تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ما قومى هستيم كه تا گرسنه نشويم غذا نمى‏خوريم و تا سير نشده‏ايم دست از غذا مى‏ك...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826647235




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زمينه‌هاي رواني اعتياد


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: زمينه‌هاي رواني اعتياد
آسيب‌ها- زهره غفاري:
سازمان بهداشت جهاني ماده مخدر را اينگونه تعريف مي‌كند:

هر ماده‌اي كه پس از واردشدن به درون ارگانيزم بتواند بر يك يا چند عملكرد از عملكردها تأثير بگذارد ماده مخدر است.

در سال1950 سازمان ملل اعتياد را تعريف كرد: اعتياد به مواد مخدر عبارتست‌از مسموميت تدريجي يا عادي كه به‌ علت استعمال مداوم يك دارو اعم از طبيعي يا تركيبي ايجاد مي‌شود و به حال شخص و اجتماع زيان‌آور باشد.

معتاد به‌ كسي مي‌گويند كه درنتيجه استعمال متمادي دارو در بدن وي حالت مقاومت اكتسابي ايجاد شود، به شيوه‌اي كه استعمال مكرر آن موجب كاسته شدن تدريجي اثرات آن مي‌گردد از اين‌رو پس از مدتي شخص مقادير بيشتري از دارو را مي‌تواند بدون بروز ناراحتي تحمل كند و درصورتي كه دارو به بدن وي نرسد اختلالات رواني و فيزيكي موسوم به سندرم محروميت در او ايجاد مي‌شود.

مراحل اعتياد

مرحله آشنايي: در اين مرحله شخص در اثر مسامحه يا تشويق ديگران يا ميل به انجام يك كار تفريحي با مواد مخدر آشنا مي‌شود.

مرحله ميل به افزايش مواد: در اين مرحله بدن هر روز به مواد بيشتري نياز پيدا مي‌كند بعداز مدت‌ها استفاده مرتب از موادمخدر شخص دچار شك و ترديد شده براي رهايي از آن با خود دست به مبارزه مي‌زند.

مرحله اعتياد: در اين مرحله شخص سرانجام به مرحله اعتياد واقعي مي‌رسد كه اگر مواد مخدر كم يا بدون رعايت ترتيبات لازم ناگهان قطع شود نشانه‌هاي سندرم محروميت بروز مي‌كند.

اگر مصرف روزانه معتاد متوقف شود و از 10 تا 12 ساعت تجاوز كند به عوارض جسمي و ناراحتي‌هاي عصبي، اضطراب، بيقراري، عطسه، ريزش مكرر آب از بيني و چشم، ناراحتي عضلاني، فشار شديد در ستون فقرات، دل درد، دل‌پيچه، بي‌اشتهايي، استفراق مكرر، لاغر‌شدن و كم‌شدن وزن مبتلا مي‌گردد. اگر به‌چنين فردي 2 يا 3 روز مواد مخدر نرسد اعتيادش از بين مي‌رود زيرا نرسيدن مواد به بدن عارضه دارد ولي مرگ‌ومير ندارد.
معتادان از لحاظ عاطفي نابالغ، عصيانگر، بيقرار و داراي احساسات خصومت‌زا هستند. همچنين اينان افرادي مضطربند كه احساس بي‌كفايتي و تنهايي مي‌كنند. همچنين شخص معتاد پيش از آنكه تعادل جسماني خود را از دست بدهد تعادل رواني خود را تا رسيدن به دارو از دست مي‌‌دهد.

عوامل مؤثر در اعتياد

در رابطه با اعتياد شخص، اولين مرحله وجود مواد مخدر و دوستان ناباب است. وجود اين دو عنصر به‌قدري محسوس است كه در زندگي بيش از 85درصد معتادان به‌وضوح ديده شده است.

سيگار و اعتياد

در سال 1975 سازمان بهداشت جهاني دخانيات(سيگار) را در رديف ساير اعتيادها ذكر كرد. نتايج بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه آن امر به‌واقع براي سيگاري‌ها مسلم است و اكثريت آنها سعي دارند منكر آن شوند حالات خماري و نشئه دقيقاً و به‌صورت ملايم‌تري در سيگاري‌ها مشهود است. شتاب و اضطراب براي به‌دست آوردن سيگار، تحريك عصبي، اضطراب، سردرد و گيجي كه در سيگاري‌ها به‌هنگام نياز به مصرف به‌وجود مي‌آيند و احساس آرامش و راحتي كه بلافاصله پس از كشيدن سيگار در آنها حاصل مي‌شود و برطرف شدن آن حالت گيجي همه خود دليلي بر اعتياد‌آوري سيگار است. 34درصد معتادان تحت بررسي اظهارداشته‌اند يكي از انگيزه‌هاي اولين مصرف موادمخدر تكميل لذت حاصله از سيگار و به‌اصطلاح تست آن بوده است.

همچنين سيگار در مصرف حشيش و ماري‌جوانا نقش حامل را بازي مي‌كند. جالب‌ترين جمله را يك معتاد تحصيلكرده بيان كرده است، سيگار نقش رابط معرف و واسطه آشنايي انسان و مواد مخدر را به‌عهده دارد.

لازم است به اين نكته اشاره شود همه معتاداني كه قبلاً سيگار كشيده‌اند و همچنين 95درصد از افراد سيگاري كه به مدرسه مي‌رفته‌اند در مسير خانه به مدرسه يا كوچه با سيگار آشنا شده‌اند و بقيه داراي پدر و مادر سيگاري بوده‌اند.

اكثريت افرادي كه ترك سيگار مي‌كنند پس از چند ماه نه به سبب ادامه اعتياد به دخانيات بلكه به‌علت تغيير نيافتن مسائل و تنش‌هاي زندگي و اينكه هنوز راه‌حل جايگزيني نيافته‌‌اند.

شهرت كاذب و دروغين مواد مخدر

شهرت مواد‌مخدر از قديم براي استعمال آن دليلي موجه بوده است. به‌طوري كه هم‌اكنون نيز استعمال حشيش از سوي جواناني كه تنوع‌طلب و آزاد (از نظر خانواده) و در جست‌‌وجوي شادي و ايجاد هيجانات هستند بيشتر ديده مي‌شود و اين به‌علت شهرت كاذبي است كه براي اين ماده‌مخدر مطرح شده است.

علل ديگر

همچنين در پاسخنامه‌ها به ‌صورت پراكنده به ‌علل و دلايل ديگر نيز اشاره شده است. نظير برخي بيماري‌ها (كم‌خوابي، بيماري‌هاي صعب‌العلاج- ناكامي) و يا نارضايتي‌ها و تبعيض، ناسازگاري‌ها و اختلالات زناشويي و خانوادگي، فراواني ثروت و برخي ديگر فقر، اشتغال به مشاغل خاص بخصوص رانندگي وسايل نقليه سنگين و ديگر موارد را در گرايش خود به‌سوي مواد مخدر مؤثرتر دانسته‌اند.

وجود همسران ناسازگار يعني زنان بهانه‌گير، بدرفتار، متوقع، نامناسب و غيرصميمي نيز در اعتياد شوهران تأثير زيادي داشته است. چنانچه شوهران اين زنان در خانواده اصلي با كمبود محبت و مسائل ديگر مواجه بوده و از نابساماني‌هاي ديگر متأثر باشند و در كنار همسر به آرامش و امنيتي كه نياز دارند نرسند، به اولين دعوت پاسخ گفته و مشتري صحنه گسترده اعتياد خواهند شد به‌طوري كه براساس يافته‌هاي تحقيق، 85درصد مرداني كه پس از ازدواج به اعتياد كشيده شده‌اند به‌واسطه داشتن همسران نامناسب كه توقع آنها را درحد نياز برنياورده‌اند به سوي اعتياد رفته‌اند.

نتيجه كلي بررسي علل اختصاصي اعتياد در ايران نشان مي‌دهد. قوي‌ترين نقش مستقيم در وهله اول معاشرت با دوستان ناباب و معتادان و در وهله دوم وجود و وفور و ارزاني موادمخدر و سهولت دسترسي به آن و در وهله سوم خانواده بي‌بند‌وبار، پراولاد، لاابالي، بي‌توجهي و سردي محيط‌خانه مي‌باشد كه كليه معتادان به اشكال مختلف به اين موارد اشاره كرده‌اند.

مسائل رواني اعتياد و معتاد

معتادان براي رهايي از فشار و ناراحتي‌هاي ذهني و جسمي خود به غلط ماده مخدر را تنها وسيله كاهش يا تخفيف مي‌دانند، مخصوصا چون پس از مصرف موادمخدر، در رويا آرزوهاي خود را برآورده شده مي‌بينند و در يك «بهشت خيالي» دردهاي خود را درمان شده احساس مي‌كنند، به مصرف آن ادامه مي‌دهند و رفته رفته معتاد مي‌شوند و اين باعث مي‌شود در نزد فرد معتاد ترس، وحشت و بزدلي جانشين شجاعت و شهامت و از خود گذشتگي شود و چون نسبت به كار و شغل بي‌اعتنا مي‌شوند ناچار براي به دست آوردن موادمخدر به كارهاي غير شرافتمندانه‌ نيز روي مي‌آورند.

در زمينه مسائل رواني اعتياد و معتادان، محققان دو نظريه ابراز داشته‌اند: يكي از اين نظريه‌ها فرد معتاد را فردي بيمار و پيسكوپات (روان پريش) مي‌دانند و نظريه دوم فرد معتاد را انساني حساس، ضعيف و زود رنج مي‌دانند. حال به بررسي اين دو نظريه مي‌پردازيم:

معتادان يا بيماران پسيكوپات

معتادان بر طبق تشخيص و طبقه‌بندي انجمن روانپزشكان آمريكا در گروهي قرار مي‌گيرند كه داراي اختلال منش هستند.

تحقيقي كه به عنوان نمونه درباره يك گروه 42نفري قاچاقچيان و معتادان در زندان قصر به وسيله تست چند وجهي شخصيت به عمل آمده نشان مي‌دهد كه بيش از 83درصد محكومان( 35مورد از 42 مورد) داراي شخصيت پيسكوپات بوده‌اند.

پيسكوپات‌ها در فهم و قبول ارزش‌هاي اخلاقي ناتوان هستند و در نتيجه از اوامر اجتماعي سرپيچي مي‌كنند و به هدف‌هاي اجتماعي توجهي ندارند. چون فراخود در آنها رشد نيافته است، تاريكي تمام وجدان آنها را فرا گرفته و بدون احساس گناه يا شرم يا اضطراب، دست به اعمال ضداخلاقي و اجتماعي مي‌زنند.

پسيكوپات‌ها رفتاري كودكانه و خود كامه دارند، چون اسير بيماري خود پرستي هستند. هيچ حقوقي براي ديگران نمي‌شناسند با محيط نمي‌توانند توافق كنند و در برقراري رابطه صحيح عاطفي ناتوان هستند. آنها فوق‌العاده خود خواه هستند و تن به مسئوليت نمي‌دهند. به قيود اجتماعي بي‌اعتنا هستند و نمي‌توانند به طور مستقيم عهده‌دار شغلي شوند، در مدت كوتاهي تغيير شغل مي‌دهند زيرا سازگاري اجتماعي ندارند. پسيكوپات‌ها قادر نيستند از لذات آني براي سودهاي آتي چشم‌پوشي كنند. هميشه در زمان حال زندگي مي‌كنند و به گذشته و آينده توجهي ندارند.

آنان در برقراري روابط صحيح اجتماعي ناتوان هستند در دوستي ناپايدار و محبت و خشم براي آنها يكسان و در برابر دردها و بدبختي ديگ‌ران بي‌اعتنا مي‌باشند.
افراد پسيكوپات‌ به دليل عدم رشد شخصيت رواني خود رفتاري مخالف نظم و آرامش جامعه در پيش مي‌گيرند كه در نتيجه با خشم و كينه اجتماعي روبه‌رو مي‌شوند و از اين بابت غرامت سنگيني را مي‌پردازند و با آنكه از هوش طبيعي و گاهي سرشار برخوردارند بين سطح هوشي و رشد اخلاقي آنان فاصله عميق و مغايرت شديد وجود دارد.

تاثير مخدرها بر افراد پيسكوپات

داروهاي مخدر در پيسكوپات‌ها نخست شور و هيجان ايجاد مي‌كند و پس از مدتي كه مصرف آن ادامه يافت نفوذ آرام كننده‌اي در آنها دارد و از شدت تعدي و تجاوز آنها مي‌كاهد و در نتيجه گرفتاري‌هاي آنان را كمتر كرده زندگي پرآشوبشان را ملايم‌تر مي‌سازد. اين گروه از معتادان مايلند كه تا سر حد توانايي خود داروي مخدر استعمال كنند، به همين جهت دسته‌اي از معتادان را تشكيل مي‌دهند كه بزرگترين مشكلات رواني درمان را در راه مبارزه به وجود مي‌آورند.

نه فقط پيسكوپات‌ها (روان‌ رنجورها) به شدت مستعد معتاد شدن هستند بلكه از ميان دسته ديگري از بيكاران رواني كه دچار روان نژندي (خوروز يا بيماري عصبي) هستند و از نظر روان‌پزشكان گروه روان‌نژند را تشكيل مي‌دهند نيز به موادمخدر روي مي‌آورند.
حال آيا اين بيماران رواني يا داراي اختلال منش و انحراف اخلاقي مي‌توانند مسئوليت خانوادگي، اجتماعي و ملي را به عهده گيرند؟

جواب، منفي است زيرا معتاداني كه باعث از هم پاشيدگي كانون خانواده مي‌شوند مسلما از افراد پيسكوپات هستند كه مردمي آشوبگر و مزاحم و متعدي‌اند و نه دنيا را دوست ندارند و نه هيچ‌كس در آن را.

معتادان يا افرادي با روحي لطيف و حساس

انسان‌هاي حساس و ضعيف‌النفس بيش از ديگران در معرض اعتياد قرار دارند و در واقع يكي از دلايل اعتياد، حساسيت رواني و ضعف رواني بيش از حد است. زيرا اين گونه افراد قادر نيستند در مقابل فشارهاي رواني (استرس‌ها) و ناملايمات- كه در اثر مشكلات زندگي يا اتفاقات ديگر در مسير زندگي‌شان پيش مي‌آيد- واكنش عادي نشان ‌دهند و در نتيجه در موارد بسياري به اعتياد كشيده مي‌شوند.

اين‌گونه افراد ممكن است در ظاهر خود را خوددار و قوي نشان دهند اما باطنا به علت هيجانات، ناآرام بوده و شديدا به عشق و محبت نياز دارند. در ايجاد رابطه نزديك با افراد ديگر ممكن است مشكلاتي داشته باشند و تشخيص دهند كه موادمخدر با ايجاد آرامش و اطمينان به ايشان كمك مي‌كند و احساس تنهايي و ناامني‌ آنان را به آرامش مبدل مي‌كند.

بررسي‌ها نشان مي‌دهد همه معتادان انسان‌هايي ظريف، حساس و زود رنجي هستند. اين امر در تمامي معتادان تحت بررسي مشهود بود. بنابراين كساني كه داراي رواني ضعيف و به قول خودشان لطيف هستند، بيشتر در خطر گرايش به اعتياد قرار دارند.

بارزترين خصيصه رواني قابل ذكر در معتادان، (خودشيفتگي) يا (ناركوسيست) شديدي است كه در همه آنها وجود دارد.

انسان‌هاي حساس نسبت به مسائل اطراف خود، توجه بيشتري دارند و همچنين مسائل، آنها را بيشتر از ديگران مي‌آزارد. اين قبيل افراد متاسفانه واكنشي كه در قبال مسائل و مشكلات دارند دروني و ذهني است. در مقابل امري كه چندان مشكل و ناراحت‌كننده نيست سريعا و در حد زياد ناراحت، عصباني و آزرده مي‌شوند و به صورت منطقي با آن برخورد نمي‌كنند.

آنها مي‌خواهند همه مسائل، طبق ميل آنها و يا خواسته آنها باشد و اگر در مسئله‌اي چنين وضعيتي نباشد موجب رنجش آنها مي‌شود. اگر اين افراد مي‌توانستند به صورت منطقي با مسئله برخورد كنند و آن را پذيرفته و يا رد كنند، مشكلي نبود ولي اينچنين نيست، اكثر آنها مطلق‌گرا بوده و مسائل را از يك بعد آن هم خويشتن‌خواهي و خويشتن‌بيني مي‌‌نگرند. حد نهايت چنين حالتي را پيسكوپات( روان رنجور) مي‌گويند. برابر بررسي‌هاي به عمل آمده رابطه مستقيمي بين شدت اين حالت و افزايش استعداد براي اعتياد وجود دارد.

بيماري‌هاي عصبي، سرخوردگي‌ها و مشكلات رواني و حالت ناشي از آنها نظير اضطراب در موارد بسياري موجب اعتياد مي‌شود.

نتيجه بررسي‌ها حاكي است، زندگي قبل از اعتياد معتادان از دو جهت با مسائل رواني ارتباط دارد: يكي خود فرد و ديگري محيط اطراف او. تمامي معتادان يا حداقل همه افراد مورد مطالعه، اكثر اين خصوصيات را دارا بوده‌اند: حساس، زود رنج، متوقع، مضطرب، پوچ‌گرا، همه چيز را پوچ و بيهوده مي‌انگاشته حتي زندگي را بي‌منطق، مطلق‌گرا، بهانه‌گير، عصباني و پرخاشگر. اين خصوصيات را خود معتادان ابراز داشته‌اند.

مسئله دوم محيط اطراف معتاد در زمان قبل از اعتياد است. منظور محيط رواني اطراف فرد معتاد است. محيط چگونه بوده است؟ آيا آرامش عصبي و رواني وجود داشته؟ به هيچ وجه . معتادان به اين سؤال كه آيا در خانواده شما آرامش فكري وجود داشته 81درصد پاسخ منفي داده‌اند و نمونه‌هايي از عصبانيت، برخورد خشن و ناهنجار پدران و گاهي مادران و درگيري‌هاي عصبي متعدد و مكرر، ذكر كرده‌اند.

نكته قابل اشاره اين است كه نبايد شخص حساس را در معرض اعتياد ديد، بلكه شخص حساس سريع‌تر تحت تاثير عوامل و علت‌هاي زمينه‌ساز اعتياد قرار مي‌گيرد.

چگونگي امر را چنين مي‌توان تحليل كرد كه انسان حساس با مسائل، احساسي برخورد مي‌كند. نمي‌تواند با مشكلات برخورد صحيح و عقلاني داشته باشد. هرگونه ناراحتي و عدم موفقيت در هر كاري را هرچند كوچك هم باشد براي خود شكستي بزرگ مي‌پندارد. خلاصه اينكه قدرت برخورد صحيح با مسائل و امور جاري زندگي خود را حتي اگر بشود به آن نام مشكل را ندارد.

به عبارت علمي‌تر قدرت تطبيق با محيط و مسائل اطراف خود را ندارد. چون اين حالات رنج و عذاب براي فرد به همراه دارد در موارد زيادي به سوي مواد مخدر كشيده مي‌شود. چون آنها لذت را كمتر درك كرده‌اند به همين جهت به هر چيزي كه آنها را از غم و غصه بي‌حد و حصرشان برهاند جذب مي‌شوند. حال اگر در شرايط لازم قرار گيرند، دوستان ناباب، شركت اتفاقي يا تشويق در محافل و مجالسي كه موادمخدر وجود دارد به آساني اولين مصرف موادمخدر را آزمايش مي‌كنند و دربار اول در آنها شور و هيجان وافر ايجاد كرده و پس از مدتي از فشار شديد عصبي آنها كاسته مي‌شود، چون روزهاي نخست احساس آرامش لذت‌بخش را در خود مي‌بينند به سرعت دنبال ادامه چنين حالتي هستند تا از افكار مغشوش رهايي يابند. اين دسته با سرعت بيشتري نسبت به سايرين آلوده و گرفتار مي‌شوند. به همين جهت است كه معالجه آنها مشكل‌تر از گروه‌هاي ديگر است.

معتاد ديگري مي‌گفت جدايي بين پدر و مادرم و دور بودن از پدر و گاهي دور بودن از مادر و برادرم و ماندن در منزل بستگان و سردرگمي در زندگي و لج‌بازي پدر و مادرم و طلاق آنها از هم و توجه نكردن به فرزندان و آينده آنها و پناه بردن من به دوستان ناباب.

يكنواختي زندگي و تاثير آن در اعتياد

پنج گروه از مردم از يكنواختي زندگي رنج مي‌برند:
يكي از اين گروه‌ها ميليون‌ها نفر بيكاري است كه براي يافتن كار حتي اميدي به آينده نيز ندارند. تقريبا در هر يك از اين كشورهاي به اصطلاح متمدن تعداد روز افزوني از مردان و زنان به سر مي‌برند كه مي‌دانند هيچگاه موفق به يافتن كاري نخواهند شد، از آنجا كه جامعه ما گرايش به اشتغال دارد و در آن موقعيت و احترام به خود بسته به داشتن شغل و برخورداري از مقام و قدرت است، عدم اشتغال مي‌تواند عوامل بسيار زيانباري را ايجاد كند.

گروه ديگر افرادي هستند كه تقاضايي براي كار آنان وجود ندارد و اگر كاري نيز داشته باشند بازدهي كافي ندارد و در نتيجه انگيزه‌اي برايشان ايجاد نمي‌كند. تا چند سال پيش تقريبا تمام كارها نياز به نوعي مهارت داشت. از يك صنعتگر انتظار مي‌رفت كه انگشتان چابك و دست‌هاي ماهري داشته باشد. از يك كارمند انتظار مي‌رفت كه در به كارگيري لغات و محاسبه اعداد مهارت داشته باشد. ولي اكنون ماشين تقريبا در هر گونه ارتباط كاري عامل اصلي شناخته شده است. كار به جاي آنكه ارضا كننده و غرور آفرين باشد براي مرداني كه مي‌توانستند صنعتگري ماهر شناخته شوند، تنها به مراقبت از انبوه ماشين‌هايي كه هيچ‌گونه موقعيتي را براي نشان دادن استعداد، غرور و لذت آنان باقي نمي‌گذارد تبديل شده است.

گروه ديگر را مردان و زناني تشكيل مي‌دهد كه بنا به تقاضاي خود زودتر از موعد بازنشسته شده‌اند ولي همين عده پس از مدتي شكايت از بازنشستگي زودرس خود دارند. زيرا حتي ساده‌ترين كارهايي كه به مهارت كمي نياز دارد، هنوز نوعي قدرت، مفهوم، هدف و تماس اجتماعي را به فرد ارائه مي‌كنند.

چهارمين گروه دانش‌آموزاني هستند كه براي خود آينده‌اي جز سال‌هاي بيكاري نمي‌بينند. آنان هيچگونه آينده روشني ندارند، در رؤيا نيز پناهگاهي براي خود نمي‌يابند و آرزوهايشان تحقق نمي‌يابد. بدين ترتيب آموزش در مدارس برايشان بي‌اندازه خسته كننده و غير قابل تحمل شده زيرا اميد خود را از دست داده و دليلي براي تلاش در راه انجام وظايف تحصيلي كه آنان را به جايي نمي‌رساند. نمي‌بينند.

بالاخره در ميان زنان خانه‌دار افرادي هستند كه شايد بيش از هر گروه ديگري در جامعه ما قرباني نظام يكنواختي عصر مدرن شده‌اند. اگرچه آنان ممكن است در خانه‌هاي راحت و در نواحي خوب شهر زندگي كنند و با مردان مناسبي ازدواج كرده باشند كه شغل آنان از بازنشستگي و امتيازات خاص برخوردار است. اما موقعيتي براي ابراز استعدادها و توانايي‌هاي واقعي خود ندارند.

يكنواختي زندگي براي تمام اين افراد نيروي محرك است كه بدون وقفه آنها را به سوي اعتياد مي‌كشاند و اين شرايط روز است كه نوع اعتياد آنان را تعيين مي‌نمايد. براي نمونه زن خانه داري كه زندگي يكنواخت و خسته كننده‌اي دارد به مصرف داروهاي آرام بخش كشيده مي‌شود. (مثل بنزوديازپام) . دانش‌آموزي كه زندگي كمي برايش يكنواخت شده به استشمام بوي چسب روي مي‌آورد و يا اگر در محل زندگي او مصرف هروئين متداول باشد ممكن است معتاد به هروئين شود و مردي كه از زندگي تكراري خود خسته شده احتمالا براي هموار كردن آن هرچه بيشتر به طرف دخانيات يا الكل كشيده مي‌شود.

يك هنرپيشه سينمايي احتمال دارد كه به طرف كوكائين كشيده شود، يك معدنچي به آبجو و سيگار گرايش پيدا كند. كوكائين در ميان بازرگانان آمريكايي و تمام افراد برجسته، استنشاق چسب در بين كودكان مكزيكي، آرام بخش‌هايي چون گروه بنزود يازپام در ميان زنان ميانسال در تمام جهان غرب مد شده است. زنان امروز واليوم را به همان دليل مصرف مي‌نمايند كه زنان قرن نوزدهم در مناطق فقيرنشين منچستر ترياك مصرف مي‌كردند.
 دوشنبه 30 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن