محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826532848
بحران نظم و امنيت در مدارس آمريكا
واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: بحران نظم و امنيت در مدارس آمريكا
با گذشت يك دهه از جنايتهاي سريالي و تيراندازي در برخي از مدارس آمريكا كه به افزايش توجه به موضوع امنيت در مدارس منجر شد، هنوز مسئولان اين كشور در جستوجوي راهي مؤثر براي كاهش ناهنجاريها در كلاسهاي درس مدارس و دانشگاهها هستند.
به گزارش فارس به نقل از سي كيو ريسرچر، در دهه 1990 قوانين سختگيرانهاي در اين زمينه به تصويب رسيد. قوانيني كه از آن زمان، منجر به اخراج و تعليق تحصيل بسياري از دانشآموزان شده است.
بسياري نيز معتقدند سختگيري بيش از حد، و قوانين خشك نميتوانند تأثير چنداني بر متوقف ساختن بدرفتاريها و ناهنجاريها در مدارس داشته باشند و در عوض بر روند يادگيري تأثير منفي ميگذارند.
گروههاي حامي حقوق شهروندي و كودكان معتقدند اين قوانين سختگيرانه منجر به تنبيهات شديد براي اشتباهات جزيي و كوچك دانشآموزان شده و باعث شدهاند بسياري از نوجوانان با ترك مدرسه به كوچه و خيابان رفته و در دام مشكلات بزرگتري بيفتند.
منتقدان همچنين ميگويند دانشآموزان سياهپوست نسبت به همكلاسيهاي سفيد پوست خود بيشتر در معرض تنبيهات سخت قرار دارند.
امسال قرار است قانون فدرال "هيچ كودكي عقب نماند" بار ديگر مورد بررسي قرار گيرد و پيشبيني ميشود يكي از مواد آن ـ كه دولتهاي محلي و مسئولان ايالتي را مجبور به مشخص كردن "مدارس بالقوه خطرناك" ميكند ـ مورد بازبيني واقع شود.
اين در حالي است كه با وجود كاهش تعداد حوادث و جنايتهاي منجر به مرگ در مدارس آمريكا از سال 1992 به بعد، 86 درصد از مدارس عمومي اين كشور اعلام كردهاند كه هر سال حداقل يك بار با حوادث جدي و خرابكارانه در بين دانشآموزان خود مواجهند.
ويليام اندركوپولوس مدير مدرسه ميلواكي ميگويد: در سراسر آمريكا، سالانه هزاران دانشآموز به خاطر برخي اشتباهات كوچك، مانند بينظمي در كلاس، با اخراج چند روزه از مدرسه مواجه ميشوند.
بر اساس اعلام وي از بين 9 هزار دانشآموز كلاس نهم در اين شهر، حدود 40 درصد حداقل يك بار در طول سال براي يك تا 3 روز به خاطر برخي اشتباهات كوچك از شركت در كلاسهاي مدرسه محروم ميشوند. برخي ديگر نيز چندين بار با چنين شرايطي در طول سال مواجه ميشوند.
وي ميگويد: "آمار تعليق از مدارس بسيار وحشتناك و نگران كننده است."
مدارس آمريكا امروزه بيش از آن كه به سيستمها و روشهاي نوين آموزشي بپردازند، وقت خود را صرف ايجاد ساختارهايي سختگيرانه براي ايجاد نظم بيشتر ميكنند.
بر اساس قوانين فعلي، بدون توجه به شدت اشتباهات انجام شده توسط دانشآموزان، خطاكاران با مجازات تعليق از مدرسه مواجهند.
از سوي ديگر در اين بين سياهپوستان نيز با شدت بيشتري مورد ملامت و مجازات قرار ميگيرند، موضوعي كه باعث نگراني بسياري از والدين، مديران مدارس و حتي سياستگذاران شده است.
بر اساس تحقيقي كه شيكاگو تريبون در سال تحصيلي 2005 ـ 2004 انجام داده است، دانشآموزان دورگه آفريقايي ـ آمريكايي، 60 برابر بيشتر از هم سن و سالان سفيد پوست خود به دليل ناهنجاري در مدارس، با اخراج مواجه شدهاند.
ميزان سختگيريها به حدي است كه در ماه ژوئن در كاليفرنيا، مسئولان يك مدرسه، از دانشآموزان فارغالتحصيل كلاس پنجم خواسته بودند، تا تفنگهاي پلاستيكي و اسباب بازي كوچكي را كه براي تزئيين به كلاههاي فارغالتحصيلي خود آويزان كرده بودند، بردارند.
اگرچه بعداً اين عمل، با اعتراض والدين به عذرخواهي مسئولان مدرسه منجر شد اما نشاندهنده اوج سختگيريها در مدارس است.
با اين وجود معلمان و مسئولان نيز به خوبي ميدانند كه مدارس، حتي از جنايتهاي هولناك نيز ايمن نيستند.
به طور مثال در يكي از مدارس شيكاگو، يك دانشآموز، به دنبال مشاجره و درگيري با معلم خود، باعث نابينا شدن يكي از چشمان وي شده بود.
در ماه فوريه نيز يك دانشجوي دختر در كالج فني لوئيزيانا قبل از خودكشي، با اسلحه دو دانشجوي ديگر را در كلاس درس به قتل رساند.
قلدريهاي دانشآموزان نيز در كلاس، بر كيفيت روشهاي آموزشي معلمان نيز تأثير منفي گذارده است.
در اين بين منقدان معتقدند كه اگر چه قوانين سختگيرانه براي دانشآموزاني كه به ارتكاب جنايتهاي هولناك ميپردازند، مناسب هستند اما برخورد شديد با برخي اشتباهات كوچك ميتواند منجر به واكنشهاي خطرناك از سوي دانشآموزان شود.
جين سانديوس از مديران مؤسسه "جامعه باز آمريكا" كه به كاهش اخراج دانشآموزان از مدارس كمك ميكند، معتقد است معلمان و مديران به شدت درباره خشونت و جنايات در مدارس نگران هستند.
وي ميگويد: با اين وجود مسئولان مدارس بايد بتوانند بين خطاهاي كوچك و جنايات هولناك تفاوت قائل شده و تنبيهاتي مرتبط نيز در نظر گيرند.
او معتقد است مدرسه جايي است كه در آن به نوجوانان ياد داده ميشود كه چه طور در شرايط مختلف درست برخورد كنند و تنبيه و بياحترامي به آنان، كمكي به اين موضوع نميكند.
وي ميافزايد: دوران بلوغ دوراني است كه نوجوانان كنترل خود را از دست ميدهند و اين وظيفه والدين و مدارس است كه آنها را در مسير درست هدايت كنند.
كاتلين بوزاد كه يكي از مسئولان اتحاديه معلمان آمريكاست، تصريح ميكند اين اتحاديه، از قوانين موجود براي تنبيه دانشآموزاني كه به حمل سلاح، مواد مخدر و يا انجام امور خرابكارانه ميپردازند، حمايت ميكند.
او ميگويد: اجراي صحيح اين قوانين، ميتواند منجر به كاهش بيعدالتي و افزايش نظم در مدارس شود.
با اين وجود بوزاد معتقد است قوانين فعلي نميتوانند جوابگوي تمام مشكلات باشند و مدارس براي كنترل خشونت بايد علاوه بر اين قوانين، يك برنامه جامع و مدون، شامل ابزارهايي براي تغيير رفتار دانشآموزان، تلاش براي مشاركت والدين و جامعه براي بهبود فضاي مدرسه، آموزش معلمان براي برخورد با ناهنجاريها و تهيه برنامههاي مفيد براي دانشآموزاني كه از مدرسه مدتي اخراج شدهاند، تدوين كنند.
همچنين بيل باند، از متخصصان امور مدارس، معتقد است كه ايجاد ارتباط تك به تك با تمام دانشآموزان بسيار حياتي است. امنيت در مدارس زماني به وجود ميآيد كه دانشآموزان بتوانند به بزرگترها اعتماد كنند.
وي نيز با سختگيري براي مقابله با دانشآموزاني كه به انجام كارهاي خطرناك همچون حمل اسلحه ميپردازند، موافق است و اعتقاد دارد بدون داشتن چنين قوانين سختگيرانهاي نميتوان پيش رفت.
"باند"، 10 سال پيش مدير مدرسهاي بود كه يك پسر 14 ساله با آوردن 5 اسلحه به كلاس منجر به مرگ 3 دختر دانشآموز و زخمي شدن 5 نفر ديگر شد.
وي همچنين ميگويد بايد از خود دانشآموزان و معلمان درباره محيط و مسائل مربوط به مدرسه نظرسنجي كرد.
در همين راستا نيز برخي تصميمگيران درصدند تا مدارس را از قوانين خشك و سختگيرانه دور سازند؛ و در عوض از روشهاي ديگر براي حل مشكلات دانشآموزان بهره ببرند.
به عنوان مثال، "مؤسسه جامعه باز" در بالتيمور با اجراي يك برنامه 5/1 ميليون دلاري، در تلاش براي كاهش تعداد دانشآموزان اخراجي از مدارس است.
اين برنامه شامل ارائه خدمات مشاوره و سلامت روان به دانشآموزان، آموزش روشهاي حل مشاجرات به نوجوانان، و راهنمايي معلمان و مديران مدارس براي چگونگي كاهش خشونت در مدارس است.
بر اساس آمار در بالتيمور، تنها در سال تحصيلي 2007 ـ 2006 چيزي در حدود 5/12 درصد از كل دانشآموزان، يعني قريب به 10 هزار نفر به خاطر رفتارهايي همچون نافرماني در سر كلاس و يا ايجاد اختلال در نظم مدرسه با اخراجهاي موقت و چند روزه مواجه شدهاند.
يكي از مسئولان آموزش و پرورش بالتيمور به نام آندرياس آلونسو ميگويد: به نظر من اخراج موقت دانشآموزان، اصلاً كار درستي نيست. مدرسه بهترين محيط براي بازپروري دانشآموزان است.
***
هم اكنون 7 هزار و 200 مدرسه در 44 ايالت آمريكا تحت پوشش برنامهاي با نام "حمايت از رفتار مثبت" هستند. بر اساس اين برنامه تلاشهاي قابل توجهي براي آموزش مهارتهاي اجتماعي و رفتار مناسب به دانشآموزان صورت ميپذيرد.
در اين طرح آمارگيري مناسبي نيز از مدارس تحت پوشش صورت ميگيرد و به اين ترتيب ميتوان با آمار و ارقام بر ميزان تأثيرگذاري اين روش نظارت كرد.
روبرت هورنز استاد دانشگاه اورگون كه در توسعه و اجراي اين طرح همكاري داشته است، ميگويد: آمارها نشان ميدهد كه در مدارس تحت پوشش طرح، تعداد بينظميهاي دانشآموزان كه به دفتر مديريت ارجاع ميشوند، بين 20 تا 60 درصد كاهش داشته است.
وي ميافزايد: اگر شما خواهان تغيير رفتار هستيد، بايد نوع رفتار مورد نظر خود را مشخص كنيد و سپس با اجراي يك سيستم مدون، دانشآموزاني را كه بر اساس قانون عمل ميكنند تشويق كرده و آنهايي را كه بر اين اساس عمل نميكنند، از تشويق محروم سازيد.
بر اساس تحقيقي كه مركز پيشگيري و كنترل بيماريهاي آمريكا انجام داده است، هر چند قتل در مدارس موضوع بسيار ناخوشايندي است، اما بين سالهاي 1999 تا 2006 تعداد چنين قتلهايي بسيار كاهش يافته و به 116 نفر (ميانگين سالانه، 5/16 نفر) رسيده است.
با اين وجود بر اساس آمار رسمي دولت، در سال تحصيلي 2006 ـ 2005 حدود 86 درصد از مدارس سراسر آمريكا، حداقل براي يك بار شاهد تخلفاتي همچون دزدي در بين دانشآموزان حداقل براي يك بار بودهاند. اين تخلفات هر چقدر هم كوچك باشند، تأثيري منفي بر معلمان و ساير كاركنان مدارس دارند.
در يك نظرسنجي كه از 2 هزار نفر از كاركنان مدارس شامل معلمان، رانندگان سرويس و ... در ويرجينياي غربي انجام شد، نيمي از آنها اعلام كردند كه به شدت از حوادث مرگباري كه سال گذشته در مدارس آمريكا رخ داده، ترسيدهاند.
بيش از يك سوم معلمان نيز اعلام كردهاند به طور متوسط هر هفته حدود 20 درصد از وقت كلاس را براي ايجاد نظم و برخورد با بينظميها صرف كردهاند.
جالبتر آن كه نتايج يك تحقيق ملي در سال 2004 نشان داد كه بيش از يك سوم معلمان دورههاي متوسطه و دبيرستان آمريكا، به طور جدي به تغيير شغل خود فكر كردهاند زيرا بينظمي و رفتارهاي ناشايست دانشآموزان بر سر كلاس غيرقابل تحمل شده است.
هزينههاي ترك شغل معلمان براي دولت بسيار بالا خواهد بود. بر اساس اعلام كميسيون ملي تدريس و آينده آمريكا، هزينه حقوق معلمان مدارس دولتي آمريكا سالانه چيزي در حدود 7 ميليارد دلار است.
اما آيا قوانين سختگيرانه باعث امنتر شدن مدارس آمريكا شدهاندي بسياري از اين قوانين جديد و سختگيرانه در دهه 1990 و بعد از تعدادي تيراندازي و جنايتهاي هولناك در مدارس آمريكا تصويب شدند.
به گفته دومين راتلج، از مسئولان آموزشي در لوئيزينا، اين قوانين موجب ايجاد فرهنگي خاص در مدارس شده و دانشآموزان متوجه اين موضوع شدهاند كه برخي اعمال، از سوي مسئولان، غيرقابل گذشت و تحملناپذير هستند.
بر اساس قوانين مدارس لوئيزينا، در دعواهايي كه در آن دانشآموزان 14 ساله و يا بزرگتر دخالت داشته باشند، با نيروهاي پليس تماس گرفته ميشود.
كيهايموويتز، از مسئولان نشريه مؤسسه منهتن ميگويد: در سال 2001 دو دانشآموز 8 ساله در نيوجرسي به دليل نشانهروي اسلحههاي كاغذي خود به سمت همكلاسيهايشان، توسط پليس دستگير شدند. اين داستان و ساير اتفاقات مشابه منجر به ايجاد برخي سوالات در ذهن مردم درباره قوانين فعلي برخورد با بينظميها در مدارس شده است.
وي ميافزايد: "اين قوانين، چيزي نيستند كه ما بتوانيم به كمك آنها مشكلات را حل كنيم اما با وجود افزايش ميزان مهمات و اسلحه در جامعه، فعلاً قوانين مذكور تنها ابزارهاي موجود براي برخورد با بينظميها هستند."
با اين حال برخي از مخالفان قوانين فعلي معتقدند اين قوانين سختگيرانه، تا كنون منجر به ايمنتر شدن مدارس نشدهاند.
از سوي ديگر بعد از يك دهه تحقيق، انجمن روانشناسي آمريكا در گزارشي اعلام كرد، قوانين سختگيرانه فعلي منجر به افزايش رفتارهاي ناشايست و همچنين رشد ميزان ترك تحصيل در بين دانشآموزان شده است.
در گزارش اين انجمن آمده است كه امروز مدارس در نظم دهي به دانشآموزان، نسبت به زماني كه هنوز قوانين مذكور تصويب نشده بودند، ايمنتر و موفقتر نيستند.
راس زويفلر، مؤسس مركز دفاع از كودكان ميشيگان ميگويد: در مقاطع مختلف، كودكان و نوجواني كه نسبت به كارهاي انجام شده توسط خود نگران هستند و يا نسبت به كارهاي ساير هم سنوسالان خود احساس خوبي ندارند، براي مراجعه به بزرگسالان ترديد ميكنند زيرا نتيجه اين كار، اغلب به جاي كمك به رفع مشكل، تنبيه است.
در برخي موارد مشاهده شده كه دانشآموزان نوجوان تنها به خاطر داشتن ناخنگير در كلاس، از مدرسه اخراج شدهاند.
راسل اسكيبا، استاد دانشگاه اينديانا كه مدتها بر روي مساله خشونت در مدارس و همچنين قوانين مذكور تحقيق كرده است، ميگويد: در واقع هيچ شاهد و مدرك موثقي كه نشان دهد قوانين سختگيرانهاي كه تا كنون اعمال شده، به افزايش امنيت مدارس منجر شده است، وجود ندارد.
وي ميگويد: اگر اين قوانين موفق بودند، بايد شاهد افزايش حضور دانشآموزان در امتحانات سراسري، بهبود ديدگاه دانشآموزان و معلمان درباره نحوه مديريت مدارس و كاهش سطح ناهنجاريهاي رفتاري ميبوديم اما تحقيقات چنين چيزهايي را نشان نميدهند.
او همچنين ميافزايد: در واقع به نظر ميرسد مدارسي كه بيشتر از اقداماتي چون اخراج و تنبيه سخت استفاده كردهاند، با مشكلات رفتاري بيشتري در بين دانشآموزان مواجهند و دانشآموزان آنها نيز موفقيتهاي تحصيلي كمتري به دست ميآورند.
بر اساس آمار، حدود نيمي از دانشآموزان اخراجي از مدارس، بار ديگر دست به اقدامات مشابه و ايجاد بينظمي در مدارس ميزنند و اين خود نشاندهنده آن است كه تأكيد بيش از حد بر اخراجهاي موقت دانشآموزان نميتواند راه مناسبي براي حل مشكل باشد.
يك تحقيق ديگر نيز نشان داده است دانشآموزاني كه يك بار در كلاس ششم با اخراج از مدرسه مواجه شدهاند، با احتمال بيشتري نسبت به ساير هم كلاسيهاي خود، در كلاس هشتم نيز با شرايطي مشابه روبهرو ميشوند.
از سوي ديگر پژوهشهاي انجام شده در بين دانشآموزان دوره متوسطه نشان ميدهد، احتمال اخراج افرادي كه حداقل يكبار به دفتر مديريت منتقل شدهاند، بين 11 تا 86 درصد است؛ كه اين رقم به نحوه واكنش مسئولان مدارس بستگي دارد.
هورنر از دانشگاه اورگون نيز با نظر اسكيبا موافق است و ميگويد: دانشآموزاني كه از سوي مسئولان مدرسه با تنبيه مواجه ميشوند، معمولاً توسط همكلاسيها و همسالان خود مورد تشويق قرار ميگيرند.
از سوي ديگر دانشآموزاني كه از مدرسه اخراج ميشوند، نسبت به ساير همكلاسيهاي خود در دروس مختلف عقب ميمانند؛ و گاهي همين امر باعث مردود شدن آنها در بعضي دروس ميشود.
دانيل لوسين از دانشگاه كاليفرنيا ميگويد: "من با اخراج موقت دانشآموزان خطاكار از مدرسه مخالفتي ندارم اما اگر اين كار زياد صورت گيرد و شما حدود يك سوم از دانشآموزان را از مدرسه به دلايل مختلف اخراج كنيد، اين موضوع مشكلساز خواهد بود."
آمارها نشان ميدهد اخراجهاي موقت از مدارس، احتمال ترك تحصيل را در بين دانشآموزان 3 برابر افزايش ميدهد.
اما وضعيت درباره سياهپوستان از اين هم بدتر است. در منطقه چارلستون، در كاروليناي جنوبي، 83 درصد از 5 هزار و 837 دانشآموز دوره متوسطه و دبيرستان، كه حداقل يك بار در سال 2006 اخراج شدهاند، سياهپوست بودهاند.
در مينهسوتا، ميزان اخراج سياهپوستان از مدرسه، 6 برابر سفيد پوستان است.
بر اساس اعلام شيكاگو تريبون، ميزان اخراج سياهپوستان از مدرسه، در سراسر آمريكا، 3 برابر ميزان اخراج سفيدپوستان است.
اين در حالي است كه تحقيقات نشان ميدهد دانشآموزان سياهپوست نسبت به سفيد پوستان، تمايل بيشتري نسبت به انجام ناهنجاريهاي رفتاري ندارند.
اين روزنامه همچنين مينويسد: هيچ اقليت ديگري همچون سياهپوستان با چنين نرخ بالاي اخراج از مدرسه مواجه نيست.
اين رقم براي دانشآموزان اسپانيولي برابر ميانگين كشوري، و براي آسياييها نيز بسيار كمتر از ميانگين ملي است.
يكي از محققان دانشگاه يل نيز ميگويد: نرخ بالاي اخراج از مدارس فقط مربوط به دورههاي متوسطه و دبيرستان نيست و در مؤسسات دولتي پيش دبستاني نيز احتمال اخراج كودكان آفريقايي ـ آمريكايي، دو برابر كودكان با مليت آمريكاي لاتين و بيش از 5 برابر كودكان آسيايي ـ آمريكايي است.
هر چند كه در حال حاضر، قوانين سختگيرانهاي براي جلوگيري از نژادپرستي و افزايش عدالت در مدارس وضع شدهاند اما تحقيقات نشان ميدهد كه سياهپوستان بيشتر با اقدامات تنبيهي مواجه هستند.
سياهپوستان نسبت به سفيدپوستان به خاطر خطاهاي كوچك بيشتر به دردسر ميافتدند. سفيدپوستان معمولاً به خاطر اعمالي چون سيگار كشيدن، ترك مدرسه بدون اجازه، اوباشگري و استفاده از كلمات ركيك به دفتر مديريت برده ميشوند در حالي كه سياهپوستان به خاطر خطاهاي كوچكتري همچون بياحترامي، تهديد ديگران، دير رسيدن به كلاس، و يا درآوردن صداهاي ناهنجار، با چنين تنبيهي مواجهند.
يكي از دلايل اين امر به تفاوتهاي فرهنگي بين دانشآموزان سياهپوست و معلمان سفيدپوست بازميگردد. معلمان در مقايسه با ساير دانشآموزان، احساس خطر بيشتري در برابر سياهپوستان ميكنند.
به همين دليل در ايالتهايي كه تعداد سياهپوستان كمتر است، اقدامات تنبيهي عليه دانشآموزان سياهپوست نيز بيشتر مشاهده ميشود.
اما تفاوتهاي فرهنگي، به تنهايي نميتوانند اين بيعدالتي را در حق سياهپوستان توجيه كنند. چرا كه در مناطقي كه اكثر مردم سياهپوست هستند، نسبت برخوردهاي انضباطي با دانشآموزان سياهپوست بيشتر از نسبت حضورشان در مدارس است.
هورنر از دانشگاه اورگون ميگويد: در حال حاضر ما هيچ توجيه و جوابي براي اختلاف در ميزان برخوردهاي انظباطي بين سياهپوستان و سفيد پوستان نداريم.
صاحبنظران معتقدند سياهپوستاني كه از مدارس اخراج شدهاند و به خيابانها ميآيند، با مشكلات بيشتري مواجه ميشوند و در نهايت سر از زندانها در ميآورند. موضوعي كه نام "خط انتقال مدرسه به زندان" بر روي آن نهادهاند.
آمارها نشان ميدهند كه سياهپوستان 16 درصد از جمعيت جوان آمريكا را تشكيل ميدهند اما 38 درصد از زندانيان اين كشور در زندانهاي جوانان را، افراد سياهپوست تشكيل ميدهند.
موضوع بيعدالتي درباره سياهپوستان مختص به زمان حاضر نيست و در زمانهاي قديم و حتي در دوران جنگ ويتنام نيز وجود داشته است. به طور مثال در سال 1975 صندوق حمايت از كودكان با انتشار گزارشي اعلام كرد كه دانشآموزان سياهپوست تا 3 برابر بيشتر از سفيدپوستان در معرض اخراج از مدرسه قرار دارند.
در واقع ميتوان گفت قوانين فعلي را ريشه در سياستهاي ضد مواد مخدر دولت آمريكا، در دهه 1980 دارند.
در سال 1986 نيز وزير آموزش آمريكا، ويليام بنت، از كنگره درخواست كرد، تا در واكنش به مدارسي را كه از اجراي قوانين انضباطي مصوب، درباره دانشآموزاني كه مواد مخدر به كلاس درس ميآورند، امتناع ميكنند، بودجه دولتي آنها را قطع كند البته وي موفق به انجام اين كار نشد اما در سال 1989 برخي مدارس نيويورك، كاليفرنيا و كنتاكي، به اجراي قوانين مشابهي براي تنبيه دانشآموزان خطاكار پرداختند.
در سال 1994 اعمال اين قوانين، با نام "تحمل صفر" قدرت بيشتري يافت. در آن سالها قانوني ديگر به تصويب رسيده بود كه بر اساس آن دانشآموزاني كه با خود سلاح به مدرسه ميآورند، تا يك سال از حضور در كلاسهاي درس محروم شوند.
مدتي بعد اين قانون به هر شي كه بتواند نقش يك سلاح را بازي كند، گسترش يافت. در همين زمان منتقدان اعلام ميكردند با سختگيريهاي اين چنيني، برخي به خاطر آوردن ناخن گير نيز به مدرسه با تنبيه مواجه شدهاند.
اما بعد از گذشت سالها، هم اكنون بسياري از مردم و صاحب نظران منتظرند تا ببينند آيا كنگره به اصلاح قانون "هيچ كودكي عقب نماند" ميپردازد ياخير؟ البته دولت بوش سعي كرد اين قانون را تغيير دهد اما به خاطر بحثهاي سنگيني كه در حاشيه آن صورت گرفت، موفق به اين كار نشد. يكي از بحث برانگيزترين بخشهاي اين قانون، همان شناسايي مدارس خطرناك در ايالتهاي مختلف است، بر اين اساس، مدارسي كه با چنين عنواني مشخص ميشوند، ميتوانند به دانشآموزان خود اين امكان را بدهند كه مدرسه خود را تغيير داده و به مدرسهاي امنتر بروند.
حال بايد منتظر ماند و ديد، دولت باراك اوباما، رئيسجمهور جديد آمريكا، در اينباره چه تصميمي ميگيرد.
سه شنبه 1 بهمن 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[مشاهده در: www.baztabonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 220]
-
گوناگون
پربازدیدترینها