واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: پيروزي مقاومت / بازندگان زودهنگام يك انتخابات خونين در اراضي اشغالي
سياسي. انتخابات. غزه. جنايت
نيويورك - نتايج تازهترين نظرسنجيها در اسرائيل نشان ميدهد كه كشتار ۲۲روزه در غزه نيز نتوانسته سرنوشت انتخابات آتي را به نفع ائتلاف حاكم تحت رهبري حزب كاديما تغيير دهد.
اكنون بنيامين نتانياهو رييس حزب افراطي ليكود با خيالي آسوده تر خود را براي انتخابات دهم فوريه ( ۲۲بهمن ماه ) آماده ميكند.
نظرسنجيها نشان ميهد نتانياهو همچنان ميتواند اميد داشته باشد كه ۴۰ كرسي از ۱۲۰كرسي كنست را از آن خود كند و تسيپي ليوني خانم (اصطلاحا) درستگار سابق را كه اكنون به خانم جنايتكار معروف شده ، شكست دهد.
خانم ليوني رهبر حزب كاديما و مجري ترور سابق رهبران فلسطيني در غرب ، اميد داشت با اه اندازي كشتاري بيرحمانه در غزه ، شكست لبنان را جبران و نتايج انتخابات را به نفع ائتلاف كاديما - كارگر تغيير دهد.
حملات هوايي و زميني اسرائيل يكهزار و ۳۰۰فلسطيني عمدتا زن و كودك را به شهادت رساند اما برخلاف آنچه مقامهاي نظامي و سياسي آن رژيم پيش بيني مي كردند،اين حملات نتوانست مقاومت فلسطينيها را در هم شكند بلكه فلسطيني ها را متحدتر و اراده آنان را براي آزادي كشورشان از دست اشغالگران ، مستحكم تر ساخت .
مقاومت ستودني مدافعان دست خالي فلسطين در غزه در كنار ترس از درخواست براي تعويق انتخابات و در نتيجه فاصله بيشتر آراء ، ائتلاف كاديما - كارگر را مجبور ساخت عملا بدن كسب هيچ دستاوردي از عمليات خونين در غزه اعلام آتش بس كند.
چنانچه بتوان به نظرسنجيها در اسرائيل اعتماد كرد ميتوان گفت ائتلاف كاديما - كارگر بازنده انتخابات خونين دهم فوريه اسرائيل است .
اما مقاومت دليرانه مدافعان غزه در برابر ماشين كشتار و دهشت افكني اسرائيل ، بازيگران ديگري را هم در عرصه سياسي و نظامي مات و رسوا كرد.
** آمريكا ، پايان يك دولت
تا پيش از حركت ماشين دهشت افكني اسرائيل به سمت غزه ، احتمالا بايد ميلياردها دلار هزينه تبليغات ميشد تا آمريكاييها در يابند غده اي سرطاني به نام صهيونيست تا چه ميزان خطرناك و در عين حال به چه شكل غم انگيزي پيكره آمريكا را آلوده كرده است .
در آمريكا شايد باوركردني نباشد كه يك سري رشتههاي تخصصي پزشكي در دانشگاهها هم انحصارا در اختيار صهيونيستها است و فكر ورود به اين حريم براي هيچ كسي متصور نيست.
افزون بر اين ، غده سرطاني صهيونيست ، دولت و مجالس ، بخشهاي كليدي اقتصاد ، دانشگاهها، نظام قضايي و رسانهها و حتي بيمارستانها و خلاصه هر نهاد پولساز و اثرگذار آمريكا را تحت كنترل خود گرفته است .
صهيونيستهاي حاكم بر آمريكا همپاي سربازان اسرائيلي در غزه وارد جنگي تمام عيار شده بودند ، آنها از يكسو تلاش داشتند تا با قدرت آمريكا جامعه بينالملل را به سكوت در برابر جنايات درغزه وادار كنند و از سوي ديگر كوشيدند ميان كشورهاي اسلامي تفرقه بياندازند.
دولت بوش به عنوان قرباني بزرگ صهيونيستها ، در جريان اين يورش مرگبار به غزه ، با ايستادگي درمقابل جامعه بينالملل دو بيانيه و يك قطعنامه را شوراي امنيت وتو كرد.
دولت بوش حتي براي جلوگيري از تصويب قطعنامه ليبي ، آنگونه كه وزير خارجه آمريكا اعتراف كرد، متن يك قطعنامه جديد را داد و در نهايت به آن قطعنامه نيز تحت فشار نخست وزير رژيم صهيونيستي راي ممتنع داد.
بوش تلاش داشت چنين وانمود كند خود به اين نتيجه رسيد كه به قطعنامه راي ممتنع دهد غافل از اينكه اولمرت نخست وزير اسرائيل در يك ميتينگ تبليغاتي پشت صحنه را برملا كرد.
اولمرت گفت: رايس خودش متن قطعنامه را داده بود و ميخواست به آن راي دهد اما بوش را از وسط يك سخنراني بيرون كشيدم و گفتم سريعا به رايس بگويد راي ممتنع دهد.
اين جملات در حقيقت هشت سال پنهانكاري دولت بوش را آشكار كرد و به اين ترتيب يكي از پرسشهاي تاريخ اين خواهد بود كه بوش مهره چه كسي بود و در ابتداي كسب قدرت سوگند خورده بود كه مدافع اسرائيل باشد و يا آمريكا؟ اما باراك اوباما رييس جمهوري منتخب آمريكا نيز همانند بوش خيلي سريع به يك بازنده بزرگ تبديل شد.
او كه براي هر حرف و عملي شديدا در محاصره و كنترل صهيونيستها است در جريان حملات به غزه مدعي شد آمريكا فقط يك رييس جمهوري دارد و بايد بوش در اينباره نظر دهد.
اوباما ظاهرا خيلي زود فراموش كرده بود كه پيش از حمله به غزه او راجع به چندين موضوع بينالمللي كم اهميت نسبت به فلسطين اظهارنظر كرده بود.
رسانههاي آمريكايي نيز در جنگ غزه كارنامه سياهي داشتند.
جنگ غزه و نحوه خبررساني پيرامون آن نشان داد درست است كه گفته ميشود در آمريكا رسانهها آزاد هستند اما صرفا براي بيان آنچه كه مديران صهيونيست حاكم بر اين رسانهها ميخواهند، آزادي دارند.
نيويورك تايمز و سي ان ان در اين خوشخدمتي به صهيونيستها كوشيدند تا حد امكان از وال استريت ژورنال و فاكس نيوز كم نياورند.
اينها با بيشرمي تمام چشم بر كشتار كودكان و زنان غزه بستند و جنايات اسرائيل را بنا به دستور اربابان صهيونيست خود دفاع اسرائيل از خودتلقي كردند.
نيويورك تايمز حتي در يك مورد هنگام اعلام خبر قتل عام ۱۳زن و كودك عضو يك خانواده در غزه بر اثر بمباران اسرائيل چنين تيتر زد كه يك عضو حماس با ۳زن و ۱۰فرزندنش كشته شد.
به عبارتي در تمام اين ۲۲روز رسانههاي آمريكايي به عنوان عقبه رسانه اي اسرائيل كوشيدند افكار عمومي آمريكا را بمباران كنند و مقاومت فلسطيني ها در برابر اشغالگران را اقداماتي تروريستي قلمداد نمايند.
اما در اين دوره آمريكاييها نشان دادند مردمي صلح طلب و انساندوست هستند و تبليغات مسموم رسانههاي تحت كنترل اسرائيليها و دولت وابسته ، نتوانسته راه آنها را در دفاع از حق و مظلوميت فلسطينيها سد نمايد.
در تقريباتمام شهرهاي آمريكا تظاهرات گستردهاي در همين دوره برپا شد و نشان داد با وجود نفوذ گسترده غده سرطاني صهيونيست بر پيكر آمريكا ، ملت اين كشور هنوز زنده و مقاوم است .
به اين ترتيب مقاومت غزه ، دولت بوش ، شخص اوباما رييس جمهوري منتخب و رسانههاي آمريكارا به جمع ديگر بازندگان انتخابات خونين اسرائيل افزود.
**سازمان ملل بازگشت به يكسال پيش از تولد
...جان بولتون سفير و نماينده سابق آمريكا وكيلي زبردست است و جملات قصار زيادي دارد اما شايد پرسروصداترين جمله او با اين مضمون باشد كه اگر ۳۲ طبقه سازمان ملل هم تعطيل شود و نباشد ، هيچ اتفاقي در دنيا نميافتد.
عجيب بود كه در دوره ۲۲روزه كشتار فلسطينيها در غزه توسط پيشرفتهترين تسليحات اهدايي آمريكا به اسرائيل ، اين جمله بولتون اذهان بسياري را آزار داد.
به عبارتي فضا در اين ۲۲روز بسيار شبيه يكسال پيش از تولد سازمان ملل بود ، در دورهاي كه جامعه ملل به مرده و موجودي بيخاصيبت تبديل شده بود و در نهايت برندگان جنگ دوم جهاني توانستند بر روي ويرانه آن بنايي جديد با نام سازمان ملل بسازند.
در حقيقت حمله ماشين دهشت افكني اسرائيل به غزه نشان داد سازمانهاي پرهزينه بينالمللي و مديران صدر آنها ، چگونه زير سلطه قدرتها ناتوان شده و براي بقاي آبرومندانه نيازمند اصلاحات هستند.
شوراي امنيت كه مهمترين مسووليت خود را حفظ صلح و امنيت جهاني ميداند در قضيه غزه نشان داد تا چه حد ناكارامد است .
جنگ ۲۲روزه غزه اثبات كرد شوراي امنيت فقط به يك نهاد ضدامنيتي و يك تبديلكننده است .
تبديلكننده از اين جهت كه كشورهاي جهان خواسته يا ناخواسته به پنج دارنده بمب اتم و پيروز جنگ دوم جهاني اين اختيار را دادهاند به نام اين شورا ، به سلطه گري خود رنگ حق ببخشند و خواسته و صداي خود را به نام خواسته و صداي جامعه جهاني بر جامعه جهاني تحميل كنند.
در چنين فرايندي فقط اين ۵قدرت اتمي هستند كه براساس منافع صرفا سياسي و مادي خود تعيين ميكنند چه موضوعي صلح و امنيت جهاني را تهديد ميكند و بايد در دستور كار شورا قرار گيرد و چه موضوعي نيز هيچ خطري براي صلح و امنيت جهاني ندارد و بايد هر قطعنامه مرتبط با آن وتو شود.
كشتار غزه ، مرگ شوراي امنيت نيز بود ، شورايي كه اين بار آمريكا با پشتوانه انگليس و تاحدودي فرانسه اين صدا را بر آن حاكم كرده بود كه بايد فلسطينيهاي غزه را كشت تا ديگر نتوانند مقاومت كنند و به اين ترتيب اسرائيل به عنوان رژيمي اشغالگر بتواند به صلح پايدار برسد.
اين ناكارآمدي بگونهاي بود كه در حركتي استثنايي مجمع عمومي سازمان ملل نيز در حاليكه شوراي امنيت اصطلاحا سرگرم بحث درباره غزه بود ، براي بررسي همين موضوع واحد تشكيل جلسه فوقالعاده داد.
به اين ترتيب سازمان ملل و شوراي امنيت را نيز ميتوان يكي از بازندگان بزرگ انتخابات خونين اسرائيل ناميد.
**كشورهاي اسلامي اسير تفرقه و در نتيجه تلاشي ناكافي
فلسطين و مظلوميت آن ، شايد يكي از موضوعاتي باشد كه كشورهاي اسلامي بايد درباره آن اتفاق نظر داشته باشند. در حقيقت هيچ انسان آزادهاي نميتواند بپذيرد كه يك كشور اشغال ، ساكنان آن قتل عام و يا آواره شوند به مبارزان آن كشور براي آزادي كشورشان نشان تروريست بزنند و اقدامات جنايتكارانه اشغالگران را دفاع از خود تلقي كنند.
جنگ ۲۲روزه غزه نشان داد اشغالگران و مدافعان غربي اين اشغالگري چگونه مي توانند در ميان كشورهاي اسلامي با ابزارهاي مختلف تفرقه ايجاد كنند و به اين ترتيب مانع حركت منسجم آنها در دفاع از حق مظلومان شوند.
انتظار اين بود كه هجوم ماشين دهشت افكني اسرائيل به غزه سبب شود كشورهاي اسلامي با كنار گذاشتن اختلافات جزيي ، متحدتر شوند اما واقعيت با اين آرزو بسيار فاصله داشت .
به عبارتي هرچند كشورهاي اسلامي دستكم در سازمان ملل دست به تلاشهايي زدند اما اين تلاشها در مقايسه با عمق جنايتهاي اسرائيل در غزه ناكافي بود.
حتي نمايندگان برخي از اين كشورها عملا براي كسب منافع زودگذر به عاملي براي تفرقه ميان كشورهاي اسلامي و درنهايت تصويب قطعنامهاي خنثي تر از قطعنامه شوراي امنيت در مجمع عمومي تبديل شدند.
غزه و در مجموع فلسطين پاره تن جدا شده از كشورهاي اسلامي است و انتظار بود همگان براي يك هدف مبارزه كنند.
به عبارتي صريحتر چه نماينده حزب فتح و تشكيلات خودگردان فلسطين در سازمان ملل و چه نمايندگان دو يا سه كشور عربي كارنامه موفقي نداشتند و بيجهت نبود كه كشورهايي پيشرو همچون ايران ، سوريه ، مالزي و اندونزي ناچار شدند بخاطر دفاع از حقوق فلسطينيهاي ساكن غزه به قطعنامه مجمع عمومي سازمان ملل راي ممتنع بدهند قطعنامهاي كه به واقع بخاطر تلاش غربيهاي هوادار اسرائيل در تنظيم آن ، به قطعنامهاي خنثي تر از قطعنامه شوراي امنيت تبديل شده بودكه در آن حتي به ضرورت خروج اشغالگران در غزه هم
دوشنبه 30 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]