واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: ورزش در اختيار يك خانواده
ورزش > چشمانداز - پسر، همسر، باجناق و پسرش، داماد خواهر و ديگر بستگان عليآبادي آمدهاند تا او در اين ميدان تنها نباشد...
زمان زيادي طول نكشيد تا ورزش مثل يك موجود ذرهبيني به ريزترين بافتهاي زندگي يك خانواده غيرورزشي راه پيدا كند. سالها قبل، در يكي از مناطق غربي كشور، سرنوشت يك مرد ساده، آنگونه نوشته شد كه بعدها ورزش آرام آرام در زندگياش رخنه كند. مردي كه از حضور در جبهههاي جنگ شروع كرد و به فاصله چند سال بعد به پشت بلندترين خاكريز ورزش رسيد. سالها قبل در بحبوحه جنگ تحميلي، آشنايي دو بسيجي كه بعدها يكي از آنها فرماندهي لجستيك سپاه غرب كشور را به عهده گرفت، سرنوشتي طلايي را نوشت تا امروز محمد عليآبادي بر پشت بزرگترين صندلي مديريت ورزش ايران تكيه زند. در واقع سنگر كوچك آن روزهاي يكي از مناطق جنگزده غرب ايران، بعدها به يكي از صادر كنندههاي مديريت سياسي به بخشهاي مختلف كشور تبديل شد. محمد عليآبادي به خوبي آن روزها را به ياد داشت كه تنها هفتههايي بعد از حضور ياور نزديكش در همان جبهه در پست اول اجرايي كشور، پيشنهاد تكيه بر مسند رياست سازمان تربيت بدني را دريافت كرد. البته اين دو نفر پيش از اين، همكاري در فرمانداري خوي، استانداري اردبيل و حتي شركت آتيساز را تجربه كرده بودند. پرزيدنت محمود احمدينژاد كه در اين سالها هنوز خاطرات فعاليت به همراه عليآبادي در جبهههاي غرب را از خاطر نبرده بود، به ياد گذشته اين بار كار در جبههاي نو را با دوست قديمياش شروع كرد. همانگونه كه در گذشته به نظر ميرسيد با حضور فرمانده بزرگ جنگ در همان منطقه، حميد چيپچيان در مقام وزير نيرو در دولت خاتمي، جمع قديمي، دوباره گرد هم بيايند؛ اما چيپچيان اين پيشنهاد را رد كرد تا سرنوشت از راه ديگري وارد شود و بعدها، در چنين روزهايي دوباره ياد خاطرات جهاد در جنگ را زنده كند. پديده راهيابي دوستان نزديك مقامات دولتي به لايههاي حكومتي كه نسلهاست بدون هيچ كاستي رعايت ميشود، اين بار هم بدون كم و كاست و به صورتي دقيق رعايت شد تا محمد عليآبادي ماهها بعد از انتصاب محمود احمدينژاد به عنوان رئيس جمهور ايران مهمترين پست ورزشي ايران را به عهده بگيرد. پستي كه تمام راههاي ورزش به آن ختم ميشود و اغلب تصميمات مهم، در ساختمان اصلي آن در خيايان سئول گرفته ميشود.
******
ويروس ورزش به طور خيلي ناگهاني زندگي يكي از مرفهترين خانوادهاي منطقه ميرداماد را تحت تاثير قرارداد. بعد از حضور پدر در راس سازمان تربيت بدني بود كه خانواده دچار تغيير حالت بزرگي شد و بحثهاي كلان ورزشي به صورتي ملموس، جاي بحثهاي ساخت وساز را گرفت. پيش از اين به دليل فعاليت عمده خانواده در بخش راه و ساختمان، ورزش هيچ حق و سهمي در بحثها نداشت، اما انتصاب ناگهاني پدر در بخش ورزش به همان ميزان، ورزش را تبديل به مهمترين دغدغه فكري خانواده كرد. دو سال پيش بود كه اين ماجرا جان گرفت و خيلي زود اعضاي خانواده دريافتند به همان اندازهاي كه در كارهاي ساختماني و ساختوساز استعداد دارند، ميتوانند در ورزش تاثيري مثبت از خود به جاي بگذارند. اينگونه بود كه در تابستان سال 2006، محسن پسر ارشد خانواده همراه با پدر راهي آلمان شد تا از نزديك شاهد حضور تيم ملي ايران در يكي از بزرگترين رويدادهاي ورزش دنيا باشد. هر قدر كه پسر و دختر كوچك خانواده مهندس (احسان و زهرا) نسبت به ورود به وادي ورزش بيميلي نشان ميدادند، محسن گامهاي خود را در ركاب پدر محكمتر برميداشت تا خيلي زود به اولين پست ورزشي خود برسد. در اين لحظات بود كه «پديده راهيابي دوستان و اقوام نزديك مقامات دولتي به لايههايههاي حكومتي» بدون هيچ كاستياي رعايت شد. هر چند قرار بود ابتدا اتفاق بزرگتري رخ دهد و حضور محسن عليآبادي سرو صداي زيادي به راه بياندازد، اما يك تصميم كاملا سياسي براي شروع از نقطهاي كه خيلي سر و صدا به راه نيندازد، ماموريتي شد كه خيلي موفقيتآميز به سرانجام رسيد. در همان شبي كه پدر و پسر با هم به توافق رسيدند كه محسن عليآبادي به عضويت هيات رئيسه فدراسيون شنا دربيايد، نقشه راهيابي دوستان نزديك به لايههاي مختلف ورزش استارت خورد و مهندس موفق عمران، به سرعت دست نزديكان ديگر را در ورزش بند كرد.
******
محسن عليآبادي، خيلي زود قدم بر جاي پاي پدر موفق گذاشت. پدر به عنوان يك فعال بزرگ بخش ساختماني كه روزي قرار بود وزرات مسكن را به عهده بگيرد، همان مردي است كه پس از 8 سال موفق شد بالاخره ليسانس خود را در اين رشته بگيرد. او يك شركت بزرگ ساختماني دارد و رقيب اصلي سردار محصولي است. سرداري كه قرار بود در كابينه احمدينژاد وزير نفت باشد، اما به دليل فضاي منفي مجلس نسبت به او و احتمال راي نياوردن آنقدر صبر كرد تا به عنوان سومين وزير كشور دولت نهم مشغول به كار شود. خانه فعلي و چند ميلياردي عليآبادي در ميرداماد يكي از معدود خانههايي است كه با خانه سردار محصولي كه عكس آن در سايتهاي مختلف يافت ميشود، رقابت ميكند! فعاليتهاي موفقيتآميز عليآبادي در سخت و ساز، در واقع اولين فاكتوري بود كه باعث شد محسن، پسر ارشد خانواده در همه زمينهها در كنار پدر قرار بگيرد. او كه در اين سالها همواره يكي از ياران پدر در تصميمات بزرگ بود، خيلي زود تاثير خود را تصميمات بزرگ ورزشي هم نشان داد. وقتي خيلي راحت توانست پدر را قانع سازد كه مربي منتخب «خرد جمعي» را در راس كادر فني تيمملي نگذارد! اين در واقع اولين تاثير بزرگ مرد سايه در ورزش بود كه بعدها گامهاي بعدي را براي او بسيار محكمتر برداشت تا مرد شماره يك ورزش به اين نتيجه برسد كه پسر ارشدش، در اين راه دشوار هم ميتواند يار و ياورش باشد. روزي كه خرد جمعي در فوتبال به اين نتيجه رسيد كه مجيد جلالي بهترين گزينه براي رهبري تيمملي در جام ملتهاي 2007 است، شب سرنوشتسازي در خانه عليآبادي رقم خورد. در آن شب محسن در مقام يك مخالف در آمد و مجيد جلالي را انتخابي مناسب براي تيم ملي ندانست. دقيقا در همان شب بود كه نام امير قلعهنويي به ذهن رئيس سازمان تربيتبدني خطور كرد. اين حقيقت بعدها توسط يكي از نزديكان سازمان تربيت بدني تاييد شد: «قلعهنويي پيشنهاد محسن بود كه عليآبادي هم خيلي زود به طور جدي به آن فكر كرد و اينگونه بود كه سرمربي سابق استقلال در جام ملتها روي نيمكت تيمملي نشست.» اين تصميم در واقع شروع راهي جديد براي محسن عليآبادي بود كه پيش از اين، تنها كار ساخت و ساز را تجربه كرده بود. او هنوز در اين راه فعاليت دارد، اما در كنار آن ورزش را هم تبديل به يكي از دغدغههاي زندگياش كرده است و حتي بخشي از كارهاي ساخت و ساز سازمان تربيت بدني انجام ميدهد تا با يك تير دو نشان را زده باشد. محسن عليآبادي چند سال پيش با كمك برادرزاده قلمچي(كانون فرهنگي آموزش) و با كمك پدر به تاسيس يك شركت راه و ساختمان دست زد و هنوز هم در اين شركت به فعاليتهاي خود ادامه ميدهد. اين فرد فني، به فاصله چند هفته بعد از انتخابش به عنوان عضو هيات رئيسه فدراسيون شنا، به خبر اول رسانههاي ورزشي تبديل شد. خبر اين انتصاب دهان به دهان چرخيد و حتي به يكي از كنفرانسهاي مطبوعاتيي رئيس سازمان تربيتبدني هم راه يافت. در آن بعدازظهر تابستاني، وقتي يكي از خبرنگارن اين سوال را از مهندس علي آبادي پرسيد او با انعطاف خاصي جواب داد: «حضور در هياترئيسه هيچ درآمدي براي محسن ندارد. انتخاب افراد در اين پست بيشتر بهخاطر رابطههايي است كه دارند. در واقع ما از قدرت افراد براي پيشبرد اهداف خود استفاده ميكنيم.» حضور محسن عليآبادي در هياترئيسه فدراسيون شنا، شيرجه و واترپلو، توجه پدر را نسبت به اين فدراسيون بسيار بيشتر از گذشته كرد. به گونهاي كه عليآبادي حتي در يكي از نشستهاي اين هيات حضور يافت و صراحتا اعلام كرد دست غارتگران را از ورزش كوتاه ميكند. حضور پسر عليآبادي در شنا خيلي بي سر و صدا صورت گرفت و به همين اندازه هم فعاليتهاي او در اين فدراسيون در خفا بود. البته آنقدر حضور او در اين فدراسيون كمرنگ بود كه اين شايعه در چند ماه گذشته قدرت گرفته كه به دليل مشغلههاي فراوان كاري، محسن عليآبادي استفعا داده ولي اين خبر تنها يك شايعه بود. او كه رفاقتي نزديك با وحيد مرادي رئيس فدراسيون شنا پيدا كرده بود، امسال حتي همراه با او به سفر حج رفت تا روزنه بسياري از شايعهها را ببندد.
هر چند فعاليت محسن در ورزش زياد هم پر سر و صدا و پرحاشيه نيست؛ اما اينكه او روي تصميمات بزرگ ورزشي ميتواند تاثيري محسوس روي پدر داشته باشد، موضوعي انكار ناپذير است. پسر عليآبادي در اين مدت لابيهاي ورزشي خود را بسيار قويتر از گذشته هم كرده و هيچ بعيد نيست كه امروز، در يكي از اصليترين بافتهاي ورزشي فعاليت كند، بيآنكه اثري از حضور او احساس شود. او استقلالي است و رابطه بسيار نزديكي با امير قلعهنويي سرمربي اين روزهاي اين تيم دارد و تقريبا همه مي دانند پروژه بازگشت دوباره او به سطح اول فوتبال در ليگ برتر ايران هم به وسيله عليآبادي كوچك عملي شد. اين در حالي است كه پدر او پرسپوليسي است و گفته ميشود هميشه درباره مسايل دو باشگاه پرطرفدار تهراني با هم بحثهاي موثري دارند.
******
در بحثهاي كلان ورزش در خانه مهندس عليآبادي اين تنها دو عضو خانواده نيستند كه گاه به گاه بزرگترين تصميمات را ميگيرند. فقط لازم است به نامهاي اعضاي هيات مديره فدراسيون آمادگي جسماني نگاهي بياندازيد تا متوجه شويد كه همسر عليآبادي هم در كنار او و پسر بزرگش وارد ورزش شده است. همسر عليآبادي هم كه ظاهرا در كنار او پيش از اين در فعاليتهاي عمراني و ساخت و ساز دست داشته، با حضور او در راس مديريت ورزش ايران، به عضويت هياترئيسه آمادگي جسماني در آمد. با اين اتفاق بود كه جمع ورزشيهاي خانواده عليآبادي با حضور آخرين عضو كامل شد. در اين بين احسان عليآبادي مثل گذشته بيعلاقگي خود را براي ورود به ورزش حفظ كرد تا تنها عضو بيگانه خانواده در ورزش باشد؛ اما اين پايان ماجرا نبود. عليآبادي بعدها حضور برخي از نزديكان ديگر را هم به ورزش مهيا ساخت.
********
در نخستين رزوهايي كه پسري جوان مديريت روابط عمومي سازمان تربيت بدني را به عهده گرفت، اين شايعه دهان به دهان چرخيد كه اين جوان يكي از اقوام نزديك رئيس سازمان تربيتبدني است؛ اما خيلي زود اين شايعه از دهان افتاد تا مشخص شود محمد آخوندي از راه ديگري وارد سازمان تربيتبدني شده است. او هيچ رابطه خويشاندي با مهندس عليآبادي نداشت. آخوندي كه اصليتي مازندراني دارد طبيعتا نميتوانست هيچ رابطه خويشاوندي با مهندس عليآبادي كه اصالتا اراكي است، داشته باشد. آخوندي بعدها در گفتگويي اعلام كرد تا پيش از ورود به سازمان تربيتبدني اصلا عليآبادي را نديده بود. هرچند تلاش مطبوعاتيها براي كشف اين رابطه و دليل حضور چنين مرد جواني در يكي از پستهاي مهم سازمان بينتيجه ماند؛ اما در فدراسيون فوتبال با موفقيت به ثمر نشست. زماني كه حسيني، مدير جديد روابط عمومي فدراسيون فوتبال، فعاليت خود را در همان خيابان سئول شروع كرد و خيلي زود مشخص شد كه تا به حال هيچ سابقهاي در اين زمينه نداشته است. گفته ميشود او داماد خواهر مهندس عليآبادي است كه بعد از حضور كفاشيان در فدراسيون با سفارش رئيس سازمان در اين پست مهم شروع به فعاليت كرد. حسيني كه نشان داد پيش از حضور در اين پست حتي مسابقات فوتبال را هم نگاه نميكرده، يك بار در مواجهه با يكي از مجريان مشهور تلويزيوني كه حتي در دورترين نقاط ايران هم قابل شناسايي است، پرسيده بود: «شما خبرنگار كدام روزنامه هستيد؟!»... حسيني كه رابطه خوبي با مطبوعات ندارد، درمدت كمي كه به فدارسيون فوتبال رفته بارها با خبرنگاران مشكل پيدا كرده و اخيرا در كميته ملي المپيك با يكي از گزارشگران تلويزيوني جرو بحثي اساسي داشته است.
اين، آخرين انتصاب خويشاوندي عليآبادي در ورزش نبود. او يكي از نزديكانش را از زمان مديريت داريوش مصطفوي به باشگاه پرسپوليس برد تا در نيمه قرمز ايران نمايندهاي فعال داشته باشد. برخي ميگويند كه ضرابي برادر همسر محمد عليآبادي است و برخي هم مي گويند او يكي از دوستان نزديك محسن عليآبادي است. البته درباره نفريه (يكي از اعضاي سابق هيات مديره باشگاه استقلال) هم حرف و حديثهايي وجود داشت مبني بر اينكه او خواهرزاده عليآبادي بزرگ است.
اين روال از بدو ورود عليآبادي به سازمان تربيتبدني شروع شد. رابطه دوستانه رئيس سازمان تربيتبدني و باجناقش باعث شد او بلافاصله پس از ورودش به سازمان تربيتبدني، زمينه حضور پاكوجدان را در مديريت كل امور اداري سازمان ورزش فراهم سازد و با همين سرعت پسر باجناق عليآبادي هم به فدراسيون هندبال رسيد تا بخشي از كارهاي اين فدراسيون را به عهده بگيرد.
******
همسايه نزديك عليآبادي در خيابان كرمان همان مردي بود كه به طور قابل پيشبينياي به باشگاه استقلال راه يافت و در دورهاي، همه كاره اين تيم پرطرفدار تهراني شد. هر چند زريبافان يكي ديگر از معاونان رئيس جمهور احمدينژاد با هدف فعاليتهاي سياسي گام به كابينه گذاشت، اما وسوسه فعاليت در ورزش خيلي زود او را به اين سو كشيد. زريبافان بعد از ماهها شايعه بهعنوان سخنگوي اين باشگاه برگزيده شد و بعدها هم از اين پست كنار رفت. در واقع حضور او در اين باشگاه تنها به واسطه دوستي قديمياش با عليآبادي و همكاري با او در شركت آتيساز بود و هنوز هم اين دوستي به قوت خود پا برجاست. به گونهاي كه زريبافان هم يكي از مشاوران عليآبادي در چالشهاي بزرگ ورزشي است. از اين دست اتفاقات در دوره حضور عليآبادي در سازمان ورزش ايران بسيار رخ داده كه گويا ادامه هم خواهد داشت.
Print چاپ مطلب
شنبه 28 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 279]