تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 27 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا كند، از طريق زبانش او را رسوا مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830449847




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كينه قدرت، مي‌پوساند


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: كينه قدرت، مي‌پوساند


فرهنگ > تئاتر - «شكار روباه» به نويسندگي و كارگرداني علي رفيعي در روزهاي اول و دوم جشنواره بين‌المللي تئاتر فجر به روي صحنه رفت

زهرا فرهنگ‌نيا: خان زند، پسر ارشد محمد حسن خان قاجار، آغا محمد را اخته مي‌كند تا دودمان قاجار هيچ گاه رنگ سلطنت بر ايران را به خود نبيند، غافل از اين كه همين اختگي چنان ميلي در «آغا محمد» برمي‌انگيزد كه تاخت و تازش از گوشه اندروني به چهار گوشه ممكلت ايران مي‌كِشد. مي‌كُشد، چشم از كاسه در مي‌آورد، رحم نمي‌‌كند و «بيخ تبار» هر كه مقابلش نافرماني كند را برمي‌اندازد، همان‌طور كه با خودش تا كرده‌اند. بيمش برود كه مي‌خواهند از تحت حكومتش فرار كنند و عليه «اخته خان» توطئه كنند، همان بلايي را سرشان مي‌آورد كه در شكار، به سر روباه‌ها مي‌آورد: روباه بخت برگشته را آن قدر تعقيب مي‌كند كه اسبش از شدت عرق كف مي‌كند، اما چشم از دم برآمده و خاكستري روباه برنمي‌دارد تا زنگوله را بيندازد به گردنش، بيندازد به گردنش و رهايش كند و روباه بدبخت هم حالا ندو كي بدو. روباه اول فكر مي‌كند سگ شكاري دنبالش است، نمي‌داند كه زنگوله به گردن خودش است، اما كم‌كم متوجه مي‌شود سگي در كار نيست. منتها روباه بدبخت از اين به بعد از گرسنگي‌ست كه مي‌ميرد، براي اينكه ديگر نمي‌تواند هيچ جانوري را شكار كند. همه جانوران با شنيدن صداي زنگوله فكر مي‌كنند سگ شكاري دارد بهشان نزديك مي‌شود، ولي زنگوله قاتل بلاي ديگري هم سر روباه مي‌آورد. آن روباه بدبخت با زنگوله‌اي كه آغا محمد خان به گردنش انداخته، ديگر هيچ وقت نمي‌تواند جفتش را پيدا كند، چون روباه‌ها ـ چه نر باشند، چه ماده ـ وقتي صداي زنگوله را بشنوند، از ترس مي‌زنند به چاك و روباه محكوم است تا آخر عمر جفتي نگيرد. تنهاي تنها، بدون جفت».

«شكار روباه» داستان آغا محمد خان قاجار است. فقط آغا محمد خان قاجار و زير سايه او كه تحقير شده و رانده شده و سرخورده است، داستان به قدرت رسيدن ايل بزرگ قاجار را هم روايت مي‌كند. نه «افشين هاشمي» كه نقش محمدحسن قاجار را بازي مي‌كند و نه «پانته‌آ بهرام» كه بيوه‌ي برادر آغا محمد خان است و نه هيچ كدام ديگر از بازيگران هنرمند حواس ما را به خودشان جلب نمي‌كنند. علي رفيعي از آغا محمد خان خون‌ريز قاجار لايه لايه شخصيتي را بافته و خلق كرده كه به دل مي‌نشيند. مجذوبش مي‌شويد؟ بله. چرا؟ جذاب است اين‌كه يك مرد كه تنهايي تنش صورتش را هم از ريخت انداخته، فقط به انتقام اين تنهايي صفحه‌هاي زيادي از كتاب قطور تاريخ ايران را خون‌آلود كرده باشد. جذاب است اين‌كه دور از كتاب‌هاي تاريخ و قضاوت مورخان بنشينيم و تماشا كنيم چنين شخصيتي در خلوتش چه بوده و كه بوده است. شايد صحنه‌هاي خلوت آغا محمد خان و منولوگ‌هايش از درخشان‌ترين فصل‌هاي نمايش بوده باشد، به خصوص آن صحنه‌اي كه برادرها را كشته و مخالف‌ها را سر به نيست كرده و به قول خودش آذربايجان و همدان و ري و ورامين و مازندارن و شيراز و باقي ولايات را نيز زير فرمان حكومت قاجار در آورده و حالا براي ادامه وحشي‌گري‌ها و حفظ قدرت دنبال توجيهي براي وجدان غمگين و منزوي‌اش مي‌گردد. «نبايد از بخت گريخت. بايد در پي‌اش شتافت و به آن دست يافت و آن را چنگ زد و زير زانو كشيد. من هرگز هيچ چيز را از ياد نمي‌برم، نه ناسزاهايي كه به من گفته‌اند، نه اهانت‌هايي كه بر من روا داشته‌اند. من اين هنر را دوست دارم كه صبر كنم كه كينه‌ها را فرو خورم... تا كي، تا كي از بيم تمسخر و وحشت اينكه از مردْ افتادگي پنهانم در جمع اين و آن آفتابي شود، اهانت‌ها را نشنيده و بدبختي خود را ناديده بگيرم؟ تا كي براي اينكه در بين مردم خودم را مرد جا بزنم، با بيوه‌ي برادرم هم‌بستر شوم؟ تا كي در مقابل كساني كه لقب دشنام‌آميز اخته‌خان بر من نهاده‌اند، مهر سكوت بر لب بزنم؟ من، اين بازمانده‌ي ناچيز، با همين ظاهر سست و نزار و دل‌مرده از روزها با همين كينه‌ها و با همين چين و آژنگ‌ها بر چهره‌ام كه مهر ناخجسته‌ي سرنوشت بر آن خورده است، بيخ تبارشان را برمي‌اندازم».

آغا محمد خان علي رفيعي را بايد ديد، آن هم با بازي تحسين‌برانگيز «سيامك صفري» كه دقيقه‌اي از نفس نمي‌افتد. بازي سيامك صفري از نفس نمي افتد، اما بگذاريد اين را بگوييم كه نمايش در جاهايي كش مي‌آيد و حوصله را سر مي‌برد. در طول نمايش دختر مستخدم يك مرده‌شورخانه (دختري كه بعد از كودكي آغا محمد، شخصيت اولي‌ست كه وارد صحنه مي‌شود) جا به جا روايتي از زندگي گذشته و جواني آغا محمد را بازگو مي‌كند و از عشقي كه بين او و دختري تركمن بوده حرف مي‌زند، اما از نيمه‌هاي نمايش نه حضور دختر را انتظار مي‌كشيم كه بيايد و ادامه‌ي داستان را برايمان بگويد، چون ديگر تا آخر ماجرا را عمه‌ آغا محمد و خود آغا محمد و ديگران بارها تعريف مي‌كنند و به آن اشاره مي‌كنند، و نه روايت دختر روايت ويژه‌اي‌ست كه راضي‌مان كند.
معلوم نيست چرا در مورد كاري كه احتمالا يكي از شانس‌هاي قوي براي بردن چند جايزه امسال است، همين اول بايد از كش‌دار بودن بخشي از آن حرف بزنيم و مثلاً اين را نگوييم كه صحنه‌آرايي اين نمايش چه چشم‌گير است و چه هوشمندانه؛ صحن يك مرده‌شورخانه با كاشي‌ها و ديوارهاي بلند و چند دالان كه فقط ورودي‌هايشان به ما نشان داده مي‌شود و اين، مرده‌شورخانه قصر خان زند و محل اقامت برادران قاجار و بعد قصر خان قاجار نيز هست. كمي پست‌مدرن و كمي سوررئال. پيداست نورپردازي كار را با دقت طراحي كرده‌اند و فراتر از كم و زياد شدن نور صحنه و روشن و خاموش شدن چراغ‌ها در خدمت صحنه‌ي نمايش است. سردي و ترس و اضطراب و بوي توطئه با نور از روي سن، از دكور‌ها، مي‌تراود و به ما منتقل مي‌شود.
با وجود مرده‌شور خانه به نظر مي‌رسد تمام شخصيت‌هاي اصلي و فرعي نمايش ارواحي ـ البته رواني ـ باشند كه دارند زندگي‌شان را در اين مرده‌شورخانه تكرار مي‌كنند. آن‌ها از دنياي خودشان دور شده‌‌اند، چون آن روزگار تمام شده و متعلق به امروز هم نيستند، چون قبلاً مرده‌اند. اما دارند ادامه مي‌دهند ـ يا شايد كساني ديگري دارند راه آن‌ها را ادامه مي‌دهند و آغا محمد و اطرافيانش را تكرار مي‌كنند. آغا محمد جاي تخت روان روي ميز چرخ‌دار مرده‌شورخانه اين سو و آن سو مي‌رود و بعد از تاج‌گذاري روي صندلي چرخ‌دار جلوس مي‌كند.
شكار روباه نمايشنامه چند لايه‌اي دارد كه دور محور آغامحمد گسترش پيدا مي‌كند و دامنه‌دار مي‌شود. يك لايه آن كاويدن دردهاي شخصي آغا محمد است و لايه‌اي ديگر كه ظريف‌تر پيش برده مي‌شود، بلايي‌ست كه آغا محمد با قدرت‌طلبي به روز ايران و مردم ايران آورد؛ قدرت‌طلبي‌اي كه خودش از حضور آن در قلب و روحش و در پس كارهايش بي‌خبر بود (مي‌گفت كه بي‌خبر است) و در انتهاي نمايش وقتي هم‌سرش از ويراني مملكت و دل‌مرده‌گي مردم از خشونت با او حرف مي‌زند، آغا محمد از فتوحات و سركوب دشمنان ايران دم مي‌زند و مي‌پرسد: «پس چرا نشاط و زندگي نيست؟... به خدا، باور كنيد كه من به عظمت اين مملكت فكر مي‌كنم».

Print چاپ مطلب
 جمعه 4 بهمن 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن