اگر دولتي نتواند نظم بين خود و جامعه را حفظ نمايد، اگر دموكراتيك باشد به روش مسالمتآميز قدرت از او گرفته ميشود و اگر دموكراتيك نباشد و استبداد بر سر آن جامعه سايه افكنده باشد و آن جامعه هم پذيراي آن استبداد نباشد و با آن مبارزه كند، قدرت به شكل غيرمسالمتآميز و با خشونت و همراه دگرگونيهاي ايجادشده بين ساختهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جابهجا ميشود.
براي اينكه انقلاب به انحراف كشيده نشود، بايد مورد آسيبشناسي قرار گيرد و از سوي ديگر براي جلوگيري از انحراف انقلاب بايد اصلاحات به موقع در جامعه انجام شود، پس آسيبشناسي انقلاب مساوي است با اصلاحات بهموقع در آن انقلاب. چون هر انقلابي حتماً با خطرها، بحرانها و آسيبهايي روبهروست، بايد اولاً ساختار آسيبپذير اصلاح شود و ثانياً آسيبهايي كه به آن رسيده است درمان گردد و بعد از آن هم بايد آسيبهاي احتمالي را پيشبيني كرد و جلوي آنها را گرفت.
آسيبشناسي رسانهاي انقلاب اسلامي
1ــ رسانه ها و بيتفاوتي نسبت به انقلاب اسلامي
يكي از آسيبهايي كه هر انقلاب بهويژه انقلاب اسلامي ايران را تهديد ميكند و از آسيبهاي جدي آن است بيتفاوتي و مسئوليتناپذيري است كه به آن در جامعهشناسي آنومي گفته ميشود.
"جامعهشناسي به نام م مك ايور، آنومي را بدينسان تعريف كرده است: آنومي عبارت است از حالت ذهني كسي كه به اخلاقيات حاكم و خاستگاه آن پشت پا زده، ديگر اعتقادي به جمع جامعه خويش ندارد و خود را مجبور به تبعيت و پيروي از آنها نميبيند. انسان آنوميك از نظر ذهن سترون ميشود و تنها به تمايلات خود ميپردازد و مسئوليت هيچكس و هيچ چيز را نميپذيرد". [13] به عبارت ديگر آنومي زماني است كه مردم از هنجارها و ارزشها و اصول حاكم بر جامعه كه انقلاب به وجود آورده و از اسلام نشأت گرفته است روي برميگردانند و با جامعه خود، كه جامعهاي اسلامي است، به بيگانگي ميرسند و خود را ملزم به رعايت هنجارهايي كه در جامعه است نميبينند و هيچ مسئوليتي را در جامعه بر عهده نميگيرند. اين آنوميك شدن انسانهاي جامعه اسلامي يكي از خطرهاي جدي براي بقاي انقلاب اسلامي و نظام برخاسته از آن است؛ چون در اين صورت مردم بعد از مدتي نسبت به انقلاب و دستاوردها و هنجارهايي كه از طريق انقلاب بر جامعه حاكم شده است بيتفاوت ميشوند كه اگر اين بيتفاوتي درمان نشود، كمكم به مخالفت با نظام و انقلاب تبديل ميشود و اگر اين هم درمان نشود به رويارويي با انقلاب و نظام منجر ميشود و وقتي مردم يك انقلاب عليه خود آن انقلاب بپاخيزند ديگر آن انقلاب به انتهاي سقوط خود رسيده است و ديگر چيزي به نام انقلاب وجود ندارد.
زماني فرد در جامعه آنومي ميگردد كه ارزشها و اصول جامعه زير پا گذاشته شود و فرد ببيند كه ديگران ارزشها و اصولي را كه به خاطر آنها انقلاب شده است زيرپا ميگذارند و دنبال منافع شخصي و گروهي خود هستند. جامعه وقتي به اين سمت حركت ميكند كه ببيند مسئولان، خود به اين ارزشها و اصول احترام نميگذارند. براي درمان اين آسيب اولاً بايد مسئولاني را كه اين چنين هستند از كار بركنار نمود و ثانياً رسانهها مسئولاني را نشان دهند كه به ارزشها و اصول پايبندند.
اين يك بعد آنومي است، بعد ديگر بيتفاوت كردن است كه اين كار را بيگانگان و بدخواهان اين انقلاب با زير سؤال بردن ارزشها و اصول، حساسيتزدايي از جامعه نسبت به انقلاب و ايجاد فضاي يأسآلود و نااميدكننده نسبت به آينده انجام ميدهند؛ چون انسان، اگر اميدش به آينده را از دست بدهد، ديگر سرنوشت جمعي خود را فراموش ميكند و بهدنبال منافع و سرنوشت فردي خود ميرود و كاري با سرنوشت جامعه ندارد و نسبت به آن بيتفاوت ميشود؛ اين همان جنگ رواني و رسانهاي با انقلاب است كه توسط رسانههاي بيگانه و نيز رسانههاي وابسته به آنها در داخل انجام ميشود. در چند سال اخير شاهد بودهايم كه چگونه رسانهها هنجارها و اصول اسلام و انقلاب را زير سؤال ميبردند و ذهن مردم را حساسيتزدايي ميكردند تا سبب بيهنجاري مردم شوند كه در عمل پشتيبان انقلاب خود نباشند. فقط افرادي در اين ميان تأثير نميپذيرند كه عقيدهاي محكم داشته باشند. در اين ميان وظيفه رسانه ملّي و رسانههاي معتقد به نظام و انقلاب بسيار اساسي است؛ چون اين رسانهها با حساس كردن مردم نسبت به دستاوردهاي انقلاب و اصول و ارزشهاي محكم اسلام، آن هم با منطقي درست و صحيح، خنثي شدن اين جنگ رواني و رسانهاي دشمن را سبب ميشوند. رسانههاي معتقد به انقلاب بايد با ابزارهاي هنري ظريف و زيبا حساسيت مردم را بالا ببرند و مردم را با روشهاي مختلف اميدوار كنند. يكي از اين روشها آموزش است؛ به اين صورت كه "رسانههاي جمعي و... از طريق آموزش، فرد را آماده ميكنند تا صفات و خصوصيات عضو جامعه يا social بودن را كسب كند. "[14] اگر رسانهها صفات و خصوصيات جامعه اسلامي را كه انقلاب و نظام در جامعه به وجود آورده و نهادينه كردهاند به افراد جامعه آموزش دهد، جلوي اين آسيب و جنگ رسانهاي را كه بيگانگان و بدخواهان آن را هدايت ميكنند ميتوان گرفت.
2ــ رسانهها و آسيب تحريف مباني ديني و اصول انقلاب اسلامي
از آنجايي كه انقلاب اسلامي از اسلام نشأت گرفته است يكي از آسيبهايي را كه رسانهها ميتوانند به انقلاب برسانند گسترش خرافات، تحريف مفاهيم ديني و زير سؤال بردن عقايد ديني مردم و تفاسير نادرست از دين كردن (مثلاً استبدادي جلوه دادن دين) است كه سبب آسيب رساندن به محيط ارزشي و تسري آن به ساختهاي جامعه اسلامي ميشود؛ [15] يعني اگر در جامعه اسلامي ايدئولوژي اسلام ناب كه زمينهساز انقلاب بوده است به گونهاي تفسير شود كه اصالتش را از دست بدهد، بديهي است كه ساختهاي موجود در جامعه شديداً متأثر ميشود. وقتي رسانهها به بستر ارزشي نظام اسلامي هجوم ميآورند و ارزشهاي جامعه اسلامي را به سخره ميگيرند و تفسير نادرست از آموزههاي ديني در جهت اهداف سياسي خود و گروههايي كه به آنها وابستهاند ارائه مينمايند باعث ايجاد شكاف بين محيط ارزشي جامعه با ساختهاي جامعه ميشوند. در اين صورت هرچه رسانهها بيشتر به نظام وابسته باشند اين شكاف عميقتر خواهد بود. اين شكاف باعث ميشود مردم از حكومت فاصله بگيرند و به آن بدبين شوند و حكومت دچار بحران مشروعيت شود و پشتوانه مردمي خود را از دست بدهد. همانطور كه در سالهاي قبل ديده شد تعدادي از نشريات زنجيرهاي با زير سؤال بردن و به استهزا گرفتن احكام و ارزشهاي الهي باعث شدند جامعه به سمت بحران مشاركت حركت كند و تأثير آن را در انتخابات ششمين دوره مجلس شوراي اسلامي و دومين دوره شوراها ديديم، اما چون اين نشريات به حكومت وابستگي نداشتند يا وابستگي آنها كم بود تأثير اندكي هم بر جاي گذاشتند و نتوانستند محيط ارزشي جامعه را با بحران جدي مواجه سازند. در اين خصوص رسانههاي معتقد به انقلاب و نظام و اسلام ميتوانند با تفاسير درست از آموزههاي ديني و ارزشهاي جامعه اسلامي، انقلاب را از بحران مشروعيت نجات دهند.
پاسخ ندادن علمي و منطقي به شبهات ايجادشده از سوي بدخواهان و بيگانگان در مورد اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي، خاليكردن انقلاب از ارزشها و اصول تشكيلدهندهاش و بيهويت كردن آن آسيب ديگري است كه انقلاب را تهديد ميكند، ازاينرو متوليان امور فرهنگي و رسانهها بايد بتوانند جوابهاي علمي و عقلي را از مراكز علمي بگيرند و اعتبار و سند و مدرك مفاهيم و ارزشهاي انقلاب را به طور منطقي به وسيله اتصال آنها به اسلام ناب، كه برآمده از فطرتهاست، بالا برند و اسناد و مدارك متقني ارائه نمايند. اين كارها بايد از طريق رسانهها كه وظيفه رساندن پيام به مخاطبان را دارند انجام شود و جلوي جنگ رسانهاي دشمن را، كه ميخواهد با زير سؤال بردن اصول انقلاب و گسترش آن، جامعه را از هويت انقلابي ــ اسلامي خود تهي كند و باعث فروپاشي انقلاب از درون شود، را بگيرند؛ زيرا جامعه بدون هويت انقلابي ــ اسلامي ديگر به انقلاب خود وفادار نيست و انقلاب بدون پشتوانه مردمي به وسيله نظام سلطه جهاني مصادره ميشود. پس همانطوركه مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان فرمود، "مقابله با اين تلاش، وظيفه افراد متفكر و نخبه، بهويژه نخبگان روحاني است كه بايد با همّت و اراده جدي وارد ميدان شوند و ضمن استحكام بخشيدن به پايههاي ديني و اعتقاد جوانان و تبيين معارف غني ديني، با روشهاي منطقي و استدلالهاي متين در جهت مقابله با مطالب خرافي و وهنآلود گام بردارند. "[16]
3ــ رسانهها و آسيب نظارت نكردن بر ساختار نظام اسلامي (بحران در كارآمدي)
يكي از آسيبها اين است كه رسانهها كاركرد نظارتي خود را از دست بدهند كه در اين صورت سلامت نظام زير سؤال ميرود و به زير سؤال رفتن كارآمدي نظام هم منجر ميشود. در اين صورت نظام با "بحران در كارآمدي"[17] روبهرو ميشود. پس يكي از وجوه بحران كارآمدي، نظارت نكردن از پايين به بالا است كه اين كار از طريق رسانهها انجام ميشود؛ چون رسانهها نماينده افكار عمومي جامعه هستند.
نظارت، دو گونه است: نظارت دروني و بيروني. در نظارت دروني گروهي از دستگاهها بر عملكرد دستگاههاي ديگر نظارت ميكنند، اما در نظارت بيروني كه از طريق رسانهها انجام ميشود با موضوع پاسخگويي مسئولان روبهرو هستيم. اگر مسئولي نسبت به عملكرد خود پاسخگو نباشند يا در پاسخگويي، براي توجيه ضعفهاي خود از دين مايه بگذارد، به سلامت نظام ضربه وارد ميكند و سيستم را به بحران كارآمدي دچار مينمايد. در نظارت رسانهها، وقتي آنها ــ البته رسانههاي سالم و مستقل ــ مشكلها و كمبودها را بازگو ميكنند باعث ميشوند جامعه براي رفع موانع جلوي راه خود تلاش كند و بدين صورت پويا گردد. پس نظارت رسانهها ارتباط مستقيم با پويايي جامعه دارد كه اين پويايي و مشاركت در كارها باعث ميشود نظام اسلامي، كه روشي دموكراتيك دارد، سالم بماند؛ چون وقتي جامعه ببيند كه آنهايي كه با رأي خود بر سر قدرت نشانده است در اداره امور كاهل يا ناتواناند، در مشاركت بعدي خود، آنها را كنار ميگذارد و عدهاي ديگر را بر سر قدرت به خدمت ميگيرد و همه اينها مستلزم آن است كه رسانهها مسئوليت نظارتي خود را به خوبي انجام دهند. در جامعه كنونيمان مصاديق اين نظارتها را در برنامههاي مختلف راديويي و تلويزيوني شاهديم مانند برنامه آن سوي خبرها و برنامه تلنگر. بعضي از مطبوعات نيزبا نقد سازنده باعث ميشوند مشكلات جامعه رفع گردد.
4ــ رسانهها و آسيب مصرفگرايي براي انقلاب اسلامي
يكي ديگر از آسيبهايي كه انقلاب را تهديد ميكند مصرفگرايي است. مصرفگرايي جامعه را از پويايي و تلاش براي استقلال خود باز ميدارد. اين آسيب داراي دو بعد اقتصادي و علمي است؛ مصرفگرايي باعث نياز كشور به واردات كالاهاي مادي ميشود و اين مسأله كشور را از لحاظ اقتصادي وابسته ميكند كه اين وابستگي به انقلاب ضربه ميزند و ما را نيازمند ديگران ميكند. البته در جهان امروزي كه بين همه كشورها وابستگي متقابل اقتصادي حاكم است اين قضيه ضربه چندان تهديدكنندهاي محسوب نميشود. اما وقتي انقلاب اسلامي دائماً در تحريم به سر ميبرد و با سه قطعنامه اخير شوراي امنيت بر سر مسأله هستهاي ايران اين تحريمها بيشتر شده است به ويژه در مورد كالاهاي اساسي مانند بنزين، كه اگر سهميهبندي نميشد، يكي از تهديدهاي جدي براي انقلاب به حساب ميآمد، اين آسيب جدي تلقي ميشود.
اما بعد مصرفگرايي علمي كه به آن نهضت ترجمه گفته ميشود، وابستگي بلندمدتي است و به ماهيت انقلاب ميتواند ضربه وارد كند. اين بعد علمي مصرفگرايي نيازمند "نهضت جنبش نرمافزاري و توليد علم" [18] است و بايد كوشيد تا از لحاظ علمي و نرمافزاري نيازمند بيگانگان نباشيم. وقتي اين احتياج برطرف شود، ما ميتوانيم در زمينه توليد كالاهاي اقتصادي هم، از مصرفگرايي صرف به مولدي كارآمد در زمينه توليد انواع كالاهاي مادي و فرهنگي تبديل شويم.
وظيفه رسانهها اين است كه مصرفگرايي صرف و بدون توليد را در هر دو زمينه اقتصادي و علمي مذموم بدانند و كشور را به كسب علم و شجاعت در توليد علم و كالا ترغيب كنند. رسانهها مي توانند در پيش برد نهضت و جنبش نرمافزاري و توليد علم تاثيرگذار باشند، بايد با صاحبنظران مصاحبه كنند، ميزگردهايي در اين زمينهها برگزار نمايند و راهكارهاي اجرايي اين نهضت را به صورت يك كار تحقيقي اعلام كنند و به جامعه علمي ارائه نمايند و شوري عمومي در جامعه راه بيندازند تا عموم مردم به فكر توليد، چه كالا و چه علم، باشند و به خود جرأت دهند و با شجاعت آنچه را در ذهن دارند از حالت بالقوه به بالفعل درآورند، كه از مصاديق عيني آن تأسيس راديو گفتوگو است.
5ــ رسانهها و آسيب تفرقه و نبود همبستگي در انقلاب اسلامي
يكي ديگر از آسيبهايي كه به انقلاب لطمه وارد ميكند تفرقه و نبود همبستگي ملّي است؛ يعني همبستگي مردم با مردم و همبستگي مردم با مسئولان كه جمع بين اين دو همبستگي ملّي را تشكيل ميدهد. بهطوركلي پس از تشكيل هر نظامي هرچه ميزان ارتباط و همبستگي كه بر اساس نظريه ابنخلدون به عصبيت تعبير ميشود در بين اجزاي آن رو به فزوني باشد قطعاً آن مجموعه در پيشبرد اهداف عاليه خود به صورت متقن و محكم، ثابت و پايدار ميتواند گام بردارد. [19] ولي اگر اين همبستگي و عصبيت به تفرقه تبديل شود، اساس انقلاب و يكي از پايههاي اصلي آن كه مردم هستند متزلزل ميگردد و باعث ضربه خوردن انقلاب ميشود. وحدت از اول پيروزي انقلاب تا مادامي كه انقلاب است بايد بين تمام اجزا و ساختهاي جامعه و دولت و بين جامعه و دولت وجود داشته باشد؛ زيرا يكي از عوامل بقاي انقلاب است. ميتوان گفت همبستگي ملّي با ضريب امنيت ملّي رابطه مستقيم دارند. حضرت علي(ع) برندهترين سلاح دشمن را تفرقه و اختلاف دانسته[20] و همچنين تفرقه را عامل سقوط و از بين رفتن ملك و مملكت معرفي كرده[21] و همچنين امام خميني(ره) فرمودهاند: "اگر خداي ناخواسته، اسلام در ايران سيلي بخورد، بدانيد كه در همه دنيا سيلي خواهد خورد و بدانيد كه به اين زودي ديگر نميتواند سرش را بلند كند، الان يك تكليف بسيار بزرگي است كه از همه تكاليف بالاتر است حفظ اسلام در ايران و حفظ اسلام در ايران به وحدت شماهاست. "[22] پس در سايه همبستگي و وحدت است كه پيشرفت حاصل ميشود و مقاومت در برابر بيگانگان شكل ميگيرد و پيروزي حاصل ميشود.
در اين زمينه رسانهها ميتوانند با پخش يك خبر بجا يا نابجا باعث بالا رفتن همبستگي ملّي يا ايجاد تفرقه بين مردم شوند، مانند روزنامه سلام كه در تيرماه سال 1378 با چاپ مطلبي درباره قتلهاي زنجيرهاي باعث شد تفرقه و اختلاف بين گروههايي از جامعه به وجود آيد و كشور و انقلاب را به بحران دچار كرد يا مانند صداوسيما كه با پخش برنامههاي متنوع در خصوص انتخابات باعث حضور مردم در صحنه و همبستگي بيشتر ميشود.
در همين چهارچوب براي تقويت همبستگي ملّي بايد رسانهها به عامل قوميت توجه خاص داشته باشند و به اختلافات قومي دامن نزنند و بيشتر بر اشتراكات قومي تأكيد كنند. از مصاديق اقدام رسانهها در دامن زدن به اختلافات قومي كاريكاتور روزنامه ايران در سال 1385 بود كه باعث عصبانيت و اعتراض آذريزبانها شده بود.
آنها بايد براي همبستگي بيشتر به نمادهاي همبستگي كه همه جامعه به آنها احترام ميگذارند، و نيز به عامل دين، كه وحدتبخش تمام قشرهاي جامعه است بيشتر توجه كنند.
6ــ رسانهها و آسيب شناسايي نكردن دشمنان انقلاب اسلامي
يكي ديگر از آسيبهايي كه انقلاب اسلامي را تهديد ميكند نشناختن دشمنان و بهموقع عمل نكردن در برابر ترفندهاي آنان است. اگر مجموعهاي مانند انقلاب اسلامي، كه طي 29 سال انواع و اقسام دشمنيها را ديده است، دشمن خود را نشناسد، نميتواند راه خود را به درستي و سلامت طي كند و به اهداف عاليه انقلاب نايل آيد.
"در دشمنشناسي ما بايد چگونگي دشمني، ابزارهاي دشمني و اينكه آنها از چه طرقي به ما ضربه ميزنند و... را شناسايي و راههاي مقابله با آن را بدانيم و اينها همه هوشياري دائمي جامعه و نخبگان را ميطلبد؛ چون دشمنيها دائمي هستند.
البته نبايد دچار اين ترفند دشمنان شد كه خيال كنيم همه اينها توهم توطئه است، نه اين گونه نيست، بلكه يكي از مصاديق كوچك دشمنشناسي اين است كه بدانيم دانيل پايپز، روزنامهنگار جنجالي نومحافظهكار، پسر ريچارد پايپز، استاد هاروارد و از جنگجويان سرشناس جنگ سرد فرهنگي، از كساني است كه در سالهاي اخير مفهوم "توهم توطئه" را رواج داده و آن را به ابزار تبليغاتي براي تخطئه پژوهشهاي تاريخي درباره جايگاه كانونهاي استعمار بدل كردهاست. "[23] به همين خاطر ضروري است ترفندهاي دشمنان شناسايي و بهموقع و صحيح عمل شود.
وظيفه رسانهها در اين آسيبشناسي بسيار حساس است؛ چون همانطوركه مقام معظم رهبري فرمودند، "جنگ ما جنگ رسانهاي است. "[24] يعني رسانهها در خط مقدم نبرد با دشمن قرار دارند و يكي از كاركردهايي كه بايد داشته باشند شناساندن دشمن به طرق مختلف و از زواياي گوناگون به جامعه و تزريق هوشياري به جامعه است. اينها بايد با توليد برنامههايي، زواياي ريز و درشت دشمني دشمنان را بازگو كنند تا جامعه در موقع عمل به بحران شناخت دچار نشود. يكي از مصاديق عيني آن پخش كنفرانس برلين از طريق شبكه اول سيما بود كه هم دشمنيِ دشمن خارجي را نشان ميداد و هم همراهي بعضي از دنبالهروهاي داخلي را كه در اين كنفرانس شركت كردند، از ديگر مصاديق آن اقدام نشريات در شناسايي و مشخص كردن چهره بهائيت از طريق شرح نحوه ظهور اين فرقه و اقدامات سران آن است.
پس رسانهها بايد براي نبرد مستقيم با دشمن وارد ميدان شوند، شايعهپراكنيها را خنثي، و غرضورزيهاي رسانههاي دشمن را آشكار نمايند و در جنگ رواني دشمن مرعوب نشوند و طوري عمل كنند كه جامعه هم مرعوب نشود. از مصاديق بارز اين غرضورزيها جنگ رواني تمام عياري است كه دشمن در برابر مسأله هستهاي با كشور ايران به راه انداخته است.
7ــ رسانهها و آسيب تحريف تاريخ و ارائه قرائتهاي مختلف از انقلاب اسلامي
از ديگر آسيبهايي كه انقلاب اسلامي را ميتواند با مشكل روبهرو كند، تحريف تاريخ انقلاب و طرح قرائتهاي مختلف از ماهيت انقلاب اسلامي است. نظريهپردازان مختلف شرق و غرب انقلاب اسلامي را در قالب چند نظريه حاكم و رايج در علوم اجتماعي مانند "بسيج منابع (چارلز تيلي)، توسعه نامتوازن (هانتينگتون)، ساختارگرايي (اسكاچپل)، محروميت نسبي (تدكار)، شيوه توليد اقتصادي (ماركس) و... "[25] تحليل ميكنند. صاحبان اين نظريات به شدت در تحليل انقلاب اسلامي ايران با مشكل روبهرو هستند و ناگزيرند بسياري از مقولههاي چهارچوب نظريشان را هنگام منطبق ساختن بر انقلاب اسلامي ناديده بگيرند و حتي خلاف آنها را بياورند؛ [26] مانند خانم اسكاچ پل كه معتقد بود در دولتهاي رانتير انقلاب نميشود، ولي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران مجبور شد به نوعي خلاف عقيده خود را بنويسد. همين چهارچوب دوستان نادان و دشمنان دانا براي اينكه بتوانند انقلاب را به نفع خود مصادره كنند و بهرهاي را كه از آن ميخواهند ببرند ناچارند كه تفسيرهايي از انقلاب كنند كه به نفعشان باشد، كه يكي از مصاديق عيني آن كتاب "ايران بين دو انقلاب" اثر يرواند آبراهاميان است؛ چون وي داراي گرايشهاي فكري چپگرايانه است، اولويت تحقيق خود را در اين كتاب به سير ظهور و افول حزب توده اختصاص داده است.
يكي از تحريفها "فقدان تحليل گفتمان مذهبي در تحليل انقلاب اسلامي"[27] است. ناديده گرفتن جايگاه هيأتهاي مذهبي، اعلاميهها و پيامهاي رهبران مذهبي، بهويژه امامخميني (ره)، و زندانيان سياسي ــ مذهبي، و منحصر كردن مخالفان عمده رژيم پهلوي به مخالفان غيرمذهبي، و جرقه آغازين انقلاب را شب شعر كانون نويسندگان دانستن، مواردي از تحريفهايي است كه در اين كتاب آورده شده است.
از سوي ديگر وي با به زير سؤال بردن رهبري قاطع امام خميني(ره) به عناوين مختلف[28] كوشيده است جايگاه و چهره امام خميني(ره)، رهبر مذهبي انقلاب اسلامي، را مخدوش سازد؛ زيرا همانطوركه مقام معظم رهبري فرمود: اين انقلاب در هيچ جاي جهان بدون نام امام خميني شناختهشده نيست، و دشمن براي جلوگيري از صدور انقلاب اسلامي ناچار است جايگاه و شخصيت امام خميني(ره) را تخريب سازد.
حال با توجه به اين آسيب، وظيفه رسانهها وظيفهاي دائمي و حساس است. نمايش فيلم، نوشتن نقدهاي منطقي در اين خصوص، برنامهسازي مداوم و ارائه قرائتي درست و منطقي از انقلاب، آن هم از معماران اصلي آن (امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري) ميتواند از جمله كارهاي رسانهها در اين خصوص باشد.
رسانههاي معتقد به انقلاب علاوه بر نقد رسانههاي وابسته و كجفهم بايد خود براي به انحراف كشيده نشدن ماهيت انقلاب، پيشقدم باشند.
نتيجه
در اين مجموعه، به مقوله آسيبشناسي و انقلاب گذرا نگاهي شد، و تعدادي از آسيبهايي كه ممكن است انقلاب اسلامي را فراگيرد بررسي گرديد. البته اين آسيبها تمام آسيبهايي نيست كه ممكن است انقلاب اسلامي را در بربگيرد و در اينجا فقط نمونههايي از آن عنوان گرديد.
در مجموع، نتيجهاي كه ميتوان گرفت اين است كه رسانهها با توجه به اينكه مؤثرترين نهاد در هر سيستم سياسي هستند، ميتوانند از لحاظ كاركرد رسانهاي هم در آسيب رساندن و هم در برابر آسيبها مؤثر باشند، مانند بعضي از مصاديقي كه در متن به آنها اشاره شد، و حتي ميتوانند آسيبهايي را كه به سيستم وارد ميشود به گونهاي هدايت كنند تا به قولي از تهديد فرصت بسازند. با تحقيق و هنر، كه رهبر انقلاب اين دو را لازمه رسانهها بهويژه رسانه ملّي دانستند، ميتوان در رسانههاي معتقد به انقلاب اسلامي چنين تأثير شگرفي را ايجاد نمود.
پينوشتها
[1] ــ انقلاب اسلامي و چرايي و چگونگي رخداد آن، انتشارات معارف، 1380، ص 159
[2] ــ همان، ص 168
[3] ــ حميد مولانا، "استعمار فرانو و ابزارهاي رسانهاي آن"، ماهنامه پيام پژوهش، ش 43، ص 37
[4] ــ همان، صص 37 و 38
[5] ــ سعيد كريمي، رسانهها و راههاي تقويت مشاركت...، قم، بوستان، 1382
[6] ــ همان، ص 132
[7] ــ عبدالحميد ابوالحمد، مباني سياست، توس، 1370، ص 364
[8] ــ تدا اسكاچپل، دولتها و انقلابهاي اجتماعي، ترجمه سيد مجيد روئينتن، تهران، سروش، 1376، ص 32
[9] ــ همانجا؛ در اين مقاله منظور از انقلاب همان انقلاب زيري است.
[10] ــ تدا اسكاچپل، همان، ص 19؛ خانم اسكاچپل اين كتاب را قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران نوشته است.
[11] ــ همان، ص 20
[12] ــ غلام سخي حليمي، رسانه و جنبش هاي اسلامي معاصر، انتشارات مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، 1382، ص 265
[13] ــ داور شيخاوندي، جامعهشناسي انحراف، انتشارات مرنديز، ص 75
[14] ــ همان، ص 39
[15] ــ راه انقلاب (مجموعه مقالات... )، انتشارات هماهنگ، 1378، ص 302
[16] ــ "بيانات مقام معظم رهبري در جمع اعضاي مجلس خبرگان"، روزنامه جام جم، 19 شهريور 1384، ص 2
[17] ــ راه انقلاب (مجموعه مقالات... )، همان، ص 300
[18] ــ بيانات مقام معظم رهبري درباره جنبش نرمافزاري و توليد علم.
[19] ــ راه انقلاب، همان، ص 215
[20] ــ آسيبشناسي انقلاب (مجموعه مقالات)، انتشارات شوراي ايثارگران صدا و سيما، 1379، ص 91
[21] ــ همان، ص 148
[22] ــ حسين شيدائيان، آسيبشناسي انقلاب اسلامي از نگاه امامخميني، انتشارات ياقوت، 1379، ص 167
[23] ــ عبدالله شهبازي، "سيا و جنگ سرد فرهنگي (گزارشي از كتاب جنگ سرد فرهنگي: سيا و جهان هنر و ادب، نوشته خانم ساندرس) "، سياحت غرب، ش 1 (تير 1382)، ص 36
[24] ــ بيانات مقام معظم رهبري در ديدار از صدا و سيما، 1383
[25] ــ احمد رهدار، "استراتژي شكستخورده تحريف انقلاب اسلامي"، ماهنامه رواق انديشه، ش 45 (شهريور 1384)، ص 32
[26] ــ همانجا.
[27] ــ همان، ص 46
[28] ــ براي مطالعه بيشتر رك: احمد رهدار، همان.
نويسنده: حسن - قناديان
...................................................................................................
منبع: ماهنامه زمانه - شماره 65
انتهاي پيام
دوشنبه 7 بهمن 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]
-
گوناگون
پربازدیدترینها