محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826278287
طرح تحول اقتصادي در گفتوگو با دكتر اردهالييارانهها يكباره بايد قطع شود
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: طرح تحول اقتصادي در گفتوگو با دكتر اردهالييارانهها يكباره بايد قطع شود
تهيه و تنظيم: كارگروه طرح تحول اقتصادي استان قم*گفتوگوي اختصاصي سازمان امور اقتصادي و دارايي استان قم با اقتصاددان ايراني مقيم آمريكا پيرامون طرح تحول اقتصادي و....
آقاي دكتر قبل از هر سوالي لطفا در مورد زندگينامه خود به طور خلاصه و كوتاه توضيحاتي بيان بفرماييد؟
متولد اراك هستم (اصالتا اهل اردهال كاشانم) و سالها بعد به قم مهاجرت كرديم و........ سعادت اين را داشتيم در قم (كوچه يخچال قاضي) همسايه حضرت امام بوديم و همبازي حاج احمد آقا (فرزند امام)، با هم فوتبال بازي ميكرديم يادم هست دو سه بار در فوتبال هم دست ايشان شكست در سال 45- 1344 وارد دانشگاه تهران (رشته اقتصاد) شدم.
پس از اخذ ليسانس از دانشگاه تهران در سازمان آب و برق خوزستان در سمت كارشناس اقتصادي، وظيفه هزينهسنجي و تجزيه و تحليل امور مربوط به برق را عهدهدار شدم. بعد از سه سال و نيم عازم ايالات متحده گرديده و فوق ليسانس
(M.A ا) از دانشگاه ميشيگان را اخذ كردم، مدارك CAS وPhD را در رشتههاي اقتصاد سنجي و اقتصاد صنايع و همچنين مدرك مديريت اجرايي (MBA) از دانشگاههاي ايلي نوي كسب نمودم. رساله دكتري را با عنوان «بهرهوري صنايع آمريكا» ارائه نمودم. پس از اخذ درجه دكتري به تدريس در دانشگاههاي ايلينوي و شيكاگو پرداختم. سپس در سال 2005 با توجه به 26 سال سابقه در زمينه تدريس بازنشسته نمودم و در حال حاضر به فعاليتهاي تحقيقي صنايع مالي و اقتصاد صنايع مشغول ميباشم.
آقاي دكتر به نظر جنابعالي طرح تحول اقتصادي در ايران به چه پيش نيازهايي احتياج دارد؟
اولين چيزي كه براي اصلاح يارانهها، نظام بانكي، گمرك، بهرهوري و ساير نظامها ضروري است وجود بانك اطلاعاتي جامع ميباشد. اين مساله در كشورهاي پيشرفته اجرايي شده است.
بدون داشتن اطلاعات جامع هيچ كاري نميشود انجام داد. هرچند مركز آمار ايران اطلاعاتي دارد، اما نوع آمار فرق ميكند به عنوان مثال: در كشورهاي توسعهيافته اساميافراد براي كسب ماليات موجود است. قبل از پايان هر سال پاكت حاوي فرمهاي اطلاعات مالي براي خانوارها ارسال ميگردد تا پس از تكميل فرم، ماليات مربوطه را پرداخت نمايند.
اين عمل يك ماه قبل از سررسيد مهلت انجام ميگيرد، در زمينه مالي، مسائل ديگري در جامعه پيش ميآيد كه خود آنها به هم ربط پيدا ميكنند، به عنوان مثال بنده اگر خانهاي دارم كه اكثرا با وام است و وام بانكي دارد و بهرهاي كه نظام بانكي براي بنده در نظر گرفته است به نظام مالياتي گزارش ميفرستد و اداره مالياتي اين اطلاعات اخذ شده از طرف بانك و اينجانب را با هم مقايسه ميكند و اگر بانك، اين اطلاعات را به اداره مالياتي نفرستد اداره مالياتي هشدار ميدهد يا اگر پولي در بانك دارم و بهرهاي از آن گرفتهام و بانك، گزارش آنرا به اداره مالياتي نفرستد اداره مالياتي پيگير و از اين جريان مطلع ميشود.
لذا به يك سري اطلاعات از طرف بانكها و ساير مراكز احتياج داريم كه نكته اصلي در بانك اطلاعات، خود دولت است.
بانك اطلاعات بايد در شهر كوچكي مثل نراق، محلات، خمين با دويست الي سيصد نفر كارشناس با كامپيوترهاي بسيار قوي مستقر شود تا بتوانند اين اطلاعات را جذب كنند. اين اطلاعات ميتواند قبل از شروع فاز اجرايي يارانهها جمع آوري گردد يا ميتوان در خلال اجراي طرح اين كار را انجام داد. مثلا به افراد گفته شود براي گرفتن يارانهها بايد فرمهاي اطلاعاتي تكميل شود.
مساله مهم ديگر ضمانت اجرايي براي تكميل صادقانه اين فرمها است. به عنوان مثال در ايالات متحده، دولت وقتي به افراد واجد شرايط خانه ميدهد، از آنها ميخواهد فرميرا تكميل كنند كه يك سري اطلاعات مالي خواسته شده است و فرد نميتواند جواب دروغ بدهد، چرا كه زير برگه ثبت شده است «در صورت عدم ارائه پاسخ درست، به ميزان 5 هزار دلار جريمه و پنج سال زنداني ميشويد» در اين صورت كساني كه در زمينه دريافت يارانهها مستحق باشند يا افراد متمولي باشند، بايد ميزان ثروت خود را دقيقا آشكار كنند، چرا كه در غير اينصورت جريمه و زنداني ميشوند.
باز هم ياد آوري مينمايم يك سازمان بانك اطلاعاتي (پايگاه دادهها) در زمينههاي بهرهوري، يارانهها، مالياتي و... بايستي ايجاد شود و ساختمانهاي مجهز با تعدادي كارمندان خبره كه در زمينه توليدي و خانوارها، اطلاعات را جمعآوري كنند. اين مركز نبايد در شهر تهران باشد، بلكه در شهرهاي كوچك استانهاي مركزي كشور مستقر شود.
آيا براي جمعآوري اطلاعات شيوه خود اظهاري را مفيد ميدانيد؟
ممكن است عدهاي اطلاعات اشتباه عرضه نمايند. وقتي شما از روشها و كانالهاي متفاوت، اطلاعات را جمعآوري كنيد، ميتوانيد به اثر بخشي و تشخيص اطلاعات صحيح از ناصحيح كمك كنيد و دادهها خيلي كاملتر شود، وقتي اطلاعات به صورت ادواري و پويا از طريق اداره مالياتي، بازرگاني، بانكها و... جمعآوري ميشود، اطلاعات به صورت مداوم، به روز ميگردد و خودبهخود اطلاعات ناصحيح مشخص و حذف شده و دادهها يكدست ميگردد. در آمريكا بخشهايي وجود دارد كه فرمولهايي دقيق در آنها طراحي ميشود. در اين بخشها طراحي سوالات به گونهاي است كه امكان ارائه پاسخ غلط وجود ندارد، ولي با وجود همه اقدامات، برخي مواقع، باز هم در سيستم سوءاستفادههايي ميشود. بنابراين وجود مسائل و مشكلات در اين مسير طبيعي است، ولي تا آنجا كه ميشود بايستي جنبههاي مختلف آن را كنترل كرد و در صورت اثبات ارائه پاسخ اشتباه، محروميتها و مجازاتهايي در نظر گرفته شود. البته من شنيدهام كه يك عده به فرمهاي توزيعشده براي تكميل در زمينه يارانهها جواب ندادهاند، يك عده هم اشتباه جواب دادهاند، پس اين خصوصيت را بايد مد نظر قرار داد.
به نظر شما چرا عدهاي از اقتصاددانان با پرداخت يارانه مخالفند؟ لطفا در اين خصوص توضيح دهيد؟
ما بايد به دنبال بازار رقابتي باشيم يعني؛ اقتصاد بازاري، در اينصورت عرضه و تقاضا، قيمت را تعيين ميكند، در حالـيكه با دخالت دولت در بازار، اين ترتيب به هم خـورده و دولت قيمت را تعيين ميكند.
به عنوان مثال؛ بانك مركزي بايد بر نقدينگي بانكهاي تجاري نظارت داشته باشد و دخالت ديگري نكند. دخالت كردن، بازار را به هم ميزند، بر قيمت اثر ميگذارد و رقابت از بين ميرود.
ما بايد كاري كنيم كه رقابت و بازار، قيمت را تعيين كند.
با عنايت به توزيع ناعادلانه يارانهها بين دهكهاي درآمدي، به نظر جنابعالي دولت براي تخصيص عادلانه آن در طرح تحول، چگونه بايد اقدام نمايد ؟
با توجه به تركيب پرداختي يارانهها و مبلغ آن، بهتر است ابتدا بخشها و تعداد كالاهايي كه يارانه را دريافت مينمايند مشخص نموده، سپس به تدريج و به ترتيب اولويت با فواصل نه ماهه، يكساله و... يارانهها را از كالاها حذف نمايد. البته به نظر من، با توجه به اينكه مبلغ و ميزان زيادي از يارانههاي پرداختي دولت در بخش انرژي است، دولت بايد به طور تدريجي، يارانه يك يا دو نوع از آن را يكباره حذف نمايد، مثلا ابتدا يارانه گازوئيل و بنزين را به يكباره حذف شود، نه تدريجي. اين بهترين روشي است كه دولت ميتواند براي خنثي كردن اثر تورميانتخاب كند، ولي دولت همچنان شعارهاي برداشتن يارانهها را ادامه دهد و براي عملكرد مطلوب در اين زمينه «Data Base» بانك اطلاعات ايجاد نمايد.
چرا يك باره ؟
اگر تدريجي اين يارانهها حذف شود، بعضيها در هر مرحله سوء استفاده خواهند نمود و قيمتها را به عناوين مختلف بالا خواهند برد، پس بهتر است قطع يارانه بنزين به يك باره انجام بگيرد.
اما در مورد ساير كالاهاي يارانهاي ؟
دولت براي حمايت از خانوارها (به خصوص قشر آسيبپذير)، در مورد اقلام و كالاهاي ضروري خانوار، بهتر است همزمان با اجراي روش فوقالذكر سياستهاي غيرقيمتي اتخاذ نموده و به منظور مصرف بهينه فرهنگ سازي نمايد. با تبليغات متعدد مردم را در مورد افزايش قيمتها و ميزان نقدي پرداخت يارانهها آگاه سازد. مردم بايد بدانند؛ دولت ميخواهد به تدريج از اين بار كم كند تا خودشان را آماده نمايند.
فوايد حذف يارانه به اين روش، اين است كه از يك طرف ناعدالتي موجود را از بين ميبرد و از سويي ديگر مردم را از نظر رواني براي حذف ساير يارانهها از جمله آب، برق، گاز و.... آماده مينمايد.
مهمترين چالش موجود بين مجلس و دولت براي پرداخت نقدي يارانهها شوك افزايش قيمت برخي كالاها ميباشد، ارزيابي جنابعالي از اين چالش چيست؟ طبيعتا با قطع يارانهها قيمت برخي از اقلام و كالاها افزايش خواهد يافت و اثر تورميدارد، اما چون با اجراي اين طرح دولت مستقيما پول را به خانوادههايي خواهد داد كه نيازمندند و به افراد ثروتمند، يارانه اينگونه كالاها را نميدهد به دليل اينكه واجد شرايط نيستند. بنابراين در دوره زماني كوتاه جنبه تورميحل ميشود.
از طرفي با برداشته شدن يارانهها كه براي دولت بار هزينهاي دارند، به مرور تورم كاهش پيدا ميكند، زيرا افزايش هزينهها و مخارج دولت يكي از عوامل تورم ميباشد كه با كاهش اين هزينهها به تبع تورم نيز كاهش خواهد يافت.
نكته مهمتر آن است كه با اجراي اين طرح (هدفمند كردن يارانهها) مسلما عدهاي با سوءاستفاده قيمتها را به صورت غير واقعي بالا خواهند برد. اينجا اهميت نقش نظارتي بسيار بالا است. به نظر من با توجه به اينكه ايران در حالت اشتغال ناقص به سر ميبرد، دولت ميتواند درصدي از منابع حاصل از هدفمند كردن يارانهها را براي استخدام كارمند اختصاص دهد تا نظارت كافي و دقيقي براي جلوگيري از افزايش كاذب قيمتها انجام گيرد، نظارت بايد محكم و شديد انجام گيرد تا كسي جرات سوءاستفاده را نداشته باشد و حتي ممكن است مجازاتهايي معين گردد.
به نظر جنابعالي آيا بخش توليد از قطع يارانهها لطمه نخواهد ديد ؟ بيكاري افزايش پيدا نخواهد كرد ؟
طبق جدول لئونتيف در اكثر صنايع، انرژي با درصدهاي مختلف مورد استفاده قرار ميگيرد. بنابراين، با قطع شدن يارانه انرژي، بهاي تمام شده كالاهاي توليدي افزايش مييابد. در چنين مواقعي صنايع تلاش خواهند كرد، اين افزايش قيمت را با مصرف بهينه سوخت، ارتقاي بهرهوري و... جبران نمايند. بنابراين فكر نميكنم صنايع با مشكلات زيادي مواجه شوند. ممكن است ركود جزيي ايجاد شود، اما اين مرحله گذرا است و در نهايت اقتصاد و جامعه خودش را با وضع جديد تطبيق ميدهد. آنقدر كه ما تبليغ ميكنيم و موضوع را بزرگ ميكنيم و از آن واهمه داريم، در واقع اين گونه نيست.به عنوان مثال: در آمريكا قيمت انرژي بالا رفت، شما فكر ميكنيد چه اتفاقي افتاد؟ مردم زماني يك گالن بنزين را يك دلار و ده سنت ميخريدند، وقتي قيمتها به چهار دلار و هفتاد سنت رسيد، مردم خودروهاي هشت سيلندر خود را فروختند، خودروي شش سيلندري و چهار سيلندري خريدند.
موضوع مهم اين است كه توليدكننده ايراني تا كي ميخواهد با حمايت دولتي توليد كند؟ و قدرت رقابت را نداشته باشد تا قيمت را كاهش دهد؟
بنابراين ممكن است با اجراي طرح، توليدكننده آه و ناله كند و شكايت داشته باشد اما مشكلي بوجود نميآيد. چون توليدكننده توان رقابت پيدا ميكند.
درست است كه در معادله توليد، انرژي يك ماده اوليه و اساسي براي توليد است، اما برخي افراد عواقب قطع يارانه را بزرگ مينمايند كه اگر يارانه آنها قطع شود توان رقابت نخواهند داشت، صنايع تعطيل ميشود، بيكاري زياد ميشود، قول ميدهم هيچ اتفاقي نخواهد افتاد.
تاثير بحران غرب بر روي انجام طرح تحول و آثاري كه بر روي زندگي مردم خواهد داشت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
الان يك عده فكر ميكنند بحران اقتصادي در ايران، به داخل نيامده است، اگر بيايد به صورت يك غول يا به صورت يك بالن، يا طغيان و... است، شش ماه پيش در ايران قيمت خانهها شروع به پايين آمدن كرد الان هم بورس يك مقداري پايين آمده است صادرات ايران تقريبا يك چهارم واردات شده و حجم نقدينگي در ايران كم شده است. فروش نفت از 147 دلار به 40دلار كاهش پيدا كرده است، اما مردم زندگي عادي خودشان را انجام ميدهند. بنده الان وقتي به آمريكا تلفن ميكنم و با خانواده صحبت ميكنم آنها اخبار را ميبينند، مردم زندگي عادي را ادامه ميدهند.
الان به شما عرض ميكنم بحراني كه در سپتامبر بوجود آمد فكر نكنيد كه يك دفعه اتفاق افتاد بلكه از 6 ماه، 9 ماه، 12 ماه قبل خرده وامهاي تعدادي از بانكها بازپرداخت نشده بود تا اينكه در سپتامبر به اوج خود رسيد، بنابراين نبايد موضوع را بزرگ كرد كه با اجراي طرح تحول كشور دچار ركود خواهد شد و اين كار را انجام ندهيم در واقع اگر ما ميخواهيم وارد اقتصاد بازاري شويم بايد خصوصيات اقتصاد بازاري را بپذيريم اقتصاد بازاري هميشه يك نوسان دارد و با ركود و رونق توأم است.
بحران اقتصادي كه در دنيا ايجاد شده است، آيا اين بحران تصنعي نيست؟ اثراتش در وضعيت ايران و تصميمگيريهايي از جمله طرح تحول اقتصادي چيست؟
آمريكا هميشه با دورانهاي توأم با ركود اقتصادي مواجه بوده است. يك هواپيما به اوج ميرسد ولي امكان دارد خلبان هواپيما ناشي باشد و هواپيما را منحرف كند. برخي از كارهاي اشتباه آقاي جورج بوش باعث شد ركود اقتصادي در آمريكا بيشتر و شديدتر شود و تبديل به بحران گردد.
ركود كه شديدتر و طولانيتر شود، به آن بحران ميگوييم. در آمريكا وامهاي زيادي به تعدادي از خانوادهها واگذار شده بود. خانوادهها نتوانستند بازپرداخت نمايند، در نتيجه ركود زياد شد، سازمانهاي وام دهنده و به تبع آنها سازمانهاي مالي و بانكها كه آنها را تغذيه ميكردند نيز ورشكسته شدند. از طرفي بايستي ارتباط آنها را با كشورهاي اروپايي نيز در نظر گرفت.
به طور مثال: 40 سازمان وامدهنده كه هر سازمان، دست كم به 12 تا 14ميليون خانواده وام ميدهد. اين سازمانها را در ستون اول قرار دهيد، در مقابل اين 40 سازمان، 40 بانك قرار ميگيرند، در ستون سوم موسسات بانكي و بورس و در ستون چهارم 40 شركت بيمه قرار دارند كه همگي با هم در ارتباطند. از اين ستونها فلش مستقيم به يكديگر ميزنيم. ستون اول كه ورشكست شود ستون دوم را هم زمين ميزند و به همين ترتيب ستون سوم و ستون چهارم كه همگي در ارتباط با هم قرار دارند.يكسري فلشهايي هم بايستي به كشورهاي ديگر زد كه نه به صورت مستقيم، بلكه به صورت غيرمستقيم با اين ماجرا در ارتباطند. به طور مثال: وام خريد خانه در فلوريدا به مبلغ 200 ميليون دلار داده ميشود. موسسهاي كه وام را به فرد واگذار ميكند، وام را به 2 سازمان نيمه دولتي ميفروشد كه به صورت سهم در ميآيد. اين سهم در بازار مالي به فروش ميرسد. موسسات مالي در اروپا اين وام را ميخرند، امكان دارد اين سهم در كشور نروژ خريداري شود، اگر اين فرد نتواند وام را پرداخت كند مؤسسهاي كه در نروژ سهم را خريداري نموده، متحمل ضرر ميشود.
بايد توجه داشت كه اين بحران در آمريكا ساختگي نبوده، بلكه بسيار واقعي است. توليدكننده در آمريكا وقتي نتواند توليداتش را بفروش برساند، مجبور ميشود كارگرانش را اخراج كند. موسسات مالي در آمريكا وامهاي كلاني دادند كه پشتوانه نداشت.
از طرفي توليدكننده آمريكايي چون توليداتش متوقف شده است بالطبع تقاضايي براي نفت ندارد. به علت ركود اقتصادي در آمريكا، تقاضا براي نفت پايين آمده و اين سبب شده است كه قيمت نفت به شدت تنزل پيدا كند. با به كار افتادن دوباره كارخانهها و شروع توليد در آمريكا باز هم قيمت نفت افزايش خواهد يافت. البته شايد اين بحران 5 تا 7 سال طول و اثراتي از خود باقي بگذارد. بحراني كه در ژاپن در سال 1990 اتفاق افتاد، تقريبا در سالهاي 2001 و 2002 بود كه از اين بحران نجات يافتند. بازار آمريكا ممكن است رونق پيدا كند، ولي اثرات آن تا يك مدت زماني باقي ميماند.
همانطور كه مستحضريد دولت ايران با توجه به دولتي بودن ساختار اقتصادي ايران تصميم به خصوصيسازي گسترده گرفته است به نظر حضرتعالي نحوه واگذاري بخشهاي دولتي چگونه بايد صورت پذيرد تا كمترين عوارض و مشكلات را داشته باشد؟
دولت اگر ميخواهد از مشكلات اقتصادي رهايي پپدا كند حتما بايد دست به خصوصيسازي بزند. منتها دولت چطور شروع كند؟ بخش يا بخشهاي مختلف اقتصاد را انتخاب كند. مثلا بانكها را ميتواند به آساني خصوصي نمايد من نميدانم چرا معطل است. در مورد بعضي از كارخانهها ممكن است مشكلاتي داشته باشد. بانكهاي اقتصاد نوين و ساير بانكهاي خصوصي بسيار خوب كارها را انجام ميدهند. در مورد بانكهاي دولتي طرح تكريم ارباب رجوع به درستي رعايت نميشود (مشتريمداري)دولت در مورد شركتهايي كه سودده نيستند نيز ميتواند اقدام نمايد. دولت ميتواند اين قبيل شركتها را با قيمت كمتر به فروش برساند و اين كار اشتباهي است كه دولت ميخواهد اين شركتهاي زيان ده را ابتدا سودده نمايد و بعد آنها را بفروشد چون كه در شركتهاي دولتي ميل به كار كم است دولت بايد سريعا نسبت به خصوصيسازي بانكها اقدام نمايد.
استاد در بين صحبتهايتان به خصوصي سازي بانكها اشاره فرموديد نقش بانك مركزي را در رقابتي نمودن فعاليت بانكها را چگونه ارزيابي مينماييد؟
و اما در مورد وظايف بانك مركزي، اين خيلي مساله مهم است. الان بانك مركزي از اهداف خودش خارج شده است. شنيدهام در مورد بانك مركزي كه اگر ميخواهند در مورد مؤسسهاي اطلاعات بگيرند از بانك مركزي استعلام نمايند. بانك مركزي اين وظايف را به عهده ندارد بانك مركزي وظيفه مشخصي دارد مثل رشد اقتصادي، اشتغال كامل، ثبات قيمتها الان بانك مركزي براي خدمات مختلف براي بانكها مبلغ و نرخ تعيين ميكنند، اصلا بانك مركزي نبايد در اين مسائل دخالت نمايد. بانكهاي تجاري خصوصي به مانند گوجه فروشاني هستند كه يكي ميخواهد با قيمت پايين بفروشد ديگري قيمت بالاتر، كسي كه با قيمت پايين ميفروشد گوجهها را سريع تمام مينمايد و كسي كه گران ميفروشد نميتواند گوجههايش را بفروشد، بانكها هم همين وضعيت را دارند. بانك مركزي نبايد براي آنها قيمت هزينه سرويس را مشخص نمايد و بانك مركزي فقط بايد يك نظارت كامل روي بانكها داشته باشد به خصوص بر روي Reserve Requirement ذخيره احتياطي و ذخيره قانوني كه ممكن است 25،27،30 درصد، براي يك كشور در حال توسعه مثل ايران به نظر من بهتر است ذخيره بانكها بالاتر باشد الان مسالهاي كه در ايران وجود ندارد اين است كه اگر بانكي در ايران ورشكسته شود چگونه خواهد شد؟ يعني چه اتفاقي براي سپردههاي مردم ميافتد؟
دولت بايد به بانكهاي خصوصي بگويد كه اين سپردههاي سپردهگذاران را تا مبلغ مشخصي بيمه نمايد به عنوان مثال اگر شخصي،10 ميليون در بانك سپرده گذاشت، بايد بانك اين سپرده را تا 100 ميليون بيمه كند. الان در آمريكا اينگونه استFDIC (Insurance Corporation Federal Depository) اين كار را ميكند يعني اگر همين شخص در شرايط يكسان110 ميليون در بانك سپردهگذاري كرد و بانك ورشكسته شد 100ميليون آن را از بيمه ميگيرد 10 ميليون را نميگيرد به اين شخص توصيه ميشود 100 ميليون در اين بانك سرمايهگذاري شود، 10 ميليون باقيمانده را در بانك ديگر سرمايهگذاري نمايد.
موسسات سرمايهگذاري در حال حاضر شرايط كنوني در ايران زياد ميشود خود نظارتها، خيلي مشكلات را حل ميكند دولت بايد دست از دخالتها بردارد نظارت، بايد به همراه مجازات را در نظر داشته باشد.
آقاي دكتر، در بانك مركزي آمريكا چيزي به عنوان ذخيره قانوني وجود دارد يعني سپردههاي بانك را بلوكه نمينمايد؟
براي خودش بر نميدارد بانك مركزي پولي را نگه نميدارد ولي روزي كه بازرس به بانك مراجعه ميكند و طبق دستورالعمل اگر آن مبلغ را بلوكه نكرده باشد جريمه ميشود و بانك مسدود ميشود به طور خلاصه بانك مركزي بايد نظارت كند نه دخالت و بانك مركزي بر روي موسسات اعتباري نيز نظارت داشته باشد تا جلوي سوء استفاده آنها را بگيرد.
با عنايت به تخصص جنابعالي در مورد صنايع و بازارهاي مالي عملكرد بازارهاي مالي ايران را چگونه ارزيابي مينماييد؟
من نميدانم دولت ايران چه موقع بورس را در سطح بينالمللي قرارميدهد يعني الان كه در آمريكا هستيم ما سهام خيلي از كشورها از جمله سهام شركتهاي ونزوئلا، برزيل، شوروي را ميتوانيم بخريم اما ايران هنوز وارد بازار بينالمللي سهام نشده است.
البته مشكلاتي وجود دارد مثل صف خريد، صف فروش البته در اينجا در شرايط فعلي با توجه به مسائل بحران خيلي به نفع ايران شد در آمريكا ممكن است سهام يك شركتي در يك روز از 50 دلار برسد به 180 دلار عكس آن نيز صادق است در ايران بيشتر از 3% نميتوان بالا برد اين موضوع در شرايط بحراني خوب است و به نفع ايران است. دولت بايد يك مقداري مردم را تشويق كند همين سهام عدالت يك نوع تشويق است و يك كمك خوب به خانواده فقرا ميباشد.
چون من مدتي مسائل بازارهاي مالي را درس ميدادم يك لغتي داريم به نام financial innovation. يعني اختراعات مالي شما دو بخش اقتصادي را در نظر بگيريد manufacture sector , financial sector محصول بخش صنعت ممكن است تلفن، چاقو و دوربين، ساعت و آبميوهگيري و...باشد اما بخش مالي محصولات زيادي دارد كه حتي در آمريكا خانوادهها با محصولات بخش مالي آشنا نيستند. فكر ميكنم دولت بايد بتواند مردم را با محصولات بازارهاي مالي آشنا كند و اما محصولات بخش مالي چيست؟ انواع و اقسام بيمهها، انواع و اقسام سرمايهگذاريها، انواع و اقسام وامها و چيزهاي مختلفي كه در سرمايهگذاريها درست ميشود به عنوان مثال شير گاو را گرم ميكنيد و مينوشيد اما از شير گاو چه چيز ديگر درست ميكنيد. كره، ماست، بستني و پنير، سرشير و....
در آمريكا با سهاميكه به فروش ميرود 10 نوع محصول ديگر توليد ميشودIndex fund، ETF و.... آشنايي مردم با اين محصولات بسيار مهم است تا كساني كه ميخواهند از عدم آشنايي مردم به عناوين مختلف سوءاستفاده ميكنند نتواند به هدف خود برسد من فكر ميكنم دولت يك سري برنامههاي آموزشي در خلال اينكه خصوصي سازي را توسعه ميدهد اين كار را بكند.
*مجتبي ديدار پور، نيره مظهر، معصومه اسماعيلي، حسين رشيدي، داريوش پاشوي
دوشنبه 30 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]
-
گوناگون
پربازدیدترینها