محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828699962
بازخواني پرونده حمله آمريكا به عراق
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بازخواني پرونده حمله آمريكا به عراق
براي توجيه دلايل حمله آمريكا به عراق بايد به مجموعه اي از دلايل استراتژيك كه منافع آمريكا را در مناطق از خاورميانه تا شرق آسيا و ديگر نقاط استراتژيك جهان شكل مي دهد توجه كرد.
مقدمه:
در حالي كه به پايان پنجمين سال اشغال عراق از سوي آمريكا نزديك مي شويم هنوز سوالهاي بي شماري در رابطه با اهداف آمريكا از اين لشكركشي در ذهن مطرح مي شود. با وجود آنكه پي بردن به اهداف آمريكا براي لشكر كشي به عراق به ويژه براي ما ايرانيان از اهميت فراواني برخوردار است؛ ولي با اين وجود اين مبحث كمتر از سوي پژوهندگان و محققان مورد عنايت قرار گرفته است. به نظر مي رسد اين مطالب از سوي مراكز تحقيقاتي آمريكا تعمداً و از سوي مراكز تحقيقاتي؛ پژوهشي و مراكز رسانه اي كشورمان به دليل شتاب حوادث و گستردگي رويدادهاي خاورميانه مورد غفلت قرار گرفته باشد. به هر جهت با توجه به اين كه ريشه يابي تحولات و فرايندهاي رفتاري واحدهاي سياسي در صحنه بين المللي اهميت بسيار شاياني در تنظيم متقابل رفتارها وتدوين راهبردها براي مقابله يا در پيش گرفتن رفتارهاي ويژه به منظور كسب حداكثر منافع و يا دفع حداكثر خسارت هاي احتمالي دارد؛ دراين مقاله تلاش شده در حالي كه در آستانه پايان پنجمين سالگرد اشغال عراق هستيم؛ بار ديگر اهداف راهبردي، بلند مدت و پشت پرده آمريكا از اين حضور نامشروع و مغاير با كليه اعراف و مقررات بين المللي مورد مداقه قرار گرفته و از زاويه اي كه تا كنون كمتر مورد عنايت قرار گرفته مورد بررسي قرار گيرد.
قبل از ورود در موضوع تذكر يك نكته ضروري مي نمايد. به نظر نگارنده پرداختن به موضوع اشغال عراق از يك ديدگاه نقطه اي و يا منطقه اي اشتباهي فاحش و راهبردي بوده و خدمتي شايان به اهداف تبليغاتي آمريكا مي باشد.
نگارنده سخت بر اين باور است كه ايالات متحده آمريكا در پس اشغال عراق؛ يك راهبرد كلان جهاني را تعقيب نموده و اين اقدام را در چارچوب هاي ژئوپلتيك، ژئواستراتژيك و ژئواكونوميك و به منظور تثبيت موقعيت هژموني خود در جهان تك قطبي انجام داده است. از اين رو اشغال افغانستان و عراق مكمل يكديگر بوده و پرداختن به آنها بدون توجه به اهداف جهاني آمريكا تحليلي اشتباه، گمراه كننده و به شدت خسارت بار مي باشد.
فروپاشي بلوك شرق دولتمردان آمريكا را بر آن داشت از منظر ديگري جهان را بنگرند. به باور بسياري از تحليلگران آمريكايي اينك آمريكا بايد به تنهايي جهان را اداره مي كرد. زيرا اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي و به تبع آن قطب شرق فروپاشيده شده و درگير مشكلات بي پايان دروني بود. بسياري از دوستان و متحدان شوروي براي دريافت كمك از آمريكا به دريوزگي افتاده بودند و جنگ با ليبراليسم به پايان رسيده بود و اگر تاريخ را به مفهوم مبارزه مستمر قدرت در عرصه روابط بين الملل بدانيم؛ تاريخ به پايان رسيده و عصر آمريكا فرا رسيده است.
لذا فوكوياما دراين دوران كتاب پايان تاريخ را نوشت. از نظر تئوريسين هاي آمريكايي، ايالات متحده آمريكا بايد منابع و ابزارهاي تامين كننده هژموني خود و تهديدهاي احتمالي را شناخته و راهبردهاي لازم براي مقابله با اين چالش ها را تدوين و عناصر كمك كننده مورد حمايت قرار مي گرفتند. بايد نظم نويني در دهكده جهاني حاكم مي شد. نظمي كه برخاسته از منافع و مصالح تنها ابرقدرت دنيا بوده واستمرار هژموني آمريكا و حاكميت ارزش هاي آمريكايي بر جهان را تسهيل مي نمود.
مولفه هاي تهديد كننده: از ديدگاه استراژيست هاي آمريكايي، هژموني ايالات متحده در سطوح منطقه اي و بين المللي با چالش هاي زير روبرو بود:
تشكيل اتحاديه اروپايي و روند روز افزون قدرت آن؛ بازسازي قدرت در روسيه؛ نرخ رشد شتابان توسعه قدرت چين به ويژه در زمينه هاي اقتصادي و نظامي؛ ظهور قدرت هاي منطقه اي چون هند؛ برزيل و ايران در مناطق حساس جهان.
مولفه هاي تامين كننده: از ديدگاه استراتژيست هاي آمريكايي؛ اين كشور براي استمرار سلطه خود بر جهان و غلبه بر چالش ها بايد:
- مولفه هاي محوري را در اقتصاد جهاني (تكنولوژي برتر؛ بازارهاي توليد و مصرف و منابع توليد) كنترل مي كرد.
- مناطق ژئوپليتيك را در جهان در اختيار مي گرفت.
- ايدئولوژي هاي معارض با ارزش هاي آمريكايي را سركوب مي كرد.
- از ائتلاف هاي جديد و شكل گيري بلوك هاي نوين قدرت جلوگيري مي كرد.
راهبردهاي استراتژيست هاي آمريكايي براي كنترل مولفه هاي تامين كننده استمرار هژموني ايالات متحده آمريكا
مولفه هاي اقتصادي: درحالي كه در قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم فاكتورهاي ژئوپليتيكي از اهميت بالاتري برخوردار بودند؛ از نيمه دوم قرن بيستم به بعد فاكتور اقتصادي روز به روز از اهميت بيشتري برخوردار شد. از نظر تحليلگران غربي؛ يكي از عمده ترين دلايل فروپاشي بلوك شرق، ضعف بنيادهاي اقتصادي در اين بلوك بود.
آمريكاييان پس از فروپاشي قدرت رقيب بيش از هر زمان ديگري براي كنترل عوامل محوري در اقتصاد جهاني ارزش قائل شدند. در اين زمان عمده ترين قطب تكنولوژي خود ايالات متحده بود.
پس از آمريكا، اروپا و ژاپن قرار داشتند. چين هنوز از نظر تكنولوژي صنعتي در حالت تهديد كننده اي قرار نداشت. از لحاظ منابع و مواد خام البته هيدروكربن ها مهمترين ماده اقتصادي در جهان صنعتي به شمار مي آمدند و همچنان نيز نقش و اهميت فوق العاده خود را حفظ كرده اند. گرچه تا كنون درباره اهميت هيدوركربن ها مسائل زيادي گفته شده است؛ ولي واقعيت آن است كه در قرن گذشته نفت موتور محركه اقتصاد جهان بوده است. در آغاز قرن جديد نه تنها از اهميت اين ماده حياتي كاسته نشده بلكه بر اهميت آن نيز افزوده شده است.
منابع هيدوركربن در مناطق مشخصي از جهان پراكنده اند. خليج فارس؛ بخش هايي از آفريقا، شمال روسيه، بخش هايي از آمريكاي لاتين و آمريكاي شمالي. بر اساس تحقيقات فراوان اثبات شده است كه از پايان ربع اول قرن جاري به بعد تنها ذخيره نفتي انباشته شده در پنج كشور خليج فارسي عربستان، كويت، عراق، ايران و امارات است كه مي تواند در كميت هاي تجاري قابل اعتماد در سطح بين المللي عرضه شود. تا اين تاريخ كشورهاي توليد كننده اي مانند نروژ و انگليس به سرنوشت چين و اندونزي (كه روزي از توليد كننده ها و صادر كننده هاي مهم نفت بودند و امروز به وارد كننده هاي پرمصرف تبديل شده اند) گرفتار مي شوند. طبيعي است در آن زمان كنترل برمنابع هيدور كربن جهان نقش بسيار مهم ترين نسبت به زمان فعلي پيدا مي كند.
از نظر استراتژيست هاي آمريكايي، ايالات متحده در صورتي كه مي توانست منابع نفتي خليج فارس را كنترل كند، قادر مي شد اروپا، ژاپن، چين و قدرت هاي نوخاسته اي چون شرق آسيا، هند و برزيل را به راحتي مهار نمايد.
مولفه هاي فرهنگي: به باور تئوريسين هاي آمريكايي پس از به زانو درآمدن قطب كمونيسم، جهان ليبران – دموكراسي به رهبري آمريكا يك رقيب بيشتر نداشت آن هم اسلام سياسي وبد. به عقيده هانينگتن در كتاب پرسر وصداي برخورد تمدن ها، در پايان جنگ سرد تنها اسلام بود كه ارزش هاي آن جهاني بوده و تمدن غربي را تهديد مي كرد. به گفته هانينگتن در قرن جديد جنگ ها، كشمكش هاي ميان كشورها جاي خود را به جنگ كشمكش ميان تمدن ها داده است و از آن جايي كه جز تمدن مسيحيت در غرب و تمدن اسلام (با تمركز بر خاورميانه نزديك) بقيه تمدن ها منطقه اي تلقي مي شوند، نبرد سرنوشت در قرن جديد ميان اسلام وغرب (به محوريت آمريكا) اجتناب ناپذير است. به باور هانتينگتون آمريكا در اين راستا براي دفاع از ارزش هاي اعلاي انساني كه در دموكراسي غربي خلاصه شده است رسالت اخلاقي و جهاني دارد و بايد تمام امكانات لازم براي مقابله با اين دشمن نوخاسته، سرسخت و لجوج را فراهم مي كرد. البته حضور مستقيم آمريكا در اين منطقه و اشغال احتمالي برخي مناطق مي توانست كمك شاياني در اين راستا باشد.
مولفه ژئوپليتيك: يك قرن پس از آن كه ميكندر اصطلاح قاره اوراسيا و هاتلند را وارد مباحث ژئوپليتيك كرد، رقابت قدرت در صحنه بين المللي به نفع آمريكا پايان يافته بود. از نظر استراتژي هاي آمريكايي هارتلند زمين اكنون در جايي واقع شده بود كه كانال هاي مبادلات تجارت جهاني، شاهراه هاي ارتباطي بين المللي، فرهنگ ها وارزش هاي بالنده گيتي و اهداف راهبردي امنيتي – نظامي در آن جا همديگر را قطع كنند. يقيقا خاورميانه همه اين ويژگي ها را داشت.
عوامل تسريع كننده: حمله عراق در آگوست 1991 به كويت و اشغال اين كشور از سوي نيروهاي بعثي امكان اجراي نقشه هاي آمريكا را در خاورميانه فراهم ساخت. پس از اين حمله آمريكا مقدمات جنگ نفت را فراهم آورد. نيروهاي بعثي به سرعت متلاشي شدند و نيروهاي ائتلافي آنها را تعقيب نمودند.
توقف موقت برنامه هاي آمريكا: در حالي كه جهان منتظر شنيدن خبر سقوط نظام بعثي بود، نيروهاي ائتلاف در منطقه صفوان واقع در 90 كيلومتري داخل خاك عراق توقف كرده و خواستار مذاكره با طرف عراقي گرديدند. اين خبر گرچه براي بسياري گيج كننده بود اما براي تحليلگران ژرف انديش جاي تعجب نبود. زيرا قيام شيعيان عراق (انتفاضه شعبانيه) كه كه متعاقب فروپاشي سازمان رزمي بعثي در عمليات توفان صحرا و فروپاشي هيبت صدام صورت گرفت، تئوريسين هاي آمريكايي را به فكر فروبرد و آنها را از اين كه هم مسلكان ايران در عراق به قدرت برسند خوفناك شده و عمليات نظامي را متوقف كردند.
به دنبال گفتگوهاي سريع صفوان نيروهاي بعثي اجازه يافتند هليكوپترهاي نظامي خود را به پرواز در آورده و از موشك هاي اسكاد نيز بر عليه شهرهاي شيعه نشين استفاده نمايند. اين در حالي بود كه سراسر جنوب، شهرهاي كرد نشين و بخش بزرگي از بغداد به دست مردم افتاده بود.
به هر حال در منطق آمريكايي معادلات استراتژيك اجازه سقوط صدام را نمي داد. بنابراين يك بار ديگر بايد برنامه ها بازخواني مي شد و اين كار البته زمان بر بود وبا تحولات داخلي آمريكا گره خورد. پيروزي دموكرات ها وقفه اي طولاني در پروژه هاي خاورميانه اي آمريكا ايجاد كرد. از نظر دموكرات ها بازسازي اقتصاد آمريكا در اولويت بود. ضمن آن كه يك صدام ضعيف شده هم منافع ارزشمندي براي آمريكا داشت و با وجود او مي شد پيمان هاي بلند مدت نظامي و امنيتي با كشورهاي كوچك عربي حوزه خليج فارس منعقد كرد، پايگاه هاي نظامي برپا ساخت و مقادير فراواني سلاح فروخت. اين بازي موش و گربه 8 سال به درازا كشيد تا بار ديگر جمهوري خواهان به قدرت رسيدند.
دولت بوش پسر را هسته اي از جمهوري خواهان افراطي، موسوم به نيوكان ها يا نومحافظه كاران تشكيل مي دادند. ميليتاريسم افراطين تكبر چندش آور، برخورد از موضع قدرت، آمريكا محوري زننده و اسلام فوبيا (اسلام ترسي بي دليل) از مشخصه هاي بارز نيوكان ها بود. آنان الگوي موفق سياست خارجي خود را از دوران رياست جمهوري ريگان كپي برداري كرده بودند. به اعتقاد نيوكان برخورد ريگان از موضع قدرت يكي از دلايل اصلي عقب نشيني روس ها از مذاكرات با آمريكايي ها بوده و اين مشي بايد استمرار پيدا مي كرد.
به هر حال بوش پسر مبارزات تبليغاتي خود در باب سياست خارجي را با تكيه بر مسائل عراق و خطرات نظام صدام حسين براي امنيت منطقه واهميت استقرار دموكراسي در عراق و خاورميانه به پايان برد و با اختلاف بسيار ناچيزي بر آلگور نامزد مورد حمايت دموكرات ها پيروز شد. مقابله با تروريزم طالباني و القاعده و نحوه برخورد با عراق، ايران وكره شمالي از مهمترني دستور كارهاي رييس جمهور آمريكا در اولين سال كاري اش در كاخ سفيد بود و در حالي كه كار فشرده اي براي اولويت بندي براي برخورد با هر يك از اين مسايل در جريان بود، اتفاق مهيب و تكان دهنده اي در جهان رخ داد. حمله به برج هاي دوقلو جامعه آمريكا را دچار وحشت و نگراني بسيار عميقي نمود.
همان طور كه حمله ژاپن به پرل هالبر و ورود آمريكا به جنگ جهاني دوم را تسريع بخشيد، عمليات 11 سپتامبر نيز راه را بر محافظه كاران براي ورود گسترده به فاز نظامي جهت تسريع در برنامه محافظه كاران به منظور عينيت بخشيدن به هژموني جهاني ايالات متحده آمكريكا فراهم ساخت. البته نومحافظه كاران در حمله به افغانستان از حمايت گسترده افكار عمومي در آمريكا و حمايت متحدان برخوردار بودند اما تسخير افغانستان تنها به منزله سوار شدن بر موج افكار عمومي و يك دست گرمي براي شرو ع يك راهبرد بزرگ بود. مسلما افغانستان پتانسيل هاي لازم جهت پياده كردن برنامه هاي سيطره طلبان آمريكايي را نداشت اما شكنندگي حكومت ضد مردمي طالبان و سرنگوني سريع و كم هزينه آنها مي توانست شهروندان آمريكايي را سرمست پيروزي نموده و اعتماد آنها را به دولت بوش و نئوكان ها جلب نمايد.
از اين رو مدت اندكي پس از سرنگوني طالبان و پيش از آن كه افكار عمومي در آمريكا وحشت ناشي از حمله دشمن به خاك ميهن و قتل عام آمريكاييان را به فراموشي بسپارد و يا اين مساله كم رنگ شود، حمله به عراق در دستور كار قرار گرفت. بهانه اين اقدام نيز انباشت سلاح هاي كشتار جمعي توسط رژيم عراق و استبداد و خودكامگي و سركوب مردم عراق از سوي حكومت بعثي بود.
البته در آن هياهوي عظيم تبليغاي جاي مطرح كردن اين سوال نبود كه چه كس يا چه كساني صدام را براي حمله به جمهوري اسلامي ايران تجهيز و تقويت كردند و انواع سلاح هاي كشتار جمعي را در اختيار او گذاشتند و يا به صدام اجازه دادند انتفاضه شعبانيه ملت عراق را با به خاك و خون كشيدن شهرهاي شيعه نشين با انواع موشك هاي اسكاد و هليكوپترهاي نظامي سركوب نمايد؟!
مقدمات حمله به عراق فراهم گرديد. زيرا بر اساس آن چه گفته شد، عراق مي توانست نقطه آغازين بسيار خوبي براي عملي كردن هژموني جهاني ايالات متحده آمريكا باشد. از آنجا كه متحدان اروپا و آمريكا، روسيه، چين و كشورهاي مستقل جهان به صداقت آمريكا در ادعاهايش اعتقادي نداشتند و از نيت واقعي حمله آمريكا به عراق باخبر بودند با اين حمله به مخالفت برخاستند و...
اين مخالفت ها تا آنجا پيش رفت كه فرانسه تهديد كرد درخواست آمريكا از شوراي امنيت براي صدور مجوز جهت حمله به عراق را وتو خواهد كرد. البته فرانسه در اين راستا از حمايت چين و روسيه نيز برخوردار بود. شدت واكنش پاريس ناشي از نگراني اين كشور از تك قطبي شدن جهان و سيطره مطلق آمريكا بر منابع قدرت در جهان بود.
اما برنامه هاي آمريكا از منظر نومحافظه كاران آن قدر مهم بود كه مخالفت اروپاي (به اصطلاح رامزفلد وزير دفاع جنگ طلب بوش) كهنه، فقدان مجوز شوراي امنيت و يا تظاهرات گسترده مردمان صلح طلب و ضد جنگ در سراسر جهان و خود آمريكا نمي توانست مانع از انجام آن شود. به اين ترتيب توفان جنگ آغاز شد و بيش از سه هفته به درازا نكشيد. رجزهاي سعيد صحاف وزير تبليغات صدام كاري از پيش نبرد و نيروهاي ائتلاف به رهبري آمريكا با تلفاتي بسيار اندك بغداد را تصرف كردند. و بار ديگر ثابت شد رژيم هايي كه از پشتوانه مردمي برخوردار نباشند چگونه در برابر باد حوادث چون برگ خزان فرو مي ريزند.
حسن درويش وند گلي وند
سيام/1962/
دوشنبه 30 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]
-
گوناگون
پربازدیدترینها