واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تاملي درباره جايگاه تذكر و موعظه در نظام اسلامي شيعي جهان انسان و اعجاز موعظه
جام جم آنلاين: روزگار عجيبي است و همه ما امروز انيس مدرنيته و در كشاكش غفلت از حقيقت خوديم. ايام، ايام محرمالحرام است و اشكها و شور حسيني شكافي است ميان ما و دردمنديهاي هويتي ما. توقف ما در اين دهه سال، هويت ديني ما، عَلَم ما و نشان ماست و تمام ما.
محرم فصل حيات ما از پنجره تذكار و موعظه براي هميشه است. بيرقهاي عزا و نشان هيأتها را نميبيني؟ پرونده آسيبشناسي فرهنگ عزاداري حسيني كه چند سالي است گشوده شده، هنوز باز است و در اين ميان يكي از مهمترين حوزههاي شاخص، مجالس روضه و وعظ محسوب ميشوند.
اين حوزه به عنوان نمونه و آيينه واضحي از واقعيتي است كه در احياي فرهنگ حسيني مؤثر بوده و رشد و افول آن شاخصي جامع براي شناخت امروزين رويكرد جامعه به اين حوزه است. امروز واقعا گوش دادن سخت شده است.
دنيا دنياي سرعت و بلعيدن اطلاعات ساندويچي است. سنت نوين ارتباطات، شالوده ارتباطات قديمي را شكسته و در اين اوضاع، سنت اتعاظ و نشستن پاي منبر و گوش دادن به معارف ديني صورتي ديگر يافته است.
نسبت حضور جوانان در مجالس وعظ و مجالس مداحي مسأله مهمي است كه آنرا بايد به عنوان شاخص تحولي فرهنگي در نظر داشت. اين در حالي است كه اساسا مدح اهلبيت عليهمالسلام دنباله مجالس وعظ و خطابه بوده و اشاره به تقدم معرفت بر ديگر امور در اسلام دارد.
امروز مسير دريافت معرفت تغيير يافته و مجالس روضه و وعظ در مواردي مداح محور شدهاند تا واعظ محور. در حاليكه قديم چنين نبود.
خواننده محترم اين اشاره هم احتمالا از تكرار وعظ و اتعاظ و تذكر در متن رنجيده شده و همين موضوع هم نشانهاي است از دوري ما از حقيقت تأثير وعظ و خطابه. نوشتار زير از اين منظر به جايگاه و اهميت تذكر و موعظه در نظام فرهنگي و عرفاني اسلامي پرداخته و اندكي آن را ميكاود.
1 ــ انسان را به روايتي انسان دانستهاند، چون غافل است و فراموشكار. واژه انسان را هم ميتوان از ريشه نسي دانست و هم از ريشه انس. از سويي نشانههاي غفلت و نسيان را در ذات و فعل و كردار آدمي ميبينيم و از سوي ديگر انسان را بايد موجودي سريعالانس دانست؛ موجودي كه كودكانه و بسرعت با پيرامون خود انس ميگيرد و خو ميكند و البته بزودي آن را فراموش ميكند و به وادي نسيان ميسپارد.
2 ــ ارتباط نسيان و انس در انسان ارتباطي وجودي و چه بسا لازمه حيات اوست؛ چه اگر نسيان و غفلت را از او گيرند، همه آنات و لحظات او آناً و به يكباره محمل هموم سراسر زندگي خواهد شد و كجاست انساني كه از پَس اين مصيبت به در آيد. غفلت بستري براي حيات انسان است و از اين رهگذر، ذهن انسان مجالي براي تدبير و تعقل يافته و حيات مادي و معنوي سر و سامان مييابد. از سوي ديگر، حقيقت انس نيز نيك و جميل است و براي انسان بسان راهبري به سوي هدايت است. انسان انيس زيبايي و جمال است و در جهان خود جوياي نشانههاي نيكي. انسان را حقيقتي الهي است و براين اساس محفل انس انسان در حضرت الهي برقرار است و زيبايي و جمال هر چه هست در آنجاست.
3 ــ آدمياز ازل انيس حرم حضرت دوست بود و جز حقيقت جميل نميديد تا غفلتي پديد آمد و منكري عمل شد و هبوط كرد. ميبينيم كه اساسا در تحليل وضعيت و نسبت الهي انسان، 2 حقيقت دوسويه انس و نسيان انسان را درگير خود ميكند. اين دو مقوله همچون بسياري از مقولات ديني و اخلاقي، دوسويه و دو كاركردي و نسبي هستند.
حقيقت انس، انسان را به حركتي الهي سوق ميدهد. انسان ذاتا شائق به انس به زيبايي است و زيبايي در تمام شوون حيات و در نظري كلي به وحدتي الهي ميرسد؛ اما آيينگي عالم باعث ميشود زيبايي دوستي و زيبايي شناسي در بسياري از موارد مبتني بر معرفتي حقيقي نبوده و در حكم ضال انسان قرار گيرد.
توقف در صورت دنيا و تجملگرايي (گرايش به جمال) در اين سطح، انسان را انيس تماثيل ميكند و اين چنين موقف او استوار بر موهومات ميشود؛ موهوماتي كه نشانههايي از يك حقيقت متعالي و پيشينياند.
در حقيقت انس در هر مرتبهاي از معرفت، انسان را بشدت با نسيان و غفلت درگير ميكند. انسان انيس معرفت و فكر خود بوده و توجه او به پيرامون او خواهد بود. اين قاعده درباره غالب انسانها به صورت نسبي صادق است و معصومان(ع) در علم به جهان چنين هستند.
حقايق وجودي اهلبيت عليهمالسلام را از آن جهت كه خلقت كون و مكان با خلق نوري ايشان آغاز شد و اساسا خلقت هستي را بايد مبتني بر حقيقت محمديه صلي الله عليه و آله دانست، ميتوان و بايد مشرف به تمام حقايق دون ايشان تلقي كرد. به تعبيري همه حقايق و معارف هستي نزد اهلبيت عليهمالسلام حاضرند. حاضرند در مقام بحث ما به دومعناست. اول اينكه نوعي رابطه انوست بين اين معارف و ايشان عليهمالسلام وجود دارد.
يعني معارف جهان هستي انيس حقيقي و ذاتي اهل بيت عليهمالسلامند. دوم به حسب مقام وجودي اهل بيت عليهمالسلام در سير وجودي جهان غفلت و نسيان در مورد ايشان عليهمالسلام منطقا بي معناست. اين موضوع را در سطحي ديگر درباره ارتباط وجود اهل بيت عليهمالسلام با ذات باري تعالي ميتوان مطرح كرد.
در اينجا بايد گفت با توجه به حقيقت غيبي الهي كه احدي را ياراي دسترسي به آن نيست، علم به ذات الهي حقيقتي است كه براي غير مجهول و غيب است و اساسا نه محل انس است و نه محل نسيان. مطابق با معارف شيعي، اهلبيت عليهمالسلام به دليل قرب دائم در مقام اعلي واصل به حقيقت انسند. اما آنچه در مقامات پايين رخ ميدهد، ناظر به كثرت خلق و شدت و ضعف وجود است.
4 ــ هستي انسان نظامي از نفخه الهي و اسارت در بدن و دنياست و در اين كشاكش مهمترين مسأله آن چيزي است كه ما با آن مأنوسيم و از آن غافل. به تعبيري مرتبه هر انسان را ميتوان در ميزان و موضوع انس و نسيان او جست. در حقيقت فطرت الهي گوهر و قطب نماي جمال اعلي در انسان است و بنابراين انس با جمال حقيقي، غفلت از عالم مجاز و توجه به معارف (عدم غفلت) ضامن بقاي انسان خواهد بود.
5 ــ راهكارها و آداب مختلفي براي حيات و نجات وجود دارد كه يكي از آنها تذكر و موعظه است. تذكر و موعظه براي انسان چون آب حيات و معرفت لازم و ضروري است. دل زنگار ميگيرد، ذهن فراموش ميكند، معارف از قالب ملكات خارج ميشوند و در اين ميان تذكر و موعظه اعجاز ميكنند. اساسا تذكر چنانچه در آيات و روايات و سخنان بزرگان نيز آمده است، حقيقتي مفيد و لازم است. اهميت اين موضوع تا حدي است كه پيامبر عظيمالشأن اسلام مورد مخاطبه خداوند قرار ميگيرند كه پنجشنبه 26 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]